عیب کسان منگر و احسان خویش
دیده فرو کن به گریبان خویش
آینه روزی که بگیری به دست
خود شکن آنروز مشو خودپرست
نظامی گنجوی
براستی چرا بعضی از نفوس پس از
اینكه خود را دانای حقیقی فرض میكنند گام بعدی را نیز با این پیش فرض اولیه بر میدارند وبرای اثبات حقانیت خود شروع می كنند به توهین و انكار حقایق موجود دردیگر اعتقادات .
اگر دوستان بهائی ستیز و ردیه نویس فكر می كنند كه حق مسلم در نزد ایشان است چرا نمیتوانند پاسخی قطعی به نظرات مخالف_اسلام بدهند ؟
و چرا تنها درصد بسیار پائینی از مردم به
اسلام وسپس به تشیع روی اورده اند؟ چرا نمی توانند با جوابی قطعی دیگر فرق اسلامی را مجاب كنند؟ وچگونه است كه بعضی ازفرقه های اسلامی برای خون شیعه ریختن اجری اخروی قائل هستند؟
حق را نمیتوان تنها از راه منطقی و اندیشه ای خشك و بی روح كشف یا ثابت كرد بلكه باید از طریق قلب واشراق به شعاعی از حقیقت دست یافت. اصول اعتقادی ومسائل و روابط روحانی یك رابطه ریاضی نيست كه بتوان با برهان صرف ثابت كرد بلكه برای درك حقایق روحانی دین ابتدا باید قلب وروح را از هر آلایشی پاك كرده صیقل داد تا محل تجلی نور الهی شده به كمك تفكر به حقایق موجود دست یافت. ایا با نفرت، تعصب و كینه كه به نوعی زنگار و غبار قلب محسوب می شود، میتوان به حقیقت رسید؟
براستی در تاریخ صدر اسلام تا به امروز چند نفر وجود دارند كه با تنفر ونفرتی عمیق نسبت به اسلام توانسته اند كه حقانیت اسلام را كشف كرده وبه اسلام ایمانی قلبی بیاورند اگر حافظه تاریخ چیزی را به خاطر نمیاورد. پس این دوستان ردیه نویس نیز بدانند با این نفرت وتعصبی كه نسبت به دیانت بهائی دارند و تمام وجودشان را فرا گرفته هرگز به حقانیت امر بهائی پی نخواهند برد ودر این آتش تعصب خویش تا ابد باقی خواهند ماند شرط اول تحری ایشان كنار گذاشتن تعصب وتنفر است وسپس مطالعه، تفكر وتعمق روی آثار امر بهائی است پس از سیر این جریان شخص میتواند ادعای تحری حقیقت را داشته باشد.
اندیشه آلوده به تعصب خشك میتواند بسیار مخرب و ویرانگر باشد. كه نظیرش متاسفانه در تاریخ بسیار است. از حافظه تاریخ جنایات هیتلر هنوز پاك نشده چونكه اوبا تعصب نژادی خود، فكر میكرد برای ایجاد نسلی برتر مبارزه میكند. وهرگز فكر نمی كرد تا ابد در تاریخ به بدی یاد شود.
بعضی از نفوس مخالف باظهور دیانت بهائی تنها به این دلیل كه منتظر یك چنین ظهوری با چنین مشخصاتی نبودند مانند یهودیان موقع ظهور حضرت مسیح و نیز مسیحیان ویهودیان موقع ظهور حضرت محمد از ابتدا بدون هیچ تفكری عمیق تنها راه مخالفت را انتخاب ومبارزه ای بی پایان را اغاز كردند، كه خود نیز از سرانجام ان غافلند وبه هر وسیله ای نیز متمسك شدند تا شاید بتوانند دلیل مخالفت خودرا ثابت كنند ردیه نویسان هم حتی لحظه ای به جامعه بهائی نگاهی بی تعصب وبی غرض نمیكنند تا متوجه بازتابهای گسترده تعالیم دیانت بهائی بشوند اینكه اگر این تعالیم بی ارزش ومضر بوده پس چگونه شده كه جامعه بهائی با تمام مخالفت ها و مبارزات قلمی وعملی باز هم یك جامعه ای منسجم و یكپارچه در سراسر عالم باقی مانده و همیشه از گزند مخالفانش در امان بوده، وهمین تعالیم توانسته روح فداكاری وایثار را به بندگانش بیاموزد وجامعه ای ایجاد كند كه در سراسر عالم به نام نیك یاد شود.
مخالفان سعی میكنند جامعه بهائی را سیاسی و ساخته دست بشرنشان بدهند دائما مینویسند ومیگویند كه این فرقه تعالیمی فتنه انگیز دارد وبهائیها فاسد و…
واین موضوع جدیدی نیست در طول تاریخ همیشه مخالفین هر دین یا مكتبی راجع به دین بعد از خود دفاع نكرده بلكه به تهمت وافترا راجع به دین پس از خود پرداخته اند.
و حال بایداز دوستان ردیه نویس پرسید كه آیا شما عزیزان به جای تحری حقیقت تنها به دنبال تحری وجستجوی بعضی از نقائص موجود نبوده اید تا ان نقائص(البته به دید خودتان) را در كتابی یا مقاله ای انتشار داده به خیال خودتان بزگترین خدمت را به اسلام و مسلمانان انجام دهید؟
اما باید این موضوع را در نظر داشته با شید كه ذهن ادمی براحتی میتواند از بزرگترین نعمت الهی یعنی باران نیز عیب گیری كرده به جای نعمت ان را عین بلا بداند و فریاد بزند كه باران همه چیز را گلی وكثیف والوده میكند از همه بدتر اینكه باران باعث طغیان رودخانه ها شده وبه دنبالش هر چه كه ساخته ایم را ویران میكند و باعث مرگ وبی خانمانی هزاران نفر میشود و.. به همین دلیل نباید كشف عیب یا ایراد در دینی رابه حساب نوعی پیروزی برای خود ویا باطل بودن ان دین رقم زد.
اما باید این موضوع را در نظر داشته
باشید كه ذهن آدمی براحتی میتواند از بزرگترین نعمت الهی یعنی باران نیز عیب گیری كرده به جای نعمت ان را عین بلا بداند و فریاد بزند كه باران همه چیز را گلی وكثیف والوده میكند از همه بدتر اینكه باران باعث طغیان رودخانه ها شده وبه دنبالش هر چه كه ساخته ایم را ویران میكندوباعث مرگ وبی خانمانی هزاران نفر میشود و.. به همین دلیل نباید كشف عیب یا ایراد در دینی رابه حساب نوعی پیروزی برای خود ویا باطل بودن ان دین رقم زد.انچه مسلم است این است كه اگر ذهن ادمی بخواهد براحتی موفق خواهد شد كه در گوشه وكنار كتابی موضوعی را پیدا كند كه از دیدگاه خاصی ،ایراد داشته باشد .ولی دیگران متوجه میشوند كه ایراد از نوع نگاه او بوده نه از كتاب ۰
برای اثبات این موضوع بهتر است یك نگاهی كوتاه به كتب ونشریات وسایت مخالفان_اسلام بزنید تا متوجه بشوید كه ان اندیشمندان نیز برای عیب گیری از اسلام واصول اعتقادی ان دلایلی محكم دارند حتی شما بهتر میدانید كه بسیاری از مطالب ان كتب توسط مسلمانان هنوز بی پاسخ مانده اند
و آن كتب با غرور در كتابخانه ها خود نمائی میكنند.
وچه نیكو بود كه ردیه نویسان به جای دروغ پردازی علیه امر بهائی به مطالعه ان كتب مشغول میشدند تا اول بدانند كه توهین به اعتقادات چقدر زشت وغیر قابل تحمل است
و ثانیا متوجه بشوند كه عیب گیری ودروغ گوئی كار زیاد مشكلی نیست وهمان ایرادها ئی كه آنان به امر بهائی میگیرند همان علیه اسلام وحضرت محمد گفته یا نوشته شده است.
برای نمونه تهمت جنون ویا كپی شدن بسیار ضعیف قرآن از روی كتب آسمانی متعلق به ایشان و….
وثالث اینكه وقت خود را به پاسخگوئی ان مطالب اختصاص بدهند اینكار خیلی نیكوتر از این است كه تحقیق نكرده به تكرار دروغها و تهمت ها بار سنگین گناهی را به دوش بكشند كه به خیال خودشان ثوابی برده باشند.
دوستان عزیز اگر درعالم پس از مرگ از شماپرسیده شود كه بر چه اساس وسند ومدركی به جامعه بهائی تهمت زده ایدجز شرمندگی چه پاسخی خواهید داشت ؟
کانال نوزده
@Knights_of_Baha_u_llah