خانواده و تربیت فرزندان در دیانت بهائی

خانوادۀ واحد انسانی

اعتقاد به اینکه تمامی انسان‌ها به یک قوم و یک خانوادۀ واحد انسانی تعلق دارند در کانون تعالیم بهائی قرار دارد و اصل یگانگی نوع انسان «محور جمیع تعالیم حضرت بهاءاللّه» را تشکیل می‌دهد.

حضرت بهاءالله جامعۀ انسانی را به بدن انسان تشبیه می‌کنند. در بدن، میلیون‌ها سلول، با شکل‌ها و کارکرد‌های متنوع هر یک نقش خود را در برقراری نظامی سالم ایفا می‌نمایند. اصل حاکم بر عملکرد بدن همکاری است. اعضای مختلف بر سر منابع با هم به رقابت نمی‌پردازند. اگر عضوی از بدن در رنج و درد باشد، دیگر اعضا نیز ناگزیر رنج می‌برند. جامعۀ بشری نیز از همبستگی و روابط افرادی تشکیل شده‌ است که در عین تنوع و تفاوت‌های ظاهری، دستیابی به خواسته‌هایشان به رفاه و سعادت همنوعانشان وابسته است.

هر فرد عضوی از هیکل کل بشریت است، در ذات خود شریف است و روحی یکتا دارد. وحدت نوع انسان به معنای یکنواختی نیست و در آثار بهائی بر اصل وحدت در عین حفظ تنوع و کثرت تاکید شده است. در عین تنوع و تفاوت‌های ظاهری، قومی، نژادی انسان‌ها، هدف مشترک پیشبرد تمدنی همیشه در حال پیشرفت به زندگی همۀ آن‌ها معنا می‌دهد. همۀ انسان‌ها شهروندان یک کرۀ خاکی هستند، مسئولیت حفظ جهان آفرینش را بر عهده دارند و به همین نسبت همگی سزاوار برخورداری از جهانی هستند که رفاه مادی و معنوی همۀ نوع بشر را توأمان فراهم نماید.

در بدن انسان هیچ سلولی چه در کمک به کارکرد بدن و چه در بهره‌گیری از سلامت کلی آن، جدا از کل بدن نیست. در کنار هم جمع شدن سلول‌ها و همبستگی آن‌ها بروز حس آگاهی انسان را ممکن می‌سازد؛ خصوصیتی که هیچ بخشی از بدن انسان نمی‌تواند به تنهایی به آن دست یابد. به همین صورت همبستگی نوع انسان در اجتماع بشری، تمدن را به وجود می‌آورد که افراد انسانی به تنهایی و در انزوا قادر به دستیابی به آن نبوده و نیستند.

پذیرش وحدت عالم انسانی ایجاب می‌کند هر گونه تعصب از جمله تعصب ن‍ژادی، مذهبی، یا جنسیتی به طور کامل از میان برداشته شود. ریشۀ تعصب جهل و نادانی است. تعصب برداشت یا ‌تصوری نادرست دربارۀ دیگران است و چشم ما را بر این واقعیت می‌بندد که هرشخص همچون معدنی دارای جواهرات ارزشمند است و ذاتاً وجودی معنوی است با استعدادها و توان‌مندی‌های منحصر به فرد. یکی از مؤثرترین راه‌های رفع تعصبات همکاری و هم‌گامی افراد مختلف برای دست یافتن به اهدافی والا و مشترک است . تعصب را نمی‌توان با دوری کردن از دیگران و دشمنی برطرف نمود، بلکه باید با نیروی محبت و نوع‌دوستی بر آن چیره شد.

اتحاد و همبستگی البته منحصر و محدود به نبود کدورت و اختلاف نیست. اتحاد در جامعه زمانی به وجود می‌آید که محبت افراد به یکدیگر به خدمت به نوع انسان تبدیل گردد و اعضای جامعه با روحیۀ همکاری و همیاری برای بهبود شرایط محیطشان فعالیت کنند. مهمترین کلید موفقیت در فعالیت‌های گروهی در جامعه مشورت صریح اما محبت‌آمیز در همۀ زمینه‌ها است تا افراد به وحدت نظر و وحدت فکر دست یابند . البته وحدت نظر و وحدت فکر تا زمانی که با اقدامات هماهنگ همراه نشوند به ثمر نمی‌رسند. این موضوع هرگز بدین معنی نیست که همگان باید به انجام یک کار یکسان مشغول باشند. بلکه در حقیقت، هر فرد با درک صحیح و واضح از هدف، می‌تواند خلاقیت و توان و استعدادهای منحصر به فرد خود را در مسیر رشد و ترقی خود و جامعه به کار گیرد.


منبع: سایت بهائیان ایران

https://t.me/MoarefiBahaiFaith