کتاب اقدس امّ الكتاب دیانت بهائی

بند یکصد و سیزدهم : اهمیت رجوع به طبیب حاذق

اذا مرضتم ارجعوا الی الحذّاق من الاطبّآء انّا ما رفعنا الاسباب بل اثبتناها من هذا القلم الّذی جعله اللّه مطلع امره المشرق المنير *
Resort ye, in times of sickness, to competent physicians; We have not set aside the use of material means, rather have We confirmed it through this Pen, which God hath made to be the Dawning-place of His shining and glorious Cause.
هر وقت مریض شدید رجوع کنید به طبیبان حاذق. ما اسباب را از بین نبرده ایم بلکه اثبات کردیم از این قلم که خداوند آنرا قرار داده است مطلع امر خود که مشرق و منیز است.

” حکم الله آنکه مريض به تجويز اطبّاء بايد عمل نمايد ولکن حکيم بايد حاذق باشد در اينصورت آنچه امر کند بايد بآن عمل شود چه که حفظ انسان لدی اللّه از هرامری اعظم تر است . حقّ جَلّ جَلالُهُ عِلْم اَبدان را مقدّم داشته چه که در وجود و سلامتی آن اجرای احکام بر و لازم و واجب . دراين صورت سلامتی مقدّم بوده و خواهد بود “. (ص ١١-١٠ ج ٣ امر و خلق )
” حاذقين اطبّا و جرّاحين آنچه بنمايند درباره مريض ممضی و مجری است ولکن بايد بطراز عدل مزيّن باشند اگر بحقّ عارف باشند البتّه اولی و احبّ است ” (ص ٤-٢٤٣ گنجينه حدود و احکام )
همچنین حضرت عبدالبهاء میفرمایند: ” کلّ مأمور بمعالجه و متابعت حُکماء هستند. اين محض اطاعت امراللّه است والّا شافی خدا “(ص ١٥٢ ج ١ منتخباتی ازمکاتيب ط آمريکا)
” از رأی حکيم حاذق بنصّ مبارک نبايد خارج شد و مراجعت فرض ولو نفس مريض حکيم شهير بی نظير باشد . باری مقصود اينست که با مشورت حکيم بسيار حاذق محافظه صحّت فرمائيد ” (ص ١٥٣ ج ١ منتخباتی از مکاتيب ط آمريکا)
” ای امة اللّه مناجاتهائی که بجهت طلب شفا صادر شده شامل شفای جسمانی و روحانی هر دو بوده لهذا بجهت شفای روحانی و جسمانی ،هر دو ،تلاوت نمائيد اگر مريض را شفا مناسب و موافق البته عنايت گردد ولی بعضی از مريض هاشفا از برايشان سبب ضررهائی ديگر شود اينست حکمت اقتضای استجابت دعا ننمايد . ای امة اللّه قوّه روح القدس امراض جسمانی و روحانی هر دو را شفا دهد “. (ص ١٥٨ ج ١ منتخباتی از مکاتيب ط آمريکا)
“ای طبيب اديب …تو الحمداللّه که دو قوّه داری طبابت جسمانی و طبابت روحانی و روحانيّات را نفوذی عظيم در عالَم جسمانی مثلا مريض را بشارتی ده و سرور و تسلّی ده و بوجد و طرب آر . بسيار واقع که آن سرور و فرح سبب شفای عاجل شد….حال چون چنين است به دو قوّه معالجه نما. احساسات روحانيّه را د رامراض عصبيّه تأثيری عجيب است ” (ص ١٤٧ ج ١ منتخباتی از مکاتيب ط آمريکا)
” در وقت معالجه توجّه بجمال مبارک کن و آنچه بر قلب القا ميشود مجری دار مريضان را بفرح الهی و سرور روحانی معالجه نما دردمندان را درمان بشارت کبری ده و مجروحين را مرهم موهبت عظمی بخش . ببالين هر بيماری چون حاضر گردی سرور و فرح و شادمانی ده و بقوّه روحانی انجذابات رحمانی بخش . اين نَفس رحمانی حيات بخش عظم رميم است و محيی ارواح هر عليل و سقيم “٠ (ص ٨-١٤٧ ج ١ منتخبات مکاتيب ط آمريکا)
تلقیح مصنوعی
“حضرت ولی امرالله در توقیعی که از جانب هیکل مبارک خطاب به یکی از احباء که راجع به همین موضوع سوال کرده اند میفرمایند: … در تعالیم الهی مطلبی راجع به این موضوع موجود نیست. بنابراین صاحب شدن فرزندی به وسیله تلقیح مصنوعی، مشروط بر اینکه شوهر خود پدر فرزند باشد، بلامانع است بدین لحاظ تلقیح مصنوعی برای یک همسر بهایی، بشرط آنکه اعطاء کننده (اسپرم) شوهر او باشد، مجاز است. “( یازده جولای ۱۹۷۶) “درباره ی این مسئله، معهد اعلی مقرر داشتند که فرد بهایی مجاز نیست به منظور تلقیح مصنوعی، بعنوان میزبان به زنی غیر از همسر خود نطفه اعطاء نماید.” (۲۵ می ۱۹۷۹)
آبستنی بدون نطفه مرد
“… راجع به موضوع امکان حاملگی حضور نطفه مذکر در آینده، این مسئله ای است که تماماً تحت اشراف علم قرار داد و بر عهده ی دانشمندان آتی است که آن را مورد تحقیق و بررسی قرار دهند.” (۲۷ فوریه ۱۹۳۸حضرت ولی امرالله)
هیپنوتیزم
“هیپنوتیزم اثر ضعیفی روی جسم دارد اما از این اثر اندک نتیجه ای ببار نمیآید. در عوض قدرت ملکوت الهی عظیم است، اگر میتوانی جهد نما تا سهمی از آن بدست آوری.” (الواح حضرت عبدالبهاء، جلد اول ص ۱۶۹)
“حضرت عبدالبهاء ما را از آنچه تحت عنوان اعمال روانی مطرح میشود، برحذر میدارند. اما قسمتی از تلقین به خود یا هیپنوتیزم که در علوم پزشکی و یا توسط پزشکان کاملاً واجد شرایط به کار میرود، میتواند مورد استفاده آزادانه ما واقع شود، مشروط بر آنکه مطمئن شویم، پزشکی که چنین اعمالی را انجام میدهد حاذق و ماهر است و از حقوق و موقعیت خود سوء استفاده نمیکند.” (توقیع حضرت ولی امرالله ۱۵ فوریه ۱۹۵۷)
آسان میرایی یا اوتانازی و سقط جنین
بیت العدل اعظم زمان را برای وضع قوانینی مشخصی در مورد بعضی مسائل که درباره ی آنها اشاره ی مستقیمی در نصوص الهی یافت نمیوشد، مقتضی نمیدانند. از جمله این مسائل آسان میرایی و بعضی امور مربوط به کنترل موالید و سقط جنین. تا زمانیکه در مورد اینگونه مسائل قوانینی وضع گردد، آنها به وجدان نفوس ذینفع محول میشود که لازم است مشاورات پزشکی در مورد آنها را در پرتو هدایات کلیه مصرحه در اثار الهیه، سنجیده و تصمیم مقتضی اتخاذ نمایند. ” (معهد اعلی ۱۸مارچ ۱۹۷۵)
عیادت از بیماران

همه ی ما باید به عیادت از بیماران بشتابیم. وقتی که آنان در رنج وم الم هستند ورود یک دوست تسکین و تسلی است و سرور به جهت مرضی درمان عظیم است. در شرق این یک رسم است که اغلب به عیادت مریض میروند و او را به تنهایی ملاقات میکنند. مردم مشرق زمین نسبت به بیماران و مبتلایان نهایت محبت و مهربانی را بروز میدهند. این کار از هر دارویی موثر تر است. شما باید همواره، هنگامی که به ملاقات دردمندان و رنجوران میروید، این حالت محبت و شفقت را در نظر داشته باشید و ابراز نمائید… (حضرت عبدالبهاء، انتشار صلح عمومی چاپ ۱۹۸۲ ص ۲۰۴)

…. امراض جسمانی، سوای میزان شدت و حدتشان، قادر به اعمال هیچ نوع تغییری در خصائص ذاتی روح نیستند. همانگونه که جمال اقدس ابهی میفرمایند:” روح ابدی و لن یتغیر است..” مانع و رادعی که در خلال بیماری جسمانی میان روح و جسم عمل میکند، همان نفس بیماری است که در واقع عبارت از بروز حالت عدم تعادل در ارگانیزم انسان یا نوعی فقدان اعتدال در قوای ضروری جهت عملکرد طبیعی بدن…” (توقیع حضرت ولی امرالله ۸ مارچ ۱۹۳۶)
” بیماری بر دو نوع است – جسمی و روحی. مثلاً یک دست قطع شده را در نظر بگیرید، اگر برای شفای ان فقط دعا کنید و از خونریزی آن ممانعت نکنید، عمل صحیحی انجام ندادهاید. در اینجا مداوای جسمانی لازم است. بعضی اوقات که سیستم عصبی بعلت ترس، فلج میشود، یک علاج روحانی مورد نیاز است. جنون گرچه بطرق دیگر لاعلاج بنظر برسد، اما میتوان آنرا با دعا معالجه کرد. اغلب واقع میشود که غم و غصه نفسی را بیمار کند، در این حالت میتوان بیماری را به وسائط روحانی، شفا داد.” حضرت عبدالبهاء خطابات حضرت عبدالبهاء در لندن، چاپ ۱۹۸۲ صفحه ی ۶۵)
بیماری ذهنی و جسمی مستقل از روح است
حضرت بهالله میفرمایند” بدانید که روح انسان متعالی و مستقل از نواقص جسمانی و ذهنی است… وقتی که روح جسم را ترک کند چنان تفوقی بارز و چنان تاثیری ظاهر خواهد کرد که مافوق جمیع قوای زمینی است”
حضرت ولی امرالله میفرمایند” شما باید همواره، بدون توجه به اینکه تا چه حد خود و دیگران، گرفتار ناراحتی های روانی هستید… به خوبی به خاطر داشته باشید که روحتان سالم و در جوار محبوبتان مقیم است و در جهان دیگر از وضعیتی معمولی و سعادتمندانه برخوردار خواهد بود.”
“ناراحتی های روانی، از نوع روحانی نیست. گرچه اثرات آن ممکن است در تلاش انسان در مسیر تقدم و تعالی روحانی، بعنوان مانعی جدی و باری اضافی، عمل نماید. علاوه بر این، در توقیعی مرقوم از جانب حضرت ولی امرالله خطاب به یکی از احباء، این مطالب به چشم میخورد. ” چنین موانعی را هر چقدر هم که در نگاه اول، سخت و غیر قابل نفوذ به نظر آیند، میتوان و باید، با ترکیب و تلفیق قدرت دعای مستمر و کوشش و تلاش مصمم، بطور موثر، در هم شکست. این شامل رای زنی با پزشکان مجرب و مطلع من جمله متخصصات روان پزشکی است. کار و زحمت برای امر الهی، خدمت به محتاجان و نیازمندان، شرکت در تبرعات شما را در مبارزه و غلبه بر رنجهایتان یاری خواهد کرد. بطور قطع و یقین، یکی از این فعالیتهای مفید، علیرغم احساس نواقص شخصی، کوشش در تبلیغ امرالله است، زیرا بدین طریق شما امکان جریان و سریان کلمات شفابخش طلعات مقدسه را، با آن همه قدرت خلاقه و ظرافت نامه ای که دارند، در فکر و ذهنتان، فراهم می آورید. ( معهد اعلی ۱۵ جون ۱۹۸۲)

حضرت ولی امرالله در توقیع مورخ ۱۵ جون ۱۹۵۰میفرمایند: “در تعالیم ما، مطلبی راجع به فروید و روش مخصوص درمانی او موجود نیست. معالجات روان پزشکی بدون شک و به طور کلی، در علوم پزشکی، سهم بسزایی داشته اما باید بدانیم که این علم هنوز دانشی در حال رشد است و نه یک علم کامل. از آنجا که حضرت بهالله ما را ملزم فرموده اند که از مساعدت طبیبان حاذق بهرهمند شویم، اهل بهاء قطعاً نه تنها آزادند که جهت استمداد به روانپزشکان مراجعه کنند، بلکه در صورت لزوم باید چنین کنند. و این نکته به این مفهوم نیست که روان پزشکان، همیشه حکیم و صدیق هستند، بلکه به این معنی است که ما مختار هستیم از بهترین ثمرات و امکاناتی که دانش پزشکی میتواند ارائه نماید، استفاده کنیم.”