دکتر عبدالكريم سروش ، شخصیت علمی برجسته ای ست ، كه حاصل کارش در (اثبات استمرار وحی) ، (نفی خاتمیت) و (ضرورت ایجاد یک نظام دینی جدید) که دارای منابع و (متون جدید ، جهان بینی و قوانین جدید و عالم و رهبر و مدیریت جدید ، اوقاف و احکام و تبرعات جديد) …. ، ميتواند قابل توجه همه دینداران و دين پژوهان باشد.
چرا که منتظران ظهور هم ، اگر تعریف و شناخت صحیحی از مقام و کار و تحول بنیادینی که قائمشان باید ایجاد کند ، نداشته باشند در واقع منتظر کسی جز شیخ و مفتی و مرجع موجودشان نیستند،و فقط یک دولت کمونیست ، خشك و سخت گیر همراه موعودشان یا در بطن موعودشان را طالبند .
غالبا انسانها منتظر کسی هستند که حاضر هست، و کمبود یار حقیقی امام زمان در کمبود افرادیست که منتظر موعودی باشند با کتاب نو ، آئین و شریعت نو ، سازمان ، ساختار و روش نو باشد .بدین خاطر من مطالب دکتر را برای بنیادگراترین اقشار مذهبی امروز ايران از جمله منتظران ظهور ، مفیدمی دانم . چون دکتر دین شناس هست و به خوبی می فهمد درد و مشکل دینداران با چند فتوا یا حکومت عدالت پیشه مثل کمونیسم سابق حل شدنی نیست .
قدمت متون و غریبی آموزه های قدیمی با مفاهیم و موقعیتهای جدید بشری خود عامل نزاع و جدال و تفرقه و جنگ گشته برداشتهای متکثر و متفاوت و متناقض از آنها را ممکن نموده به همین دلایل هست که ایشان مولوی جلال الدين را به پانزده دلیل پیامبر پس از حضرت محمد دانسته اند و در واقع بخش اعظمی از تمدن و عظمت جهان اسلام بدرستی مدیون معارف مولوی ست و عمر عظمت مسلمانان به ظهورش از نیم یوم ، كه پانصد سال وعده داده شده از رسول اکرم به یک یوم تحقق يافت،
(هزار سال بنا به آن روایت مشهور حضرت محمد که عمر عزت امتم اگر درستکار باشند هزار سال و اگر خلافکار پانصد سال خواهد بود) ،
چرا که در انتهای پانصد سال پس از اتمام امامت ، مولانا ظهور کرد .
یعنی ایشان نو شدن دین را نه تنها لازم امروزی بلکه هفت قرن پیش از اين هم میدانند .
معتقدم اگر به دکتر سروش آزادی بیشترى داده شود و تا بتواند ادعاها و باورها و نیازمندیهای دنیای مذهبی را در میدان عمل و با تشکیل فرقه و دین خویش عنوان نماید . به ناچار خیلی از نظریه های قبلی خویش از جمله پلورالیسم و قبض بسط نظرية الشريعة .. و … را رد خواهد کرد همانطور که امروز بسیاری از نظرات خودش در کتاب دانش و ارزش ها سی سال پیش از اين خودديگر باورى ندارد . عدم آزادی کامل بخشیدن به او در جامعه مخاطبانش و مانع گشتنش در تاسیس آزادانه دین و فرقه اش ، يقيناً عوارضی بزرگتر برای جهان اسلام بر جای خواهد گذاشت . و اشکالاتش را سالها در حوزه فکر و اندیشه اسلامی ، تفرقه افکن باقی خواهد نهاد .
اما دکتر با اینهمه هوش و نبوغ هنوز نتوانسته از شالوده تعلیمات (بهائی ستیزانه) دوران نوجوانی در انجمن (حجتیه) رهائی یابد و عجیب هست که این دانشمند بزرگ و فرهیخته و دقیق گو ، هر وقت مجبور به اظهار نظری در مورد بهائیان میگردد ، یکدفعه از مقام یک فیلسوف و دانشمند خارج گشته و تبدیل به یک فرد (احساسی و عوام فریب و سفسطه گوی) می گردد .< شاید حق به جانبش باشد و از اینکه می فهمد هر چه در حوزه معرفت دینی و حق پژوهی پیشرفت می کند ، به ناچار به معارف بهائی نزدیک تر میشود در حالیکه در ایام جوانی با آنها سخت جنگیده است ، و هدر رفتن و بیهوده دیدن چهل سال تلاش و تعبد برای هیچ کس قابل قبول نیست.
اما اشکال ایشان، آقای دکتر سروش برای تحقیر بهائیان گفته اند بهائیت چه دینیه که نتوانسته در یکصد و پنجاه سال عمر خویش فیلسوف و دانشمندی بروز بده ، در حالیکه اسلام اینهمه فیلسوف و دانشمند بیرون داده است البته او اولین نفری نیست که چنین هجمه ای می نماید ، نخست دقت داشته باشيد كه متاسفانه بسیاری از صاحبان انديشه وابسته و سر سپرده در دو قرن گذشته برای تبری و اعلام عدم وابستگی به بهائیان به اظهارات سخیف كم نپرداخته اند .
چراکه هرکس حرف نو و استنباطی جدید از دین داشته ، متهم به بهائی بودن میگشته و بسا افرادیکه، پاکسازی دامن خویش را با ظلم و توهین به جماعتی تحت ستم ، مجاز میدانستند بدانند و بدانيد كه این نهج اوج رذالت و شراکت در عقب ماندگی هايست كه امروز جامعه ديني و غير ديني ، ايرانيان ايران نشين و خارج از آن باآن دست بگريبانند
گمان نكنيد شخصیتی مطلع و دانشمند و سالها مرتبط با منتقدین اسلام در غرب و دنیای مسیحیت به تک تک واژه ها و اصطلاحات کاربردیش در این دلیل تراشی ها باورداشته باشد. كه فیلسوف بر مبنای فرضیه های ضعیف نتایج مطمئن نمی گیرد .
يلبس الحق بالباطل
انديشمندان بزرگ جهان غرب معاصر و حتی فیلسوفان اهل سنت معاصر چون پرفسور اقبال لاهوري تمدن اسلامی را حاصل تمدن ایرانی میدانند
و چه بسا اگر اعراب به تمدن ایرانی حمله ور نمیشدند به حتم يقين تمدن ایرانی به خاطر زنده ماندن دانشمندان و بزرگان و کتابخانه هایش زودتر بشریت را به آنچه تمدن اسلامی در قرن چهارم رساند ، می رسانده است .
اکثر آنانیکه دکتر به عنوان حاصل تمدن اسلامی به آنها می بالد مانند بوعلی سينا و خیام و مولوی و فارابی و … همه ایرانی بودند و هنوز هم بین علمای مذهبی معتبر نيستند و مورد توهينند
شما که با ساختار فکری و حقوقی و شرعی مسلمانان آشنا هستید آیا واقعا فکر می کنید آن نظام فکری و شرعی تمدن ساز و فیلسوف پرور بوده است؟
آیا اگر قوم مغول افتخار کند به مقدار عظیم فیلسوفان و شاعران و دانشمندان پس از حمله اش به ایران و آن را حاصل فرهنگ مغولی بداند منصفانه هست؟
چند تن از این بزرگانی که میشناسید طعم تکفیر و تعقیب و تبعید نکشیده اند؟؟
وحتی سیصد سال حاکمیت امپراطوری فاطمیون و صدها سال حکومت های منطقه ای شیعه نتوانست تولید یک دانشمند معروف جهانی بکند .
اگر تولید فیلسوف و دانشمند ملاک حقانیت هست چرا صراحتا شهامت ندارید اعلام کنید سنی شده اید؟
چرا که غالب علمای برجسته اسلام سنی مسلکند .
آیا می ترسید جایگاه خویش را بین چند صدهزار شیعه روشنفکر از دست بدهید؟
شما که بقول طرفدارانتان مارتين لوتر اسلامی هستید و می خواهید پروتستانیزم اسلامی راه بیندازید چرا در جهان اسلام هیچ شهرت و محبوبیت قابل قبولی ندارید؟
و کمتر محققين مسلمان در شصت کشور اسلامی شما را مطرح یا دعوت می نمایند .
این يا دلیلش ضعف شما یا جور حاکمیت تعصب ست
جناب سروش شما زنده ماندنتان تاکنون را مدیون تمدن اسلامی می دانید یا فشارهای حقوق بشری تمدن غرب؟ ؟
چه عنصری از تعصب ، خشونت و ..در تمدن اسلامی شما در هزار سال پیش کمتر از امروز بوده است.
به همین دلیل که شما با این حجم عظیم كار تحقیقاتیتان ، مطرح و مشهور در جهان اسلام نیستید فیلسوفان و دانشمندان بهائی فعلا شهرت ندارند.
كه به تحقيق در صورت جستجوى منصفانه ايشان را در مدارج عاليه دانشگاه هاي امروز اروپا و امريكا، اقيانوسيه و تئورسين هاي ارشد سازمان ملل و مراكز طبى عظيم جهان خواهيد يافت ،…..
مگر نه اینستکه که شما شهرتتان را با وابستگی به حکومت و رسانه انقلابی و حامیانتان در حکومت کسب کردید و کم نبودند افرادیکه برتر یا هم سطح شما بودند و مجال شهرت نیافتند.
کدام مکتب سیاسی و فکری در تاریخ بشر بوده است که زمان تولدش تا زمان فراگیریش کمتر از یک قرن زمان برده باشد .؟؟
در پشت هر مولانائی یک شمس گمنام ولی اسماعیلی مذهب نهفته هست .
و همینطور بوعلی و …
همانطور که در پشت هر مشروطه خواه ، آزاده اندیش و مصلح صد و پنجاه سال گذشته این سرزمین یک ارادتمند به باب شيرازى به تحقيق یک متاثر و مستفیض از آثار آن میتوان یافت .
و من با آشنائی اندکم از تعالیم بهائی ریشه بسیاری از تزها و نظرات مفید و جالب شما را در آثار بهائی می بینم ،!
هرچند شما و چون شما در آنها تغییر و تبدیلی نازیبا ساخته ولی عصاره آن نظرات جذاب متون مقدس آيين بهائیست هر چند بسیاری از جاها یلبس الحق بالباطل گشته است.
چگونه معادله يست چطور عقل ریاضی شما جناب دكتر سروش حاصل هزار و چهارصد سال حکومت و قدرت و ثروت بی اندازه را ، با ده ها میلیارد انسان تحت سلطه و پرورش خویش با جماعت چند میلیونی آواره و ممنوع از تاسیس دانشگاه و مدرسه و انتشارات و حتی درگیر متناوب در مصادره اموال و تعطیلی مکاسبشان مقایسه می کنيد!!!
بگذریم که همین جماعت بسیار کوچک و دربدر و تحت ظلم و ستم آنقدر حرف برای گفتن داشت که نه حکومت و نه انتشارات تحت مالکیت شما جرات نکرد یک کتاب ساده از نویسنده اش را چاپ کند .
این ترس عظیم از چیز بی محتوا معقول هست! ؟
چرا کتب اهل سنت و غربیان در کتابخانه هایتان فراوان است اما هیچ جز رديات سراسر دگم و كور از قلم گردانانى پاداش انديش کتابی از بهائیان نیست؟
اگر ادیان قرار است كه فیلسوف تولید کنند چرا پس بزرگترین فیلسوفان و دانشمندان ریاضیدانهای دنیای غرب ؛ پيش از ظهور مسیح بوده اند چون ارسطو و افلاطون و ارشمیدس و فیثاغورث و ..
و یا چرا زمانیکه دنیا به سمت لامذهبی و بی دینی در قرن نوزده و بیست رفت هزاران برابر بیشتر از دورانیکه شما تمدن اسلامی می نامید اختراع و اکتشاف و دانشمند و فیلسوف تولید کرد ؟؟؟
این چه معیار و مقیاس سنجشيست
که بیشتر از همه عقاید و باورهای خودتان را به چالش می کشد!!
آیا تمام جهان اسلام با یک میلیارد و چهارصد ملیون جمعیت ، یک دهم ژاپن صدملیونی تولید علم و مقاله میکند چرا بودائی نمیشوید؟
دکتر عزیز ما از نوای گرم و ملکوتی شما فیض می بریم امیدوارم با اصلاح نظر خویش خدمت بزرگی به بشریت بنمائید چرا که اوج روشنفکری و حقیقت جوئی در خلاصی و جدائي از مغرضانه سخن گفتن است و اگر علمای تمام ادیان با حفظ دین خودشان،می گفتند چون ارادتی ندارم نمیتوانم قضاوت کنم در حالیکه ارادتم به دین اجدادیم بارز و مشخص است
اكنون بشریت اینهمه گرفتار فریبکاریهای علمای مذهبی و مفتیان فتنه انگیز نمی گشت.
در حالیکه بهائیان در ده ها هزار نقطه بیگانه از اسلام و قرآن در سراسر کره زمین ، گواهی به آسمانی بودن قرآن و حقیقت اسلام و تشیع دادند و نام پیامبر اسلام و ائمه را به بزرگى ياد نموده و بزرگ ساختند
شما به عنوان فیلسوف و دانشمند اسلامی برخواسته از حجتیه آبروئی از قرآن و وحی و رسالت بردید که بی حساب هست
نظریه تاویل حضرت باب بر قرآن تمام صدها جلد کتاب اشکالات علمی بر قرآن را پاسخگو و دفع کننده بود بدون اینکه با نظریه شما حرمت و شان پیامبر و وحی و ایمان کاهش یابد.
فکر کنید آیا بین آن دشمنی باب و این حاصل کار و عاقبت تناسبی هست یانه .
چطور شد جریانی که تمام همت خویش را نفی صداقت باب در موعود بودن ، نمود ، اغلب پرورش یافتگانش علنی و غیر علنی به نفی امامت و تشیع رسیدند یا منکران صحت روایات گشتند. یا از وحی و روایات ائمه به عقل خویش و فلسفه.؟؟!!
فتوائی که شما به باطل بودن آيين بهائیان میدهید چطور با صراطهای مستقیم و نظریه پلورالیسمتان هماهنگی دارد؟؟؟
خواهش من اكنون از آقای گنجی ، جلالی پور ، کدیور ، سهیمی و دیگر روشنفکران مسلمان این هست که در جایگاه بهائیان نشسته و به عنوان یک بهائی از آقای سروش علت ایمان نیاوردن به این دین را پرس و جو نمایند .
بطرز عجیبی سقوط یک فیلسوف ، اندیشمند و محقق را به دره های جمود ، تعصب ، عوام فریبی ، سنت اندیشی و … مشاهده خواهند نمود.
محک زدن آزاد اندیشی و روشنفکری در دایره عقاید موروثی ابدا دقیق نیست و نخواهد بود
اینکه ماروشنفکر دیني داریم ولي هرگز سطح نگاهشان بیرون از حوزه خودشان نمی رود ، نه بشریت را به هم پیوند میزند نه اختلافات و دشمنی ها را می کاهد.
خوانندگان و همراهان عزیز :
در صورتیکه مایل به دریافت نسخه ای از مطالب فوق از طریق ایمیل هستید
و یا راجع به تعالیم بهائی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید
کانال نوزده
@Knights_of_Baha_u_llah