کتاب اقدس امّ الكتاب دیانت بهائی

بند نوزدهم : احکام مربوط به قتل و زنا و غیبت و افتراء

قد حرّم عليکم القتل و الزّنا ثمّ الغيبة و الافترآء اجتنبوا عمّا نهيتم عنه فی الصّحآئف و الالواح
Ye have been forbidden to commit murder or adultery, or to engage in backbiting or calumny; shun ye, then, what hath been prohibited in the holy Books and Tablets.
حرام شده است بر شما، قتل و زنا و غیبت و افتراء، دوری کنید از آنچه که نهی شده است در صحیفه ها و الواح.

در اصل این آیه در مزمت غیبت و افتراء است چرا که به طور مجزاء در بند، شصت و دوم و هفتاد و سوم درباره ی قتل و در بند چهل و نهم در مورد زنا مستقلاً بحث شده است.

کلمه زنا در لغت شامل زنای محصن و غير محصن هر دو می‌‌باشد، يعنی هم به روابط جنسی بين يک فرد متأهّل با کسی که همسر او نيست و هم به طور کلّی به روابط جنسی خارج از محدوده ازدواج اطلاق می‌‌شود. جريمه‌ای را که جمال اقدس ابهی مقرّر فرموده‌اند برای مرد و زن غير محصن است که مرتکب زنا شوند. تعيين مجازات مربوط به ساير تخلّفات جنسی، من جمله زنای به عنف به تصميم بيت العدل اعظم محوّل شده است.

جمال قدم در الواح عديده غيبت، افتراء و عيب جوئی از ديگران را از اعمال ممنوعه محرّمه محسوب داشته، چنانکه در کلمات مکنونه می‌‌فرمايند: يا ابن الوجود کيف نسيت عيوب نفسک و اشتغلت بعيوب عبادی من کان علی ذلک فعليه لعنة منّی. در کتاب عهدی لسان عظمت به اين انذار شديد ناطق قوله الاحلی: به راستی می‌‌گويم لسان از برای ذکر خير است او را به گفتار زشت ميالائيد عفا اللّه عمّا سلف از بعد بايد کل بما ينبغی تکلّم نمايند از لعن و طعن و ما يتکدّر به الانسان اجتناب نمايند.
و همچنین در کلمات مکنونه ی فارسی میفرمایند: ” ای مهاجران لسان مخصوص ذکر من است بغيبت ميالائيد و اگر نفس ناری غلبه نمايد بذکر عيوب خود مشغول شويد نه بغيبت خلق من زيرا که هر کدام از شما بنفْس خود ابصر و اعرفيد از نفوس عباد من “. (ق ٦٦ کلمات مبارکه مکنونه )
حضرت بهالله در کلمات مکنونه ی عربی در خصوص غیبت و افتراء میفرمایند: ” يَا ابْنَ الْاِنْسَانِ لَا تَنْفَسْ بِخَطَاءِ اَحَدٍ مَا دُمْتَ خَاطِئَاً وَاِنْ تَفْعَلْ بِغَيْرِ ذَلِکَ مَلْعُوْنٌ اَنْتَ وَ اَنَا شَاهِدٌ بِذَلِکَ ” (ق ٢٧ کلمات مبارکه مکنونه)
حضرت عبدالبهاء میفرمایند:” بدترين خُلق انسانی و گناه عظيم غيبت نفوس است علی الخصوص صدورش از احبّای الهی . اگر نوعی ميشد که ابواب غيبت مسدود ميشد و هر يکی از احبّای الهی ستايش ديگران را مينمود آنوقت تعاليم حضرت بهاءاللّه نشر می يافت قلوب نورانی ميگشت روح ها ربّانی ميشد عالَم انسانی سعادت ابدی می يافت . اميدم چنانست که احبّای الهی بکلّی از غيبت بيزار شوند و هر يک ستايش يکديگر نمايند و غيبت را سبب نقمت الهی بدانند تا بدرجه ای رسد که هر نفْسی اگر کلمه ای غيبت نمايد در بين جميع رسوا شود “.(ص ٥-٣٠٤ گنجينه حدود و احکام )
” از بهائی نفْسی بمذمّت ديگری لب نگشايد و غيبت را اعظم خطا د رعالم انسانی داند زيرا در جميع الواح بهاءاللّه مصرّح است که غيبت و بدگوئی از دسائس و وساوس شيطانی است و هادم بنيان انسانی
شخص مؤمن مذمّت نفسی از بيگانگان نکند تا چه رسد از آشنايان و غيبت دشمن ننمايد تا چه رسد بمذمّت دوست . بدگوئی () و غيبت صفت سقيم الافکار است نه ابرار و خود پسندی از خصائص اغيار است نه يار “. (ص ٣٠٦ گنجينه حدود و احکام – ()در صفحه ١٠٤ اخلاق بهائی کلمه “بدگوئی ” درج نشده است).