عاشروا مع الاديان بالرّوح و الرّيحان ليجدوا منکم عرف الرّحمن ايّاکم ان تأخذکم حميّة الجاهليّة بين البريّة کلّ بدء من اللّه و يعود اليه انّه لمبدء الخلق و مرجع العالمين *
Consort with all religions with amity and concord, that they may inhale from you the sweet fragrance of God. Beware lest amidst men the flame of foolish ignorance overpower you. All things proceed from God and unto Him they return. He is the source of all things and in Him all things are ended.
معاشرت کنید با اهل ادیان با خوشی و سرور، تا از شما بگیرند بوی خداوند رحمن را، مبادا بر شما جاهلیت بین مردم مسلط شود. همه سرآغازشان به خداست و به خدا هم بر میگردند. خداوند است که مبداء خلق است و مرجع تمام اهل عالم است.
کلمة اللّه در ورق هفتم از فردوس اعلی ای دانايان امم از بيگانگی چشم برداريد و به يگانگی ناظر باشيد و باسبابی که سبب راحت وآسايش عموم اهل عالم است تمسّک جوئيد اين يک شبر عالَم يک وطن و يک مقام است از افتخار که سبب اختلاف است بگذريد و بآنچه علّت اتّفاق است توجّه نمائيد. نزد اهل بها افتخار به علم و عمل و اخلاق و دانش است نه بوطن و مقام . ای اهل زمين قدر اين کلمه آسمانی را بدانيد چه که بمنزله کشتی است از برای دريای دانائی و بمنزله آفتاب است از برای جهان بينائی ” (کلمات فردوسيّه ص ٣٧مجموعه ای از الواح جمال اقدس ابهی )
” ابهی ثمره شجره دانش اين کلمه علياست همه بار يک داريد و برگ يک شاخسار . لَيْسَ الْفَخْرُ لِمَنْ يُحِبُّ الْوَطَنَ بَلْ لِمَنْ يُحِبُّ الْعَالَمَ “. (اشراق ششم از لوح مبارک اشراقات ص ٥-٧٤ مجموعه ای از الواح جمال اقدس ابهی )
” جميع ملل بايد در ظلّ امر واحد و شريعت واحد در آيند و جميع ناس چون برادر مهر پرور گردند . روابط محبّت و اتّحاد در بين ابناء بشر مستحکم شود و اختلافات و منازعات جنسيّه و مذهبيّه کلّ محو و زائل گردد “.(ص ٧٧ ظهور عدل الهی در قسمت رفع تعصبّات جنسيّه – ترجمه مصوّب )
حضرت عبدالبهاء ميفرمايند : ” حضرت بهاءاللّه ما را از هر تعصّبی نجات داد. تعصّبات است که عالَم را خراب کرده . هر عداوت ونزاعی و هر کدورت و ابتلائی که د رعالَم واقع شده يا از تعصّب دينی بوده يا از تعصب وطنی يا از تعصّب جنسی يا تعصّب سياسی . تعصّب مذموم و مضرّ است هر نوع باشد وقتيکه امر تعصبّات از عالَم دور شود آنوقت عالَم انسانی نجات يابد ما برای اين مقصد عزير ميکوشيم . بيست هزار نفر را فدای اين امر عظيم نموديم که در نهايت مظلوميّت بجهت رفع اين تعصبّات و حصول اخوّت و يگانگی عالم انسانی شهيد شدند …”.(ص ٩٩ پيام ملکوت)
” سؤال نموده بوديد به نصّ کتاب اقدس عَاِشُرْوا مَعَ الْاَدْيَانِ بِالرُّوْحِ وَالرَّيْحَانِ است . مقصد از اين بيان آنست که اهل بها با هيچ طايفه غرض و مرضی نداشته باشند. باکلّ به محبّت حرکت نمايند و تنجيس ننمايند و اجتناب نکنند… مراد معاشرت با نفوس است که از آنها مضرّت حاصل نشود . مثلاً بسيار ملاحظه شد که نفوسی در نهايت محبّت و انجذاب و روح و ريحان بوده با طبيعيّون و اهل فسق الفت و معاشرت نمودند بکلّی عاطل و باطل گشتند حتّی در ارض مقدّس يک دو جوان را پروتستانها بعنوان تعليم لسان بخانه خويش بردند و بعض اسباب نامشروع مثل معاشرت نسوان فراهم آوردند . نزديک بود که بکلّی آنان را بواسطه اين وسايل منحرف نمايند. اين عبد منع نمود بلکه از عکّا بجای ديگر فرستاد”. (ص ٩-٤٤٨ گنجينه حدود و احکام)
” ای بنده حقّ راستی و دوستی و صلح و آشتی با جميع عالميان از متقضای حقّ پرستی است در اين دور ابهی الحمدللّه ضديّت و قساوت و عداوت و مخالفت و عصبيّتِ جاهليّت و معاندتِ دينيّه و معارضات مذهبيّه وجور و جفا بکلّی مرتفع گشته . بايد با جميع عالميان بنهايت رَوح و ريحان معامله نمود مگر منافقان . از منافق احتراز و اجتناب لازم زيرا سبب خمودت و جمودت و کسالت و غفلت و برودت گردند . نفَسشان مثل سرمای زمهرير است . هر چند انسان در نهايت صحّت و تندرستی باشد از بَرد شديد، کسالت و ارتعاش و زکام حاصل گردد. اين است که نفوس طيّبه از روايح کريهه مشمئزّ گردند. لهذا د رآيات الهيّه الفت با کافّه ملل و همچنين احتراز از اهل نفاق و خلل ، نازل گشته وَعَلَيْکَ التَّحِيَّةُ وَ الثَّنَاءُ ع ع “(ص ١-٩٠ ج ٣ امر و خلق )