پاسخ به شبهات وارده بر دیانت بهائی

سیمای جهموری اسلامی ایران و افترائات دکتر حسن رحیم پور

2007-02-09
سیمای جهموری اسلامی ایران و افترائات دکتر حسن رحیم پور ازغدی درباره دیانت بهائی

آن طوركه ازبرنامه های سیمای جمهوری اسلامی ایران پیداست، آقای دكترحسن رحیم پورازغدی درچند سال اخیر از اساتید واهل تحقیق وعلم وبحث وبه تعبیری از ایدئولوژیست های توانای كنونی جامعهٔ اسلامی ایران محسوب می شوند كه به طور كلی همهء نظریات وتفكرات مذهبی واجتماعی وسیاسی قدیم وجدید دنیا وحتی گرایش ها و قرائت های متفاوت قدیم وجدید اسلامی رایكجا و تمام و كمال، درمقایسه با اسلام نابی كه سخت مدعی آگاهی ازآن هستند، نقد می كنند، وبه نظر، باتنها به قاضی رفتن، به طبقهءخاصی كه تنها مخاطَبین ایشان بوده وهستند، نظراول وآخر را كه گویی حقیقت محض است ارائه می دهند.

به عنوان نمونه، دریكی از تازه ترین سخنرانی هایشان، كه از سیمای جمهوری اسلامی نیزپخش شد، بودكه به همین سیاق، ایشان درجمعی ازمسیحیان عزیزشاید به یاد طرزبیان مظلومانهء جعفرابن ابی طالب به نجاشی پادشاه مسیحی همعصر حضرت محمد!اول بعضی نظرات موافق اسلام عزیزدربارهءدین مقدس مسیحی رابیان نمودند، ولی پس ازآن،چون ایشان مثل جعفرابن ابی طالب ومسلمانان همراه ایشان كه به دستورحضرت محمد به حبشه پناهنده شده بودند، خودرادرموضع مظلومیت نمی دیدند، باعدول ازروش آنان، به یكباره به نقد وردّ ِ دیگرعقایدشان نیز پرداختند تا به مسیحیان عزیزحقیقت مطلب رابیاموزند!
اماآنچه دراین مقال مد نظر است، افاضات جدید اخیر ایشان درقالب سخنرانی های فوق الذكردربارهءادیان مقدس بابی وبهایی می باشد! البته ایشان قبلأ دردی ماه 85 به مناسبتی ادیان بابی وبهایی را ناشی ازانگلیس دانسته بودند(روزنامهء پرتو سخن، 20دی،شمارهء362، ص7، به نقل ازنشریهء فرهنگ پویا)، ولی این باردریكی ازهمان سلسله سخنرانی هابرای جمعی ازدانشجویان ودانش پژوهان كشور كه درساعت19:15جمعه13بهمن ماه 1385، ازكانال یك سیمای جمهوری اسلامی ایران باعنوان طراحی برای فردا وبا موضوع خاص تقلب درمعنویت، پخش شد، اكاذیب وافتراات وتهمت هایی را دربارهء ادیان بابی وبهایی وجامعهءبهایی ومسؤولین رسمی آن مطرح كردندكه نه تنها بهاییان ایران وجهان، بلكه آزاداندیشان ونیزپیروان سایر ادیانی را كه باجامعهءجهانی بیش ازهفت ملیونی بهایی آشنا هستند، حیرت زده نمود!
این حیرت، نه به جهت اكاذیب تكراری 163 ساله است كه این جامعه باآنها وسیعأ آشناست ودهها مطلب درپاسخ به آنها در كتب و رسالات وجزوات ومقالات وسایت های اینترنتی بهایی ورادیوبهایی پیام دوست ارائه نموده است، بلكه به این جهت است كه آن اكاذیبِ برملا شده، اززبان كسی تكرار می شودكه حداقل به خاطر معروفیت رسانه ای ایشان كه استاد وایدئولوژیست به حساب آمده اند، بعید می نماید! راستی اگر طراحی برای فردا براساس اكاذیبی صورت گیرد كه استاد رحیم پورعرضه داشته اند، فرداچگونه خواهدبود؟!
آری، داشتن دغدغهء فكری به خاطرترس ازغلبهء معنویت تقلبی ومدعیان آن به جای معنویت حقیقی كه محصول دین حقیقی مطابق زمان است، وحقیقتأ ازمشكلات بنیادی وبحران سازِ جهان امروز ماست، دغدغه ای مقدس وواجب وبجاست، اما ادعای این كه استاد ازغدی معرّف ومشخص كنندهءمصادیق تقلب درمعنویت هستند، جای بحث فراوان ازطرف همهءآزادگان وروشنفكران وصاحب نظران ودلسوزان وبشردوستان منصف ووسیع النظرجهان ازهمهء ملل وعقاید دینی وغیردینی دارد. ادیان بابی وبهایی را، بدون مراجعه به دهها جلد كتب آسمانی ووحیانی آنها، وصرفأ باارائهء مطالب تكراری ردیه های 163 ساله علیه آنها، فرقه های عرفانی وصوفی منحرف ونسبیت گرا وشكاك وماتریالیست ونیهیلیست وپوچ گرا و استعماری واشتراكی وعوام فریب وملحد ومشرك ودچارمالیخولیا وجنون ومتهم ومشكوك، به حساب آوردن، ادعایی است كه قائل به آن، باید در محضر عدل الهی، ونیزدرمحضرافكارعمومی بشریت، پاسخگوی آن باشد.

استاد می دانند كه ازجهتی می توان دوتقسیم بندی برای فِرَق ِ به وجودآمده دردین اسلام دراین چهارده قرن قائل شد: یكی ازنظرصرفأ مذهبی، ودیگری ازنظرگرایشات عقلی وعرفانی ِآن فرق. دستهءاول ازگروه اكثریت سنی، مثل: حنفی، مالكی، حنبلی، شافعی،…می باشند؛ ودستهء دوم ازگروه اقلیت شیعه، مثل: كیسانیه، هاشمیه، راوندیه، زرامیه، بیانیه(حربیه)،زیدیه،جارودیه،صالحیه، سلمانیه،باقریه،ناووسیه،اسماعیلیه،مباركیه،آقاخانیه،شمطیه،واقفیه،مقیطعه،وقفیه،احمدیه،نفیسیه،…..وحدود14 فرقه پس از وفات امام یازدهم شیعیان،…(ازجمله رجوع شود به كتاب الاسلام الصحیح ؛ و خاندان نوبختی ازمرحوم استاد عباس اقبال آشتیانی). ازجنبهءگرایشات عقلی وعرفانی،مثل: مجسِّمه یا مشبِّهه،حكما وفلاسفهء مشائی واشراقی،متكلمین(مثل: معتزله واشاعره)، متصّوفه(مثل: نوربخشیه،صفویه،ذهبیه،بكتاشیه،رفاعیه،نقشبندیه،پیرجمالیه،سهروردیه،قادریه،شاه نعمت اللهیه،نوریه،شاذلیه،نوریه،ملامتیه،علی اللهیه(نصیریه)،….وازجمله صدرالمتألّهین(ملا صدرا) كه سعی درتلفیق تصوف وفلسفه وشرع نمود؛ وازجمله دوگروه دیگرنیزكه شایددرتقسیمی دیگرجا می گیرند،شامل اصولیین واخباریین. ازجملهء اخباریین كه استاد نیزدرسخنرانیشان به آن اشاره كرده اند، شیخیه یا به قولی كشفیه ازفرق ِ شیعهء دوازده امامی است كه تأثیرات روحانی جدیدی درایران وعراق وهند ایجاد نمود. شیخ احمد احسائی وسید كاظم رشتی دوبنیانگذاراصلی شیخیه بودند كه با تأكید برخلوص وتقوی و با تمركز صرف بر آیات واحادیث قرانی، نزدیكی ظهور موعود اسلام را تشخیص و بشارت دادند وازشاگردان همانها بودند كه ظهورجدید راشناختند ودر راهش جان نثار كردند.
نیز لابد استاد محترم خود فرق بین دین را كه توسط مربی آسمانی مستقل وصاحب شرع وكتاب وحیانی وامّت جدیداز سوی خدای واحد به بشریت ارائه می گردد، با فرقه كه درظل یك دین ووابسته به آن ایجاد می گردد، می دانند؛ مثل دین مقدس اسلام وفِرَق ِ فوق الذكر آن(طالبین مراجعه فرمایند به كتاب فرائد به قلم یكی ازفضلای بهایی). بنابراین اگرچه براساس پیش بینی رسول اكرم كه فرمودند دینشان به 73 فرقه تقسیم خواهد شد،طبق تحقیقی 480 فرقه دراسلام به وجودآمد(شریف یحیی الامین)،كه ازجملهءآنها فرقهء قادیانی(با ادعای مهدویت ومسیحیتِ درظل اسلام) وفرقهء وهابی(بدون چنان ادعایی) می باشند، كه طبق آثاروكتب خودشان صرفأ مدعی رفع انحرافات موجوددراسلام عزیزوبازگرداندن آن به سرچشمهء پاكش می باشند،امّا دومورد بابی وبهایی طبق توضیحات فوق وادعای صریح مذكور دركتب وآثاروحیانیشان كه اینك دردسترس همگان است، دین اند وفرقه نیستند(رجوع شود به بیانیهءجامعهءبهایی صادره دراوایل انقلاب اسلامی كه تهیه كنندگان آن درهمان ایام با نثارجان نیز،به خون خودعنوانش را چنین نوشتندكه دین است وفرقه نیست). به این جهت، اگرچه استادعزیزطبق عقیدهء خود می توانندآنها را باطل شمارند،اما منطقأ نمی توانند منكر شوند كه هردوكتبأ ورسمأ مدعی اندكه دین هستندو فرقه نیستند!
همچنین، این دو آیین ربّانی ازمواردی همچون خانمی كه به تمسخرِاستاد، خود را خانم حضرت مهدی دانسته نیستند، وازقضا به همین جهت است كه حضرت باب وبهاءالله، به خاطر آنچه كه ازصدراسلام عزیز تا حال بر آن واردشده ومی شود، خون دلها خورده اند وبلایا كشیده اند! حضرت محمد (ص) از همان آغازعلاوه برپیش بینی تفرقهء مزبور،چنین نیز فرمودند، الاسلام بدأ غریبأ وسیعود غریبأ كما بدأ غریبأ؛ فطوبی للغرباء (= اسلام درابتدا غریب بود وبزودی نیز همچون زمان پیدایشْ غریب خواهد شد. نشانه های ظهور، محمد خادمی شیرازی، نشرمسجدجمكران، بهار1383، ص37). حقیقتأ چه كسانی، متناقضانه، درعین تأكید بر بطلان مدعیان ارتباط با مهدی موعود و دیدن اوپس ازبه اصطلاح غیبت صغری، مدعی شدند كه با آن حضرت ارتباط دارند، وبه این واسطه صدها مدعی ِارتباط ودیداردربیش ازهزارسال آشكارشدند؟!(دراین مورد رجوع شود به: بحار الانوار ،ج13،ترجمهءآقای دوانی؛ شیفتگان حضرت مهدی، احمد قاضی زاهدی،ج1،نشرحاذق،قم،چاپ نهم،پائیز1383؛ ومنبع فوق الذكر).

اما دیریا زود مخاطَبین استاد، والبته صد البته ایرانیان عزیز، حقایق ادیان بابی وبهایی را خود به چشم خوداز سرچشمهء اصلی كتب وآثار وحیانی آن درخواهند یافت واستاد عزیز باید پاسخگوی آنان باشند! همچنین درخواهند یافت كه تا اكنون نیزبسیاری ازایرانیان ودیگران هستند كه حقایق را دریافته اند و به آن ایمان آورده اند ویا به تحسین وتقدیس آن پرداخته اند وبه این واسطه ایران عزیز را نیزبه خاطر آنكه منشأ پیدایش آن بوده است، ستوده و می ستایند. چنین است كه استاد دكترناصرالدین صاحب زمانی درموردآن می نویسد، تا كنون هرگزبه درستی، بی طرفانه، انگیزه كاوانه وجامعه شناسانه مورد بررسی عمیق قرار نگرفته است) خط سوم ،ص 380به بعد). وبرعكس استاد ازغدی كه بنیانگزاران آن را فاسد وجاسوس ودرویش منحرف واباحه گرا وكافر ومجنون وضد اسلام وضد عقل وخرافی وتوجیه كنندهء ظلم و دارای دكان معنویت تقلبی نامی ده اند،استادمحمداقبال لاهوری می گوید، همهء خطوط وسیرهای متنوع فكری ایرانی را بار دیگربه صورت یك تركیب جامع در نهضت دینی بزرگ ایران جدید می توان یافت،یعنی درآیین بابی وبهایی . آیا استادازغدی ،فرهنگ مرحوم استادمعین را ندیده اند كه فی الحقیقه پاسخ بعضی اكاذیب ایشان نیزهست. ذیل لغت بهایی می نویسند:«… مؤسس آیینْ، بهاءالله و جانشینان اویند. نظم بهایی بر دو پایه استوار است: مبادی و احكام. مبادی نیز به تعالیم روحانی و اجتماعی و اصول یا نظم اداری تقسیم می شود. تعالیم روحانی و اجتماعی عبارتست از: ترك تقالید و تحری حقیقت، اعتقاد به الوهیت، احتیاج به فیض الهی، ضرورت دین، وحدت ادیان، صلح عمومی، تساوی حقوق زن و مرد، مبادی اداری عبارت است از: اصول تشكیلات محافل روحانی، شورای بین المللی و بیت العدل اعظم». راستی مرحوم معین اطلاعات مزبوری را كه درفوق زیرآنها خط كشیده شده ازچه منابعی خوانده بودند كه استاد ازغدی نخوانده اند؟! آن مرحوم ازكجا فهمیده بود كه بهاییان دینشان رابه ارث نمی برند بلكه تحری حقیقت می كنند؟! به الوهیت اعتقاد دارند وحضرت بهالله را ذات خدا نمی دانند؟! صرفأ دارای تعالیم روحانی وعرفانی نیستند، بلكه برای اولین بار درتاریخ ادیان، دارای نظم اجتماعی معین وتشریع شده دركتاب آسمانیشان هستند؟! دین وفیض الهی ووحدت ادیان وصلح جهانی وتساوی حقوق زن ومرد را ضروری می دانند؟! خدا كندكه نخوانده گفته باشند،چه كه زشتی اش كمتر است نسبت به آنكه خوانده ودانسته گفته باشند ومصداق این انذار قران مجید شوند كه می فرماید: لِمَ تَلبِسونَ الحقَّ وتَكْتُمونَ الحقَّ وانتم تَعْلمون ( آل عمران-64. مضمون: چرا می پوشانید حق را به باطل و پنهان می دارید حق را در حالی كه می دانید).

هموطنان عزیزهمچنین باید بدانندكه نه تنها برعكس افترای استاد ازغدی، دین بهایی ضد اسلام نیست، بلكه تنها دین وجامعه ای غیر از خودمسلمانان است كه رسمأ برالهی بودن آن شهادت داده وعلاوه بربیانات كثیره ازبنیانگزارانش دراثبات آن، فضلای بهایی نیزازجمله بهترین كتب را دربارهء اسلام نوشته اند. براین حقیقت ازجمله استاد صاحب الزمانی،درحالی كه ازبهایی بودن نویسندهءكتاب ذیل مطلع نبوده اند، چنین شهادت داده اند: 5 ماه پیش از سفرم به بُستُن، در فروردین 1346 در كتابخانه مسجد زیبای واشنگتن به كتاب كوچكی از یك نویسنده امریكایی برخوردم كه از جهاتی چند دارای گیرایی خاص بود. كتاب نوشته استن وودكاب «سهم اسلام در تمدن جهان» نام دارد( Islamic (contribution to civilization ، و یكی از كم نظیرترین كتابهایی به شمار می رود كه در كمال اختصار، لیكن با رسایی و دیدی وسیع و جامع، دربارهء اهمیت تمدن اسلامی برای تاریخ و فرهنگ انسانی، به یك زبان زندهء غربی، تا آنجا كه نویسنده اگاهی دارد، تا كنون تدوین یافته است».(خداوند دو كعبه،صص:229-226/ جناب وودكاب كه ازبهاییان غربی بوده اند دركتاب دیگری نیزبه نام آرامش برای جهان پرآشوب ضمن بیان نقش همهء ادیان آسمانی دربنای تمدن بشری، به سهم اسلام نیز می پردازند). آیا استاد نباید فكركنند چطور می شود دین بهایی مجری سیاست امریكا باشد ودرعین حال چنین مؤمنین دانشمند مُثبت ِاسلام را تربیت فرماید؟! ویا چرا حضرت عبدالبهاء جانشین رسمی حضرت بهاءالله در جواب یكی از كاركنان عالی رتبه حكومت فدرال ایالات متّحده امریكا كه پرسید چگونه می تواند به بهترین وجه به مصالح ملك وملت خدمت كند، فرمودند :«چنانچه در خیر امریكا سعی می نمایی باید خیرخواه عموم ملل وممالك باشی.» (توقیع هدف نظم بدیع جهانی، ازحضزت شوقی ربانی جانشین رسمی حضرت عبدالبهاء). ونیزچرا چنین می فرمایند:«ای خیر خواه بریطانیا … البته اتّحاد جزایر بریطانیا سبب ترقی و حصول سعادت كلیه گردد؛ اما من می خواهم كه توهمّت را بلند نمایی و مقصد را ارجمند كنی. ائتلاف و اتّحاد نوع بشرخواهی و اتّفاق جمیع دول و ملل جویی. روی زمین را مانند جزایر بریطانیا دانی و كره ارض را یك وطن شمری. خیرخواه كل باشی و اتّحاد و اتّفاق از برای كل جویی…امیدوارم كه توازكسانی باشی كه به عالم انسانی خدمت كنی و در فكرآبادی كره ارض باشی تا شرق دست در آغوش غرب نماید و جنوب و شمال به معانقه و مصافحه پردازد و به كلی نزاع و جدال از میان برخیزد.( مكاتیب عبدالبهاء،ج1،صص:411-409). جناب ازغدی همچنین بایدروشن فرمایند چرا دروضعی كه 10000 سایت اینترنتی ضد اسلامی وجود دارد(سیمای جمهوری اسلامی،آبان 84)، وچرا درحالی كه 5000 عنوان كتاب علیه شیعه با ارائهء 8000 شبهه كه 75% آن در28 سال اخیر،و25% آن در14 قرن قبل از آن مطرح شده (روزنامه جمهوری اسلامی،12آذر1384، شمارهء7647)، بهاییان تنها مؤید و ُُمثبِت اسلامند؟!

استادعزیزبایدتحلیل فرمایندكه چرا به غیر ازكشورهایی كه آنها را اربابان آیین بابی وبهایی می دانند، سازمان ملل وسازمان های غیردولتی( NGO ) ودول وشخصیت های دیگرنیز به تحسین وستایش آن پرداخته ومی پردازندوبرای حل مشكلات محلی وملی وبین المللی از عضویت ومشورت وكمك های انسانی ومعنوی جامعهء بهایی استقبال می كنند؟! اگربیم اطالهء بیش ازحد نبود،فهرست طویلی دراین خصوص تقدیم می شد(رجوع شود به: بیانیهءمركزجهانی بهایی،تحت عنوان قرن انوار ؛ وسایت WWW.NEWNEGAH.ORG ). به این جهات است كه عالی ترین مجمع قانون گذاری كشور برزیل در28می 1992، به مناسبت صدمین سال صعود(=وفات) حضرت بهاءالله جلسه ای مخصوص تشكیل داد ومقام ایشان وتعالیم مباركه اش وخدماتی را كه جامعهء پیروانش به نوع بشرارزانی داشته اند تجلیل كرد، وسخنگوی مجلس ونمایندگان جمیع احزاب به پا خاستند ویكی بعد از دیگری آن مظهر ظهور الهی دردور جدید را ستودند و حضرتش را آفرینندهء عظیم ترین مجموعه آثار دینی كه تا كنون از قلم شخصی واحد صادر شده، خواندند. دادگاه عالی آلمان نیز به مناسبتی چنین رأی صادر كرد كه ماهیت امر بهایی به عنوان یك دین وجامعه بهایی به عنوان یك جامعه دینی، چه درحیات روزانه وچه در سنت فرهنگی و رأی عامه وچه بنابرعلم تطبیق ادیان واضح است وشكی در آن نیست ( قرن انوار)اروین لازلو ی فرانسوی نیز كه عضوكلوپ رم وشخصیت معروف جهانی ومشهور درسازمان ملل است،پس ازخواندن بیانیهء بیت العدل اعظم ، مركز جهانی بهایی، تحت عنوان وعدهء صلح جهانی ،مورخ اكتبر1985، دربیانیهء خود نوشت: دراین لحظات حساس، ما تنها درصورتی می توانیم به بقای نوع انسان وشكوفایی وغنای تمدن وفرهنگ او امیدوارباشیم، كه شیوهء تفكر وتلقی متعارف خود راتغییر داده وازبینش بدیعی كه منبعث از تعالیم ودیدگاه های دیانت بهایی است، وتازه ترین اكتشافات علوم تجربی نیز بر آن مهر تأیید زده اند، برخوردارگردیم.
به این ترتیب، بیش از 5/7 ملیون نفر بهایی در عالم، به علاوهء هوشمندان ومنصفین جهان می دانند كه بنیانگزاران دین بهایی وجامعهءپیروان آن، مثل همهء جوامع دینی وغیردینی دیگر،بعضی ارتباطات طبیعی واجتماعی وانسانی وفرهنگی ومعنوی با همه داشته ودارند،اما برعكس امثال استاد ازغدی، هرارتباطی را لزومأ به معنی خیانت و توطئهء سیاسی ودست نشاندگی نمی دانند! بلكه حتی به دیدهء بصیرت می بینند كه دیر یا زود با رشد سریع امربهایی، بازماندگان همهء سیاسیون وفضلا وروشنفكران ومردم ازهرملیت وكشوری كه نسبت به آیین بابی وبهایی وجامعهءآن رعایت انصاف راكرده اند، بر عكس مخالفین بی انصاف امربهایی كه آن را روسی وانگلیسی وعثمانی وامریكایی وصهیونیست و…خوانده اند، براستقلال این دین جدید آسمانی شهادت داده، به اسلاف با انصاف خودافتخارخواهندكرد. ازجمله، اخلاف آن جمعیت 10000نفری ازادیان مختلف، ازغنی وفقیر، وشخصیت های فرهنگی وادبی وسیاسی كه درحیفا درتشییع حضرت عبدالبهاء شركت كردند به آنها افتخار خواهند كرد(روزنامهء النفیر حیفا مورخ 1921 میلادی)، چه كه درسوگ كسی نشسته بودندكه آنچه راخوددرطول عمر به آن قائل وعامل بود، برای ایشان چنین آرزو می فرمود:« اِنّی اَتَضَرَّعُ اِلی اللهِ اَنْ یوفِّقَكُم عَلی اَمْرٍ یرْضی مالِكُ الْمُلوك ِ والْمُلوكُ والْمَمْلوكُ. اِنَّهُ عَلی كُلِّ شَیء قَدیرٌ»[= من به درگاه خدا گریه و زاری می كنم كه شما را موفق بر امری نماید كه خداوندِ مالكِ ملوك وملوك و مملوك[ مردم و ملّت] خشنود باشند . همانا او بر هر چیزی تواناست]. (« مكاتیب» ج3،ص223). ودربیانی دیگرمی فرمایند:« هر ذلتی را تحمل توان نمود مگر خیانت به وطن و هر گناهی قابل عفو و مغفرت است مگر هتك ناموس دولت و مضرّت ملّت»(گلزار تعالیم بهایی،ص45).
استادمحترمی كه همچون اسلافِِ ردیه نویس خود درزمان قاجاریه وپهلوی،همه نوع كذبی را دربارهء بنیانگزاران وتاریخ وتعالیم واحكام ادیان بابی وبهایی روا می دارند، باید تفكر نمایند كه آنها چه سودی بردند جز آن كه پس ازمدتی، رشد آیین بهایی را دربرابردیدگان خود دیدند وبالاخره با حسرت ونا امیدی ازجهان رفتند! سخنرانی های مرحوم فلسفی به دستورمرحوم بروجردی وتصویب شاه پهلوی دررادیو در1334 ، انتشاراسنادجعلی ساواك وارائهء برنامه هایی چون تاریخ معاصر ایران درسیمای جمهوری اسلامی با اجرای آقایان شهبازی وروحانی وحقانی، وادامهءمطالب مشابه درروزنامه ها ورادیووتلویزیون وسایت های اینترنتی وحتی ازطریق ارسال كتب و نامه های ردیه به منازل بهاییان وفرستادن پیام های تهدیدآمیز SMS وبه خصوص ردیه های جعلی به نام خانم مهناز رئوفی وغوغای روزنامهء كیهان درسال های 1385-1384وتأسیس سایت های ضد بهایی همچون بهایی پژوهی و بهاییزم ایران و رهپویان وصال وامتال آن ونیزازدیاد برنامه های ضد بهایی در كانال های مختلف تلویزیون ورادیوهمزمان با اقدامات كیهان دراین حجم واندازهء زیاد، چه ثمری داشته ودارد؟!

استاد وبرادر عزیز،اجازه دهید موضع جامعهء بهایی را دربرابراین گونه مخالفت ها وآثارآن ازلسان مولای بهاییان،حضرت عبدالبهاء، برایتان بیاورم تا دربارهء آن تعمق نمایید؛می فرمایند: شما می دانید این عبد این گونه كلمات ردیه را سبب اِ علاء می دانم…منكرین ورادّین، اوّلْ منادی ِ حق هستند…عنقریب ملاحظه خواهید نمود كه نفوس بسیار مهمی از شرق وغرب صحائف عظیمه بر ردّ ، نوشته ونعره زنان فریاد كنند؛ چه كه عظمت امرآنچه بیشتر ظاهر شود، مغرضین ومنكرین ورادّین عظیم تروكثیرترگردد وكل سبب اعلاء كلمة الله است. شما دعا نمایید كه خدا از این قبیل رادّینْ بسیارخلق فرماید؛ چه كه خیلی مفید است .(كتاب مائده آسمانی ،ج5،صص: 172-171). عجیب تر آن است كه چرا با این كه امثال ایشان می دانند الباطل یموت بترك ذكره (= باطل به مسكوت گذاشتنش ازبین می رود)، سیر163 سالهء ردیه نویسی وضدیت با دین بهایی قطع نمی شود؟! علتش روشن است! زیرا امر بهایی باطل نیست كه به ترك ذكر ازبین رود! حق است وحقیقت؛ زنده است وپویا؛ این است كه هم عاشقانش وهم مخالفانش ،سبب رشد دائم آن بوده وهستند. مقایسهء كمّی آماری زیر نشان دهندهء حقیقت فوق است ووجه تمایزكم وكیف جامعهء بهایی ونظم بدیع واداری ومسؤولین آن ازمواردمشابهی است كه استاد عزیز درسخنرانیشان به بعضی ازآنها درمقایسه با امر بهایی اشاره كرده اند.
درزمان حضرت باب ندای این امر به دوكشورایران وعراق رسید. دردورهء حضرت بهاءالله ده كشوردیگر به آن اضافه شد. دردورهء حضرت عبدالبهاء 20 مورددیگر درشرق وغرب به آن اضافه شد. واززمان حضرت شوقی ربانی ،ولی امر بهایی تا حال این ندا به تمام كشورهای دنیا رسید. طبق آماری تعدادنفوس مؤمنین به آن درسال1848 به 100000 نفربالغ می شده،وبه علت بلایا وكشتارپیروان آن به دست اهل عدوان، دراواسط 1850 به نصف آن رقم تخمین زده شده است، ولی پس از حضرت بهاءالله تعداد درسال 1880 مجددأ به رقم سابق رسیده است كه با توجه به جمعیت 5 تا 8 میلیونی آن روز ایران عزیزمی توان گفت یك تا دو درصد كل جمعیت ایران بهایی بوده اند(مجله پیام بهایی شماره252ص41). این رشد درحالی بوده كه آزاروحبس وقتل بهاییان مستمر بوده است. تا سال 1963 تعدادبهاییان جهان 400000 نفربوده است. با آغاز انقلاب اسلامی ایران نه تنها بلایای گوناگون جامعهء بهایی را ازبین نبرده ، كه بررشد كمّی وكیفی آن نیز افزوده شده است. در1985 جمعیت بهاییان جهان به 3500000 نفر، در1991، به 5400000 نفر، در2001، به 6000000، واینك به حدود 7666000،نفر بالغ شده است(//adherents.com). با احتساب جمعیت كل دنیا درآغاز ظهور آیین جدید كه حدود1/1 میلیارد بوده وجمعیت فعلی دنیا كه 6 برابر آن زمان شده، جمعیت بهایی درمقایسه 11 برابر شده است. برعكس آنچه امثال جناب استاد كه این امر را ناچیزواقلیتی متهم ومشكوك ولی درعین حال خطرناك گفته اند، نه تنها خطرناك نیستند، بلكه جهانیان چنان با اغوش باز از ایشان استقبال نموده اند كه به تصریح دائرة المعارف بریتانیكا، وسعت انتشاراین دین جوان 163 ساله، پس از مسیحیت عزیز2000 ساله، ازلحاظ جغرافیائی بیشتر ازسایرادیان بوده است ومیشل مالرب دركتاب انسان وادیان، نقش دین در زندگی فردی واجتماعی ، درصص 409-408، به گسترش تند آن اشاره نموده است. وعلت اهمیت این آمارها بالنسبه به موارد مشابه درسایر ادیان، این است كه به علت عدم وجود فرقه درجامعهء بهایی، آمار مزبور تمامأ مربوط به یك جامعهء منحصر به فرد درجهان امروز می باشد، حال آنكه آمارهای مشابه مربوط به مجموع فرقه های یك دین است.

استادعزیزكه سعی كرده اند، به دنبال كوشش عجیبی كه ازاول انقلاب اسلامی تا حال مشهود ومعمول بوده، جامعه بهایی(به قول ایشان، بدنه شون) را ازمسؤولین اداری جامعهء بهایی(به قول ایشان رهبران فاسدشون) جدا كنند،باید بدانند، اهل بها خود به روش انتخابات بی نظیری كه درعین توجه به خداوند ودرعین معنویت انجام می شود، مسؤولین اداری خود را انتخاب می كنند وآنها با جامعهء بهایی همچون شیر وشكر در هم آمیخته اند ونشان داده اند كه عرفان ومعنویت وخرد وعقلانیت ونظم وعشق ومحبت را می توان طبق طرح بی همتای جهانی حضرت بهاءالله شارع دین آسمانی جدید بهایی با هم داشت. حضرت شوقی ربانی می فرمایند :« وظایف نفوسی كه یاران، آنان را از روی كمال آزادی و معرفت به سِمَتِ نمایندگان خود انتخاب می كنند، از حیث اهمیت و لزومیت، كمتر از وظایف انتخاب كنندگان نیست. وظیفه اعضای محفل، امر كردن و تحكم نبوده، بلكه مشورت است و آن هم نه مشورت بین خود ، بلكه باید هر چه بیشتر ممكن است با منتخبین خود مشورت نمایند و باید صرفاً خود را به منزله وسایلی بدانند كه برای معرفی امرالله به نحوی كه شایسته و مؤثر باشد انتخاب شده اند و نباید هرگز چنین تصوّر نمایند كه به منزله زینت و زیور هیكل امرالله بوده و فطرتاً از حیث استعداد و لیاقت بر دیگران برتری داشته و یگانه مروّجین تعالیم و مبادی امرالله می باشند و باید با كمال خضوع به انجام وظایف خود قیام كرده، با فكری آزاد از هر گونه تقید و از روی نهایت انصاف و وظیفه شناسی و با صراحت و سادگی و با تعلّق تام به منافع ومصالح یاران و امرالله و عالم انسانیت، چنان همّتی نمایند كه نه تنها مورد اطمینان و حمایت واقعی و احترام مُوَكّلینِ خود كه باید به آنان خدمت نمایند واقع شوند، بلكه باید قدر شناسی و محبت قلبی آنان را نیز جلب كنند.» (مجله پیام بهایی ،شماره182،ص17 برای دیدن بیانات مهمه درمورد نظم بدیع واداری بهایی، ازجمله رجوع شود به كتاب اركان نظم بدیع )
چنین است كه آمار رشد نهادهای اداریشان نیز همانند وهماهنگ با رشد جامعهء بهایی رو به ازدیاد است. در1357 كه انقلاب اسلامی پیروز شد وبعضی را گمان چنان بود كه چون ریشه كه آمریكا است ازبین رفته پس شاخهء دست نشاندهء آن كه جامعهء بهایی است نیز به تبع نابود خواهد شد ( مضمون)،نقاطی كه بهایی ساكن بوده،83000، ودرسال2001، این رقم به 127381 بالغ گردیده است؛ تعداد گروه های قومی،نژادها وقبایل بومی،دراول انقلاب،1640 بوده،2112 شده؛ تعدادزبان هایی كه كتب بابی وبهایی به آنها ترجمه شده،685 بوده، 802 زبان شده؛ تعداد محافل روحانی ملی دراول انقلاب 130 بوده، 182 شده؛تعداد مشاورین قاره ای 64 بوده ، 81 شده، معاونین آنها 675 نفر بوده اند،1000 نفر شده اند ؛ تعداد مشرق الاذكاربهایی كه محل عبادت همهء ادیان محسوب می گردد حالیه به 7 موردرسیده است(درشیكاگو،سیدنی،فرانكفورت،پاناما،ساموآ،اوگاندا، دهلی نو. قراراست درسانتیاگو نیز بزودی مشرق الاذكار دیگری ساخته شودكه به این ترتیب ذرهمهء قارات جهان موجود خواهند بود. هم اكنون 33 مؤسسه مطبوعات اثار بهایی نیزدرعالم تأسیس شده، وبهاییان در190 كشور مستقل و46 سرزمین غیر مستقل وبخش های ماوراء بِحار ساكن هستند، ونیز ده ها سایت اینترنتی وفرستندهء رادیوئی وتلویزیونی بهایی درسراسر جهان مشغول انتشار ندای صلح و وحدت عالم انسانی هستند. واین ها كه ذكر شد منهای صدها فعالیت توسعهء اجتماعی واقتصادی است كه بهاییان دنیا درآنها مشغول به خدمت به جمیع انسان های كرهء خاكی بحران زده مان می باشند. واما خدمات بهاییان به ایران عزیزوهموطنان نازنین، خود داستان مفصلی دارد كه ملت عزیز ایران ان شاء الله به تدریج با آن آشنا شده وخواهند شد( برای نمونه رجوع شود به بیانیهء قرن انوار و كتاب بهاییان وایران آینده ، از ب. همایون).

اما اكاذیب تاریخی وایراداتی كه به تعالیم واحكام بابی وبهایی گرفته شده ، به راحتی با مراجعه به كتبی امثال كتاب مستطاب اقدس نشر مركز جهانی بهایی، قرن بدیع ، گلزارتعالیم بهایی ، گنجینه حدود واحكام وامثال انها روشن می گردد واز هموطنان عزیز تقاضا می شود خود به آنها مراجعه كرده، حقایق رادریابند. دراینجا لازم است از جناب استاد رحیم پور نیز كه وسیلهء توضیحات اهل بها دربارهء دین جدید آسمانی وجامعه ونظم بدیع وتاریخ وسیر رشد آن شدند، صمیمانه تشكر شود واز استان الهی می خواهیم كه ایشان را به رضای خود موفق ومؤید بدارد.
قرآن مجید در سوره هود(آیات 20-24) می باشند كه می فرماید:« وَ مَنْ اَظْلَمُ مِمَّنِ اِفْتَری عَلَی اللهِ كَذِباً اُولئِكَ یعْرَضوُنَ عَلی رَبِّهِمْ وَ یقُولُ الاَشْهادُ هوُلاءِ الَّذینَ كَذَبُوا عَلی رَبِّهِمْ اَلا لَعْنَةُ اللهِ عَلَی الظّالِمینَ الَّذینَ یصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللهِ وَ یبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالاخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ. اُولئِكَ لَمْ یكُونُوا مُعْجِزینَ فِی الاَرْضِ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللهِ مِنْ اَوْلیاءَ یضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ ما كانُوا یسْتَطیعُونَ السَّمْعَ وَ ما كانُوا یبْصِرُونَ .اُولئِكَ الَّذینَ خَسِرُوا اَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنهُم ما كانُوا یفْتَروُنَ. لا جَرَمَ اَنَّهُمْ فِی الآخِرَةِ هُمُ الاَخْسَرُونَ.»[= و كیست ستمكارترازآنكه بر بافت بر خدا دروغ را آنها عرض كرده می شوند بر پروردگارشان و گویند گواهان این گروه آنانند كه دروغ بستند بر پروردگارشان آگاه باشید لعنت خداست بر ستمكاران ، آنان كه باز می دارند از راه خدا و می خواهند آن را كج ، و ایشانند به آخرت ایشان كافران، آنها نباشند عاجز كنندگان در زمین و نباشند مر ایشان را از جز خدا هیچ دوستان مضاعف كرده می شود از برای ایشان عذاب؛ نیستند كه بتوانند شنیدن و نیستند كه ببینند. آن گروه آنانند كه زیان كردند بر نفسهای خود و گم شد از ایشان آنچه بودند كه دروغ می بستند. ناچاراست به درستی كه ایشان در آخرت ایشانند زیان كارتران / عینأ از قرآن شماره 9].
ودرسوره آل عمران،آیه 100، می فرمایند، ولتكن منكم امة یدعون الی الخیر ویأمرون بالمعروف وینهون عن المنكر واولئك هم المفلحون ( وباید باشند از شما مسلمانان جمعی كه بخوانند به سوی خوبی وامر كنند به خوبی ونهی می كنند از منكر وآن گروه رستگار ونجات یافتگانند).
انتخاب دو حالت فوق بسته به ارادهء بندگان است. ازخدا خواهیم ما و احدی ازجهانیان را به حال خود نگذارد.


منبع: سایت نقطه نظر