کتاب اقدس امّ الكتاب دیانت بهائی

بند یکصد و چهل و سوم : مقام امر مبارک

قد اخبرکم من قبل بما ينطق به هذا الذّکر الحکيم * قال و قوله الحقّ انّه ينطق فی کلّ شأن انّه لا اله الّا انا الفرد الواحد العليم الخبير * هذا مقام خصّه اللّه لهذا الظّهور الممتنع البديع * هذا من فضل اللّه ان انتم من العارفين * هذا من امره المبرم و اسمه الاعظم و کلمته العليا و مطلع اسمآئه الحسنی لو انتم من العالمين * بل به تظهر المطالع و المشارق تفکّروا يا قوم فيما نزّل بالحقّ و تدبّروا فيه و لا تکوننّ من المعتدين *


He [The Báb] hath previously made known unto you that which would be uttered by this Dayspring of Divine wisdom. He said, and He speaketh the truth: “He [Bahá’u’lláh] is the One Who will under all conditions proclaim: ‘Verily, there is none other God besides Me, the One, the Incomparable, the Omniscient, the All-Informed.'” This is a station which God hath assigned exclusively to this sublime, this unique and wondrous Revelation. This is a token of His bounteous favour, if ye be of them who comprehend, and a sign of His irresistible decree. This is His Most Great Name, His Most Exalted Word, and the Dayspring of His Most Excellent Titles, if ye could understand. Nay more, through Him every Fountainhead, every Dawning-place of Divine guidance is made manifest. Reflect, O people, on that which hath been sent down in truth; ponder thereon, and be not of the transgressors.
از قبل (در کتاب حضرت اعلی) شما خبردار شده بودید که (من یظهر الله) نطق میکند به این ذکر حکیم. گفت و سخنش به حق که ما سخن میگوئیم در کل مقامات “لا اله الا انا الفرد الواحد العلیم الخبیر” این مقامی است که خداوند به این ظهور ممتنع بدیع اختصاص داده است. این است فضل شما اگر شما از عارفین باشید. این امر مبرم و اسم اعظم و کلمه ی علیا و مطلع اسماء حسنی است اگر شما بتوانید بدانید. تفکر کنید به مطالع و مشارق ای قوم و به انچه از این پس نازل میشود به حق و تدبر کنید درباره آنها و نباشید از تجاوزکاران.

“انّه لا اله الاّ انا الفرد الواحد”
حقيقت مظاهر الهی و کيفيّت ارتباطشان با خداوند متعال در بسياری از آثار مبارکه اين ظهور تشريح شده است. حضرت بهاءاللّه در باره فردانيّت و عظمت و جلال مقام الوهيّت می‌‌فرمايند: “و چون ما بين خلق و حقّ … به هيچ وجه رابطه و مناسبت و موافقت و مشابهت نبوده و نيست لهذا در هر عهد و عصر کينونت ساذجی را در عالم ملک و ملکوت ظاهر فرمايد و اين لطيفه ربّانی و دقيقه صمدانی را از دو عنصر خلق فرمايد عنصر ترابی ظاهری و عنصر غيبی الهی و دو مقام در او خلق فرمايد يک مقام حقيقت که مقام لا ينطق الّا عن اللّه ربّه است … و مقام ديگر مقام بشريّت است که می‌فرمايد “ما انا الّا بشر مثلکم و قل سبحان ربّی هل کنت الّا بشرا رسول”.
بنا به بيان مبارک در عوالم روحانی همه مظاهر الهی حکم يک نفس و يک ذات را دارند. جمال الهی از جمالشان باهر و اسماء و صفات حقّ در آنان ظاهر و آنانند مظاهر امر او. در اين مقام می‌‌فرمايند:” و اگر شنيده شود از مظاهر جامعه ((انّی انا اللّه)) حقّ است و ريبی در آن نيست چنانچه به کرّات مبرهن شد که به ظهور و صفات و اسمای ايشان ظهور اللّه و اسم اللّه و صفة اللّه در ارض ظاهر.”
مظاهر الهی که مرايای اسماء و صفات الهی و وسايط وصول نوع بشر به عرفان حقّ و مشارق وحی او هستند به فرموده حضرت ولىّ امراللّه هرگز نبايد آنان را با غيب منيع لا يدرک و ذات الوهيّت يکی دانست. و نيز در باره جمال قدم می‌‌فرمايند که هيکل عنصری حضرتش را که مظهر چنين ظهور اعظم و مهيمنی است نبايد با حقيقت الوهيّت يکسان دانست.
حضرت ولىّ امراللّه در باره مقام بی همتای جمال اقدس ابهی و عظمت ظهور مبارکش می‌‌فرمايند که با ظهور حضرت بهاءاللّه وعود کتب مقدّسه در باره ((يوم اللّه)) تحقّق يافته است:
طبق نبوّات کتب مقدسه يهود ظهور مبارک همان ظهور ((پدر سرمدی)) و ((ربّ الجنود)) است که ((با هزاران هزار مقدّسين)) ظاهر گشته و همچنين نزد ملّت روح مجیء ثانی مسيح است که با ((جلال اب سماوی)) آمده و در نظر شيعه اسلام ((رجعت حسينی)) و به اصطلاح اهل سنّت و جماعت نزول ((روح اللّه)) و به اعتقاد زرتشتيان ظهور شاه بهرام موعود و نزد هندوها رجوع کريشنا و نزد بودائيها بودای پنجم است.
در باره مقام الوهيّت که در همه مظاهر الهی متجلّی است حضرت بهاءاللّه چنين توضيح می‌‌فرمايند: ” اين مقام مقام فنای از نفس و بقاء باللّه است و اين کلمه اگر ذکر شود مدلّ بر نيستی بحت بات است. اين مقام لا املک لنفسی نفعاً و لا ضرّاً و لا حياةً و لا نشوراً است.”
و در باره نسبت خود با خدای متعال می‌‌فرمايند: ” يا الهی اذا انظر الی نسبتی اليک احبّ بان اقول فی کلّ شیء بانّی انا اللّه و اذا انظر الی نفسی اشاهدها احقر من الطّين.”