پاسخ به شبهات وارده بر دیانت بهائی

سوال9:چرا دوره دیانت بابی کم بوده؟

اگرچه پاسخ اين سؤال ضمن جواب به پرسش «چرا به فاصله دو سال دو ظهور اتفاق افتاده» داده شد، ولي در اينجا نيز بايد ذکر کرد که در احاديث اسلامي صريحاً ذکر شده که دوره ديانت بابي (ظهور قائم موعود) 5 يا 7 يا 9 سال، و به تعبيري ديگر 19 سال مي باشد.[i] اختلاف سال هاي مزبور اشاره به مراحل اعلان ظهور بابي و طول دوره آن دارد که تا 5 سال اول، حضرت باب خود را باب قائم موعود و سپس خود را قائم موعود خواندند. پس از آن تا سال هفتم که شهيد شدند مقام حقيقي خودشان را که مظهر ظهور الهي و مربي آسماني صاحب کتاب و شريعت مستقل اند، آشکار فرموند. چنان که در احاديث اسلامي است که ايشان از همه انبياء نشان هايي دارند و تمام 27 حرف علمي را که فقط دو حرفش را انبياء قبل آورده بودند، آشکار خواهند فرمود و به کتاب و شرع جديد ظهور خواهند کرد و همه وعده هاي انبياء قبل با ظهور ايشان تدريجاً تحقق خواهد يافت.

در سال نهم از ظهور ايشان، حضرت بهاءالله که موعود ايشان بودند در سياه چال تهران اظهار امر خفي فرمودند. اما چون هنوز بابي ها و جهانيان آماده نبودند، حضرتشان دعوت خود را علني نفرمودند و تا سال 19 از ظهور بابي صبر نمودند تا همه آماده شوند. در اين مدت حضرتشان براي حفظ وحدت و تربيت معنوي و اجتماعي مؤمنين ديانت جديد، بيشتر به آثار و تعاليم حضرت باب تأکيد و تکيه فرمودند. به اين ترتيب از اين لحاظ مي توان گفت که در اين 19 سال، تعاليم بابي مدّ نظر بود. اما پس از آن حضرت بهاءالله به تدريج دعوت خود را علني فرمودند و در ادرنه و عکا تعاليم و احکام بهايي را مستقلاً تشريع فرمودند و پايان دوره دين بابي را اعلان کردند.

چون طبق وعود انبياء قبل قرار بود در پايان دوره 6-7 هزار ساله قبل، دوره عظيم تر و طولاني تري در تاريخ زندگي بشر شروع شود و صلح و وحدت عالم انساني تحقق يابد، انتقال از دوره قبل به دوره جديد نياز به تغييرات ريشه اي عظيمي داشت که انجام آن از هر معجزه ظاهري که تصور بتوان کرد دشوار تر بود. براي اين کار چنانکه در احاديث آمده، اول لازم بود حضرت باب در دوره اي کوتاه، خرافات وسنن و اوهام و تعصبات 6-7 هزار ساله را از بين ببرند و افکار و قلوب انسان ها را آماده ورود به دوره جديد نمايند.

حضرتشان براي اينکار عمدا بعضي احکام و تعاليم بسيار دشوار را تشريع فرمودند که درحقيقت عملا براي دوره اي طولاني قابل اجرا نبود و منظور از آن انهدام خرافات و بدعتهايي بود که توسط بعضي علماي بي تقوي و امراي سياسي در اديان قبل وارد شده بود. ضمن آن، تعاليمشان را طوري تنظيم فرموده بودند که مقصود از همه آنها بشارت و مژده به ظهور حضرت بهاءالله («من يظهره الله»، يعني کسي که خدا او را ظاهر مي کند) بود. مثلاً از جمله فرمودند اگر کسي شخصي را غمگين کند بايد 19 مثقال طلا جريمه بدهد. اما مقصود از اين حکم، اين بود که مبادا بابي ها متوجه نباشند و حضرت بهاءالله را که موعودشان هستند محزون کنند. يعني منظور فقط محزون نکردن من يظهره الله بود که بزودي قرار بود ظاهر شوند و همه بابي ها به ايشان ايمان آورند. از جمله به خاطر همين قبيل تعاليم بود که بيش از 95 درصد بابيان بهايي شدند که در مقايسه با ظهورات قبل بي سابقه است.

حضرت ولي امرالله توضيح مي فرمايند که حضرت باب عمداً تعاليم واحکام سختي را تشريع فرمودند تا علاوه بر از بين بردن خرافات و اوهام 6-7 هزار ساله، همه را براي ظهور موعودشان آماده کنند و هر بهانه اي را بين ببرند تا مانند ادوار قبل که مؤمنين ظهور قبل عليه موعودشان قيام مي کردند، بابي ها عليه حضرت بهاءالله قيام نکنند و ايشان را اذيت نکنند تا حضرت بهاءالله با تعاليمشان دنيا را به صلح و وحدت برسانند و وعود همه انبياء را تحقق بخشند.[ii]


[i][i]. بحار الانوار

[ii]. بر گرفته از قرن بديع جلد 1