ذرّه قادر که به مقام آفتاب رسد
لعمرالله الیوم ذرّه قادر که به مقام آفتاب رسد و قطره مقتدر که به عظمت بحر فائز گردد”
حضرت بهاءالله
مختصری از تاریخ دیانت بابی و بهائی و رشد آن
از آنجا كه ایّام در نقل وقایع تاریخ ادیان بابی وبهائی تحریفات زیاد نموده، لازم است مختصری ازتاریخ مزبور تقدیم هموطنان عزیزگردد:
شهادت حضرت باب
روز 18 تیر 1229 ه.ش. (9 ژوئیه 1850) حضرت باب در حالی که فقط 31 سال سن داشتند به همراه یکی از پیروان جوان خود در میدان سربازخانۀ تبریز به ضرب 750 گلوله تیرباران شدند. آخرین سخنان حضرت باب خطاب به جمعیتی که آن روز در آن محل حضور داشتند چنین نقل شده است: «ای مردم اگر مرا میشناختید، مثل این جوان که اَجل(برتر) از شماست در این سَبیل (راه) قربان میشدید. روزی خواهد آمد که مرا بشناسید ولکن در آن روز من در میان شما نخواهم بود.»
تاريخ مختصر ديانت بهائی
2007-02-16
در حدود سال 1260 هجری قمری (1844 میلادی) گروههایی از پیروان ادیان مختلف با توجه به بشارات كتب مقدسهء خود منتظر ظهور موعود بودند؛ از جمله فرقهء شیخیه از مسلمانان و فرقههایی از مسیحیان. بعضی از این مسیحیان به اراضی مقدسه در فلسطین رفتند و منتظر ظهور موعود نشستند؛ اما شیخیه در اطراف ایران پراكنده شدند و به جستجوی موعود پرداختند. یكی از آنها ملاحسین بشرویهای بود كه در مسیر جستجوی خود به شیراز رسید و اولین كسی بود كه موعود را در جوانی 25 ساله به نام سید علی محمد شیرازی (1235-1266 هجری قمری) شناخت.
شصتمین سالگرد صعود حضرت ولی امرالله در لندن
1957/11/04 میلادی
حضرت ولى امرالله در تمام عمر، خود را مشمول قوانين و احکام کتاب مستطاب اقدس دانستند لذا طبق حکم کتاب محل دفن بفاصله يکساعت نبايد بيشتر باشد . البته محال بود که اين قانون را بشکنيم و جسد مبارک را به حیفا منتقل سازيم . لذا با رنجهاى بى پايان جسد مبارک محبوب القلوب ياران در لندن بخاک سپرده شد
ورقی از تاریخ امر / ۲۴ دسامبر ۱۹۵۱
تعیین دوازده نفر از ياران الهى به مقام ايادى امرالله توسط حضرت ولی امرالله
ورقی از تاریخ امر / ۲۵ دسامبر ۱۹۳۹
انتقال رمسين اطهرين به کوه کرمل توسط حضرت ولی امرالله
«…يکى از آمال ديرينه حضرت ورقۀ مبارکۀ عليا آن بود که به مثابه حضرت غصن اطهر در جوار مادر مقّدس بی مانند خود مدفون گردند و چون در تابستان ١٩٣٢ صعود ايشان رخ داد طبق مقام و منزلت اصلى در جبل کرمل در جوار مقّدس اعلى به خاک سپرده شدند،
مختصری از تاریخ آئین بهائی
تاریخ بهائی با رسالتی که خداوند به دو مربی و پیامآور الهی- حضرت باب و حضرت بهاءالله- سپرد، آغاز میشود. حضرت بهاءالله برای تضمین این که بعد از درگذشتشان و در گذر زمان جامعۀ بهائی بتواند به صورت هماهنگ و متحد در مسیر به اجرا درآوردن تعالیم الهی و ساختن دنیایی بر اساس صلح و یگانگی پیش رود اساسی را تأسیس نمودند که به عنوان «عهد و میثاق» شناخته میشود. به این ترتیب ایشان چگونگی تداوم جریان هدایت، مسئلۀ جانشینی و نیز توضیح و تبیین (روشنگری) آثارشان را با دستورالعملهای روشن، واضح و کتبی مشخص نمودند.
حضرت باب
دیانت بابی در نیمۀ قرن نوزدهم میلادی در زمان سلطنت محمد شاه قاجار در ایران پا به عرصۀ وجود گذاشت.
حضرت بهاءالله
میرزا حسین علی نوری، ملقب به بهاءالله، در تاریخ 21 آبان 1196 ه.ش. (12 نوامبر 1817 میلادی) در تهران در خانوادۀ یکی از معدود وزیران خوشنام و سرشناس قاجار که نَسبشان به نور مازندران میرسید متولد شد. ایشان هر چند هیچگونه آموزش رسمی ندیدند ولی به دلیل شخصیت ممتاز و هوش و دانائیشان در بین اقوام و دوستان و همسالان ممتاز بودند. در زمانِ درگذشت پدرشان، مطابقِ رسم آن زمان، مقام پدر در دربار به ایشان پیشنهاد شد ولی از پذیرش این پیشنهاد چشم پوشیدند تا بتوانند خود را وقف کمک به فقرا و محتاجین نمایند .
حضرت عبدالبهاء
اصل اساسی تعالیم دیانت بهائی را شاید بتوان در وحدت خلاصه نمود. حضرت بهاءالله بر همین اساس، بنیان و اصولی را بنا نهادند که دیانتشان هرگز دچار تفرقه نشود و پس از درگذشت ایشان، مُنشعب نگردد. حضرت بهاءالله در کتاب اقدس و در وصیتنامۀ خود -کتاب عهدی- همگان را امر نمودند که به پسر ارشدشان- حضرت عبدالبهاء- به عنوان جانشین خود و مرجع آئین بهائی، تبیینکننده و مُفسر رسمی آثار بهائی و همچنین به عنوان نمونۀ والای تعالیمشان توجه نمایند.
حضرت شوقی افندی
حضرت بهاءالله جهت حفظ وحدت جامعۀ بهائی و برای تضمین آن که ظهورشان به هدف خلق عالمی متحد و هماهنگ دست یابد، فرزند ارشدشان -حضرت عبدالبهاء- را به عنوان مركز امر و جانشین خویش تعیین کردند. حضرت عبدالبهاء نیز آشکارا بیان نمودند که پس از درگذشت ایشان، بهائیان باید به نوۀ ارشدشان، شوقی افندی به عنوان ولیِامر بهائی توجه كنند. ایشان همچنین به اجرا درآوردن اصول دیانت بهائی و ترویج احکام، محافظت از موسسات اداری بهائی و نیز تطبیق وفادارانه و هوشیارانۀ آئین بهائی با شرایط یک اجتماع همواره در حال پیشرفت را از جمله وظایف ولیِامر بهائی مشخص نمودند.