معرفی دیانت بهائی

“فهم جدیدی از دین”/اقتباس از نویسندگان بهائی

ژوئن 7, 2018 | مقالات جامعه بهائی

آثار آئین بهائی بیان می دارد که نوع انسان در سیر تکامل جمعی خود، حال پس از عبور از دوران کودکی در آستانه بلوغ جمعی قرار دارد، یعنی مرحله ای که در آن اصل یگانگی نوع انسان می تواند به صورت عملی در بستر یک تمدن جهانی جلوه گر شود.

در این سیر تکامل درک انسان از ماهیت خویش، هدف زندگی، دنیای پیرامونش، روابط و نظام اجتماع و توانایی هایش همواره به تدریج توسعه یافته است. از دیدگاه آئین بهائی علم و دین برای انسان دو نظام هم پوشان و مکمل دانش جهت ساختن تمدن هستند. همان طور که آگاهی و فهم انسان از بخشی حقایق هستی در قالب نظامی از دانش که علم نام دارد در طول زمان تکامل می یابد، درک ما از حقایق غیر مادی و مفاهیم معنوی که در نظام دانش دین تبلور می یابد نیز پیوسته عمیق تر و کامل تر می شود. بنابراین امروز نوع انسان نیازمند فهم جدیدی از دین متناسب با دوران بلوغ بشر است که پاسخگوی پرسش های بیشماری باشد که روند تکامل اجتماعی و فکری بشر رقم زده است.

حضرت بهاءاله از دین به عنوان “سبب بزرگ از برای نظم جهان و اطمینان من فی الامکان (تمامی مرم) یاد می کنند و این که دین الله و مذهب الله از برای حفظ و اتحاد و اتفاق و محبت و الفت عالم است.” اما آنچه امروز به نام دین در دنیا شناخته می شود و توسط بسیاری از رؤسای مذهبی رواج می یابد در اغلب موارد در تضاد با هدف دین و حقیقت آن است. برداشت هایی از دین که آن را معادل با سنت پرستی، تحجر و تعصب می داند و ایمان را در تضاد با عقلانیت می بیند نه تنها به پیشرفت و ترقی نمی انجامد بلکه موجب توجیه و تشویق فرهنگ بیگانگی، تبعیض، ظلم و در نهایت جرم اندیشی می شود.

برای این که دین بتواند همپای علم، نیروی محرکه و پیش برنده ساختن تمدن باشد و عامل آرامش و آسایش مردمان گردد نیازمند حصول شرایطی است. آثار آئین بهائی با تشریح دین شرایط مفهوم جدیدی از دین پیش روی بشر می گذارد. حضرت بهاءاله با ظهور خود تنها مجموعه ای از تعالیم جدید را ارئه نمی دهد بلکه مفهوم کلی دین را بازسازی می نماید.

حضرت بهاءاله ادیان را به فصل های پی در پی در کتابی واحد تشبیه می کنند، کتابی که می توان آن را دین الهی نامید، می فرمایند حقیقت یکی است و در گذر زمان، به تناسب میزان درک و فهم بشریت و نیازهای هر دوره از تاریخ بخشی از آن توسط ادیان به نوع انسان عرضه شده است. بنابراین دین لازم است پیروانش را تشویق کند که درک خود را از دین و بینش هایی که ارائه می کند همچون درک از علم و یافته هایش رو به رشد و نه مطلق بدانند. تکیه بر روشن بینی، عقلانیت و حقیقت جویی داشته باشد و بر اهمیت جستجوی حقیقت به طور مستقل تاکید کند.

دین در مفهوم جدیدش دانش علمی را به عنوان ارزشمندترین دارایی انسان در نظر می گیرد و با پررنگ نمودن نقش آن در پیشرفت اجتماع و سعادت و رفاه بشر، با تقلید، خرافات و اوهام مبارزه می کند. در آثار آئین بهائی بر هماهنگی دین با علم و عقل تا آنجا تاکید شده است که حضرت عبدالبها می فرمایند “اگر دین مخالف علم و عقل باشد ممکن نیست سبب اطمینان قلب شود چون سبب اطمینان نیست اوهام است، آن را دین نمی گویند.”

از دیگر شرایطی که آثار آئین بهائی برای دین تعیین می کند این است که دین باید سبب آرامش، آسایش، الفت و محبت در میان مردمان باشد در غیر این صورت نام دین را نمی توان بر آن نهاد. حضرت بهاءاله می فرمایند “ای اهل عالم مذهب الهی از برای محبت و اتحاد است، او را سبب عداوت و اختلاف منمائید” اگر قرار است دین چنین نقشی ایفا کند آن را نمی توان به حیطه زندگی شخصی محدود نمود بلکه باید به عنوان منشأ و خیر اجتماعی از آن بهره برد.” بر اساس چنین فهمی است که دین را می توان مروج افکار متعالی و سازنده دانست. دین در معنای حقیقی خود اخلاق نیکو ترویج می دهد، بردباری، محبت و بخشش و بزرگواری را تقویت می کند. توانمندی افراد را برای خدمت به دیگران و فداکاری در راه خیر عموم و رفاه جمعی پرورش می دهد. دین حقیقی به افراد می آموزد جهان بین باشند نه خود بین، از تعصبات دوری نمایند، هیچکس را بیگانه نبینند، در ایجاد یگانگی و اتحاد بین نوع بشر سهیم باشند، در راه رفاه مادی و معنوی همگان کوشش نمایند، تولید کاربرد و انتشار دانش را در کانون زندگی خود قرار دهند. به اصل عدالت در زندگی شخصی و اجتماعی خود پایبند باشند، مایه سرور و شادی حقیقی شوند و در یک سخن دنیایی جدید بسازند.

حضرت عبدالبها می فرمایند:”دین الله مروج حقیقت و مؤسس علم و معرفت و مشوق بر دانایی و مّمدن نوع انسانی”


منبع: سایت شهروند