پاسخ به شبهات وارده بر دیانت بهائی

مفهوم «نجاست» از دیدگاه انسانیّت

2006-12-05

یکی از غم انگیزترین سنتهای کهن در بعضی اقوام و فرهنگ ها تقسیم بشریت به گروههای متفاوت است که با کمال تأسّف هنوز آثارش در بسیاری از جوامع و کشورها باقی است.

یکی از بارزترین نمونه های این سنّت را در شبه قارهء هند می توان یافت. برحسب عادات مذهبی و سنّتی در آن سرزمین مردم به چهــار دسته تقسیـم شده اند که بر همنان (روحانیان هندی) در فوق آن واقع و پست ترین طبقهء اجتماعی را نجس ها تشکیل میدهند.
معاشرت و آمیزش با این گروه پائین و حتّی خوردن و آشامیدن با افراد آن ممنوع است. آنها باید تنها با خود ارتباط داشته باشند و فقط به کارهای سخت و شاق و مشاغل حقیری چون رفتگری و شستشوی اماکن و جمع آوری زباله و … بپردازند و به سرنوشت محتوم خود راضی و از مزد اندکی که در ازاء خدمات طاقت فرسا دریافت میدارند قانع و شاکر باشند و توقّع ارتقاء به گروه و طبقهء بالاتر را نداشته باشند. این سیستم ظالمانه تقسیم بندی مردم به اسم کاست سیستم (Cast System) شهرت دارد (کاست مأخوذ از یک کلمهء پرتقالی است) پس از استقلال هند در 1947 یکی از مواد قانون اساسی آن کشور لغو رسمی این سیستم غیر انسانی و ظالمانه بود. البتّه پیش از استقلال هم مهماتما گاندی با آن مبارزه میکرد. همچنین یکی از اهداف حزب کنگره نیز اعلام تساوی حقوق و ارزش انسانی همهء اقشار سرزمین هند بود. بدیهی است میزان پذیرش و تنفیذ این حکم رسمی داستان دیگری است. احتمالاً مدت زمانی وقت میخواهد تا الگوی ذهنی مردم که بر پایهء بدآموزیها و تعصّبات جاهلیه استوار است دگرگون شود.
نمونهء دیگر را در نیمهء دوم قرن بیستم در آفریقای جنوبی بصورت سیستم آپارتاید یا جدائی مردم بر حسب رنگ پوست و نژاد میتوان یافت که توسط دولت حاکم آنزمان اعلان و اعمال گشت که خوشبختانه با روشنگری اندیشمندان و تلاش بشر دوستان جهان آن نیز ملغی گردید.
پیشتر نیز در اروپا بر اساس فرضیّهء تفوق نژادی بعضی از گروههای انسانی فاسد یا دِژِنره قلمداد شده بودند. سوای یهودیان که ملیونها قربانی آن سیاست کاذب و ضد بشری شدند، نیم ملیون از کولیهاGypsies))هم بهمان سرنوشت شوم یعنی نابودی محکوم گردیدند. هنوز پس از گذشت نیم قرن وجدان بشریت از یادآوری آن وقایع شرمسار است.
افسوس که این قصّهء پرغصّه هنوز ادامه دارد و در وطن عزیز ما که روزگاری دراز افتخار به آزادی و کرامت انسانها داشت و از آن مرز و بوم فرمانروائی چون کوروش کبیر فرمان آزادی اسراء یهود را از بابل صادر کرد و اعلامیهء برابری و برادری اقوام و ملل تابعهء آن مملکت را از خـــــــود بیـــــــادگار گذاشــــــــت اکنون نغمه های شوم و ناهنجاری بگوش میرسد که یادآور همان دسته بندی قومی و مردمی این بار بر حسب اعتقادات روحانی و دینی ایشان است.
برای روشن شدن مطلب ابتدا به این نوشتهء مؤسّسهء فرهنگی انقلاب اسلامی توجّه کنید که از قول رهبر حکومت اسلامی اظهار میدارد:
همهء پیراوان فرقهء ضالّهء بهائیت (منظور آئین بهائی) محکوم به نجاست هستند و در صورت تماس آنها با چیزی مراعات مسائل طهارت در رابطهء با آنها نسبت به اموریکه مشروط به طهارت است واجب است.
گوئی فتوای تند و شدید اللحن فوق کافی نبوده که بار دیگر تأکیداً اضافه میکند:
آنها (بهائیان) نجس و دشمن دین و ایمان شما هستند. پس فرزندان عزیزم جداً از آنها بپرهیزید!
هر خوانندهء هوشمند و با وجدان هنگامیکه مفاد اظهارات فوق را با اعلامیهء جهانی حقوق بشر که حاصل رنجها و فداکاریهای بشریت در طی قرنها است مقایسه میکند غرق شگفتی و حیرت میشود.
آیا در این برهه از تاریخ یعنی اوائل قرن 21 که انسانها مراحل سخت تحولات فکری و اجتماعی را پشت سر نهاده و رفته رفته به حرمت و کرامت حقوق همهء انسانها صرفنظر از رنگ و نژاد و مذهب و سائر مرزبندی های مصنوعی و مخرّب پی برده است اینگونه برچسب ها یعنی نجس بودن بواسطهء تعلّق به دین و آئین دیگر قابل قبول است؟
اگر اظهارات فوق را ترجمه کرده و در معرض داوری فرزانگان و اندیشمندان جهان منجمله شورای جهانی حقوق بشر (وابسته به سازمان ملل متحد) بگذاریم آنان چه قضاوتی در مورد آن خواهند کرد؟
گفتنی است که یکی از اوّلین احکام و تعالیم شارع دیانت بهائی (حضرت بهاءالله) در همان بدو تأسیس و اعلان رسالت خود یکی همین لغو و نسخ حکم نجاست افراد و ملل و تصریح به یگانگی و وحدت عالم انسانی است. بر حسب آموزه های بهائی در این عصر تنها راه مسالمت و اتحاد بین اقوام و ادیان ضرورت ترک تعصّبات جاهلیه یادگار اعصار کهن میباشد. هیچکس حقّ ندارد (ولو حاکم و مسلط بر ملّتی باشد) که دیگران را با نظر تحقیر و تخفیف بنگرد و تساوی حقوق انسانها را نادیده انگارد.

اگر زعمای ملّت پیروان آئین دیگر را نجس قلمداد کرده و با لحنی مستکبرانه مردم را از آمیزش با آنان انذار کنند دیگر چه امیدی به ایجاد همبستگی و اتحاد در بین افراد ملت باقی میماند؟ آیا این امر موجب همکاری و باعث محبّت و دوستی است یا بالعکس بذر عداوت و کینه را در قلبهای عوام میافشاند؟
شاعر دوراندیش ما چه خوب سروده:

درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد

حتّی همین قانون اساسی جمهوری اسلامی در فصل سوم (حقوق ملت) در اصل نوزدهم تأکید میکند که مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود و در اصل بیست و سوم میگوید تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمی توان بصِرف داشتن عقیده ای مورد تعرّض و مؤاخذه قرار داد. بدیهی است اصول فوق الذکر انعکاس و تجلّی آیهء کریمهء قرآنیه است یا ایّهاالناس انّا خلقناکم من ذکرٍ و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا – انّ اکرمکم عندالله اتقیکم (سورهء حجرات)
بنابراین با هیچ توجیه و تحلیلی نمی توان دگراندیشان و از آنجمله پیروان بزرگترین اقلیت دینی ایران یعنی بهائیان را مستثنی کرده و حکم نجاست صادر کرد.
کاش مسئولان جمهوری اسلامی لااقل تأسّی به رهبران کشور هند میکردند و بر لغو سنت ها و عادات کهنه و فرسوده صحّه میگذاشتند و رسماً و علناً آنرا کاَن لَم یَکن اعلان می نمودند. تا بتدریج تودهء مردم نیز الگوی ذهنی خود را که بر پایهء بد آموزیها و تعصبات جاهلیهء ادوار گذشته استوار است تغییر میدادند.
شاعرهء نامدار معاصر بانو سیمین بهبهانی ضمن نقل خاطرات دوران جوانی خود شرح میداد که مادرشان دو دوست ارمنی و یهودی داشته که گاهگاه به ملاقات وی میآمدند. دایه ای که مأمور پذیرائی به مهمانان بوده پس از رفتن آنان استکانهای چای و شربت ایشانرا بعادت قدیم غسل میداده چه که مهمانان را کافر و نجس میشمرده است. آن مادر فرزانه و روشنفکر دایهء مزبور را از انجام این عمل که از آن بوی جدائی و بیگانگی بمشام میرسیده برحذر میداشته و به برادری، برابری انسانها را گوشزد میکرده است. این خاطره انگیزهء سرودن شعری بسیار مؤثّر و عبرت انگیز از شاعرهء گرامی ما شده است.
آئین بهائی در سراسر جهان منادی وحدت کامل نوع بشر است و با هرگونه تبعیض و تقسیم اقوام و نفوس بشری بر اساس مرزبندی های مصنوعی مخالف است. در کشورهند هم که صدها هزار بهائی بومی دارد موفق شده است که حتّی در مناطق دوردست روستائی بین طبقات (کاست ها) ایجاد پیوستگی و اتحاد نماید. این امر چنان باعث حیرت مقامات رسمی هند شد که در طی ملاقاتی با یک هیأت نمایندگی بهائی ده ها سال پیش خانم ایندیرا گاندی نخست وزیر وقت زبان به تحسین اقدامات و فعالیتهای آموزشی بهائی گشود و اقرار کرد که کاری را که قانون دولتی نتوانسته بود بنحو اکمل به انجام رساند و رفع تمایز طبقاتی را تنفیذ کند بهائیان در آن مناطق اجراء کرده اند و از اینجهت درخور ستایشند چه که در مجامع و مجالسشان از هرگونه گروه و طبقه ای با محبّت و الفت با یکدیگر مجالس و مؤانسند خواه برهمن باشد و یا متعلق به پست ترین طبقه که سابقاً نجس خوانده میشد.
بامید آنروز که واژهء نازیبای نجس از قاموس انسانی زدوده شود.


منبع: سایت نقطه نظر