Viewed in the light of their second station—the station of distinction, differentiation, temporal limitations, characteristics and standards—they manifest absolute servitude, utter destitution and complete self-effacement. Even as He saith: “I am the servant of God. I am but a man like you.”
“و در مقام ثانی که مقام تميز و تفصيل و تحديد و اشارات و دلالات ملکيّه است عبوديّت صرفه و فقر بحت و فنای باتّ از ايشان ظاهر است. چنانچه می فرمايد: “إنّی عَبدُ اللّه و ما اَنَا إلّا بَشَرٌ مِثلُکُم.””
“إنّی عَبدُ اللّه و ما اَنَا إلّا بَشَرٌ مِثلُکُم.”
به درستی که من بنده ی خدا هستنم و نیستم مگر بشری مثل شما.
حضرت بهالله نیز در همین مقام تفصیل و تحدید خود میفرمایند: “اشهد انه لا اله الا هو وأن هذا الغلام بنده و بها.” یعنی: گواهی میدهم که خدایی جز او نیست و من بنده ی خدا و بها او هستم.