حضرت شوقی ربانی ولی امر دیانت بهائی

ولى امر بهائى

2006-07-11

پس از درگذشت حضرت عبدالبـهاء در سال ۱۹۲۱ قيادت جامعه بـهائى بمرحله جديدى وارد شد يعنى از تمرکز در يک فرد واحد تغيير يافت و به نظم ادارى که بر اساس دو رکن ولايت امرالله و بيت العدل اعظم استوار بود منتقل گرديد.

اين نظم ادارى را ابتدا حضرت بـهاءالله در کتاب اقدس‌پيش بينى فرمود و در زمان حضرت عبدالبـهاء مخصوصاً در الواح وصايايش شکل گرفت. در الواح وصايا نوه ارشدش حضرت شوقى افندى به مقام ولى امرالله منصوب شد و در همان سند نيز انتخاب بيت العدل اعظم که اعلى هيأت قانونگذارى است، ولى امرالله «رئيس مقدس اين مجلس و عضو اعظم ممتاز لاينعزل» آن نيز مذکور آمد.(1)
بيت العدل اعظم در زمان حضرت عبدالبـهاء تشکيل نشد و بر عهده ولیّ امرالله افتاد تا طىّ سى و شش سال دوره ولايتش بعنوان قائد امر حضرت بـهاءالله اساس و پايه‌هاى بيت العدل اعظم را بنا فرمايد.
در آن سالها حضرت شوقى افندى جامعه بـهائى را در دامن نظم ادارى بهائى پرورش داد و اهل بها را برای تأسيس بيت العدل اعظم که ديگر مؤسّسه مرکزی امر بهائی است آماده فرمود و با توقيعات و مکاتيب مستمرّ از رابطه متقابل مؤسسه ولايت با بيت العدل اعظم بحث کرد و درباره هر دو فرمود که اساسش من عندالله است و وظائفش خطير و ضرورى و مرام و مقصدشان مکمل يکديگر.(2) و فرمود که مقصد مشترک اين دومؤسسه آنست که همواره سلطه و اختياراتى را که من جانب الله بوده و از نفس مظهر ظهور سرچشمه گرفته است حفظ نمايد و وحدت پيروان آئينش را محفوظ دارد و اصالت و جامعيّت تعاليمش را صيانت کند.(3)
موسّسه ولايت امرالله وسيله‌اى برای ادامه تبيين مصون از خطاى آثار و تعاليم حضرت بـهاءالله و وظيفه بيت العدل آنست که درباره امور لازمه در آثار مقدّسه بصراحت نيامده باشد به تشريع قوانين پردازد.(4) بفرموده حضرت ولیّ امرالله، چون اين دو موسسّه متّفقاً به اجراى وظائف پردازند امور تمشيت پذيرد و اقدامات جامعه مرتبط گردد و مصالح امرالله ترويج يابد و قوانينش تنفيذ شود و تشکيلات تابعه‌اش حمايت گردد.(5)
از جمله شواهد فعل و انفعالات متقابله ولايت امرالله با بيت العدل اعظم زحمات بلا انقطاع حضرت ولیّ امراللّه برای توسعه و ازدياد جامعه های بـهائى در اطراف جهان است تا بتوانند بموجب نظم اداری بـهائى هيأتـهاى قانونگذارى ملّى خود را تشکيل دهند. هدف تشکيل اين محافل ملّى نيز انتخاب بيت العدل اعظم بود تا نظمى که مخلوق حضرت بـهاءالله است بمرحله اکمال برسد.
ولايت امرالله مؤسسه‌ای موروثى بود و حضرت عبدالبـهاء در الواح وصايا طرز انتصاب ولیّ امرالله را در هر زمان مقرّر فرمود. حضرت شوقى افندى فرزندى نداشت و ساير افراد فاميل حضرت عبدالبـهاء واجد شرايط مصرّحه در آثار مقدّسه نبودند لهذا جانشينى را اختيار نفرمود. امّا در آثار بيشمارى که حضرت شوقى افندى از سال ۱۹۲۱ تا ۱۹۵۷ در هدايت جامعه بـهائى از خود باقى گذاشت تأثيرات عظيمش زنده و پاينده است. براى آنکه از ابـهّت اين ميراث عظيم آگاه باشيم خوب است که در کارنامه حضرت ولىّ امرالله در رشد دادن جامعه بـهائى مطالعه و دقّت نمائيم.
آثار حضرت ولـىّ امـرالله حضرت عبدالبـهاء درباره آنکه چه کسى بعد از ايشان عهده دار امور امر بـهائى است اين عبارات موثّر را الواح وصاياى خود مرقوم داشته اند:
اى ياران با وفاى عبدالبهاء! بايد… شوقى افندى را نهايت مواظبت نمائيد…
زيرا اوست ولى امرالله بعد از عبدالبهاء… من عصا امره عصى الله و من أعرض عنه فقد أعرض عن الله و من أنکره فقد انکر الحق اين کلمات را مبادا کسى تأويل نمايد…(6)
باين ترتيب مسأله رهبرى جامعه بـهائى پس از درگذشت حضرت عبدالبـهاء بتصريح تمام معلوم گشته است. ولايت امرالله سبب حفظ آئين بـهائى گرديد، قيادت جامعه از حضرت بـهاءالله به حضرت عبـدالبهاء سپس به حضرت شوقى افندى ادامه يافت.(7)
حضرت شوقى افندى در اوان جوانى در اوائل سالـهاى بيست سالگى هنگام تحصيل در دانشگاه آکسفورد در کالج باليول به ولايت امرالله منصوب گرديد. غم و اندوه درگذشت جدّ بزرگوارش بر بار سنگين مسئوليّت جديدش بيافزود و ضربت ناگهانى سختى بر وجود مقدّسش وارد آورد. حضرت شوقى افندى ابداً حتّى باشاره اطّلاع نداشت که بمقام ولايت امرالله منصوب خواهد شد.
لذا براى آنکه خويش را آماده چنان مقامى فرمايد و بر غم و اندوه فائق آيد در چند ماه اوّل پس از صعود حضرت عبـدالبـهاء از ارض اقدس بيرون رفت و عزلت و تنهائى برگزيد. در اين مدّت غيبت از ارض اقدس امور امرالله را در کف کفايت بهيّه خانم خواهر حضرت عبـدالبهاء و معتمد حضرت شوقى افندى نـهاد. بـهيّه خانم که ملقّب به حضرت ورقه عليا بود بسيار خردمند و تا سال ۱۹۳۲ که در اين جهان زندگى فرمود به حضرت ولیّ امرالله بسيار وفادار بود. تعلّق قلبى حضرت ولىّّ امرالله را نسبت بايشان از توقيعى که پس از رحلت حضرت ورقه عليا مرقوم فرمود ميتوان دريافت:

يادآورى آن جمال بيمثال و تبسّم هاى آن طلعت جلال و کمال تسلّى قلب کئيب اين عبد در ممر حيات است ممريکه به خارهاى مصائب آلوده است و مقدّر است که آنرا تا پايان بپيمايم. لمس ايادى کريمهات مرا قوت دل و جان است و همين لطف و عنايت است که مرا توانائى ميبخشد تا صراط مستقيمى را که پيمودى اين عبد نيز بهمان قوّت و استقامت طيّ نمايم. سِحر نداى شيرينت در ساعات مظلمه بلايا جذب و شورى ميدهد که به پيروى از حيات پر برکاتت که در هر حال از تمسک با هداب کبريا و تشبّث بجمال استقامت و وفا باز نماند، اين عبد نيز بعروﺓ لاوثقاى ولاى او متمسّک بمانم.(8)
راه پرزحمتى را که در اين توقيع حضرت ولىّ امراللّه بدان اشاره ميفرمايد راهى است که براى حفظ امر جوان بـهائى از دشمنان داخل و خارج قرار بود پيموده شود. حضرت ولىّ امرالله يگانه مبيّن آثار و مروّج تعاليم حضرت بـهاءالله بود. نظم امر بـهائى را بنا فرمود. باجراء نقشه هائى برای انتشار امر بـهائى طبق دستور حضرت عبـدالبـهاء قيام نمود. بترجمه آثار مقدّسه از فارسى و عربى بزبان انگليسى پرداخت که خود ميزانى براى ترجمه آثار بزبانهاى ديگر جهان شد. کتاب تاريخى درباره قرن اوّل بـهائى مرقوم داشت و املاک بـهائى را در حيفا و عکّا تعمير و بحدائق زيبائى مزيّن فرمود. اينها سرلوحه اقدامات و خدمات مشهود حضرت ولىّ امرالله بود امّا بهمان اندازه اهمّيت دارد که اشاره کنيم که حضرت ولىّ امرالله دارای قدرتى بود که ميتوانست افراد عادّى را برانگيزد تا بتوانند بخدماتى فوق العاده قيام کنند. چون سردارى بوده که لشگريان خويش را هنگام جنگ در فتح و پيروزى نـهائى قيادت ميکند. نامه هاى بيشمارى، کوتاه يا دراز، به جامعه هاى بـهائى در سراسر عالم مرقوم داشت و بـهائيان را دعوت کرد که قيام نمايند و بخدمت دين خويش و خدمت خلق پردازند. مثلاً در نامه اى به بـهائيان امريکا در سال ۱۹۴۸ آنانرا بانيان دلير نظم جهان آراى حضرت بـهاءالله مخاطب ساخت و از ايشان خواست که هر قدر عالم انسانى در غمرات يأس و انحطاط و نفاق و استيصال بيشتر فرو رود آنان بايد بيشتر در مدارج عاليه شجاعت و علّو همت صعود نمايند.(9)
حضرت شوقى افندى نيز مانند مرکز ميثاق مبيّن منصوص و مروّج آثار مقدّس امر بـهائى بود و هر سئوالی که راجع به تبيين بود به ايشان راجع ميشد. اگرچه که در آنچه از قلم حضرت بـهاءالله و حضرت عبـدالبهاء نازل شده بود در حيطه اختيار حضرت ولىّ امرالله نبود تغييری دهد امّا در حلّ مسائل مبهمه و تعاليم نازله توضيحات وافى باهل بها عنايت ميفرمود و در اين کار هزاران نامه به افراد و جامعه هاى بـهائى در اطراف عالم مرقوم داشت اين هدايتها اهل بـها را در فهم و عرفانشان از الواح و آثار مقدّسه متّحد ساخت.
حضرت شوقى افندى آثار بـهائى را در نهايت فصاحت، از زبان نزولى يعنى فارسى و عربى به زبان انگليسى عرفانى ترجمه فرمود. در سال ۱۹۲۱، آثار محدودى از گنجينه بسيار وسيع حضرت بـهاءالله بزبان انگليسى موجود بود. حضرت ولىّ امرالله آثار مهمّ حضرت بـهاءالله را ترجمه و مدوّن ساخت تا بـهائيان جهان بتوانند به ترجمه هاى مستند آثار دست يابند. تاريخ نبيل اعظم را که تاريخ ايّام اوّليه آئين بهائى است تلخيص و ترجمه و بنام مطالع اﻻنوار منتشر فرمود تا انگليسى زبانان از کارنامه فوق العاده اسلاف روحانى خويش بـهره ور شوند و اظهارات شاهدهاى عينى را که بزيارت حضرت باب و حضرت بـهاءالله فائز شده بودند بخوانند. حضرت شوقى افندى نيز خود کتاب تاريخى بنام قرن بديع (God Passes By) مرقوم فرمود.
بعنوان سازنده نظم ادارى امر بـهائى، حضرت شوقى افندى پس از مطالعه دقيق بيانات حضرت بـهاءالله و عبدالبهاء درباره تأسيس موسّسات بـهائى برنامه اى طرح فرمود تا با آن بتوان موسّسات و تشکيلات را ايجاد نـمود. بيانات و اشارات حضرت بـهاءالله و مرکز ميثاق راجع به نظم ادارى بـهائى راهنماى حضرت ولىّ امرالله گشت تا جامعه‌هاى ضعيف بـهائى در اطراف جهان را به مرتبه‌اى برساند که بتوانند تشکيلاتى را که حضرت بـهاءالله بدان اشاره فرموده پشتيبانی کنند. وقتی حضرت شوقى افندى به سمت ولىّ امرالله منصوب گرديد در هيچ جا هيأت ملّی تشکيلات بـهائى وجود نداشت امّا چون عمر مبارکش سرآمد ۲۶ محفل ملّى تشکيل شده بود و در پايان نقشه دهساله که براى گسترش و تحکيم امر بهائى در سطح جهانى طرح فرموده بود، به ۵۶ محفل ملّى افزايش يافت.

حضرت شوقى افندى بسيارى از مکاتبات خويش را در توضيح نظم ادارى بـهائى مرقوم فرمود. مثلاً در اوائل کار در مارچ ۱۹۲۳ نامه هائى به بـهائيان امريکا و بريتانيا و فرانسه و سوئيس و ايطاليا و ژاپن و استراليا مرقوم داشت که در آن شرايط لازم را براى تشکيل محافل محلّى و ملّى و راهنمائىهاى ضرورى براى انتخابات محفل و رئوس وظائف محافل درج شده بود و دورانديشى بـهائيان را درباره انتخابات بـهائى تقويت و فرمود: با اين محافل روحانى محلّى و ملّى که با هماهنگى و قدرت و لياقت در سراسر عالم بهائى بکار مشغولند يگانه وسائل تشکيل بيت العدل اعظم بخوبى فراهم آمده است.(10)
رشد نظم اداری بـهائى ناگهانی و خود به خود بوجود نيامد بلکه نقشه هائى طرح شد که بموجب آن انتشار دين بـهائى در سراسر عالم بطور منظّم صورت گرفت – بـهائيان داوطلب بعنوان مهاجر که در حقيقت پيش آهنگان اين سير رشد و نموّ بودند در نقاط مهجور و دور پخش شدند تا به ترويج آئين و تشکيل جامعه بـهائى پردازند . در نقشه دهساله که از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۳ ادامه داشت صدها مهاجر در کشورها و مناطق بعيده در سراسر جهان مستقر گشتند و موفّق به تشکيل ۴۴ محفل ملّى و محافل ناحيه اى گشتند و تعداد محافل ملّى از ۱۲ محفل در شروع نقشه به ۵۶ محفل ملّى افزايش يافت و تعداد بـهائيان باضعاف مضاعف بالا رفت.
حضرت ولىّ امرالله علاوه بر اداره مهاجران بـهائى در سراسر کره زمين به نموّ و ترقّى مرکز جهانى بـهائى در شهر حيفا مبادرت ورزيد. بر مزار حضرت باب معروف به مقام اعلى که حضرت عبـدالبهاء ساخته بودند حضرت شوقى افندى روبناى مجلّلى بنا فرمود و حول و حوش مزار حضرت بـهاءالله معروف به روضه مبارکه خارج شهر عکّا باغها و حدائق زيبا و گسترده ای خلق کرد. بناى دارالآثار بين المللى را در دامنه کوه کرمل تدارک ديد که در آن الواح اصل و اشياء متبرّک متعلّق به حضرت باب و حضرت بـهاءالله حفظ و به زائران بـهائى ارائه ميشود. بقاياى اجساد حضرت نوّاب حرم و ميرزا مهدى فرزند حضرت بـهاءالله را از مقبره موقّت به محلّ استقرار ابدى در کوه کرمل نزديک مزار حضرت ورقه عليا در حول مقام اعلى انتقال داد. همه اين اقدامات برای آن بود که براى مرکز روحانى و ادارى اين دين جهانى محيط متناسبى بوجود آيد و حضرت ولىّ امرالله بعنوان قائد دين بـهائى به اقداماتى مربوط به امور خارج از امر بـهائى در مرکز جهانيش پرداخت.
چون به عقب نگريم و ملاحظه کنيم که حضرت ولىّ امرالله اينهمه اقدامات متنوّع و عظيم را در صدها نقطه عالم طىّ سى و شش سال دوره ولايتش بثمر رسانيد از عظمتش حيران گشته زبان به تمجيد و تحسين ميگشائيم. او بود که نظم اجتماعى الهى را که در کمون ظهور حضرت بـهاءالله مکنون بوده با موفّقيّت بعرصه شهود آورد. نويسنده اى اين موضوع و حضرت ولىّ امرالله را چنين ستوده است: يک فرد بشر در سراسر تاريخ گذشته و حال و آينده بوده است که در تجسم طرز کار نظم اجتماعى جهان بيش از همه نفوذ داشته است.(11)
همسر او، امة البهآء روحيّه خانم، چنين فرموده:
حضرت ولىّ امراللّه در قرع انبيق ذهن خلاقش جميع عناصر امر حضرت بهاءاللّه را در يک کلّ نامرئى جمع آورد و در آنچه که در مخزن تعاليم و احکام و نظم بديعش مکنون بود جامعهء متشکل و منظم بوجود آورد و از مجموعهء تعاليم دو مظهر الهى و مثال اعلاى امر بهائى ردائى فاخر بافته شد که تا يک هزار سال پوشش بشرى خواهد بود و بر آن حضرت ولىّ امراللّه با سرانگشتان ماهرش طراحى فرمود و عناصرش را بهم در بافت و براى قوامش بر آن قلّا بهاى زيبائى از تبييناتش از آثار مقدسه بر دوخت که هرگز فرسوده نشود و از هم ندرّد تا زمانيکه پيغمبر ديگرى به جهان آيد و بار ديگر بر قامت خلق خدا جامهء مقدّس ديگرى بپوشاند.(12)


يادداشتها:
1- حضرت عبدالبهاء، الواح وصاياى مبارکه حضرت عبدالبهاء (کراچى: محفل روحانى ملى بهائيان پاکستان، ۱۹۶۰)، ص ۱۶.
2- شوقى ربانى، دور بهائى (لانگنهاين: لجنه نشر آثار، نشر سوم، ۱۹۸۸)، ترجمه لجنه ملى ترجمه آثار امرى، ص ۷۸.
3- دور بهائى، صص ۷۸-۷۹.
4-دور بهائى، ص ۸۲.
5- دور بهائى، ص ۷۹.
6- الواح وصايا، ص ۱۴.
7- الواح وصايا، ص ۱۱.
8- امـﺓالبهاء روحيه خانم ربانى، گوهر يکتا (طهران: مؤسسه ملى مطبوعات امرى، بىتاريخ)، ترجمه ابولقاسم فيضى، ص ۲۱۳.
9- شوقى ربانى، حصن حصين شريعت الله: مجموعهء توقعيات مبارکهء حضر ولىامرالله خطاب به جامعهء بهائيان آمريکا، ۱۹۴۷-۱۹۵۷ (هوفهايم: لجنه نشر آثار بهائى، ۱۹۹۷)، ترجمه فؤاد اشرف، ص ۷۵.
10-World Order of Bahá’u’lláh, Selected Letters family: (Wilmette: Bahá’í Publishing Trust, 1974), p. 148 (ترجمه)
11-David Hofman, Shoghi Effendi: Expounder of the Word of God, The Vision of Shoghi Effendi: Proceedings of the Association for Bahá’í Studies Ninth Annual Conference,November 2-4, 1984, Ottawa, Canada Association for Bahá’í Studies, 1993, p. 95 (ترجمه)
12-Amatu’l-Bahá RúKh The Priceless Pearl(London: Baha’i Publishing Trust, 1969), p. 436 (ترجمه)

منبع: سایت نقطه نظر