در وهله اول بايد دانست معني کامل بودن يک دين چيست.
کامل بودن يک دين به اين معني است که پيغمبر هر دين در زمان خود، وظيفه ابلاغ و رساندن پيام خدا را به امت و پيروان خود، تماماٌ و کاملاٌ انجام مي دهد، يعني تا پيغمبر خدا رسالت و وظيفه الهي خود را به پايان نرساند، از دنيا نمي رود. براي همين است که حضرت محمد پس از 23 سال ابلاغ پيام خدا به امت اسلامي، در آخرين سال زندگي خود در کره زمين، هنگام بازگشت از آخرين سفر حجّشان، حضرت علي (ع) را شفاهاٌ به جانشيني خود انتخاب فرمودند و توضيح دادند که در همان لحظه دين مسلمانان را کامل نمودند و آنچه را که لازم بود پس از وفات ايشان، امتشان انجام دهند، مشخص ساختند. آيه نازل شده مربوط به اين واقعه که در غدير خم اتفاق افتاد در قرآن مجيد چنين است: «…الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا…[i]» يعني امروز دين شما را برايتان كامل و نعمتخود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آييني برگزيدم.
مؤيد اين حقيقت، حديث زير از امام رضا (ع) است که مي فرمايند: «همانا خداي عزّ و جلّ پيغمبر خويش را قبض روح نفرمود تا دين را برايش کامل کرد و قرآن را بر او نازل فرمود که بيان هرچيز در اوست حلال و حرام و حدود و احکام و تمام احتياجات مردم را در قرآن بيان کرده و فرمود، «چيزي در اين کتاب فرو گذار نکرديم[ii] «» و در حجّة الوداع که سال آخر عمر پيغمبر (ص) بود، اين آيه نازل فرمود، «امروز دين شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و دين اسلام را براي شما پسنديدم[iii] « و موضوع امامت از کمال دين است ( تا پيغمبر (ص) جانشين خود را معرفي نکند تبليغش را کامل نساخته است) و پيغمبر (ص) از دنيا نرفت تا آن که نشانه هاي دين را براي امّتش بيان کرد و راه ايشان را روشن ساخت و آنها را بر شاهراه حق واداشت و علي (ع) را به عنوان پيشوا و امام منصوب کرد و همه احتياجات امّت را بيان کرد. پس هر که گمان کند خداي عزّ و جلّ دينش را کامل نکرده قرآن را رد کرده و هرکه قرآن را رد کند به آن کافر است…[iv] «
در همان سوره اشاره شده که دين يهود نيز کامل است: «ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِيَ أَحْسَنَ وَتَفْصِيلًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُم بِلِقَاء رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ[v]» يعني آنگاه به موسى كتاب داديم براى اينكه [نعمت را] بر كسى كه نيكى كرده است تمام كنيم و براى اينكه هر چيزي را بيان نماييم و هدايت و رحمتي باشد اميد كه به لقاي پروردگارشان ايمان بياورند.
با توضيح فوق نتيجه مي گيريم که همه اديان الهي در دوره خود کامل ترين دستور و روش زندگي مادي و معنوي بشريت بوده اند. در تشبيه مي توان گفت که هريک از مربيان آسماني در زمان و کلاس و رتبه و سال تحصيلي خود، کامل ترين شکل تعليم و تربيت را ارائه فرمود و ادامه کار را پس از خود به پيامبر و معلم کامل ديگري سپرد تا سير تکاملي بشر ادامه يابد و اگر بشر استعداد بيشتر آموختن را نداشت، اين دليل بر ضعف مربيان آسماني نيست. به اين ترتيب، اين تعليم و تربيت، ابدي است و تا بشر هست ادامه خواهد داشت و مربيان آسماني يکي پس از ديگري به اين امر مهم مبعوث شده و خواهند شد. با اين توضيحات، اين حقيقت نيز روشن مي شود که کامل ترين بودن هريک از اديان در دوره خاصّ خود، به معني خاتم و آخرين بودن آن دين نيست، و همه اديان در مسير تربيت و رشد جسماني و انساني و روحاني بشريت مکمل يکديگرند.
پس معلوم مي شود اين سؤال که «چرا مي گويند دين بهايي کامل تر از دين اسلام است»، سؤال دقيق و صحيحي نيست. به جاي آن، بايد از علت عظمت و اهميت منحصر به فرد ديانت بهايي پرسيد. چيزي که موقعيت دين بهايي را نسبت به اديان سابق متمايز مي سازد اين است که همه اديان قبل به آن مژده داده اند داده اند و مربيان آسماني قبل همه رنج ها را قبول فرمودند و انسان ها را آماده کردند تا روز ظهور حضرت بهاءالله برسد و نُبُوّات و آرزوي همه پيغمبران متحقق گردد و به کمال خود برسد و صلح عمومي و وحدت عالم انساني در کره زمين مستقر شود و جنگ هاي خانمانسوز 6-7 هزار ساله به تدريج پايان يابد و بشر از دوران کودکي خود به دوران بلوغ و کمال خود وارد شود.
به زباني ساده تر، دين بهايي ثمره و ميوه کمال و تماميت دوره 6-7 هزار ساله مزبور است. کافي است يادمان بيايد که در اين دوران 6-7 هزار ساله از حضرت آدم تا حضرت خاتم، همه انبياي الهي به مردم فرموده اند که در پايان و آخرالزمان اين دوره طولاني که مي توان آن را به پايان دوران کودکي بشر و اتمام سال هاي دبستاني تشبيه کرد، دوره اي جديد و به مراتب طولاني تر آغاز خواهد داشت که بشريت وارد مراحل بلوغ و کمال خود خواهد شد.
اهميت و عظمت ديانت بهايي در اين است که چنين دوره جديدي را تاسيس فرموده است. اگر اديان قبل نبودند، چنين دوره اي تحقق نمي يافت؛ و اگر قرار نبود چنين دوره اي در ظل دين بهايي تحقق يابد، اديان قبل ظاهر نمي شدند، و استغفرالله زندگي بشر و آمدن پيامبران بيهوده تصور مي شد!
براي اطلاع بيشتر به سؤال اسلام آخرين و کامل ترين دين است، مراجعه کنيد.
. سوره مائده – آيه 5
. سوره أنعام – آيه 38
. سوره مائده – آيه 5
. اصول کافي جلد اول – صفحه 284
. سوره أنعام – آيه 154
(تحول در تفكّر)
حقيقت انساني محدود به حدودي است كه در فكر و ذهن او نقش بسته و تثبيت شده است . حضرت عبدالبهاء مي فرمايند , وقتي مظهر الهي ظهور مي فرمايد ” عقول و افكار انساني بنفسه بايد متحول گردد . ” ” صور منسوخه اعتقادي و تقاليد اجدادي كه با اساس و اصول حقيقت الهي منافات دارد ” بايد ” متروك گردد و اصلاح شود . ” 1
بيت العدل اعظم مي فرمايند كه مظهر ظهور الهي ” به عالمي اعلي تعلق دارد و ادراك او به مراتب احد و اشد از هر يك از آحاد بشر است . رسالت او , تربيت نوع بشر و ارتقاء معرفت و سلوك او به سطحي جديد است . ” 2 تحول در تفكّر به تفكّر در رفتار و تحول در عالم , منجر مي گردد .
خلق تفكري جديد ص 4
the Promulgation of universal peace 1ترجمه – خطابه 25 مه 1912 مندرج در ص 144
2مكتوب 8 فوريه 1998 از طرف معهد اعلي به يكي از احباء