Consider how with this one verse which hath descended from the heaven of the Will of God, the world and all that is therein have been brought to a reckoning with Him.
Whosoever acknowledged His truth and turned unto Him, his good works outweighed his misdeeds, and all his sins were remitted and forgiven. Thereby is the truth of these words concerning Him made manifest: “Swift is He in reckoning.” Thus God turneth iniquity into righteousness, were ye to explore the realms of divine knowledge, and fathom the mysteries of His wisdom. In like manner, whosoever partook of the cup of love, obtained his portion of the ocean of eternal grace and of the showers of everlasting mercy, and entered into the life of faith—the heavenly and everlasting life. But he that turned away from that cup was condemned to eternal death. By the terms “life” and “death,” spoken of in the scriptures, is intended the life of faith and the death of unbelief. The generality of the people, owing to their failure to grasp the meaning of these words, rejected and despised the person of the Manifestation, deprived themselves of the light of His divine guidance, and refused to follow the example of that immortal Beauty.
“و ديگر آنکه ملاحظه فرمائيد به تنزيل همين يک آيه منزله از سماء مشيّت چگونه حساب خلايق
کشيده شد که هرکس اقرار نمود و اقبال جست حسنات او بر سيّئات زيادتی نمود و جميع خطايای او معفوّ شد و مغفور آمد. کَذلِکَ يُصدَقُ فی شأنِهِ باَنّهُ سَريعُ الحسابِ، وَ کذلِک يُبَدِّلُ اللّهُ السَّيِّئاتِ بالحَسَناتِ لَو اَنتُم فی آفاقِ العلمِ و انقُسِ الحِکمةِ تَتَفَرَّسُونَ. و همچنين هر کس از جام حبّ نصيب برداشت از بحر فيوضات سرمديّه و غمام رحمت ابديّه، حيات باقيه ابديّه ايمانيّه يافت و هر نفسی که قبول ننمود به موت دائمی مبتلا شد. و مقصود از موت و حيات که در کتب مذکور است موت و حيات ايمانی است. و از عدم ادراک اين معنی است که عامّه ناس در هر ظهور اعتراض نمودند و به شمس هدايت مهتدی نشدند و جمال ازلی را مقتدی نگشتند.”
” کَذلِکَ يُصدَقُ فی شأنِهِ باَنّهُ سَريعُ الحسابِ، وَ کذلِک يُبَدِّلُ اللّهُ السَّيِّئاتِ بالحَسَناتِ لَو اَنتُم فی آفاقِ العلمِ و انقُسِ الحِکمةِ تَتَفَرَّسُونَ”
این چنین الفت میدهد بین قلوب کسانی که قطع کردند به سوی او ایمان آوردند به آیات او و از چشمه فضل از دستان عزت او نوشیدند.
بیان مبارک جمال قدم جل کبریائه است که در در خاتمه بحث از رسیدگی بحساب خلایق فرموده اند که اینگونه خداوند به یک چشم به هم زدن به حساب خلایق میرسد و به محض ارتفاع ندای مظهر امرالله بین مومن و منافق و جاحد و موقن فَصل و تمیز حاصل میگردد و از این مطلب ثابت میشود که خداوند سریع الحساب است و خداوند بدینگونه حسنات را میافزاید و سیئات مقبلین را تبدیل به حسنات میفرماید و این معنی را کسی درک میکند که در آفاق علم الهی و انفس حکمت ربانی تفرُس کند و سیر نماید. )قاموس ایقان صفحه ۱۲۹۴(
“مقصود از موت و حيات که در کتب مذکور است موت و حيات ايمانی است”
برای اینکه این مطلب مشخص شود مثالی میاوریم؛ فرضاً در کتاب انجیل متی فصل هشتم آیه بیست و دوم میفرماید: بگذار مردگان، مردگان را دفن کنند.
از بیان فوق معلوم میشود که حضرت مسیح سخن از مرگ جسمانی نگفته است، بلکه اشاره او به کسانی بود که از لحاظ روحانی مرده بودند، و الا هیچ مرده ای را نمیتواند اموات دگر دفن کنند چرا که دستشان از عالم کوتاه است. بنابراین معلوم میشود که مسیح به آن مرد گفت که افراد دیگری که همچون پدرت به لحاظ روحانی از مردگان محسوبند به امور کفن و دفن او رسیدگی کنند.
همچنین در انجیل یوحنا فصل سه آیه شانزده میخوانیم: زیرا خدا بقدری مردم جهان را دوست دارد که یگانه فرزند خود را فرستاده است تا هرکه به او ایمان آورد، هلاک نشود بلکه زندگی جاوید یابد.
همچنین در سوره آل عمران آیه ۱۶۹میخوانیم: وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ. یعنی هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
در این ایه ی شریفه نیز به حیات ایمانی اشاره شده است و کسانی که به شهادت رسیده اند را به عنوان افرادی که زنده هستند و از مردگان نیستند معرفی کرده است.
حضرت امیرالمومنین نیز میفرمایند: ” العلماء باقون مابَقی الدهر اعیانُهم مفقودةٌ و آثارهم فی القلوب موجودة” یعنی انسان عالِم با مرگ جسمی نمیمیرد بلکه آثارش در قلوب همیشه موجود است.
و در بند بعدی حضرت بهالله اشاراتی را میفرمایند که همگی دال بر خلق جدیدی است که پس از ایمان بر انسان صورت میگیرد و تو گویی که مرده ی روحانی زنده میشود.