Were they to be questioned concerning those signs that must needs herald the revelation and rise of the sun of the Muhammadan Dispensation, to which We have already referred, none of which have been literally fulfilled, and were it to be said to them:
“Wherefore have ye rejected the claims advanced by Christians and the peoples of other faiths and regard them as infidels,” knowing not what answer to give, they will reply: “These Books have been corrupted and are not, and never have been, of God.” Reflect: the words of the verses themselves eloquently testify to the truth that they are of God. A similar verse hath been also revealed in the Qur’án, were ye of them that comprehend. Verily I say, throughout all this period they have utterly failed to comprehend what is meant by corrupting the text.
“و اگر از ايشان سؤال شود از شرائط ظهور انبيای بعد که در کتب قبل است، از جمله آنها علامات ظهور و اشراق شمس محمّدی است چنانچه مذکور شد و بر حسب ظاهر هيچ يک ظاهر نشد، مع ذلک به چه دليل و برهان نصاری و امثال آنها را ردّ می نمائيد و حکم بر کفر آنها نموده ايد، چون عاجز از جواب می شوند تمسّک به اين نمايند که اين کتب تحريف شده و من عنداللّه نبوده و نيست و حال آنکه خود عبارات آيه شهادت می دهد بر اينکه من عنداللّه است. و مضمون همين آيه در قرآن هم موجود است، لو انتم تعرفون. براستی می گويم مقصود از تحريف را در اين مدّت ادراک ننمودهاند. “
تحریف: به معنای تغییر الفاظ و سوء تعبیرهایی است که در برخی کتابهای آسمانی روی داده است. این بحث ریشه در قرآن کریم دارد. قرآن کریم بیان میکند که این کتابها توسط یهودیان و مسیحیان تحریف شده است. در احادیث نیز به این مطلب اشاره شده است و در اثبات وقوع تحریف لفظی تورات و انجیل، مسلمانان به خصوص بر اختلافات نسخههای مختلف این کتابها تأکید میکردند. یافتن تناقضات و تعارضات در متن این دو کتاب و غیر عقلانی بودن برخی از محتواهای آن مانند تثلیث نشانه دیگری بر تحریف شدن آنهاست.
در قران تصریح شده است که تورات (عهد عتیق) و انجیل (عهد جدید) از طرف خداوند هستند چنانچه میفرماید: “نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ” یعنی اين كتاب را در حالى كه مؤيد آنچه [از كتابهاى آسمانى] پيش از خود مى باشد به حق بر تو نازل كرد و تورات و انجيل را. و یا در سوره ی مائده میخوانیم که میفرماید: “وَقَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ” یعنی و عيسى پسر مريم را به دنبال آنان [=پيامبران ديگر] درآورديم در حالى كه تورات را كه پيش از او بود تصديق داشت و به او انجيل را عطا كرديم كه در آن هدايت و نورى است و تصديق كننده تورات قبل از آن است و براى پرهيزگاران رهنمود و اندرزى است.
اما در بعضی از آیات اشاراتی به تحریفاتی که در این کتب موجود میباشد شده است مثلاً در سوره ی بقره میفرمایند: “وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ” یعنی با آنكه گروهى از آنان سخنان خدا را مى شنيدند سپس آن را بعد از فهميدنش تحريف میکردند و خودشان هم مى دانستند. و یا آنکه در همین سوره میفرماید: “فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ” یعنی پس واى بر كسانى كه كتاب [تحريفشده اى] با دستهاى خود مى نويسند سپس مى گويند اين از جانب خداست تا بدان بهاى ناچيزى به دست آرند پس واى بر ايشان از آنچه دستهايشان نوشته و واى بر ايشان از آنچه به دست مى آورند. همچنین آیات دیگری همچون “یُحَرِّفونَ الکَلِمَ عَنْ مَواضِعِه” و “یُحَرِّفونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِه” اشارات دیگری است که در قران در خصوص وجود تحریف در کتب سالفه شده است. و البته بسیاری از داستانهای قرانی در تصحیح آن چیزی است که در عهدین مورد تحریف قرار گرفته شده مانند آنکه در انجیل منقول است که عیسی ابن مریم پسر خداست، و در قران ذکر شده است که او روح الله و بنده ی خداست. و یا آنکه با وجود آنکه در عهد عتیق از حضرت داوود و حضرت سلیمان تحت عنوان پادشاه ذکر شده و اعمال شنیعه ای به ایشان نسبت داده شده است در قران تصریح شده است که ایشان نیز از نبیین بودند و چنین اعمالی هم از ایشان سر زده نشده. و یا آنکه در عهد عتیق شده است که این هارون نبی بود که گوساله ای از طلا ساخت در حالی که در قران تصریح شده است که سامری عامِل به چنین عملی بود و الا آخر… اما حضرت بهالله میفرمایند که بله تحریف رخ داده شده است اما در مواضح مخصوصه ذکر شده و مثالی هم ذکر میکنند که حکایت ابن صوریا است. و منظور این است که صحیح نیست که کل عهدین را تحریف شده بدانیم چنانچه میفرمایند: “و حال آنکه خود عبارات آيه شهادت می دهد بر اينکه من عنداللّه است.” اما مسلمانان “چون عاجز از جواب می شوند تمسّک به اين نمايند که اين کتب تحريف شده و من عنداللّه نبوده و نيست “