زيّنوا رؤوسکم باکليل الامانة و الوفآء و قلوبکم بردآء التّقوی و السنکم بالصّدق الخالص و هياکلکم
بطراز الاداب کلّ ذلک من سجيّة الانسان لو انتم من المتبصّرين * يا اهل البهآء تمسّکوا بحبل العبوديّة للّه الحقّ بها تظهر مقاماتکم و تثبت اسمآئکم و ترتفع مراتبکم و اذکارکم فی لوح حفيظ * ايّاکم ان يمنعکم من علی الارض عن هذا المقام العزيز الرّفيع * قد وصّيناکم بها فی اکثر الالواح و فی هذا اللّوح الّذی لاح من افقه نيّر احکام ربّکم المقتدر الحکيم *
Adorn your heads with the garlands of trustworthiness and fidelity, your hearts with the attire of the fear of God, your tongues with absolute truthfulness, your bodies with the vesture of courtesy. These are in truth seemly adornings unto the temple of man, if ye be of them that reflect. Cling, O ye people of Bahá, to the cord of servitude unto God, the True One, for thereby your stations shall be made manifest, your names written and preserved, your ranks raised and your memory exalted in the Preserved Tablet. Beware lest the dwellers on earth hinder you from this glorious and exalted station. Thus have We exhorted you in most of Our Epistles and now in this, Our Holy Tablet, above which hath beamed the Day-Star of the Laws of the Lord, your God, the Powerful, the All-Wise.
سرهای خود را به تاج امانت و وفا ، و قلوب خود را به لباس تقوی و زبان خود را به صدق و راستی خالص و بدن خود را به طراز اداب زینت دهید. کل اینها از طبیعت (خلق و خو یا خصلت) انسان است؛ اگر که از اشخاص بینا باشید. ای اهل بهاء متمسک شوید به ریسمان عبودیت خداوند حق، – زیرا – مقامات شما آشکار میشود و اسماء شما ثبت میگردد و مراتب شما مرتفع میشود و نام نیک شما در لوح محفوظ الهی ثبت خواهد شد. مبادا شما را مانع شوند اهل زمین تا از این مقام عزیز و رفیع منصرف شوید. ما شما را وصیت کردیم در اکثر الواح و در این لوح که آشکار شده است از آسمان آن آفتاب احکام پروردگار شما که مقتدر و حکیم است.
وفا:
” ای بلبل معنوی جز در گلبن معانی جای مگزين و ای هدهد سليمان عشق جز در سبای جانان وطن مگير وای عَنقای بقا جز در قاف وفا محلّ مپذير. اينست مکان تو اگر بلامکان بپرِ جان بر پری و آهنگ مقام خود رايگان نمائی “. (قطعه اوّل کلمات مکنونه )
” وفا شجرِ مبارکی است اثمارش محبوب و آثارش باقی و دائم . اگر خوب ملاحظه شود اوست قائد جنود حُبّ و او است پيشرو اهل وُدّ و راستی “. (ص ١٥٠ فضائل اخلاق و با تفاوتهائی در ص ١٤٨ ج ٣ امر و خلق و ص ١٢٤ حيات بهائی ).
حضرت عبدالبهاء ميفرمايند :” هواللّه ای مير وفا در عالم وجود صفتی بهتر و خوشتر و شيرين تر از وفا نيست اين منقبت از اعظم اساس دين الهی است .اگر انسان از جميع صفات حميده محروم باشد ولی باين صفت قدسيّه موصوف عاقبت حائز کمالات ميگردد و اگر چنانچه حائز جميع صفات کماليّه باشد و از صفت وفا بی بهره آن کمال به نقص مبدّل گردد و آن خير به شرّ و آن نورانيّت بظلمت و آن عزّت بذلّت منتهی شود “.(ص ٢٥٨ اخلاق بهائی )
” در عالم وجود امری اعظم از وفا نيست که طول مدّت سبب فراموشی و اخلال در محبّت نشود ملاحظه نمائيد در ايران آن نفوس مبارکه چقدر با وفا بودند که در زير شمشير جمال مبارک را ياد نمودند و هيچ ستم و بلائی آنها را از وفا منع نکرد. در قربانگاه فرياد يا بهاءالابهی از دل و جان بر آوردند اينست شأن وفا” (ص ٢٠٦ج ١ بدائع الآثار )
” فی الحقيقه انسان بايد به وفا قيام نمايد و ثبوت و استقامت نمايد علی الخصوص بقرين و همنشين خود و همدم و نديم خود زيرا حقوق بين اين دو قويم و محکم و متين است و انسان آنچه بکوشد از عهده اکمال بر نيايد ولی بقدر امکان قصور نشايد “. (ص ٤٧ حيات بهائی )
تقوا:
” اِنّا وَصَّيْنَا اَوْلِيَاءَنَا بِتَقْوَی اللّهِ الّذِی کَانَ مَطْلَعَ الْاَعْمَالِ وَ الْاَخْلاَقِ اِنّهُ قَائِدَ جُنوْدِ الْعَدْلِ فِي مَدِيْنَةِ الْبَهَاء . طُوبَی لِمَنْ دَخَلَ فِي ظِلِّ رَايَتِهِ النُّوْرَاءِ وَ تَمَسّکَ بِهِ اِنَّهُ مِنْ اَصْحَابِ السّفِيْنَةِ اَلْحَمْرَاءِ الَّتِي نُزِلَ ذِکْرُهَا فِي قَيّوْمِ الْاَسْمَاءِ “( لوح مبارک اشراقات – ص ٦٩ مجموعه ای از الواح جمال اقدی ابهی )
” يا اهل بهاء بتقوی تمسّک نمائيد هَذَا مَا حَکَمَ بِهِ الْمَظْلُومُ وَ اخْتَارَهُ الْمُخْتَارُ “(ص ٨٧ دريای دانش)
” براستی ميگويم تقوی سردار اعظم است از برای نصرت امر الهی و جنودی که لايق اين سردار است اخلاق و اعمال طيّبه طاهره مرضيّه بوده و هست “( کتاب عهدی )
” بگو مظلوم عکّا کلّ را بتقوی اللّه وصيّت مينمايد و بِمَايَرْتَفعُ بِهِ مَقَامُ الْاِنْسَانِ شريعةُاللّه حقيقی امور و اعمالی است که سبب و علّت ظهورات مقامات انسانيست . اين است معروفی که در جميع کتب حقّ جَلّ جَلالُهُ به آن امر فرموده و آنچه مخالف اين مقام است از منکر محسوب و اجتناب از آن لازم ” (ص ٩٢ فضائل اخلاق)
” سلاح فتح و سبب اوّليّه نصر تقوی اللّه بوده و هست . اوست درعی که هيکل امر را حفظ ميکند و حزب اللّه را نصرت مينمايد لازال رايت تقوی مظفّر بوده و از اقوی جنود عالَم محسوب بِهَا فَتَحَ الْمُقرَّبُونَ مُدُنَ الْقُلوبِ بِاِذْنِ اللّهِ رَبِّ الْجُنُوْدِ “( ص ١٣٩ مجموعه اشراقات )
” سيف تقوی اَحَد از سيف حديد است ” ( ص ٢١ مجموعهاشراقات )
صدق و راستی:
” عَلَيْکُمْ بِالصِّدْقِ الْخَالصِلِانَّ بِهِ يُزَيّنُ اَنْفُسَکُمْ وَ يَرْفُعُ اَسْمَائُکُمْ وَ يَعْلُوْ مِقْدَارُکُمْ وَ يَزْدَادُ مَرَاتِبُکُمْ بَيْنَ مَلَاءِ الْاَرْضِ وَ فِی الْآخِرَةِ لَکُمْ اَجرٌ کَانَ عَلَی الحقِّ عَظِيْم “( ص ١١٥ج ٤ آثار قلم اعلی )
” لسان مشرق انوار صدق است او را مطلع کلمات کذب منمائيد زبان گواه راستی من است او را بدروغ ميالائيد “( ص ١٤٧ ج ٣ امر و خلق )
” صدقی که عنداللّه محبوب بوده آنست که به ثناء نفسش قيام نمائی و به ذکر امرش مشغول شوی چه که هيچ صدقی با کلمه ای که لِلّه بآن تکلّم ميشود برابری ننموده و نخواهد نمود . پس خوشا حال آن نفوسيکه باين رتبه بلند اعلی فائز شوند و از برای صدق مراتب لايُحصی عِنْدَاللّه مقرّر است که ذکر آن در اين ورقه نگنجد . و از جمله آن مراتب صدقی است که در ميانه ناس معروف است و باين رتبه که ان شاءاللّه فائز شده پس سزاوار آنکه جهد منيع مبذول داری که بصدق اعظم که طائف حول منظر اکبر است فائز شويد و مرزوق گرديد “( ص ١ – ١١٠ فضائل اخلاق )
” در جهان الهی نوری روشن تر از صدق و راستی نه . حقيقت انسانيّه را اين موهبت چنان تزيين نمايد که جميع خطايای انسانی را مستور نمايد . در کاشانه قلب چون شمع راستی برافروخت جميع ارکان و اعضاء و قوی و اخلاق مانند زجاج از اين سراج روشن و درخشنده گرديد و عَلَيکَ التّحِيَّةُ وَ الثَّناءُ ع ع” ( ص ١٥٠ ج ٣ امر و خلق )
” صدق بهترين صفتی است از صفات زيرا جامع جميع کمالاتست چه که شخص صادق محفوظ از جميع آفات و متنفّر از جميع سيّئات و مصون از کلّ خطيئات زيرا جميع اخلاق و اعمال مذمومه ضدّ صدقست و شخص صادق از جميع آنها گريزان “( ص ١٠٦ج ٢ منتخباتی از مکاتيب )
” صدق و راستی اساس جميع فضائل انسانی است اگر نفسی از آن محروم ماند از ترقّی و تعالی در کليّه عوالم الهی ممنوع گردد و چون اين صفت مقدّس در نفسی رسوخ نمايد ساير صفات و کمالات قدسيّه بالطّبع حاصل شود و فرد کامل گردد “( ص ٥٥ ظهور عدل الهی – ترجمه مصوّب )
ادب:
لوح دنيا ميفرمايند :” يَا حِزْبَ اللّه شما را بادب وصيّت مينمايم و اوست در مقام اوّل سيّد اخلاق . طوبی از برای نفسی که بنور ادب منوّر و بطِراز راستی مزيّن گشت . دارای ادب دارای مقام بزرگ است اميد آنکه اين مظلوم و کلّ بآن فائز و بآن متمسّک و بآن متشبّث و بآن ناظر باشيم . اين است حکم محکم که از قلم اسم اعظم جاری و نازل گشته “
“بگو ای قوم طراز اول از برای هيکل انسانی ادب است تَمسَّکوا بِهِ و لاتَکونوا مِنَ الغافِلينَ “. (ص ٥٢ ج ٣ امرو خلق )
” ادب از سجيّه انسان است و عندالله مقبول از حق بطلبيد عباد را از اين طراز مبارک منير محروم نفرمايد اِنَّهُ هو السّامِعُ المُجِيبُ”(ص ٤٦ فضائل اخلاق )
حضرت عبدالبهاء ميفرمايند :” در آداب و اخلاق بيش از علوم و فنون اهتمام نمايند زيرا ادب و نورانيّت اخلاق مرجّح است … “. (ص ٤٨ فضائل اخلاق )