معرفی دیانت بهائی

کلام الهی و تمدن

متن مصاحبه رادیو پیام دوست با دکتر نادر سعیدی در مورد کتاب کلام الهی و تمدن


بخش اول

در برنامه امروز با دکتر نادر سعیدی استاد جامعه شناسی پژوهشگر و نویسنده برجسته بهائی به گفتگو نشسته ایم. کلام الهی و تمدن عنوان کتابی است که آقای دکتر نادر سعیدی به رشته تحریر در آورده اند. این کتاب که توسط دانشگاه مریلند انتشار یافته کوشش ارزنده ای است در معرفی اصول و تعالیم و تفکر بهائی بر اساس آثار مقدسه حضرت بهاءالله در آیینه زمان حاضر. آثار بهائی همانند همه آثار جاودانی برای یک عصر و یک زمان معین نوشته نشده است بلکه برای بشریتی نازل شده است که در دوران گوناگونی از تحولات فکری و اجتماعی زندگی کرده و زندگی می کند. اجازه بدهید مقدمه را کوتاه کنیم و سخن را با میهمان عزیز برنامه امشب آقای دکتر نادر سعیدی آغاز کنیم.
آقای دکتر کلام الهی و تمدن، روحانیت، تاریخ و نظم در آثار حضرت بهاءالله که عنوان کتاب شماست در واقع عنوان بسیار پر محتوایی هست اگر ممکن است قبل از هر چیز توضیح بدهید که چطور شد به فکر نوشتن این کتاب افتادید.

کلام الهی و تمدن در مورد آثار حضرت بهاءالله هست و کوششی هست دربارۀ ساختار و محتوای کلی پیام حضرت بهاءالله و آثار ایشان. و اصولا جهان بینی را که حضرت بهاءالله به ارمغان آورده اند را در این کتاب معرفی کنم. البته تا حدی که برای خود من و برای فهم من امکان دارد آن را توضیح بدهم و توصیف کنم.
آثار حضرت بهاءالله اصولا صرف نظر از جنبه روحانی و ما بعد الطبیعه آن، دارای خلاقیت و بدعت و زیبایی هست و در تاریخ تفکر اجتماعی و فلسفی بی سابقه است.
کار خود من نظریه های اجتماعی و فلسفه سیاسی منجمله فلسفه سیاسی شرق و غرب هست. و همیشه به این موضوع علاقمند بودم و با مطالعه آثار حضرت بهاءالله من متوجه شدم که حضرت بهاءالله باز هم صرف نظر از جنبه پیامبر بودن ایشان یکی از زیباترین و خلاقترین جهان بینی هایی که در طول تاریخ بشر عرضه شده را در آثار خود نمودار کرده اند. بنابراین جهان بینی ایشان باید توسط مردم دنیا شناخته شود و این فرصت را داشته باشند که با این جهان بینی آشنا شوند.

بله مخصوصا با توجه به تحولات اخیر جهان، نیاز به این جهان بینی احساس می شود.

بله همینطور هست. واقعا الان در شرق و در غرب به شکل های مختلفه جهان در یک بن بست فکری و تعارض فرهنگی و ذهنی قرار گرفته و آثار حضرت بهاءالله می تواند یک افق جدیدی را باز کند در مقابل هم مردم شرق و هم مردم غرب – افقی که با ان آشنا نیستند – و می تواند دشواری های زمان حال را حل کند و همانطور که گفتم نه در ایران و نه در غرب آنطور که باید و شاید نسبت به افکار این پیامبر ایرانی آشنایی نیست. به همین علت تصمیم گرفتم این کتاب را بنویسم تا این پیام کمی مورد آشنایی مردم قرار بگیرد.

این کتاب در حقیقت برای چه کسانی نوشته شده؟ البته به گونه ای پاسخ دادید. اما وقتی این کتاب را نوشتید آیا مخاطبین خاصی در نظر بوده اند؟

کتاب طوری نوشته شده که هم برای محققین متخصص در رشته های علوم اجتماعی، مطالعات مربوط به خاورمیانه مطالعات تطبیقی ادیان، مطالعات فلسفی و غیره مفید و سودمند باشد و همینطور قابل دسترسی برای یک خواننده عادی که ضرورتا تخصصی در مورد هیچ یک از این مسائل ندارد، اما علاقمند هست مسائل فرهنگی اجتماعی و فلسفی را بیشتر مورد تحقیق قرار بدهد و انگیزه تفکر و یادگیری در او هست، کتاب برای چنین شخصی هم قابل خواندن باشد. برای همین کتاب برای خواننده ای است که بخواهد مسائل را به صورت جدی پیگیری کند. برای همین سعی شده کتاب به صورت ساده نوشته شود اما موضوع و مقولات آن، مقولات جدی هست و با اندیشه و تفکر و تامل باید با کتاب برخورد شود.


بخش دوم

آقای دکتر شما در کتاب، آثار حضرت بهاءالله را به سه مرحله تاریخی از دیدگاه نزول این آثار تقسیم کرده اید این سه مرحله و ارتباطشان با یکدیگر را اگر ممکن است شرح بدهید.

این مطلب اساسا مطلب اصلی و هسته مرکزی کتاب است. می دانید که آثار حضرت بهاءالله – وقتی می گوییم آثار منظور نوشته های متعددی از ایشان است – به خلاف گذشته که معمولا که ادیان الهی با یک کتاب مقدس مشخص می شدند و تعریف می شدند و یا اینکه فقط یک کتاب الهی در مرکز الاهیات دیانت قرار داشت و بقیه حالت فرعی پیدا می کردند در این دیانت جدید می شود گفت یک کتابخانه مقدس وجود دارد یعنی در مدت چهل سال حضرت بهاءالله آثار، کتاب ها و نامه های متعددی که در اصطلاح دیانت بهائی به آن نامه ها الواح می گویند این آثار و الواح متعددی نگاشتند و تعداد اینها شاید به حدود صد جلد کتاب برسد و به همین علت مطالعه و بررسی آثار حضرت بهاءالله یه چیزی نیست که بشود به راحتی انجامش داد و تمام شده تلقی بشود. صرف نظر از اینکه کلام الهی هست و کلام الهی دارای معانی پیچیده ای است که در طول تاریخ باید آشکار بشود ولی حتی خود حجم آثار حضرت بهاءالله یک تفرد و ویژگی یگانه ای به این آثار می بخشد که مطالعات خیلی دقیق و طولانی در مورد آن را ضروری می کند. بنابراین در حقیقت آثار حضرت بهاءالله دریایی از این نوشته ها در مدت چهل سال بوده که از سال 1852 میلادی که می شود 1269 هجری قمری شروع می شود و تا سال 1892 میلادی برابر با 1309 هجری قمری ادامه پیدا می کند.


بخش سوم

حالا این چهل سال نزول الواح و آثار توسط حضرت بهاءالله تعریف و مشخص می شود بر اساس سه زبان مشخص، سه نحوه مختلف نزول آیات و آن همان سه مرحله ای است که شما به آن اشاره کردید. برای فهمیدن این موضوع ما باید مختصرا به تاریخ حیات حضرت بهاءالله آشنایی داشته باشیم که البته الان فرصت بحث مفصل در مورد آن نیست. ولی حضرت بهاءالله شروع دیانتشان در سال 1852 میلادی زمانی که در سیاهچال طهران به جرم بابی بودن زندانی بودند، شروع می شود و بلافاصله بعد از آن به بغداد تبعید می شوند. در بغداد حدود یازده سال تا 1863 بوده اند و بعد به استانبول تبعید می شوند مدت چهار ماه در آنجا بودند و بعد به ادرنه تبعید می شوند و به مدت حدود پنج سال در آنجا بوده اند و بقیه سال های زندگی که که 24 سال بوده ابتدا در سربازخانه عکا و بعد در داخل و حومه عکا زندانی بوده اند.
بنابراین زمینه تاریخی و مکانی نزول آثار حضرت بهاء الله به این صورت بوده است. حالا با ذکر این مقدمه می توانم به این سه مرحله اشاره کنم. در مرحله اول که بیشتر ایام بغداد را در بر می گیرد یعنی از ابتدای نزول آثار حضرت بهاءالله در 1852 تا حدود 8 تا 9 سال بعد. در این مدت زبان آثار حضرت بهاءالله بیشتر زبان عرفانی هست و مقولات عرفان برای بیان حقایق روحانی نوین و زیبایی که حضرت بهاءالله شروع به ارائه آن به بشریت کردند به کار گرفته می شود. پس آثار اولیه حضرت بهاءالله بیشتر به سبک و زبان عرفانی نوشته می شود. کتاب هایی مانند چهاروادی، هفت وادی، قصیده عزّ ورقائیه، کلمات مکنونه اینها نمونه های خیلی مهمی هستند از آثار اولیه که بیشتر این سبک و این زبان در آنها غالب هست.
در مرحله دوم آثار حضرت بهاءالله به زبان و لحن الهیات مذهبی و خطاب به علماء و روسای ادیان نازل می شود. به خلاف مرحله اول که عرفا به صورت مستقیم – بنابر زبان آن آثار- مخاطب می شدند، الان علمای مذهبی هستند که مورد خطاب قرار می گیرند و بنابراین مسائل و مقولاتی که در طول تاریخ ادیان، مشکلات و دشواری هایی که اهل ادیان وعلمای مذهبی در ارتباط با فهم کتب مقدسه با آن روبرو بودند، یا رابطه ادیان با همدیگر یا رابطه دیانت بهائی با ادیان قبل و این موضوع که حجت یا دلیلی که نشان بدهد یک پیامبر، پیامبر هست و پیامش از جانب حق هست چیست؟ یا تفسیر حقیقی مسائل کتب مقدسه که همیشه باعث اختلاف و دشمنی در بین گروه های مختلف شده چیست؟ مسائلی از این قبیل. و البته حل اعتراضاتی که نسبت به هر پیامبری شده است و البته مختص به دیانت بهائی نیست. این داستان تاریخ ادیان بوده و هست. به همین علت حضرت بهاءالله در آثار خودشان مساله الهیات را و مسائل تفسیر حقایق کتب مقدسه را بررسی می کنند و اعتراضاتی را که در طول تاریخ به شکل های مختلف بر پیامبران مختلف منجمله حضرت باب، منجمله حضرت بهاءالله وارد شده است را حل می کنند.
به همین علت این مرحله دوم بیشتر توسط اینگونه سئوالات و اینگونه مقولات و اینگونه سبک تعریف می شود و دوران اواخر بغداد در زندگی حضرت بهاءالله و دورانی که در استانبول بوده اند و دورانی که در ادرنه بوده اند جزء دوره دوم هستند. آثار متعددی در این مدت حدود 8 سال نازل شده است. دو اثر از مهمترین آنها یکی کتاب ایقان هست و کتاب بدیع که در کتاب خود آنها را تا حدی بررسی کرده ام.


بخش چهارم

آقای دکتر شب گذشته برنامه رو با این سوال آغاز کردیم که عنوان کتاب عنوان بسیار پر محتوایی هست اسم کتاب به طوری که توضیح دادید این هست کلام الهی و تمدن، روحانیت، تاریخ و نظم در آثار حضرت بهاءالله. اختصار اگر ممکن هست آقای دکتر توضیح بدهید که محتوای این کتاب چی هست و کتاب در واقع برای چه کسانی نوشته شده است؟

این کتاب به این علت نوشته شده که با وجود اینکه یک اینطور خلاقیت روحانی و فرهنگی که واقعا بی سابقه هست در تاریخ جهان، به وجود آمد اما هنوز متاسفانه محققین و پژوهشگران ایرانی آن طور که باید به ضرورت مطالعه و تحقیق علمی در مورد آثار حضرت بهاءالله را آگاه نشده اند و بنابر این هیچ کار علمی در مورد آثار حضرت بهاءالله تا الان توسط هیچ کدام از محققین ایرانی صورت نگرفته است.
اما در جهان غرب هم الان به خاطر اینکه دیانت بهائی یک واقعیت شناخته شده بین المللی هست که در سرتاسر دنیا وجود دارد و به شکل های مختلف در رشد و توسعه جوامع مختلف مورد تحقیق و تحسین مردم قرار گرفته است و عصاره ی پیام حضرت بهاءالله همانطور که در این بحث ها بررسی خواهم کرد، از بین بردن خشونت و شکل های مختلف آن از صحنه ی روابط انسانی و اجتماعی است. به همین علت علاقه و کنجکاوی به شناخت آثار حضرت بهاءالله در دنیای غرب خیلی زیاد شده است. و ما می‌بینیم که به طور مرتب کلاس های مختلف در ارتباط با دیانت بهائی و آثار حضرت بهاءالله به وجود می‌آید و کتاب های آکادمیک در ارتباط با پیام آن حضرت یکی بعد از دیگری منتشر می شود. گاهی بعضی از این تحقیقات به یک اثر به خصوص حضرت بهاءالله توجه می‌کند و گاهی به شکل کلی تری. منتها به خاطر اینکه این شروع چنین تحقیق ای هست و خیلی از این نویسنده ها آنطور که باید و شاید فارسی یا عربی نمی‌دانند یا مطالعه کاملی از این آثار به خاطر تنوع کمی این آثار نکرده اند و چنین فرصتی نداشته اند به همین علت این مطالعات می تواند خیلی بهبود پیدا کند و مقولاتش خیلی کامل تر شود.


بخش پنجم

و من این کتاب را نوشتم و به انگلیسی هم نوشتم. تا حدی برای این که به عنوان یک ایرانی یک پیامبر ایرانی را به جهان معرفی کنم و بگویم که از ایران در اواسط قرن نوزدهم چنین تفکری و چنین جهان بینی شکوهمندی ظاهر شده است. که پاسخی هست نه تنها به مسئله تجدد که در کشورهای جهان سوم که در آن زمان مسئله‌ای بوده که گریبانگیر فرهنگ‌های جهان سوم بوده و نمی دانستند که چکار کنند با آن؛ بلکه هم در قرن نوزدهم و هم در قرن بیستم و هم الان در قرن بیست و یکم جزء مسائل جوامع مختلف هست. و به علاوه اینکه اصولاً تجدد و ما بعد تجدد یا تجدد مدرن و پسامدرن – هر جور که این کلمات بخواهند تعریف بشوند – در فرهنگ غرب هم این مسئله مایه گیجی توسط کل فرهنگ و اندیشمندان غربی هست و این را خواستم نشان بدهم که چگونه این پیامی که از ایران برخاست در اواسط قرن نوزدهم، یک طلیعه مدنیت و جهان بینی زیبا و خلاقی را ارائه می‌کند که دنیای غرب قرن‌ها مانده که به یک آنطور تفکری دست پیدا کند. خلاصه دلایل متعددی بوده و هست از نوشتن این کتاب و اینکه چنین جهان بینی زیبایی را خواستم با دیگران در میان بگذارم.


بخش ششم

آقای دکتر سعیدی در برنامه شب گذشته به مراحل تاریخی سه گانه نزول آثار حضرت بهاءالله شارع دیانت بهائی اشاره فرمودید. اگر ممکن است به این سه مرحله مجدداً اشاره بفرمایید. مخصوصاً مرحله سوم که فرصت نشد آن را مرور کنید.

در مرحله اول آثار حضرت بهاءالله از سال ۱۸۵۲ شروع میشود. موقعی که ایشان پس از حبس در سیاهچال از تهران به بغداد تبعید می‌شوند و بیشتر دوران بغداد دورانی است که مرحله ی اول را تشکیل می دهد. سبک و زبان حضرت بهاءالله در این دوران بیشتر سبک و زبان عرفانی است. یعنی وسیله‌ای می‌شود برای بیان حقایق گوناگون اما سبک و زبان بیشتر عرفانی است. بعد از آن در دوران اواخر بغداد و در مدت پنج سال بعد از آن که حضرت بهاءالله در استانبول و به خصوص در ادرنه بوده‌اند در این مدت آثار ایشان بیشتر خطاب میشود به علما و روسای مذهبی و مقولاتی که آنان با آن درگیر هستند. سوالات و مفاهیمی که جهان بینی آنها را تشکیل می دهد و بنابراین بررسی کتب مقدسه، بررسی رابطه ادیان با همدیگر و مسئله اینکه دیانت چی هست؟ و پیامبر کی هست؟ از کجا می شود فهمید که پیام یک پیامبر از طرف خداست؟ و پاسخ به اعتراضاتی که علما در طول تاریخ به پیامبران جدید کرده اند حل اینگونه مسائل در آثاری که در این مرحله، که مرحله دوم هست بیشتر تاکید می شود.


بخش هفتم

مرحله سوم که در حقیقت از سال ۱۸۶۷ تا آخرین سالی که ایشان در ادرنه بوده اند و بعد در بیست و چهار سال آخر زندگی حضرت بهاءالله در عکا، این دوران مرحله سوم هست یعنی از سال 1867 تا 1892 ادامه پیدا می کند، در این دوران شروع می شود با نزول آثار و الواحی که حضرت بهاءالله در آن پادشاهان و زمامداران دنیا را مخاطب قرار می دهند بنابراین اول عرفا بوده اند و بعد علما بوده اند، حالا سلاطین و زمامداران دنیا می شوند و البته این موضوع با پیام ها و تعالیم اجتماعی حضرت بهاءالله و بینش ایشان از یک مدنیت روحانی نوینی که تکامل تاریخ بشری در این مرحله از تکامل تاریخ، اقتضای حرکت به طرف آن را می کنند دنبال می شود و این تعالیم اجتماعی در آثار حضرت بهاءالله بیشتر تاکید می شود. بنابراین سیر نزولی آثار حضرت بهاءالله در این چهل سال در حقیقت سیر از یک زبان عرفانی به یک زبان الهیات مذهبی و به یک زبان اجتماعی می‌شود و مخاطبین اول عرفا و متصوفین هستند و بعد بیشتر علما و روسای مذهبی و فقها می شوند و بعد از آن پادشاهان که سمبلی می شوند از مرجعیت ای که نسبت به تمام مردم دنیا دارند و بنابراین مخاطب اصلی همه مردم دنیا می شوند. و به خاطر شکل این مرحله سوم و منطق آن تعالیم اجتماعی مورد تاکید قرار می گیرد. در این آثار الواحی هست مانند الواح ملوک یعنی نامه هایی که حضرت بهاالله خطاب به زمامداران سیاسی در جاهای مختلف نوشته‌اند به اضافه کتاب اقدس، کتابی است که در آثار بهائی ام‌الکتاب نامیده می شود یعنی تمام حقایقی که در همه آثارشان هست اصلش در این کتاب وجود دارد به اضافه آثار متعددی که معمولاً تحت عنوان آثار بعد از کتاب اقدس نازل شده اینها همه جزئی از آثار این مرحله سوم هستند و سبک زبان مخصوص خودشان را دارند.


بخش هشتم

آقای دکتر فرمودید مرحله نخستین آثار حضرت بهاءالله به زبان عرفانی نوشته شده به چه دلیل؟

حال که به طور مختصر فهمیدیم که این سه مرحله چه بود این سوال را می شود پاسخ داد علت اینکه حضرت بهاءالله در ابتدا بیشتر به زبان عرفانی و بعد بیشتر به زبان مقولات مذهبی و بعد بیشتر به زبان مقولات اجتماعی و فلسفی سیاسی صحبت کردند، علت این مسئله یک چیز عمده هست این یک پدیده تصادفی نبوده که همین جوری اتفاق بیفته پاسخ به این سوال در حقیقت نشان می دهد که اصول آثار حضرت بهاءالله در تمامی این سه مرحله یکسان بوده و هر کدام از آثارشان در این سه مرحله در حقیقت بیانگر تمامیت آثار ایشان هست منتها هر کدام به یک شکل خاص خودش. در بحث های آینده این مساله را مفصل توضیح خواهیم داد. اما همینطور به صورت مختصرعرض کنم که حضرت بهاءالله این سه مرحله را به این علت انتخاب می کنند که سه اصل اساسی جهان‌بینی خودشان را مطرح کنند و این سه اصل اساسی جهان‌بینی حضرت بهاءالله از همدیگر ناگسستنی هستند. نمی‌شود از هم جدایشان کرد. دومی مبتنی بر اولی هست و سومین مبتنی بر اولی و دومی.
این سه اصل به طور خیلی خلاصه: اصل اول استعلاء هست یعنی اصل تعبیر روحانی هستی که از نظر حضرت بهاءالله تعابیری که مکانیکی هست مادی هست از هستی از انسان این ها رد می شود و اصولا هستی بر اساس خودش یک پدیده روحانی تعبیر می شود، به عنوان آیینه ای که اسماء و صفات الهی را متجلی می‌کند و در نتیجه همه چیز می‌شود زیبا و مقدس و همه هستی می شود جلوه ای از حق. این شالوده جهان‌بینی حضرت بهاءالله، و پیش فرض دو اصل بعدی هست. زبان عرفان به این علت انتخاب شد که اصولا زبان عرفانی گویاترین شکل ارائه این مفهوم هست. منتها حضرت بهاءالله از مفاهیم سنتی عرفانی فراتر می‌روند و مفاهیم سنتی عرفانی را یک تعبیر جدید می‌کنند و در آن تعبیر جدید شما می‌توانید اصول دیگری را هم ببینید ولی اصلی که فائق هست، غالب هست این است: تعبیر روحانی هستی.


بخش نهم

در مرحله دوم که خطاب به علماء و اهل ادیان بود اصلی که فائق هست، تاریخ یا اصل هشیاری تاریخی، بدین معنی که حضرت بهاءالله این را نشان می دهند که اگر چه ما برای داشتن یک تمدن خلاق محتاج تجلی الهی، فیض الهی، دیانت و ارزش های روحانی هستیم، اما این نباید به معنی پرستش سنت های عتیقه و گذشته باشد. بلکه کلام الهی هم، فیض الهی هم امری تاریخی است. یعنی تغییر می کند و تجدید می شود. مثل آنکه همه هستی در حال تغییر و تحول هست تاکید بر اصل تاریخ یعنی اینکه همه چیز، اجتماع، انسان، هستی، پدیده ای است پویا و تاکید بر اینکه کلام الهی هم متناسب با همین پویایی اجتماع و نهاد های اجتماعی، آن هم پویا خواهد بود و بنابراین به شکل تجدید و تکامل ادیان خودش را ظاهر می کند این اصل دوم می شود.
اصل سوم مبتنی بر دو اصل گذشته است. این اصل نظرگاه جهانشمول حضرت بهاءالله هست که در خطابشان به پادشاهان به زمامداران و تمام مردم دنیا خودش را متظاهر می کند. در اینجا مطلب اینطوری می شود که چون اساس هستی روحانی هست و باید مبتنی بر ارزش های روحانی باشد و چون هستی و ارزش های روحانی خلاق و پویا هستند و تغییر می کنند و دگرگون می شوند و باید هم دگرگون شوند، اگر بخواهند باعث تکامل و ارتقاء جامعه و انسان شوند، چون اینطور هست، آنوقت این سؤال پیش می آید که حالا در این موقع در این مرحله از تکامل انسان و تاریخ این ارزش های روحانی چه شکلی باید به خود بگیرند. شکل تازۀ این ارزش روحانی این مدنیت روحانی چه باید باشد؟ چه اصلی باید این مدنیت روحانی جدید را تعریف کند؟ پاسخ حضرت بهاءالله به این سؤال، همانطور که دقت کردید حاصل دو اصل قبل بود، این است که مدنیت جدیدی که الان اقتضای تکامل بشر هست، نظرگاهش جهانشمول است. بنابراین اصل وحدت عالم انسانی می شود مرکز تعالیم دیانت بهائی. بنابراین این اصول از هم جدا شدنی نیستند و مجموعه آنها هست که خلاقیت، ابتکار و زیبایی این پیام را که واقعا بی سابقه بوده و هست ظاهر می کند.


بخش دهم

آقای دکتر کتاب شما که به زبان انگلیسی نوشته شده است، Logos And Civilization نام دارد که نام فارسی این کتاب “کلام الهی و تمدن” هست اگر ممکن هست کلام الهی را به مفهومی که شما از آن استفاده کرده اید، تعریف کنید.

پاسخ به این سوال مستلزم بحث‌های گوناگون و پیچیده ای هست و به اعتباری این پاسخ در انتهای مباحثی که ما در طول هفته های مختلف با هم خواهیم داشت، بهتر آشکار خواهد شد. ولی به عنوان یک مقدمه کلی می شود مسائلی را با هم بررسی کنیم. همانطور که می دانید لوگوس (Logos) لغتی یونانی است و به معنی کلمه است به معنای صحبت هست، به معنی نطق است. ولی در عین حال در فرهنگ فلسفه یونانی کلاسیک به معنی خرَد هم هست به معنیReason به معنی عقل و به معنای اساس و حقیقت هستی هم تلقی می شود. در حقیقت تفکر یونانی تا حد زیادی مبتنی بر وحدت اینها هست. یعنی کلمه، حقیقت اشیاء و مسئله خرد و ارتباط کیفی این سه عامل با هم، در این مفهوم لوگوس خلاصه می‌شود.

این است که در فرهنگ یونانی این مفهوم اصولاً خیلی سابقه پیچیدۀ فلسفی دارد و ملاحظه می کنید که مثلاً در اندیشه سقراط و افلاطون تعریف کردن خیلی اهمیت دارد، اگر شما آثار سقراط و افلاطون را مطالعه کنید، می‌بینید، سقراط در مکالماتی که با افراد مختلف دارد، سعی می‌کند یک پدیده را تعریف کند. مثلا اگر بحث عدالت هست، سؤالی که سقراط مطرح می کند، این است که ببینیم تعریف عدالت چی هست. این تاکید بر تعریف صحیح عدالت به همین مفهوم لوگوس و به همین مفهوم کلمه برمی‌گردد. علت این است که اینها فکر می کردند که از طریق کلام و از طریق بیان است که می شود حقیقت هستی را به دست آورد. بنابراین با تعریف صحیح یک پدیده از طریق کلمه از طریق نطق، حقیقت هستی که پنهان است خودش را آشکار می‌کند و برای همین هم هست که مفهوم دیالکتیک (Dialectic) و مفهوم دایلوگ (Dialogue) – که مکالمه مشترک و گفتار و گفتگوی بین افراد مختلفی است که در پی کشف حقیقت هستند – روش اصلی برای درک و شناسایی حقیقت می‌شود.
البته در بحثی که در ارتباط با کلمات مکنونه – یکی از آثار حضرت بهاءالله – خواهیم داشت، خواهیم دید که چگونه این مفهوم گفتار و مکالمه به شکل اصل میثاق ظاهر می‌شود. اصل میثاق شکل جامع همین مفهوم گفتار و مکالمه است و ارتباط پیدا می‌کند با گفتاری که حق و خلق، خداوند و مخلوقاتش با هم دارند و ارتباطی که از طریق این مکالمه مشترک باهم برقرار می‌سازند.


بخش یازدهم

در فلسفه یونانی یک اصل عمده این تفکر مبتنی بر اصل تناسب است. یعنی پدیده های مختلف پدیده های مادی و پدیده های روحانی متناسب با همدیگر هستند. آیینه ای از همدیگر هستند و به همین علت مفهومی که روی آن تأکید می‌شود، به آن در فلسفه شرق جهان خرد و جهان کلان یا عالم صغیر و عالم کبیر گفته می شود. یعنی انسان جهان خرد یا عالم صغیر است، برای اینکه این انسان آینه ای از تمامیت هستی است.
بنابراین در اندیشه یونانی حقیقت اشیاء جهان بزرگ و انسان با هم یک ارتباط بخصوصی پیدا می‌کنند. انسان هم آن وقت وقتی تعریف می‌شود به عنوان حیوان ناطق تعریف می‌شود. حیوانی که تکلم می کند گفتار دارد با لوگوس تعریف می‌شود. بنابراین لوگوس از طرفی حقیقت اشیاء یا کلیت هستی می‌شود و از طرف دیگر خصوصیت اصلی ویژگی ماهوی یعنی آنچه که ماهیت آن را تعریف می کند، آنچه که حقیقتش را تعریف می کند، انسان را تعریف می‌کند. به این ترتیب می بینیم که مفهوم لوگوس در فلسفه یونانی انسان و حقیقت هستی با هم پیوند پیدا می‌کنند و لوگوس چیزی است که حقیقت انسان را تعریف می کند. در عین حال این جلوه ای از حقیقت هستی می شود و حالا از طریق بیان و از طریق کلمه آن حقیقت هستی و آن حقیقت انسان خودش را ظاهر می کند و آنچه که پنهان و مکنون است خودش را مشهود می کند و عیان می کند.


بخش دوازدهم

در ارتباط با همین مفاهیم است که در کتاب های آسمانی هم این مفهوم کلمه و این مفهوم لوگوس یک نقش مرکزی پیدا می‌کند. در جهان‌بینی روحانی در تورات صحبت از کلام الهی هست که باید در آینده خودش را به تمام بشر اعلام کند. در انجیل صحبت از این هست که حضرت مسیح و حقیقت حضرت مسیح کلمه است و اصلاً انجیل یوحنا همانطور که می دانید با این جمله خیلی عمیق و ژرف آغاز می‌شود که در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و خود خدا بود. این است که مفهوم کلمه که همان مفهوم لوگوس است این جا به عنوان اصل هستی به عنوان حقیقت مسیح تعریف می‌شود و در دیانت مقدس اسلام هم همین مسئله به شکل های مختلف تأکید می‌شود. اول در قرآن حضرت مسیح باز به عنوان کلمة الله تاکید می شود که حضرت مسیح “کلمة منه” هست کلمه‌ای است از جانب خدا کلمه الله است کلام الهی است و در قرآن کریم به حضرت مسیح ذکر هم خطاب شده که او ذکر است و این لغت ذکر که آن هم به معنای بیان است، کلمه است، خیلی خیلی اهمیت دارد. در قرآن کریم خود قرآن به عنوان ذکر تعریف می‌شود در سوره یوسف در انتهای قصه یوسف صحبت می‌شود: ان هو الا ذکر للعالمین که این آیات الهی که نازل شده است این فرهنگ روحانی که به جهان عرضه شده است از طریق قرآن از طریق سوره یوسف این یک ذکری هست برای تمام عالمیان که این ذکر کلمه هست و در عین حال چیزی است که باعث آگاهی می شود. باعث بیداری می شود و افراد را متذکر می‌شود یادآور می‌شود به حقایق و ارزش های روحانی. بنابراین ذکر و کلمه که این لغت ذکر خیلی در قرآن کریم به معانی متعدد تکرار می شود و این خیلی اهمیت دارد. چون این کلمه اولین لقبی که حضرت باب خودشان را با آن تعریف می‌کنند همین ذکر است که در اولین کتابشان که تفسیر سوره یوسف است لقب حضرت اعلی یا حضرت باب ذکر هست که مفهوم آن هم برمی‌گردد به همه این مسائل لوگوس، کلمة الله و مسیح و کلام الهی و غیره.


کانال سفینه عرفان( @safineherfan )