بند نود و پنجم : پیروی از حاکمان و عدم مداخله در سیاست
ليس لاحد ان يعترض علی الّذين يحکمون علی العباد دعوا لهم ما عندهم و توجّهوا الی القلوب *
None must contend with those who wield authority over the people; leave unto them that which is theirs, and direct your attention to men’s hearts.
به هیچ فردی از افراد بندگان جایز نیست که اعتراض کند به کسانی که حکم میکنند به عباد، سلطنت را به آنها واگذارید،توجه به قلوب کنید.
بند نود و ششم : خطاب حق به حضرت بهالله
يا بحر الاعظم رشّ علی الامم ما امرت به من لدن مالک القدم و زيّن هياکل الانام بطراز الاحکام الّتی بها تفرح القلوب و تقرّ العيون *
O Most Mighty Ocean! Sprinkle upon the nations that with which Thou hast been charged by Him Who is the Sovereign of Eternity, and adorn the temples of all the dwellers of the earth with the vesture of His laws through which all hearts will rejoice and all eyes be brightened.
ای دریای اعظم، بپاش (ترشح کن) به مردم امر مرا که ماموری به آن از طرف مالک قدم، و زینت بده تمام معابد را با طراز احکام که به واسطه ی آن مسرور میشود قلوب، و چشمها روشن میشود.
بند نود و هفتم :حکم حقوق الله
و الّذی تملّک مائة مثقال من الذّهب فتسعة عشر مثقالاً للّه فاطر الارض و السّمآء ايّاکم يا قوم ان تمنعوا انفسکم عن هذا الفضل العظيم * قد امرناکم بهذا بعد اذ کنّا غنيّاً عنکم و عن کلّ من فی السّموات و الارضين * انّ فی ذلک لحکم و مصالح لم يحط بها علم احد الّا اللّه العالم الخبير * قل بذلک اراد تطهير اموالکم و تقرّبکم الی مقامات لا يدرکها الّا من شآء اللّه انّه لهو الفضّال العزيز الکريم * يا قوم لا تخونوا فی حقوق اللّه و لا تصرّفوا فيها الّا بعد اذنه کذلک قضی الامر فی الالواح و فی هذا اللّوح المنيع * من خان اللّه يخان بالعدل و الّذی عمل بما امر ينزل عليه البرکة من سمآء عطآء ربّه الفيّاض المعطی الباذل القديم * انّه اراد لکم ما لا تعرفونه اليوم سوف يعرفه القوم اذا طارت الارواح و طويت زرابيّ الافراح کذلک يذکّرکم من عنده لوح حفيظ *
بند نود و هشتم : علت نزول احکام
قد حضرت لدی العرش عرآئض شتّی من الّذين امنوا و سئلوا فيها اللّه ربّ ما يری و ما لا يری ربّ العالمين * لذا نزّلنا اللّوح و زيّنّاه بطراز الامر لعلّ النّاس باحکام ربّهم يعملون * و کذلک سئلنا من قبل فی سنين متواليات و امسکنا القلم حکمة من لدنّا الی ان حضرت کتب من انفس معدودات فی تلک الايّام لذا اجبناهم بالحقّ بما تحيی به القلوب *
بند نود و نهم : قیاس علم خداوند با علم علماء
قل يا معشر العلمآء لا تزنوا کتاب اللّه بما عندکم من القواعد و العلوم انّه لقسطاس الحقّ بين الخلق قد يوزن ما عند الامم بهذا القسطاس الاعظم و انّه بنفسه لو انتم تعلمون *
بند یکصدم : خطاب به علما
تبکی عليکم عين عنايتی لانّکم ما عرفتم الّذی دعوتموه فی العشيّ و الاشراق و فی کلّ اصيل و بکور * توجّهوا يا قوم بوجوه بيضآء و قلوب نورآء الی البقعة المبارکة الحمرآء الّتی فيها تنادی سدرة المنتهی انّه لا اله الّا انا المهيمن القيّوم *
بند یکصد و یکم : خطاب به علما و روسای ادیان
يا معشر العلمآء هل يقدر احد منکم ان يستنّ معی فی ميدان المکاشفة و العرفان او يجول فی مضمار الحکمة و التّبيان لا و ربّی الرّحمن کلّ من عليها فانٍ و هذا وجه ربّکم العزيز المحبوب *
بند یکصد و دوم : خطاب به علما
يا قوم انّا قدّرنا العلوم لعرفان المعلوم و انتم احتجبتم بها عن مشرقها الّذی به ظهر کلّ امر مکنون * لو عرفتم الافق الّذی منه اشرقت شمس الکلام لنبذتم الانام و ما عندهم و اقبلتم الی المقام المحمود *
بند یکصد و سوم : خطاب به علما
قل هذه لسمآء فيها کنز امّ الکتاب لو انتم تعقلون * هذا لهو الّذی به صاحت الصّخرة و نادت السّدرة علی الطّور المرتفع علی الارض المبارکة الملک للّه الملک العزيز الودود *
بند یکصد و چهارم : خطاب به علما
انّا ما دخلنا المدارس و ما طالعنا المباحث اسمعوا ما يدعوکم به هذا الامّيّ الی اللّه الابديّ انّه خير لکم عمّا کنز فی الارض لو انتم تفقهون *
بند یکصد و پنجم : حکم تاویل آیات
انّ الّذی يأوّل ما نزّل من سمآء الوحی و يخرجه عن الظّاهر انّه ممّن حرّف کلمة اللّه العليا و کان من الاخسرين فی کتاب مبين *
Whoso interpreteth what hath been sent down from the heaven of Revelation, and altereth its evident meaning, he, verily, is of them that have perverted the Sublime Word of God, and is of the lost ones in the Lucid Book.
اگر کسی آیاتی را که از آسمان وحی ظاهر شده تاویل کند و خارج کند آن را از معنی ظاهر، چنین کسی تحریف کننده کلمه الله است و او از زیانکاران است در کتاب مبین.
بند یکصد و ششم : حکم نظافت و عدم ورود به خزینه
قد کتب عليکم تقليم الاظفار و الدّخول فی مآء يحيط هياکلکم فی کلّ اسبوع و تنظيف ابدانکم بما استعملتموه من قبل ايّاکم ان تمنعکم الغفلة عمّا امرتم به من لدن عزيز عظيم * ادخلوا مآء بکراً و المستعمل منه لا يجوز الدّخول فيه ايّاکم ان تقربوا خزآئن حمّامات العجم من قصدها وجد رآئحتها المنتنة قبل وروده فيها تجنّبوا يا قوم و لا تکوننّ من الصّاغرين * انّه يشبه بالصّديد و الغسلين ان انتم من العارفين * و کذلک حياضهم المنتنة اترکوها و کونوا من المقدّسين * انّا اردنا ان نراکم مظاهر الفردوس فی الارض ليتضوّع منکم ما تفرح به افئدة المقرّبين * و الّذی يصبّ عليه المآء و يغسل به بدنه خير له و يکفيه عن الدّخول انّه اراد ان يسهّل عليکم الامور فضلاً من عنده لتکونوا من الشّاکرين *