پاسخ به شبهات وارده بر دیانت بهائی

سوال 6:چرا بهائیان اعتقاد دارند باب همان امام زمان شیعیان است؟

«امام زمان» يک نام خاص براي مسلمين است ، در صورتي که تمام اديان متتظر مظهر کلي الهي هستند. با توجه به شرايط و نشانه هايي که در کتب آسماني قبل ( نه تنها قرآن، بلکه انجيل و ساير کتب ) براي قيامت و ظهور قائم وجود دارد، حضرت اعلي و حضرت بهاءالله دو ظهور پياپي قيامت هستند. با اندکي تامل همراه با انصاف مشاهده مي کنيم که تمامي آن نشانه ها و علائم در کتب آسماني، در زمان اظهار امر حضرت اعلي تحقق يافته است. در کتب آسماني گذشته، درباره ي ظهور حضرت باب ، نام و نسب ايشان، سيادتشان، سال دقيق و محل ظهورشان، مدت دوره ي ديانتشان، کم و کيف کتاب و تعاليمشان، بلايا و کميِ مومنين ايشان، استقامت ايشان و اصحابشان، توصيف دشمنان ايشان، دو غيبت صغري و کبرايشان، برخي از سفر هاي ايشان به مکه و مدينه و نهايتا محل شهادت آن حضرت، در مورد آن حضرت تحقق يافته است . برخي از اين نشانه ها در خلال ديگر سؤالات نيز آمده و تعدادي ديگر نيز در ادامه بيان خواهد شد.

احادیث قائمیت و مطابقت آن با ظهور جدید (قسمت اول)
بسم الله الامنع الأقدس

دوستان گرامی در این تاپیک برخی از احادیث نقل شده از ائمه اطهار که مطابقت با ظهور جدید دارند را بیان میکنیم و امیدواریم مورد استفاده و رضایت شما گرامیان قرار بگیرد.

امام رضا علیه السلام”(امامت منصب اکتسابی نیست)بلکه فضل الهی است که به هر کس بخواهد میدهد چگونه ایشان را رسد که امام انتخاب کنند؟”(کافی ج ۱ ص ۲۸۹)
این حدیث تنها به این جهت نقل شده که لازم نیست حتما امامت از پدر به پسر برسد زیرا یک فضل الهی است و عنوان شده به هر کس که خداوند بخواهد عطا میکند پس ایراد گیری بر حضرت اعلی کاملا بی معنا است که در مورد امام حسن علیه السلام و امام حسین السلام نیز این مورد صدق میکند.

آیه ای از قرآن نیز با این مضمون وجود دارد:
“… یلقی الروح من امره علی من یشاء من عباده لینذر یوم اتلاق” (سوره ۴۰ و آیه ۱۵) یعنی خدا روح را به امر خود بر هر شخصی از بندگانش که خواست خود باشد فرو میفرستد تا آن شخص ترساننده باشد در مورد روز دیدار.

مساله دیگری که باید در احادیث مد نظر قرار داد اصل تواتر در احادیث است که بر اساس این اصل میتوان از جعلی نبودن حدیثی آگاهی یافت:

((تواتر از «باب تفاعل»، یعنی: پی در پی آمدن. حدیثی را که به حدّ تواتر رسیده باشد متواتر گویند. حدّ تواتر چیست؟ هر حدیثی که در همه ی طبقات راویان (نسلهای روایتی و حدیثی)، راویانی متعدّد – میان ۱۰ تا ۲۰ راوی – و از جاهای مختلف، داشته باشد، به طوری که نتوان آن راویان را، به تبانی و کذب، منسوب داشت، به «حدّ تواتر» رسیده است و «متواتر» است. حدیث متواتر را می توان «حدیث ثابت و قطعی» خواند. («علم الحدیث؛ ص ۱۴۴))

و اگر حدیثی مطابق این اصل نباشد یا باید با آیات قرآن مطابقت داشته باشد و یا باید بیانگر اتفاقی باشد که اتفاق افتاده است.

احادیث قائمیت و مطابقت آن با ظهور جدید (قسمت دوم)
قائم با دین و کتابی جدید میاید

۱- امام صادق علیه السلام فرمود: «هنگامی که قائم (عج) خروج می کند، فرمان نو، کتاب نو و روشی نو و قضاوت نو می آورد». (حضرت مهدی (عج)، فروغ ص ۱۱۱)

((در این حدیث به صراحت تمام بیان شده قائم با کتابی جدید می آید و به روش و فرمانی نو قضاوت میکند.))

۲- در کتاب «ذخیرةالالباب»، «غیب» از نامهای حضرت قائم (عج) شمرده شده که در قرآن هم مذکور است و امام صادق علیه السّلام در تفسیر آیه شریفه:
«ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدیً لِلْمُتَّقینَ * الَّذینَ یُؤْمِنونَ بِالْغَیْبِ (بقره/۲و۳)
آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است * (پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب ایمان می آورند».
فرمود: متّقین شیعیان علی بن ابی طالب هستند و امّا غیب، پس او غائب است و شاهد بر این قول خداوند که می فرماید:
«وَ یَقولونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إنَّما الْغَیْبُ لِلّه فَانْتَظِروا إنّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِِرینَ (یونس/۲۰)
:«و می گویند چرا فرو فرستاده نشد بر او آیتی از پروردگارش. پس بگو نیست غیب مگر خدای را پس منتظر باشد به درستی که من با شما از منتظرانم»
یعنی برای آمدن آن غیب، از آیات خداوندی است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم،ص ۸۲)

((در این آیه ۲ مورد حائز بیشترین اهمیت هستند اولین نکته عنوان شدن کلمه ذلک است که اشاره به دور میکند که میگویند آن کتاب مایه هدایت پرهیزکاران است و دومین مورد اشاره به قائم است که آیاتی از خداوند برای او نازل میشود پس قائم باید برای آیاتی که نازل میشود کتابی داشته باشد در نتیجه به راحتی معنی ذلک مشخص میشود))

۳-یکی از القاب حضرت مهدی علیه السلام صاحب الامر است .

۴- حضرت علی علیه السلام : اللّهم انه لابدَّ لارضک من حجّة لک على خلقک، یهدیهم الى دینک و یعلّمهم علمک لئلا تبطل حجّتک و لا یضلّ أتباع اولیائک بعد اذ هدیتهم به اما ظاهر لیس بالمطاع او مکتتم مترقّب، ان غاب عن النّاس شخصُهُ فى حال هدایتهم فانّ علمه و آدابه فى قلوب المؤمنین مثبتة، فهم بها عاملون. (کماالدین جلد ۱ ص ۳۰۲)
“بار خدایا! همواره باید در روى زمین تو حجتى براى بندگانت داشته باشى تا خلق را به دینت راهنمایى کند، و علم تو را به آنها بیاموزد تا حجّت تو تباه نشود و پیروان اولیاء تو بعد از آنکه آنها را هدایت کردهاى دوباره گمراه نگردند. {حجت تو} یا ظاهر و آشکار خواهد بود که اطاعت او را نمىکنند و یا از دیدهها نهان خواهد بود که مردم در انتظار او به سر مىبرند. اگر شخص و جسم او در حال هدایت مردم از آنان غائب باشد علم و آدابش در قلبهاى عاشقان حق پایدار است و آنها به آن علم و آداب پایبند هستند و به آن عمل مىکنند”

((حضرت علی اشاره کردند که خداوند همیشه باید حجتی داشته باشند یعنی این کار استمرار دارد پس خاتمیت یا مسئله حضرت مهدی با این مسئله سازگار نیست.و اشاره شده اگر آشکار باشد اطاعتش نمیکنند و اگر هم پنهان باشد در انتظارش بسر میبرند پس باز هم عمل استمرار حجت بر روی زمین اثبات میشود.))

۵- حضرت علی علیه السلام: اللّهم بلى لا تخلو الارض من قائم لِلّه بحجّةٍ: امّا ظاهراً مشهوراً و امّا خائفاً مَغموراً لئلا تبطُلَ حجج اللّه و بیّناته و کم ذا و أین؟ اولئک واللّهِ الاقلّون عدداً و الاعظمون عنداللّه قدراً یحفظُ اللّه بهم حُججه و بیّناته… اولئک خلفاء اللّه فى ارضهِ و الدعاةِ الى دینهِ. (نهج البلاغه)
… بارخدایا آرى! زمین از امامى که قیام بر حق کند خالى نخواهد ماند. او یا آشکار و شناخته شده است یا ترسان و پنهان است تا حجتها و دلیلهاى روشن خدا (یعنى اصول و احکام دین و تعالیم انبیاء) از بین نرود. اما اینکه ایشان چند نفرند و کجایند؟ به خدا سوگند از نظر تعداد آنها بسیار کم هستند ولى از جهت منزلت و بلندمرتبهگى در نزد خداوند بسیار بزرگوارند. خداوند به وسیله ایشان حجّتها و دلیلهاى روشن خود را حفظ مىکند… آنان خلفا و نمایندگان خدا در روى زمین هستند و مردم را به سوى دین و احکام و مقررات او دعوت مىکنند…

((مجددا حضرت علی اشاره به استمرار حجت بر روی زمین میکنند که تعداد آنها بسیار کم است))

۶- «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِف إمامَ زَمانِهِ، ماتَ مَیْتَةً جاهِلیّةً (اصول کافی ج ۱ ص ۳۷۵ ، بحار الانوار ج ۲۳ «باب وجوب معرفة الامام» ص ۸۹ حدیث ۳۵ و از کتب اهل سنّت: شرح مقاصد تفتازانى ج ۵ ص ۲۳۹، «الفصل الرابع فى الإمامة» منشورات شریف رضى)
(( کسی که بمیرد و امام زمان خویش را نشناخته باشد، مرگ او مانند مرگ افراد دوران جاهلیّت است.))

((این حدیث یکی از احادیث معروف شیعه و سنی است و مانند احادیثی که از حضرت علی علیه السلام ذکر شد اشاره به استمرار حجت دارد .در این حدیث معنی زمان کاملا مشخص است و حضرت محمد گفته اند کسی که بمیرد و امام زمان خودش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است پس به راحتی مشخص میشود برای هر دور و زمانی امام و راهبری قرار داده میشود))

۷- «اللّهم عرّفنى نفسک، فانّک ان لم تعرّفنى نفسک، لم اعرف رسولک. اللّهم عرّفنى رسولک، فانّک ان لم تعرّفنى رسولک، لم اعرف حجّتک. اللّهم عرّفنى حجّتک، فانّک ان لم تعرّفنى حجّتک، ضللت عن دینى».(اصول کافى، ج۱، ص۳۳۷) «بارالها! خودت را به من بشناسان، زیرا اگر خود را به من نشناسانى، رسولت را نخواهم شناخت. بارالها! رسولت را به من بشناسان، زیرا اگر رسولت را به من نشناسانى، حجتت را نخواهم شناخت. بارالها! حجتت را به من بشناسان، زیرا اگر حجتت را به من نشناسانى، دینم را گم مى کنم و آن را به فراموشى مى سپارم»

((باز هم اشاره به استمرار حجت بر روی زمین که اگر حجت برروی زمین وجود نداشته باشد دین به فراموشی سپرده میشود))

۸- کعب الاحبار مى گوید: «مهدى قائم(علیه السلام) که از نسل على بن ابى طالب(علیهما السلام) است در اخلاق و اوصاف، شکل و سیما، هیبت وشکوه چون عیسى بن مریم(علیه السلام) است. خداى تعالى آنچه به پیامبران داده، به او نیز با اضافات بیشترى خواهد داد»( بحار الانوار ج ۵۲ ص ۲۲۶ ،و غیبت نعمانى ص ۱۴۶)

((این حدیث نسبت به احادیث قبل مطلب را کاملا روشن و واضح بیان میکند که آنچه به پیامبران قبل داده شده به قائم بیشتر داده خواهد شد.در این حدیث اولا مشخص میشود قائم از پیامبران قبل برتر و بالاتر است و ثانیا میتواند غیر از مقام امامت دارای مقام نبوت باشد زیرا زمانی قائم میتواند برتر از پیامبران قبل باشد که مانند آنها دارای شریعت، کتاب و نفوذ کلام باشد و همچنین مقامی اضافه تر از آنها نیز داشته باشد.پس کاملا مشخص است قائم باید دارای شریعت و کتابی جدید باشد.))

۹- ابوبصیر از امام صادق (ع) نقل مىکند که فرمود: «… واللَّه لکأنّى أنظر إلیه بین الرکن والمقام یبایع الناس على کتاب جدید …»؛ «به خدا سوگند! گویا نظر مىکنم به مهدى در بین رکن ومقام که با مردم بر کتاب جدید بیعت مىکند…»(بحارالأنوار ج ۵۲ ص ۲۹۴ )

((در این حدیث امام صادق بیان میکنند قائم با مردم بر کتابی جدید بیعت میکنند یعنی باید کتابی غیر از کتب قبل و قرآن باشد تا معنی جدید در این آیه مشخص شود))

۱۰- امام باقر (ع) فرمود: «إذا قام قآئم آل محمّد ضرب فساطیط ویعلم الناس القرآن على ما أنزل اللَّه عزّوجلّ فأصعب ما یکون على من حفظه الیوم، لأنّه یخالف فیه التألیف»؛ «هنگامى که قائم آل محمّد قیام کند خیمههایى برپا مىشود ومردم قرآن را آن گونه که خداوند عزّوجلّ نازل کرده فرا مىگیرند، واین امر براى کسانى که قرآن را امروز حفظ کردهاند بسیار دشوار خواهد بود؛ زیرا با آنچه که الفت داشته واز قرآن مأنوس بودهاند مخالفت ومغایرت دارد.»(ارشاد مفید ص ۳۴۴)

((در این حدیث هم ۲ نکته حائز اهمیت است اولا کتابی که بوسیله قائم آورده میشود میتواند خود قرآن یا مانند قرآن باشد پس یعنی عربی است و ثانیا چون در قسمت بعد عنوان شده با آنچه که افراد در حال حاضر آنرا حفظ کرده اند مغایرت دارد پس معلوم میشود کتابی جدید است که با آیات قرآن فرق میکند و یعنی قرآن نیست))

۱۱- امام باقر (ع) «…هر گاه مهدى خروج کند به امر جدید وکتاب جدید وسنت جدید… قیام خواهد کرد».
(بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۳۰)
۱۲- امام باقر (ع): «…هر گاه قائم آل محمّد خروج کند به سنت جدید وقضاوت جدید قیام خواهد نمود».( بحارالأنوار، ج ۵۲ ,ص ۳۴۸)

((در این ۲ حدیث هم مطالب واضح و آشکار است که قائم با امری جدید و کتابی جدید ظاهر میشود))

۱۳- امام باقر (ع) فرمود: «صاحب امر، مهدى نامیده شده به جهت آنکه تورات وسایر کتابهاى آسمانى را از غارى که در انطاکیه واقع شده خارج مىکند وبین اهل تورات به تورات واهل انجیل به انجیل واهل زبور به زبور واهل قرآن به قرآن حکم خواهد کرد»( الغیبة، نعمانى، ص ۱۲۵)

((در این حدیث هم بیان شده قائم با هر امت بر اساس کتب خودشان حکم و قضاوت میکند و در اینجا مشخص میشود قائم فردی بیطرف است که میتواند براساس کتب ادیان قبل بر آنها حکم کند و همچنین اگر قرار بود خود مروج شریعت اسلام باشد در این حدیث امام باقر میتوانستند به جای اهل قرآن به هم کیشان خود اشاره کند که در این صورت معلوم میشد قائم مروج اسلام است ولی وقتی بیان میشود اهل قرآن پس باید قائم دین دیگری داشته باشد که بیطرفانه بین هر قوم حکم میکند))

۱۴- امام جعفر صادق علیه السلام:« إذا قامَ الْقائِمُ(علیه السلام) جاءَ بِاَمْر جَدید کَما دَعا رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله)فى بَدْوِ الاِْسْلامِ اِلى اَمْر جَدید.»( بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۳۸ حدیث ۸۲)« وقتى که (حضرت) قائم علیه السلام قیام نماید، چیز جدیدى مى آورد، چنانچه در بدو اسلام رسول خدا صلى الله علیه و آله مردم را به سوى امر جدیدى فرا مى خواندند.»

((این حدیث صریح ترین و واضح ترین حدیث در بین احادیث است و کاملا مشخص میکند قائم دارای مقام نبوت میباشد و مانند حضرت محمد که در بدو اسلام مردم را به شریعت و امری جدید دعوت میکرد قائم نیز همین کار را میکند))


۱۵- ابن عباس در حدیثى از رسول خدا (ص) نقل مىکند که فرمود: «… وجعل من صلب الحسین أئمّة یقومون بأمرى ویحفظون وصیّتى التاسع منهم قآئم أهل بیتى ومهدىّ أمّتى أشبه الناس بى فى شمآئله وأقواله وأفعاله. یظهر بعد غیبة طویلة وحیرة مضلّة فیعلن أمر اللَّه ویظهر دین اللَّه جلّ وعزّ…»( (کمالالدین، ص ۲۵۶ ؛ بحارالأنوار، ج ۳۶، ص ۲۲۷) «… وازصلب حسین امامانى قرار داد که به امر من قیام کرده و وصیت مرا حفظ خواهند نمود، نهمین از آنها قائم اهل بیت من ومهدى امت من است. او شبیهترین مردم به من در شمایل واقوال وافعال است. بعد از غیبتى طولانى وحیرتى گمراه کننده ظهور خواهد کرد، آن گاه امر خدا را اعلان کرده ودین او را ظاهر خواهد نمود…»
((در این حدیث اولا مشخص میشود قائم از نسل حضرت محمد هستند یعنی سید میباشند و ثانیا مشخص میشود قائم دینی جدید را ظاهر میکند زیرا ادیان قبل که مشخص شده هستند پس باید قائم دینی را ظاهر کند که در قبل وجود نداشته و به راحتی مشخص میشود قائم با دینی جدید ظاهر میشود))

۱۶- از امام صادق (ع): «تأویل هذه الآیة جاء فى أهل زمان الغیبة وآیامها دون غیرهم من أهل الأزمنة وإنّ اللَّه تعالى نهى الشیعة عن الشک فى حجة اللَّه تعالى، أو أن یظنّوا أنّ اللَّه تعالى یخلى أرضه منها طرفة عین» «تأویل این آیه((منظور سوره حدید آیه ۱۶ میباشد)) براى مردم عصر غیبت است، و روزهاى زمان غیبت غیر از روزهاى اهل زمانهاى دیگر است. خداوند متعال شیعیان را از شک در حجّت خود نهى کرده است ونیز نهى کرده از اینکه گمان کنند که خداوند زمین را یک چشم برهم زدن از حجت خالى مىگرداند.» ( الغیبةص ۲۴ ؛ المحجة، ص ۲۲۰)

۱۷- کلینى به سند صحیح از حسین بن علا نقل کرده که گفت: «قلت لأبىعبداللَّه (ع): تکون الأرض لیس فیها إمام؟ قال: لا.»؛ «به امام صادق (ع) عرض کردم: آیا ممکن است که زمین بدون امام باشد؟ حضرت فرمود: هرگز.»(کافى، ح ۱، ص ۱۷۸)

۱۸- ونیز به سندى دیگر که آن هم صحیح است از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمود: «إنّ الأرض لا تخلو إلاّ وفیها إمام»؛ «همانا زمین هرگز از وجود امام خالى نمىگردد.»
( همان، ح ۲)

۱۹- ونیز به سند صحیح از حسن بن على وشاء نقل مىکند که از امام رضا (ع) سؤال کردم: «هل تبقى الأرض بغیر إمام؟ قال: لا. قلت: إنّا نروى أنّها لاتبقى إلّا أن یسخط اللَّه عزّوجلّ على العباد. قال: لاتبقى إذا لساخت»؛ « آیا زمین بدون امام باقى مىماند؟ حضرت فرمود:هرگز. عرض کردم: ما چنین روایت مىکنیم که زمین از حجت خالى نمىماند مگر آنکه خداوند بر بندگانش غضب کند؟ حضرت فرمود: زمین «بدون حجت» باقى نمىماند، ودر غیر این صورت مضطرب مىشود.» ( همان، ص ۱۷۹، ح ۱۳)

((در این احادیث هم کاملا مشخص میشود که خداوند هیچگاه زمین را از حجت خالی نمیکند))

۲۰- شیخ مفید در «ارشاد» از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمود: «قائم (عج) را به این دلیل «مهدی» نامیدند که مردم را به سوی امری که از آن گم شده اند (بر آنها پوشیده است) هدایت می کند.» («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص ۱۰۶)

۲۱- «قائم» از القاب بارز حضرت مهدی (عج) است. «قائم» یعنی «قیام کننده»، نظر به اینکه قیام و نهضت حضرت صاحب العصر (عج) جهانی است و در تمام تاریخ بشر چنین قیام و حکومتی نبوده، آن حضرت با این عنوان خوانده می شود.

۲۲- از امام باقر علیه السّلام سؤال شد: چرا قائم (عج) را «قائم» خواندند؟ حضرت فرمودند: «زیرا یاد او فراموش می شود و بسیاری از معتقدان به امامت آن حضرت راه ناصحیح می روند». («حضرت مهدی (عج)، فروغ …»، ص ۶۶)

۲۳-امام صادق (علیه السلام) در باره قول خداى عزّوجلّ: «هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدّین کلّه و لو کره المشرکون»(سوره توبه آیه ۳۳) فرمود:
«به خدا سوگند! هنوز تأویل این آیه نازل نشده است و تا زمان قیام قائم (علیه السلام) نیز نازل نخواهد شد. پس زمانى که قائم (علیه السلام)به پا خیزد، هیچ کافر و مشرکى نمى ماند مگر آنکه خروج او را ناخوشایند مى شمارد.»( کمال الدین و تمام النعمة ـ شیخ صدوق ـ ج ۲ ص ۶۷۰)
ترجمه آیه: اوست خدایى که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرو فرستاد تا آن را بر همه ادیان پیروز گرداند اگرچه ناخوشایند کافران باشد.

((این آیه و حدیث هم بیانگر همه چیز است اولا اینکه اشاره به ظهور بعد از حضرت محمد میشود که با خاتمیت در تناقض است ثانیا عنوان میشود قائم با دینی جدیدبرای هدایت مردم قیام میکند و آخرین نکته که از همه مهمتر است و الان هم شاهد آن هستیم مخالفت علما با ظهور جدید است))

احادیث در این باب بسیار است ولی همین تعداد برای افرادی که طالب حقیقت و پژوهش باشند کفایت میکند.بر اساس این احادیث که تعداد آنها از حد تواتر هم گذشته مشخص میشود قائم با شریعت ودینی جدید قیام خواهد کرد.که این امر در مورد حضرت اعلی اتفاق افتاده است حال باید بر مبنای دیگر احادیث اسم قائم و سایر خصوصیات قائم را بیان کنیم و ببینیم آیا با حضرت اعلی مطابقت دارند یا خیر که در ادامه همین تاپیک به زودی آنها را نقل میکنیم.
و در آخر توجه شما عزیزان را به این حدیث از امام حسین علیه السلام جلب میکنم:

“یا بنی اصبر علی الحق و ان کان مرا” (ای فرزندم حق هر چند تلخ باشد بر آن صبر کن) «اصول کافی ج۲ ص ۱۹۱»

احادیث قائمیت و مطابقت آن با ظهور جدید (قسمت سوم)
احادیث مربوط به اسم و کنیه قائم و اینکه از قائم از نسل پیامبر است

۱- اسم حضرت صاحب الامر (عج) در کتاب جاماسب، «مهر آزمای» است. این نام بر پیامبر اکرم صلّی الله و علیه و آله و سلّم هم اطلاق می شود و می دانیم که مهدی موعود (عج) نیز همنام رسول خدا صلّی الله و علیه و آله است. («ستارگان درخشان»، ج ۱۴، قسمت اوّل ص ۳۳)

۲- عن زرّبن حبیش سمع علیّاً [علیه السلام ] یقول: المهدىّ رجلٌ منّا مِنْ وُلد فاطمة.
زرّبن حبیش شنید که على بن ابیطالبعلیه السلام مىفرمود: مهدى مردى از ما اهلبیت و از فرزندان حضرت فاطمه زهرا است.

۳- عن علىعلیه السلام قال: اسم المهدىُّ محمد
حضرت علىعلیه السلام فرمود: اسم حضرت مهدىعلیه السلام محمد است.(کمالدین ج ۱ ص ۳۰۳)

۴- نظر امیرالمؤمنین علیٌّ إلى الحسین(علیه السلام) فقال:
«اِنَّ ابْنى هذا سَیِّدٌ کَما سَمّاهُ رَسُول ُاللهِ (صلى الله علیه وآله) سَیِّداً، وَ سَیَخرُجُ اللهُ مِنْ صُلْبِه رَجُلاً بِاِسْمِ نَبِیِّکُمْ، یُشْبِهُهُ فِى الْخَلْقِ وَ الْخُلْقِ.»( بحار الانوار ج ۵۱ ص ۳۹ حدیث ۱۹، باب صفاته و علاماته و نسبه)
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام نظرى به جناب امام حسین علیه السلام انداخته فرمودند:
« این پسرم سیّد (و آقاست) چنانچه رسول خدا صلى الله علیه و آله او را سیّد (آقا) نامیدند و بزودى خداوند از نسل او مردى به نام پیامبرتان بیرون خواهد آورد که در خلقت و اخلاق شباهت به آن حضرت خواهد داشت.»

۵- حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله:« اَلْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْـدى، اَلـَّذى یَفْتَحُ اللهُ بِه مَشارِقَ الاَْرْضِ و مَغـارِبَـها.»( الزام الناصب، ص ۱۲۷)
«مهدى از فرزندان من است، همان که خداوند به وسیله او مشرق ها و مغرب هاى زمین را فتح خواهد کرد.»

۶- ابن عباس از رسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود: «إنّ اللَّه تبارک وتعالى أطلع إلى الأرض أطلاعه فاختارنى منها فجعلنى نبیّاً، ثم أطلع الثانیة فاختار منها علیّاً فجعله إماماً، ثم أمرنى أن اتّخذه أخاً وولیّاً ووصیّاً وخلیفةً ووزیراً، فعلىّ منّى وأنا من علىّ وهو زوج ابنتى وأبو سبطى الحسن والحسین. ألا وأنّ اللَّه تبارک وتعالى جعلنى وآیاهم حججاً على عباده وجعل من صلب الحسین أئمّة یقومون بأمرى ویحفظون وصیّتى، التاسع منهم قآئم أهل بیتى ومهدىّ أمّتى، أشبه الناس بى شمائله وأقواله وأفعاله، یظهر بعد غیبة طویلة وحیرة مضلّة…»
«خداوند تبارک وتعالى توجّهى بر زمین کرد ومرا انتخاب نمود و من را نبى قرار داد سپس بار دوم توجهى کرد وعلى را از روى زمین انتخاب نمود واو را امام قرار داد ومرا امر نمود که او را برادر وولىّ ووصىّ وخلیفه ووزیر خود قرار دهم، پس على از من ومن از علىام، او شوهر دختر من وپدر دو نوهام حسن وحسین است. آگاه باشید! که خداوند تبارک وتعالى من وآنان را حجتهایى بر بندگانش قرار داده است. واز صلب حسین امامانى قرار داد که به امر من قیام کرده ووصیت مرا حفظ خواهند نمود. نهمین از آنها قائم اهل بیت من ومهدى امّت من است. شبیهترین مردم به من در شمایل واقوال وافعال است. بعد از غیبت طولانى وحیرت گمراه کننده ظهور مىکند…»( کمال الدین، ص ۲۵۷)

۷- امام باقر (ع) فرمود: «المهدىّ رجل من ولد فاطمه»؛ «مهدى مردى از اولاد فاطمه است.»(بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۴۳)

۸- سعید بن مسیّب مىگوید: نزد امسلمه بودم که سخن از مهدى (ع) به میان آمد امسلمه فرمود: از رسول خدا (ص) شنیدم که مىفرمود: «المهدى من ولد فاطمة»؛ «مهدى ازاولاد فاطمه است.» (سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۶۸)

۹- شعر بسیار زیبایی از حضرت علی در مورد اسم حضرت مهدی بحارالانوار ج ۵۱ ص ۱۳۳(
فثم یقوم القائم الحق منکم و بالحق یاتیکم و بالحق ّ یعمل
سمىُّ نبى ّ اللّه نفسى فدائه فلا تخذلوه یا بنىّ و عجّلوا
سپس آن قیام کننده بر حق، از میان شما قیام خواهد کرد. او حق را خواهد آورد و به آن عمل خواهد کرد. جانم فداى او که همنام رسول خداصلى الله علیه و آله است. اى فرزندان من! به یارى او بشتابید، مبادا او را بى یار و یاور رها سازید.

۱۰- حضرت محمد میفرمایند”المهدی من ولدی اسمه اسمی و کنیته کنیتی اشبه الناس بی خلقا و خلقا” مهدی از فرزندان من است که هم اسم و کنیه من است و شبیه ترین مردم به من از نظر خلق و خلق (جسم) است.(اعلام الوری ج ۱ غیبت)

۱۱- حضرت محمد میفرمایند”به زودی بعد از من ، اهل بیتم در شهرها و سرزمینها آواره و پراکنده خواهند شد تا آنکه پرچم های سیاه از مشرق(ایران) به اهتزار در آید… آنها پرچمهای هدایتند و آن را به دست مردمی از اهل بیتم که همنام من است، میسپارند.(الملاحم و الفتن ص ۳۰ و ۱۷۰)

۱۲- «حذیفه» از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم نقل کرده که فرمود:«اگر نماند از دنیا مگر یک روز، هر آینه خداوند، مردی را که اسم او، اسم من و خلق او، خلق من و کنیه ی جمیع اجداد طاهرین خود است بیاید». («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص ۵۹)

۱۳- نام اصلی و اسم اولی امام عصر (عج)، «محمّد» است. چنانچه در اخبار متواتره خاص و عام است که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «مهدی، همنام من است.» («منتهی الآمال»، باب ۱۴)

۱۴- «فاصْبِرْ عَلی ما یَقُولُونَ (طه/۱۳۰)
: به آنچه مخالفان می گویند استقامت کن».
امام صادق علیه السّلام به یکی از یاران خویش فرمود: تفسیر این آیه این است که: ای محمّد در برابر مخالفان ایستادگی کن که من به دست مردی از نسل تو که او را به خون ستمگران مسلّط کنم از آنها انتقام می گیرم» («اثباة الهداة»، ج ۷، ص۱۲۸)

۱۵- امام صادق علیه السلام فرمود: «حضرت قائم (عج) در مکه داخل شود و در جانب خانه کعبه ظاهر گردد و چون آفتاب بلند شود از پیش قرص آفتاب منادی ندا کند (که همه اهل زمین و آسمان بشنوند): ای گروه خلائق آگاه باشید که این مهدی آل محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم است. او را به نام و کنیه جدّش رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم یاد کنید» («منتهی الامال»، باب ۱۴، فصل ۷)

۱۶- «حذیفه» از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم نقل کرده که فرمود:
«اگر نماند از دنیا مگر یک روز، هر آینه خداوند، مردی را که اسم او، اسم من و خلق او، خلق من و کنیه ی جمیع اجداد طاهرین خود است بیاید». (اثباة الهداة ج ۷ ص ۵۹)((مطابق با حدیث ۱۲))

۱۷-عن على علیه السلام قال: قال رسول الله(صلى الله علیه وآله وسلم): المهدىّ منّا اهل البیت یصلحه الله فى لیلة (عقدالدرر باب ۷ ح ۱۹۹، البیان گنجى: ص ۳۱۲، سنن ابن ماجه)
از امیرمؤمنان على(علیه السلام) روایت شده که رسول خدا فرمود: مهدى از ما اهل بیت است خداوند امر او را در یک شب اصلاح مى کند.

احادیث نیز در این باب بسیار است و اکثر دوستان خود به آنها آگاه هستند و با توجه به این احادیث یکی از اسماء قائم که محمد است مشخص میشود و اسم حضرت باب علی محمد میباشد و از خاندان حضرت محمد میباشند که از سادات محسوب میشوند.
و چون در قبل مشاهده شده در بعضی مواقع دوستان ایرادات بنی اسرائیلی میگیرند که علی محمد منظور محمد در احادیث نیست چند حدیث هم مبنی بر ۲ اسمی بودن قائم نقل میکنیم:

۱۸-حضرت علی علیه السلام”ماللله عزوجل آیه هی اکبر منی و لا للله من نبا عظیم منی” برای خدا آیه ای بزرگتر از من نیست و خدارا خبری بزرگتر از من نیست(کافی ج ۱ ص ۲۹۷)

“نبا عظیم در قرآن نیز اشاره به قیامت دارد”

۱۹-در «الغیبة» شیخ طوسی، از «حذیفه» روایت شده که گفت: شنیدم از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم که مهدی (عج) را ذکر کرد، پس فرمود: با او میان رکن و مقام بیعت می کنند، اسم او احمد و عبدالله و مهدی (عج) است. پس اینها نامهای اوست». («نجم الثاقب»، باب دوّم، ص ۵۵)

۲۰- امام باقر علیه السلام فرمود: «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و حضرت علی علیه السلام به دنیا رجعت می کنند». («مهدی موعود»، ص ۱۱۸۶)
((او (حضرت اعلی) به مرید های خاصّش می گفت: «من آن مهدی صاحب الامر هستم»، سال بعد در مکّه معظّمه دعوت خود را اظهار نمود و گفت:
«علی علیه السلام و محمّد صلی الله علیه و آله و سلّم دو کس بودند، اینک آن هر دو منم، لذا نام من علی و محمّد است».(«فرهنگ فارسی معین»، ج ۵، ص ۲۲ – «منتخب التواریخ»، باب ۱۴، ص ۸۶۸)

۲۱- امام باقر علیه السلام فرمود: «پدرم از پدرش نقل کرد که امام علی علیه السلام روی منبر فرمود: «در آخرالزّمان مردی از فرزندانم خروج و قیام می کند». پس اوصاف و احوال حضرت قائم (عج) را تشریح کرد و آنگاه فرمود: «لَهُ اِسْمانِ، اِسْمُ یُخْفی فَاَحْمَدٌ وَ اَمّا الَّذی یَعْلِنُ فَمُحَمَّدٌ … ((«وسائل الشیعه»، ج ۱۱، ص ۴۸۷)) او دو نام دارد یک نامش پنهان است که احمد می باشد و امّا نامی که آشکار است، محمّد است»

۲۲- «احمد»، از اسماء امام قائم (عج) است. شیخ صدوق در «اکمال الدین» از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت کرده که فرمود: «مردی از فرزندان من در آخر الزّمان قیام می کند… برای او دو اسم است: اسمی مخفی و اسمی ظاهر. امّا اسم مخفی او «احمد» است».

با توجه به این احادیث ۲ اسمی بودن قائم مشخص میشود و نکته دیگری که حائز اهمیت است اشاره به اسم احمد میباشد که در انجیل نیز به موعود بعد با نام احمد ((حضرت محمد)) اشاره شده است و در قرآن نیز در سوره صف آیه ۱۶ چنین میخوانیم:
“و اذ قال عیسی ابن مریم یا بنی اسرائیل انی رسول الله الیکم… و مبشرا برسول یاتی من بعدی اسمه احمد”(یعنی وقتی که گفت عیسی پسر مریم ای بنی اسرائیل بدرستیکه من فرستاده خدایم بسوی شما… و مژده دهنده به پیغمبری که میاید از بعد من و نام او احمد است)

و حضرت محمد براساس همین آیه خود را موعود مسیح خواندند اما مسیحیان ایشان را انکار کردند زیرا حضرت محمد شرایط موعود مسیحیان را نداشتند و نشانه هایی که در مورد موعود ذکر شده بود در زمان ایشان اتفاق نیوفتاد معترضین به امر مبارک نیز همین نشانه ها را از ما میخواستند و مسلما بدون چنین نشانه هایی که در ظهورات قبل هم بوده و اتفاق نیوفتاده پیروان ادیان قبل قادر به درک ظهور جدید نشدند زیرا فکر میکردند تمامی آن نشانه ها باید به چشم ظاهر دیده شود زیرا تنها به ظاهر آیات توجه کرده اند و همین موارد ساده باعث حجابی شد تا مسیحیان نتوانند عظمت ظهور حضرت محمد را درک کنند که در این زمان و در این امر نیز شاهد آن هستیم:

حضرت محمد در مورد انکار قائم چنین میفرمایند:
«من أنکر القائم من ولدی فقد أنکرنی»(بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۷۳، ح ۲۰)
«هرکس که قائم(علیه السلام) از فرزندان مرا انکار کند به راستى که مرا انکار کرده است».

احادیث قائمیت و مطابقت آن با ظهور جدید (قسمت چهارم)
نژاد اصحاب قائم و تعداد آنها

1- هنگامی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم در مورد آیه ی 54 سوره مائده سؤال کردند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دست خود را بر شانه ی سلمان فارسی نهاد و فرمود: «منظور از این یاران، هموطنان این شخص هستند».
سپس فرمود:
«لَوْ کانَ الدَّینُ مُعَلَّقاً بِالثُّرَ یّا لِتَناوَلَهُ وِجالٌ مِنْ اَبْناء الْفارْسِ
: اگر دین به ستاره ی ثریا بسته باشد و در آسمانها قرار گیرد، مردانی از فارس آن را در اختیار خواهند گرفت («نورالثقلین»، ج 1، ص 642)

2-امام صادق (ع) فرمود: «اتّقِ العرب فإنّ لهم خبر سوء، أما أنّه لمیخرج مع القآئم منهم واحد»؛ «از عرب بپرهیز، زیرا براى آنها خبر ناگوارى است. آگاه باش که هیچ کس از عرب با قائم خروج نخواهد کرد.» (بحارالأنوار، ج 52، ص 333)

3- أَیْنَ ما تَکونوا یَأتِ بِکُمُ اللهُ جَمیعاً (بقره/148)
«هر کجا که باشید خداوند شما را حاضر می کند»
امام باقر علیه السّلام در تفسیر آیه فرمود: «منظور یاران قائم هستند که 313 نفرند، به خدا سوگند منظور از امّت معدوده (که در آیه 8، سوره هود آمده) آنها هستند، به خدا سوگند در یک ساعت همگی جمع می شوند همچون پاره های ابر پائیزی که بر اثر باد جمع و متراکم می گردد.» («نور الثّقلین»، ج 1، ص 139، «بحارالانوار»، ج 52، ص 342)

4- طبق بعضی از روایات 313 نفر از یاران مخصوص حضرت مهدی (عج) از عجم هستند. («اثباة الهداة»، ج 7، ص 92)
«اعاجم» یعنی غیر عربها، چنانکه هم اکنون نیز ما نشانه هایش را در ایران، افغانستان و پاکستان و … می بینیم، امام زمان (عج) یاران بسیار مقاوم و خستگی ناپذیر و مخلص در این کشورهای عجمی دارد. همین افراد می توانند هسته ی مرکزی ارتش نیرومند امام عصر علیه السلام را در کشور های عجمی تشکیل دهند و سپس به توسعه ی آن اقدام جدّی کنند. («حضرت مهدی، فروغ…»، ص 241)

5- «قالَ لَو أنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً أوْ آوِی إلی رُکْنٍ شَدیدٍ (هود/80)
گفت: (افسوس) ای کاش در برابر شما قدرتی داشتم یا تکیه گاه و پشتیبان محکمی در اختیار من بود (آنگاه می دانستم که به شما پست فطرتان چه کنم)
امام صادق علیه السّلام فرمود: منظور از «قوّه» همان قائم (عج) است و منظور از «رکن شدید» (پشتیبان محکم) 313 نفر از یارانش هستند. («اثباة الهداة»، ج 7، ص 100)

6- در روایتى امام جواد (ع) به عبدالعظیم حسنى (ع) فرمود: «…وهنگامى که براى او این تعداد «313 نفر» از اهل اخلاص جمع شد خداوند امر او را ظاهر خواهد کرد…».
( کمال الدین، ج 2 ص 377)

7- سید بن طاووس در حدیثى از امام على (ع) درباره اصحاب امام زمان (ع) نقل مىکند که فرمود: «آنها 313 نفرند به عدد اصحاب بدر، خداوند آنها را از شرق وغرب عالم در کنار بیت اللَّه الحرام جمع خواهد کرد…».
(التشریف بالمنن، ص294-288)

8- از جمله آن روایات اینکه شیخ طوسى به سندش از جابر جعفى از امام باقر (ع) نقل کرده که فرمود: «یبایع القآئم بین الرکن والمقام ثلاثمائة ونیّف عدّة أهل بدر، فیهم النجبآء من أهل مصر والأبدال من أهل الشام والأخیار من أهل العراق، فیقیم ما شآء اللَّه أن یقیم»؛ «بین رکن ومقام سیصد واندى به عدد اهل بدر با قائم بیعت خواهند کرد، در میان آنها نجیبانى از اهل مصر، وابدالى از اهل شام، واخیارى از اهل عراق وجود دارد، آن گاه دین تا مقدارى که خداوند بخواهد برپا خواهد داشت.»( . الغیبة، طوسى، ص 284 ؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 334)

9- در تفسیر آیه {وَلَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ العَذابَ إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ} از امام باقر و امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: «همانا امت معدوده 313 نفر از اصحاب مهدى در آخرالزمان است همانند عدد اهل بدر، که در یک ساعت اجتماع مىکنند…».
(ینابیع الموده، ص 509)

10- امام باقر علیه السلام فرموده است: «خداوند برای حضرت قائم (عج) – از دورترین شهرها، به تعداد جنگاوران جنگ بدر، 313 مرد را جمع می کند». (اعلام الوری، ص 310)

11- هنگام ظهور، نخستین کسانی که پس از جبرئیل امین با امام قائم (عج) بیعت می کنند، همین 313 نفرند. («حضرت مهدی (عج)، فروغ…»، ص 223)

12- این افراد در روایات شبیه به 313 نفر مسلمانان شجاع و سلحشوری شده اند که در جنگ بدر، نخستین شکست بزرگ را بر کفّار و دشمنان اسلام وارد آورند. به علاوه، اینان پرچمداران روی زمین، و حاکمان خدا بر مردم در سراسر زمین می باشد. (همان مدرک. ص 224)

13- در روایات به وفور نامی از یک گروه 313 نفری به میان آمده است که این افراد از نژاد «عجم» هستند و برخی از آنها بدون وعده ی قبلی در مکّه به حضور امام قائم (عج) شرفیاب می گردند. («اثباة الهداة»، ج 7،ص92)

14- ثم اذا قام تجتمع الیه اصحابه على عدّة اهل بدر و اصحاب طالوت و هم ثلثمأة و ثلاثة عشر رجلا، کلّهم لیوث قد خرجوا من غاباتهم مثل زبر الحدید لو انّهم همّوا بازالة الجبال الرّواسى لازالوها عن مواضعها فهم الذین وحّدوا اللّه به حق توحیده، لهم باللیل اصوات کاصوات الثواکل خوفا من خشیة اللّه تعالى، قوّام اللیل، صوّام النهار، و کانّما ربّاهم أبٌ واحدةٌ قلوبهم مجتمعة بالمحبة و النصیحة..( (نوائب الدّهور فى علائم الظهور، ج 2ص 114ط)
…چون قیام کند جمع مىشوند به سوى او یارانش که به شماره اصحاب بدر و اصحاب طالوتند و ایشان سیصد و سیزده نفرند. همه آنها شیرانى هستند که از کمینگاههاى خود بیرون آیند مانند پارههاى آهن، اگر ایشان اراده کنند که کوههاى سخت را از جا بِکَنند هر آینه آنها را از جاهاى خود مىکَنند. پس ایشانند کسانى که خدا را به وسیله مهدى بیگانگى پرستش مىکنند. براى ایشان در شبها، صداهایى مانند صداهاى زنهاى جوان مرده از ترس خدا است نماز گذارندگانند در شبها و روزه دارانند در روز، گویا یک پدر و یک مادر آنها را تربیت کردهاند. دلهاشان در دوستى کردن به همدیگر و پند دادن به یکدیگر با هم جمع و یکى است .

تمامی دوستان مسلمان 313 یار قائم را قبول دارند که در احادیث هم به آنها اشاره شده و در بالا چند نمونه ذکر شده و این عدد نیز مطابقت کامل با یاران حضرت اعلی دارد و در کتب بهایی نیز ثبت شده است:

..قدوس در اغاز ورود به قلعه به ملاحسین دستور داد که اصحاب راشمارش نماید. اصحاب با جناب قدوس سیصد و دوازده تن بودند. چون ملاحسین قصد گزارش بحضور قدوس داشت ناگهان جوانی که پیاده ازنواحی بارفروش به قلعه رسیده بود درخواست کرد که جز اصحاب قلعه محسوب شود که بلافاصله پذیرفته شد و تعداد اصحاب به سیصد و سیزده تن رسید. تا برخی از اخبار شیعی مربوط به تعداد اصحاب خاص قائم موعود تحقق یابد. اخبار اجتماع اصحاب در قلعه طبرسی در صفحات مازندران شایع گشت و بگوش علما و از جمله سعیدالعلما رسید. وی بیدر‌نگ اصحاب را تکفیر نمود و دستور داداحدی با انان مراوده ننماید…(کتاب حضرت باب نوشته نصرت الله محمد حسینى ص 440)

پیشنهاد میکنم 3 صفحه بعدی را خودتان مطالعه کنید زیرا خواندن شرح همین جانبازیها باعث ایمان خیلی از افراد متحری حقیقت شده است که از خود سئوال میکنند این افراد برای چه و به چه خاطر شهید شدند؟؟ به چه خاطر قیام کردند؟؟چرا از زن و فرزند خود گذشتند؟؟ و..

احادیث قائمیت و مطابقت آن با ظهور جدید (قسمت پنجم)
احادیث مربوط به حرکت خراسانی

1- از روزگاران قدیم که سخن از مهدی منتظر (عج) به میان آمده، و در احادیثی که در این زمینه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم و ائمّه ی طاهرین علیهم السلام رسیده است، از «رایات سود خراسان» (یعنی پرچمهای سیاه که از سوی خراسان (ایران) می آید و مردمی که با آن پرچمها حرکت می کنند) گفتگو شده است.
طبق روایات آنان در شمار یاران مهدی (عج) در می آیند، و او را یاری می کنند، تا حکومت جهانی عدل و داد را پی ریزد و بر سر کار آورد.
در روایتی آمده: «هر گاه دیدید که رایات سود (پرچمهای سیاه) از سوی خراسان (ایران) آمدند، خود را به آن پرچمها برسانید، اگر چه خویشتن را به روی برف بکشید، زیرا، مهدی خلیفة الله، در میان آنان است». («عقدالدرر»، ص 125)

2-احمد بن حنبل به سندش از رسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود: «هر گاه مشاهده نمودید که پرچمهاى سیاه از طرف خراسان مىآید به آنها ملحق شوید؛ زیرا در میان آنها خلیفه خدا مهدى است».(مسند احمد، ج 5، ص 277)

3-امام صادق علیه السلام”الا انهم انصار المهدی یوطئون له سلطانه” آگاه باشید که آنها (سپاه خراسانی) یاران حضرت مهدی هستند و زمینه جهانی او را فراهم میسازند.(غیب طوسی ص 262)

4- امام محمد باقر علیه السلام “گویا میبینم گروهی از مشرق زمین (ایران) خروج کرده اند و حق را طلب میکنند، ولی حق را به ایشان عطا نمیکنند تا این که همگی قیام میکنند…(الغیبیه ص 145)

5-امام باقر علیه السلام “ولا یدفعونها الا الی صاحبکم قتلاهم شهدا”(سپاه خراسانی) پرچمهارا جز به دست حضرت مهدی علیه السلام نمیدهند، کشته هایشان شهید است.(روزگاررهایی ص106)

6-امام صادق علیه السلام “اذا رایتم الریات اسود تفرج من خراسان فاتوها لو حبوا علی الفلج” هنگامی که پرچمهای سیاه از خراسان به راه افتاد به سویش بشتابید و لو با سینه خیز رفتن روی برفها.(غیب طوسی ص 262)

7-از بررسی احادیث مهدویّت معلوم می شود که سپاه جناب «سیّد خراسانی» برای ظهور حضرت بقیة الله زمینه را فراهم می کنند. («طاووس بهشتیان»، ج 4، ص 177)

8- روایت شده که امام علی علیه السّلام فرمود:
«شروع کار مهدی (عج) از طرف مشرق است.» («بحار الانوار»، ج 52، ص 320)

9- «… پرچمهائی از جانب «خراسان» روی آور شود و به سرعت طیّ منازل کند و چند نفر از اصحاب قائم (عج) با آنان همراه خواهند بود.» («خورشید مغرب»، ص 320)

10-حضرت محمد “به زودی بعد از من ، اهل بیتم در شهرها و سرزمینها آواره و پراکنده خواهند شد تا آنکه پرچم های سیاه از مشرق(ایران) به اهتزار در آید… آنها پرچمهای هدایتند و آن را به دست مردی از اهل بیتم که همنام من است، میسپارند.(الملاحم و الفتن ص 30 و 170)

در این موارد هم مسلمانان شکی ندارند که یاران قائم با پرچمهای سیاه از جانب خراسان حرکت خواهند کرد.

حضرت محمد در مورد علمای زمان حضرت قائم چنین میفرمایند:
علماى آن ها خائن و فاسق هستند.آن ها و پیروان شان و آنان که به سوى آن ها مى آیند و از آن هاکسب نور مى کنند، آنان که آن ها را دوست دارند، بدترین مخلوقات روى زمین هستند . (الزام الناصب، ص 185)

فقهاى آن زمان، طبق هواى نفس خود فتوا مى دهند.( بشا رة الاسلام، ص 77 و الزام الناصب 195).

مطابقت با ظهور جدید
“… جناب باب الباب (ملاحسین) پس از ترک اردوگاه حاکم خراسان قصد سفر به کربلا داشت ولی در آن هنگام لوحی از جانب حضرت اعلی بوی رسید و باعث تغییر این تصمیم گردید. در این لوح حضرت اعلی لقب جدید “سید علی” باو عنایت فرموده و عمامه سبز رنگ خود را نیز به ضمیمه آن لوح برای وی فرستاده و دستور داده بودند که با علم سیاهرنگی بجانب مازندران حرکت کرده و جناب قدوس را کمک و معاوت نماید.
در مسیر بین خراسان و مازندران سایر بابی هایی که در بدشت حضور داشتند به جناب باب الباب پیوستند و هر قدر پیش میرفتند عده کسانی که به علم سیاهرنگ ملحق میشدند بیشتر میشد…” (برگرفته از کتاب بهاالله شمس اثر حقیقت حسن موقر بالیوزى ص 67)

6) احادیث در خصوص جوانی قائم هنگام ظهور
از طرف دیگر، احادیثی موجود میباشد که اشاره به جوانی قائم هنگام ظهور دارد، و جالب توجه است که ابوسهل نوبختی که در سالهای اولیه غیبت امام دوازدهم می زیسته، در کتاب التنبیه صفحات 93 – 94 حتی به برخی شیعیان که اعتقاد به غیبت حضرت موسی بن جعفر (ع) و سپس قیام ایشان که بیش از یکصد و پنج سال می گذشته ایراد میگیرد، چرا که این مدت از حداکثر عمر عادی مردمان بیشتر میباشد. ذهنیت به یک چنین استدلالی، حدیثی است که در صفحه 458 رجال کشی از حضرت رضا (ع) آمده است: ” اگر خداوند می خواست عمر کسی را به خاطر احتیاج جامعه به او طولانی کند عمر پیامبر اکرم (ص) را طولانی کرده بود”[xxxi]. از جمله احادیثی که اشاره به جوانی قائم دارد، حدیثی است که در صفحه 1076 کتاب مهدی موعود آمده است: شیخ صدوق در کمال الدین می گوید حضرت صادق (ع) فرمود: ای ابوبصیر! پدرم زره پیغمبر را پوشید برایش بلند بود بطوریکه روی زمین کشیده می شد ، من هم وقتی آن زره را پوشیدم بزمین می رسید ولی چون قائم بپوشد ، مثل اینست که پیغمبر پوشیده است و دامن آن به زمین کشیده نمی شود . گوئی اطراف آن را گره زده اند . کسی که عمرش از چهل سال تجاوز کرده است ، صاحب الامر نیست. و همچنین، در صفحه 15 کتاب پیرامون ظهور حضرت امام مهدی آمده است: از حضرت محمد روایت شده که میفرمایند: ” المهدی من ولدی، ابن أربعین، سنة، کان وجهه کوکب دری، فی خده الایمن خال آسود، و علیه عبادءتان، یستخرج الکنوز، و یفتح مدائن الشرک، یعنی مهدی از نسل من است دارای چهل سال، صورتش مانند ستاره ای درخشان می ماند. در لب راست او خالی سیاه است و بر روی او دو عباست، گنج ها استخراج کرده دروازه های شرک را فتح می کند”. و یا حدیثی که در صفحه 1076 کتاب مهدی موعود آمده است: در غیبت شیخ از ابوبصیر از حضرت صادق (ع) روایت کرده که فرمود چون قائم ظهور کند مردم منکر وی می شوند ، زیرا او بصورت جوان موفقی بسوی مردم بر می گردد و جز آنها که خداوند در عالم ذر از آنان پیمان گرفته باشد کسی بر اعتقاد سابقش نسبت به او باقی نمی ماند. و ایضا، در همان صفحه از کتاب مهدی موعود آمده است: در غیبت نعمانی هم از بطائنی از آنحضرت این روایت را ذکر کرده و می گوید: در غیر این روایت حضرت فرمود: یکی از بزرگترین گرفتاری این است که صاحب الامر بصورت جوانی بسوی مردم بر می گردد. در حالیکه مردم خیال می کنند او پیرمردی سالخورده است.
7) احادیثی در خصوص قیام قائم بعد از وفات
همچنین، احادیث و روایاتی موجود می باشد که اشاره به این دارد که امام بعد از وفات قیام میفرماید. درمهدی موعود، صفحه 217 آمده است که پیغمبر اکرم (ص) فرمود: مثل اهل بیت من میان امت مانند ستارگان آسمان است که چون ستاره ای غروب کند ستاره دیگری بدرخشد و چون بامامی برسید که دستها به طرف وی دراز کنید و با انگشتان باو اشاره نمائید ملک الموت میاید و او را میبرد و شما در طول روزگار بی سرو سامان میمانید حتی اولاد عبدالمطلب از این بی سر و سامانی بی نصیب نخواهند بود! و هنگامی که بدینجا کشید، خداوند ستاره شما را آشکار گرداند. پس حمد خدا نموده او را پذیرش کنید. و همچنین مجلسی در بحار الانوار از ابو سعید خراسانی گفته است: از حضرت ابی عبدالله علیه السلام پرسیدم که مهدی و قائم یکی است فرمود بلی پس پرسید که چرا او را مهدی نامیده اند فرمود بجهت اینکه او هدایت می فرماید به هر امر مخفی مستوری و بجهت این بقائم نامیده شده است که او قیام می فرماید پس از آنکه بمیرد و فوت شود هر آینه او قیام خواهد فرمود به امری بزرگ. در تأئید احادیث فوق در صفحه 217 کتاب مهدی موعود آمده است: شلمغانی مزبور از ابراهیم بن ادریس روایت می کند که او گفت امام حسن عسکری (ع) بره ای نزد من فرستاد و فرمود که آن را برای فرزندم عقیقه (قربانی) کن خود از آن بخور و به کسانت نیز بخوران، چنین کردم و بعد که خدمت رسیدم فرمود: بچه ما در گذشت.
8) احادیث مربوط به بداء

از سوی دیگر احادیثی موجود میباشد که بیانگر این مطلب است که بشاراتی که در مورد هر کدام از ائمه داده شده، ممکن است راجع به فرزند و یا نوادگان او باشد، که در خور تامل و تعمق می باشد و مسئله قیام فرزند امام حسن عسکری را به کلی می تواند متفاوت جلوه دهد چرا که این احادیث در رابطه با ظهور قائم نقل شده و در ارتباط مستقیم با این موضوع میباشند. چنانچه، در جلد دوم اصول کافی، صفحه 485 آمده است: ” امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه درباره مردی سخنی گوئیم و در او نباشد و در فرزند یا نوه او باشد، انکار نکنید، زیرا خدایتعالی هرچه خواهد میکند”. و ایضا از همان مأخذ در صفحه مذکوره آمده است: ” امام صادق علیه السلام میفرمود: گاهی انسان با صفت عدالت یا ستم سنجیده می شود و به آن سنجش نسبتش می دهند، در صورتیکه خودش آن صفت را دارا نیست، بلکه پسرش یا پسر پسرش بعد از او دارای آن صفت می باشد، پس او همانست (که آن صفت درباره اش گفته شده)”. همچنین، در صفحه 887 کتاب مهدی موعود، ترجمه جلد 13 بحارالانوار آمده است: که کلینی از ابو بصیر نقل می کند که حضرت صادق (ع) فرمود: خداوند وحی فرستاد برای عمران که من فرزندی نیکو و با برکت بتو موهبت می کنم که کور مادرزاد را شفا دهد و باجازه خدا مرده را زنده گرداند و خدا او را به سوی بنی اسرائیل مبعوث گرداند. عمران هم به زنش حنه که مادر مریم بود خبر داد، وقتی حنه باردار شد باور می داشت که پسر است ولی چون دختر زائید گفت پروردگارا من که دختر زائیدم؟! با اینکه میدانم پسر مثل دختر نیست (مقصودش این بود که دختر پیغمبر نمی شود) خداوند هم فرمود: خدا داناتر است که مادر مریم چه زائید. وقتی خداوند عیسی را به مریم موهبت کرد او همان پسری بود که خداوند به عمران مژده و وعده داده بود بنابراین ما هم هر گاه درباره یکی از مردان خود چیزی گفتیم ممکن است راجع به نوادگان او باشد منکر آن نشوید.
9) نمونه تاریخی انتظار موعود با مشخصات خاص در ادیان قبل
همچنین، ذکر مطلبی در این مقام بی مناسبت نیست که در ادیان پیشین نیز مسئله انتظار ظهور موعود با اسم و ویژگیهای خاص ( مانند شیعیان که منتظر ظهور قائم موعود، پسر امام حسن عسکری می باشند) وجود داشته است. بعضی از یهودیان نیز منتظر ظهور الیاس قبل از ظهور حضرت مسیح بودند و بسیاری از آنها از آنجا که به ظهور الیاس پی نبردند، از درک ظهور حضرت مسیح نیز عاجز ماندند.
باری، ” در کتب بنی اسرائیل نازل شد که قبل از ظهور مسیح موعود ایلیا یعنی الیاس رجعت مینماید وخلق را به قرب ظهور موعود بشارت می دهد. زیرا که یهود حضرت الیاس را بر وفق آنچه در فصل دویم ملوک وارد شده زنده وحی صاعد به آسمان میدانستند. علمای بنی اسرائیل به آن حضرت اعتراض نمودند که اگر تو مسیح موعودی چرا ایلیا رجعت نفرمود و ما را به ظهور تو بشارت نداد و شاگردان حضرت مسیح این مسئله را از آن حضرت مستفسر شدند. حضرت عیسی در جواب فرمود که حضرت یحیی همان ایلیا بود که آمد و او را نشناختند و آنچه خواستند با او کردند چنانچه این فقره در باب هفدهم انجیل متی مشروحا مسطور است و در باب یازدهم همین انجیل متی پس از ذکر و تمجید حضرت یحیی میفرماید اگر باور کنید همان ایلیا است که باید بیاید پس هر کس گوش شنوا دارد بشنود”. بنابراین، ” مقصود انبیای الهی از رجوع، رجوع ذاتی نیست بلکه رجوع صفاتیست یعنی رجوع مظهر نیست ظهور کمالاتست. در انجیل میفرماید که یحیی بن زکریا حضرت ایلیاست. از این بیان مراد رجوع نفس ناطقه و شخصیت حضرت ایلیا در جسد حضرت یحیی نه، بلکه مراد اینست کمالات و صفات حضرت ایلیا در حضرت یحیی جلوه و ظهور نمود”.
جناب گلپایگانی، در ارتباط این موضوع با قیام قائم، می فرمایند: بعضی ائمه اثنی عشر به این نکته تصریح فرمودند که رجعت و قیام حضرت حجة بن الحسن پس از موت و وفات آن حضرت باشد یعنی رجعت و قیام قائمی که شیعه به آن منتظرند مانند رجعت ایلیا به اسم حضرت یحیی شود (گروهی از شیخیه و از جمله شیخ احمد احسائی هم عقیده بر این داشته است).
شیخ احمد احسائی درباره غیبت امام زمان میفرموده: ان الامام روحی له الفداء لما خاف من اعدائه خرج من هذا العالم و دخل فی جنة هورقلیا و سیعود الی هذا العالم بصورة شخص من اشخاصه، که منظور اینکه جسد عنصری از امام منتزع شده و در جسد هورقلیائی (لغتی سریانی وبه اصطلاح جناب شیخ عالم برزخ است که حد فاصل بین عالم محسوس و عالم غیب است) باقیست و این است سر بقا و حیات امام که فنا او را اخذ نمی نماید.