حضرت شوقی ربانی ولی امر دیانت بهائی

بیانات حضرت ولی امرالله

پیروان اسم اعظم که مقیم و ساکن ممالک اسلامیّه اند، به مرور ایّام دچار فشار و تضییقات گوناگون و شدائد و صدمات و ناملایمات متنوّعه مختلفه گردند و در معاملات دنیویّه و کسب امور ظاهره و علاقات شخصیّه در زحمت و تعب افتند و به رنج و محنت و خسارت مبتلا گردند ولی به یقین مبین بدانند که این رنج و تعب در سبیل استخلاص و استعلاء و استقلال این امر نازنین است و هرگونه تزییف و تحقیری در این سبیل در بساط ملاء اعلی مایه عزّت ابدیّه و اکلیل سعادت سرمدیّه است…….

تزییف = پست شمردن تحقیر کردن

توقيعات مباركه (١٩٢٧-١٩٣٩)‏ صفحه ۱۷


توقيعات مباركه ، توقیع نوروز 108 بدیع


« مقام روحانی ما باید بدرجه ای برسد که خدا را بر همه چیز مقدم بداریم و تعلقات شدید انسانی موجب دوری ما از خدا نگردد . ما پیوسته مردمی را می بینیم که یا بعلت شدت نفرت یا تعلق بیحد و حصریکه نسبت بشخص دیگر دارند یا اصول را فدا میکنند و یا خود را از سبیل الهی محروم مینمایند ما باید خدا را دوست بداریم و در این مقام است که محبت نسبت بعموم بشر امکان پذیر است . ما نمیتولنیم هر یک از ابناء بشر را بخاطر خود او دوست بداریم بلکه احساس ما نسبت به بشریت باید بر اساس عشقی باشد که به اب آسمانی که خالق و آفریننده بشر است داریم . ( استخراج از توقیع مورخ ۴ اکتبر ۱۹۵۰ حضرت ولی امرالله


حضرت ولی عزیز امراللّه میفرمایند:

کافی نیست که فرد بهائی فقط تعالیم را بپذیرد و به موجب آن عمل کند. او علاوه بر آن باید احساس روحانیت را در خود پرورش دهد که فقط به قوه ی دعا میسّر است. امر بهائی مانند جمیع ادیان الهی دیگر اساساً ماهیت عرفانی دارد هدف اصلی آن ترقّی فرد و اجتماع از طریق کسب فضائل و قوای روحانی است. ابتدا باید روح انسان را تغذیه نمود که دعا این تغذیه روحانی را به نحو احسن تأمین می نماید. ……. لهذا احباء بالاخص جوانان باید لزوم دعا را کاملا درک کنند. زیرا دعا برای ارتقاء روحانی باطنی آن ها مطلقاً لازم و حیاتی است و این همانطور که ذکر شد اساس و هدف شریعت الهی است.

زر و آتش صفحه 103


حضرت ولی امرالله می فرمایند: “بدیهی است عقول محدود بشری هرگز به عظمت ظهور و جامعیت این امر و تقدس این امانت الهیه چنانکه باید و شاید راه نیابد با این حال بر ما فرض و واجب است همواره بکوشیم تا حقایق و اصول و مبانی مخزونه در این امر مبارک را بهتر درک نمائیم زیرا به این ترتیب در ترویج امرالله الهامات جدیده رخ بگشاید و سبب مزید توفیق گردد.” – نظم جهانی بهائی


خود را بهائی نامیدن کافی نیست.

حضرت ولی محبوب امرالله می‌فرمایند:
هدف غائی حضرت بهاءالله آنست که افراد جدیدی خلق شوند، یعنی مردمی نیکوکار مهربان باهوش و صدّیق و شریف که بر مبنای احکام و موازین این امر اعظم که در این مرحله جدید از تکامل عالم انسانی ظاهر شده عمل نمایند. خود را بهائی نامیدن کافی نیست، بلکه باید در تمام وجود ما آثار حیات بهائی نمودار باشد.”
(ص ٢٥ نمونه حیات بهائی – ترجمه مصوّب)
گلزار تعالیم بهائی، ص ۱۲


حضرت ولی امرالله می‌فرمایند:

… چه بسا از لسان اطهر میثاق شنیده شد که اگر فردی از افراد احبّا باجرای یک تعلیم از تعالیم الهیّه در نهایت توجّه و تجرّد و همّت و استقامت قیام نماید در تمام شئون حیات خویش این یک تعلیم را منظور نظر داشته بتمامها اجرا نماید عالم عالمی دیگر شود و ساحت غبرا جنّت ابهی گردد ملاحظه نمائید که اگر احبّای الهی کلّاً فرداً و مجتمعاً باجرای وصایا و نصایح قلم اعلی قیام نمایند چه خواهد شد.

مائده آسمانی، ج ۳، ص ۲۳


آینده بشر

حضرت ولی‌امرالله می‌فرمایند:
مقصد خداوند چیزی جز این نیست که از طریقی که فقط خود می‌داند عصر بزرگ و زریّنی را آغاز کند و جهان را از شرّ درد و رنج و جنگ و ستیز برهاند. اوضاع جهان در این ایّام بسی تاریک است، امّا آینده دورش چنان درخشان و چنان پرتوافشان است که اینک تصویرش در این زمان بر صفحه دیدگان ما هرگز نقش نبندد.

ندا باهل عالم، ص ۲۸


جهان از حرف خسته شده و تشنه عمل است.

حضرت ولی محبوب امرالله می‌فرمایند:

جوانان بهائی مخصوصاً بایستی همیشه کوشا باشند که سرمشق و نمونه حیات بهائی باشند. جهان اطراف ما را فساد اخلاق اغتشاش و عدم عفّت، هرزگی و بدرفتاری پُر کرده است. جوانان بهائی میبایست دشمن این مفاسد باشند و با پاکی و پاکدامنی، صداقت، نجابت، تحمّل و رفتار نیک خویش، دیگران را از پیر و جوان به امر الهی جلب نمایند. جهان از حرف خسته شده و تشنه عمل است و جوانان بهائی باید جوابگوی این انتظار باشند.

نمونه حیات بهائی – ترجمه مصوّب، ص ٣٣


حضرت ولی محبوب امرالله می‌فرمایند:

… در این ایّام عالم وجود در مهلکه عظیم افتاده و از اعماق قلوب ندای نجات و استخلاص از شرّ این مخاطر مرتفع قلوب پریشان است و نفوس تشنه ماء معین صلح و سلام و ارواح از نتائج وخیمه و مضرّات مهلکه ضغینه و بغضا و ظلم و جفا و حقد و حسد مشمئز و در عذاب است و عموم از امتداد جنگ و جدال و حرب و قتال خسته و نالان. از حریّت مفرطه و تضعیف و تذلیل قوّه دیانت هرج و مرج راه یافته و بر مکاید سیاسیّه و منازعات اقتصادیّه و مشکلات جنسیّه افزوده. جز قوّه امرالله هیچ امری و هیچ قوّه‌ای این مفاسد قویّه را اصلاح ننماید و جز تعالیم سماویّه که در این ظهور بدیع کاملاً از سماء مشیّت الهی نازل گشته این علل و امراض مزمنه را شفا ندهد. پس احبّای الهی که منادیان این امرند و ناشران این تعالیم، باید الیوم باعمال و کردار و رفتاری در بین عموم ظاهر شوند که نفس اعمال غافلانرا تبلیغ نماید و تشنگان طالبین نجات را هدایت کند. …

مائده آسمانی، ج ۳، صص ۲۲ و ۲۳


هر یک از ما تنها مسئول حیات نفس خویش است.

حضرت ولیّ‌امراللّه می‌فرمایند:
برای حصول این وحدت صمیمانه یکی از لوازم اوّلیّه که از طرف حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء تاکید شده آن است که از تمایل فطری بشری که همانا توجّه به معایب و نقائص دیگران است بپرهیزیم و به عیوب نفس خود مشغول شویم. هر یک از ما تنها مسئول حیات نفس خویش است.

نمونه حیات بهائی، ص ٨ – ترجمه مصوّب


حضرت ولیّ‌امرالله می‌فرمایند:
“ثالث حُسن سلوک و مماشات اغنیاست و خضوع بزرگان نسبت به عموم، خصوصاً با فقراء. که گفته‌اند: تواضع ز گردن فرازان نکوست. نه تنها ترک تکبّر و تفاخر، بلکه فقرا و ضعفا را امانت حقّ دانند و امانت الهیّه را محفوظ و مسرور دارند نه آنکه به آرایش مزید حسرت و ملال آنان گردند.
وقتی عالم انسانی رو به ترقّی شایسته نهد که رؤسای دنیا در نهایت سادگی زندگی نمایند، چندانکه آن طرز زندگی برای عموم رعایا نیز سهل‌الحصول شود و فقرا را مسرور نماید نه ملول. زیرا زندگی ساده و ترک تکبّر و آرایش هر صعوبتی را سهولت بخشد و ظلم و اعتساف را بعدل و انصاف مبدّل کند و عالَم را از احتیاجات شدیده برهاند. پس سزاوار آن است که احبّای حقّ فعلاً سرمشق دیگران شوند و جدّاً بر تعدیل اوضاع زندگی برخیزند.”
(ص ٦٨ ج ٣ توقیعات مبارکه – ٤٨ – ١٩٢٢)


حضرت ولی امرالله می‌فرمایند:

به‌نظر می‌رسد از مصائب و بلایایی‌که عالم انسانی را مبتلا ساخته شاکی هستید. مرحلۀ تطهیر در ارتقاء روحانی انسان اجتناب ناپذیر است، زیرا در هنگام عبور از این مرحله، احتیاجات مادّی که بیش از حدّ در مورد آنها مبالغه شده، به‌صورت صحیح و واقعی خود را نشان خواهند داد. اگر جامعۀ عمومی دنیا یاد نگیرد که برای امور روحانی اهمّیت بیشتری قائل شود، هرگز شایستگی ورود به عصر زرّینی را که حضرت بهاءالله پیش‌بینی فرموده‌اند، نخواهد یافت. مصائب و بلایای فعلی قسمتی از این جریان تطهیر است که انسان فقط با آنها است که درس را فرا خواهد گرفت. آنها باید به ملّت درس بیاموزند، تا جمیع امور را در بُعدی جهانی مشاهده کنند؛ آنها باید فرد را وادار نمایند که به سعادت روحانی‌اش بیش از رفاه مادّی‌اش اهمّیت بدهد.
در چنین جریان تطهیری، که کلّ عالم بشری به آلام و اوجاع وحشتناک مبتلا است، اهل بهاء نباید امیدوار باشند که مصون بمانند. اگر چوبی را که در چشم خود داریم ببینیم، بلافاصله درمی‌یابیم که خود ما نیز، که مدّعی وصول به مقصودیم، هدف سهام این بلایا هستیم. چنین بحرانی جهانی لازم است تا ما را نسبت به اهمّیت مسؤولیت و اجرای وظیفه‌ای که به‌عهده داریم، بیدار سازد. آلام و رنجها بر قدرت ما در قرار دادن طریق نجاح و فلاح در پیش روی بشر خواهد افزود. و ما را از رخوت و آسودگی خیال خارج خواهد کرد زیرا در تبلیغ امرالله و ابلاغ پیام الهی که به ما سپرده شده کما ینبغی و یلیق به بذل مجهودات نمی‌پردازیم.

(ترجمه-‌ مکتوب حضرت ولی امرالله به نامۀ 14 اکتبر 1931 یکی از احبّاء؛ مندرج در اخبار امری آمریکا، شماره 58، ژانویه 1932، صفحه 1)


حضرت شوقی ربّانی، ولی امر بهائی می فرمایند:

«و در ختام، انظار یاران ممتحن پر عشق و وفای حضرت عبدالبهاء را به این امر مهمّ و لازم منعطف نمایم و به این نكته متذكّر دارم و آن مواظبت و دقّتِ تامّ در حفظ حقوق مَدنیّۀ شرعیّۀ شخصیّۀ افراد است از هر سلك و طایفه و نژاد و عقیده و مقامی. در این مقام امتیاز و ترجیح و تفوّق جائز نه؛ باید در نهایت سعی و دقّت مِن دونِ تردّد و ملاحظه ای یاران و برگزیدگان حضرت بهاءالله در محاسبات و معاملات خویش راجع به حقوق اصلیۀ نوع بشر، اَدنی امتیازی بین آشنا و بیگانه و مؤمن و مشرك و مقبل و معرض نگذارند… حقوق مَدَنیّه و معاملات ظاهره تعلّقی به دیانت و اعتقاد باطنی انسان نداشته و ندارد. افراد در هیأتِ اجتماعیه چه از موّحدین و چه ازمشركین كلّ در این مقام یكسانند و حقوق شخصیّۀ آنان نزد اصحاب عدل و انصاف محفوظ و مقدس و مسلّم …

نَفسِ اِرتِداد و محجوبیّت و ترك عقیده، حقوق مَدَنیّۀ شرعیّۀ افرادِ آزاد را به هیچ وجه مِنَ الوُجوه به قدرِ سمِّ اِبرَه [سوراخ سوزن] تخفیف و تغییری ندهد، والّا اهل بهاء [بهائیان] بساطِ پیشینیان را در این قرنِ مُشَعشع نورانی دوباره بگسترانند و آتشِ تعصّبِ وَهمیِّۀ جاهلیّه را در صُدور برافروزند و خود را از مواهبِ جلیلۀ این یومِ موعود محروم سازند و تأییداتِ الهیّه را در این روزِ فیروز از ظهور و بروز باز دارند. حیف است ذیلِ تقدیس را به این اوهام و شئونِ ناشایسته آلوده نماییم.»

مائده آسمانی ج ۶ ص ۱۴ و ۱۵


دنیای مُعرض از حق

حضرت ولی امرالله در توقیع “قد ظهر یوم المیعاد” می‌فرمایند:

پس از یکصد سال تحوّل و انقلاب، اکنون ببینیم اگر کسی در اوضاع بین‌المللی، با مراجعه به سنوات اوّلیه تاریخ بهائی، بخواهد مطالعه کند چه خواهد فهمید؟

دنیایی خواهد دید که از احتضار سیستم‌های مختلفه و نژادهای متباغضه و ملل متخاصمه به تشنّج مبتلا گشته و در دام خرافات و اوهام گرفتار آمده و بیش از پیش از یکتا مدبّر سرنوشت‌های خود روگردان شده، روز به روز در دریای خونریزی عمومی بیشتر فرو رفته و در نتیجۀ غفلت و ایذاء و اذیتی که نسبت به یگانه نجات دهندۀ خود روا داشته در سقوط خود تسریع می‌نماید.

دیانتی خواهد دید که هرچند هنوز مطرود است، ولی از صدف خود بیرون آمده و از ظلمت یک قرن تعدّی و اجحاف سر بر آورده و با علائم قهر و غضب الهی مصادف شده و گویی مقدّر چنان است که بر روی خرابه‌های مدنیت محکوم به زوال اساس آن بنیاد گردد.

دنیایی که از حیث روحانیت فقیر، از جهت اخلاقیات ورشکسته، از حیث سیاست متلاشی، از لحاظ اجتماعی متشنّج، از لحاظ اقتصادی امور آن فلج و از سوزش سیاط غضب الهی به خود پیچیده و اعضاء و جوارح آن خون‌آلود و از هم گسیخته است.

دیانتی که ندایش اجابت نگردیده و دعاوی‌اش انکار شده و انذاراتش بی‌اهمیت تلقّی گردیده و پیروانش فوج فوج از دم شمشیر گذشته و اصول و مبادی‌اش مورد تهمت و افترا واقع شده و خطاباتش به رؤسای ممالک با بی‌اعتنایی تلقّی گردیده و مبشّرش جام شهادت نوشیده و مظهر ظهورش در دریای متلاطم ابتلائات بی‌نظیر غوطه‌ور شده و مبیّن آیاتش در زیر بار یک عمر آلام و احزان بدرود زندگی گفته است.

دنیایی که تعادل خود را از دست داده و آتش فروزان دیانت در آن به حال خاموشی افتاده و قوای تعصّبات ملّی و نژادی غاصب حقوق و مزایایی شده که مختصّ به خدا است؛ دنیایی که در آن عشق به مادّیات، که نتیجۀ مستقیم بی‌دینی است، غلبه یافته و چهرۀ زشت خود را نشان می‌دهد.

(تاریخ صدور این توقیع 28 مارچ 1941)


حضرت ولی امرالله می فرمایند:

مع الاسف همه کس به سرعت و سهولت بر نفس غالب نمی شود. آنچه هر مؤمن مخلصی چه قدیم، چه جدید باید دریابد اینست که امر الهی حائز قدرت روحانی برای تجدید حیات ما می باشد. مشروط بر آنکه سعی نمائیم امکان تأثیر پذیری از این اقتدار را فراهم سازیم و در این زمینه دعا و مناجات بیشترین مساعدت ممکنه است. ما باید از جمال اقدس ابهی تمنا کنیم یاریمان فرماید بر نقائص اخلاقیمان غلبه یابیم و قدرت ارادهٔ خودمان را در تسلّط بر خود اعمال نمائیم.

انوار هدایت ص 394


حضرت ولی امرالله می فرمایند:

“مقصد حیات از نظر اهل بهاء وصول به وحدت عالم انسانی است. همهٔ عوامل زندگی به حیات سایر ابناء نوع بشر وابسته است. ما به نجات نفوس خویش تنها نمی اندیشیم. بلکه به فکر رستگاری عموم هستیم. هدف ما وصول به تمدنی جهانی است که لامحاله افراد بشر را نیز در برمیگیرد…”

دیانت بهایی آیین فراگیر جهانی، ص107


آواى عندليب پارسی(https://t.me/andalib_parsi)

نیایش(https://t.me/niaayesh)