آیا می خواهیم فرزندی داشته باشیم امین و درستکار، صادق و راستگو، با ادب و متین، منظم و تمیز، مواظب و دقیق، وقت شناس و آداب دان، متواضع و متعارف، خاضع و فروتن، خوش برخورد و خوش مشرب؟
آیا می خواهیم فرزندی داشته باشیم مؤمن و مخلص، ثابت و متمسک، مجری و متعهد، فعال و جدی، متکی به نفس و کاردان، شجاع و پر شهامت، خیرخواه و خادم، پر عطوفت و مهربان، کمک و پشتیبان؟
آیا می خواهیم فرزندی داشته باشیم قانع و شاکر، راضی و خشنود، ملایم و معتدل، با تقوی و تقدیس، عادل و با انصاف، صابر و با وفا، خوش قلب و خوش زبان، کریم و میهمان دوست، خوش خلق و خوشرو، بی تعصب و غرور، به دور از اعتیادات و برکنار از منهیات؟
اگر صادقانه خواهان داشتن چنین فرزندی هستیم با این صفات و مشخصات، باید بدانیم که او محتاج سرمشق و الگو، و ما، در مقام مادر و پدر، اولین و بهترین نمونه ایم برای او. طفل، از همان دوران صباوت و شیرخوارگی قوهٔ آموختن دارد، هر چه ببیند و هر چه بشنود ضبط و ثبت می کند و بعد ظاهر و ثابت می نماید. پس لازمهٔ داشتن چنین فرزندی، ساختن اعمال و رفتار و گفتار خود ماست! برای بوجود آوردن چنین فرزندی باید همواره از خود بپرسیم که آیا آنچه از فرزندمان انتظار داریم هیچگاه از خودمان خواسته ایم؟ و در پیاده کردن آن بر خودمان انصافاً چه مقدار سعی و تلاش کرده ایم؟
حضرت عبدالبهاء می فرمایند:
“هر انسانی باید اول در فکر تربیت خویش باشد، در فکر این باشد که خودش کامل گردد زیرا اول، تربیت نفْس خویش لازم است”.
مأخذ: گلستان جوانی
نویسنده: پطرس گلستانی