کتاب اقدس امّ الكتاب دیانت بهائی

آیات کتاب اقدس به همراه خوانش، مضمون فارسی و توضیحات

«بنام آن که حکمفرماست بر آنچه بود و آنچه میباشد»

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ١»

همانا اول چیزی که خداوند واجب کرده است بر بندگان شناسایی مَشرق وحی و مطلع امر اوست که جانشین نفس اوست در عالم امر و عالم خلق. هر کسی که به این موهبت فائز شد (مَشرق وحی و مطلع امر الهی را که قائم مقام ذات حق است شناخت) به تحقیق بر هر خیری فائز شده است و کسی که از این موهبت محروم شد همانا او از اهل ضلالت است، اگر چه جمیع اعمال نیک را انجام دهد.
هنگامیکه به این مقام روشن و افق بلند فائز شدید سزاوار است بر هر نفسی اینکه پیروی کند آنچه را که امر شده به آن از جانب مقصود عالمیان (خداوند). زیرا شناسایی حق و عمل به احکام حق، هر دو با هم هستند قبول نمیگردد یکی از آن دو بدون دیگری. این است آنچه حکم فرموده به آن خداوندی که مطلع الهام است.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ٢»

بدرستی کسانیکه دارا شدند بصیرت هایی از جانب خداوند مشاهده می نمایند احکام الهی را بزرگترین سبب برای نظم جهان و حفظ بندگان و کسیکه غفلت کرد بدرستی اوست از مردمان فرومایه. همانا که فرمان دادیم شما را به شکستن قوانین نفس و هوی (حدود نفس و هوی را بشکنید و از ظل اطاعت و پیروی نفس اَماره بیرون بیائید) نه آن چه مرقوم گردیده از قلم اعلی، زیرا آن روح حیات ابدی است برای اهل امکان.
به تحقیق موج زد دریاهای حکمت و بیان به سبب این که وزید نسیم رحمان، غنیمت شمرید ای صاحبان عقل. همانا کسانیکه شکستند پیمان الهی را در اوامرش و باز گشتند به عقب (به اعتقادات پدرانشان) آنان از گمراهان در نزد خداوند بی نیاز و بزرگوار هستند.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۳»

ای گروه خاکیان (ای اهل زمین) بدانید به درستی که اوامر و احکام من چراغ های عنایت من هستند در بین بندگان من و کلید های رحمت من هستند برای خلق من. این گونه نازل شده است از آسمان اراده پروردگارتان که مالک ادیان است.
اگر کسی بیابد شیرینی این بیان را که ظاهر شد از دهان مشیت (اراده) خداوند رحمان، هر آینه انفاق میکند هر آنچه نزد اوست (هر چه دارد) در راه خدا اگر چه تمام گنجهای زمین باشد تا اینکه محقق سازد امری از اوامر او را که تابیده است از افق عنایت و الطاف.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۴»

بگو از قوانین من میوزد بوی پیراهن من و بوسیله آن بر پا میشود پرچم های پیروزی بر فراز کوهها و تپه ها (نصرت امر من منوط به اجرای این احکام و تعالیم است) به تحقیق تکلم نمود زبان قدرت من در جبروت عظمت من خطاب به بندگان من، اینکه عمل کنید احکام مرا بخاطر دوستی جمال من. خوشا به حال دوستی که بیابد بوی خوش محبوب را از این کلمه ای که منتشر شد از آن نفحات فضل به طوری که توصیف نمیشود به بیان ها. سوگند به جان خودم هر کس نوشید شراب انصاف را از دستهای الطاف حق، همانا او طواف میکند در اطراف اوامر من که تابیده است از افق ایجاد و هستی. (بندگان واقعی و عارفین معنوی خدا نفوسی هستند که به عظمت خداوند در احکام و اوامر او پی می برند.)

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ٤)

-عرف قميصی (بند ٤)
اين اصطلاح مربوط به داستان يوسف است که در قرآن مجيد و کتاب عهد قديم از آن ياد شده. در اين داستان برادران يوسف پيراهن او را نزد پدرشان، يعقوب، می آورند. بوی اين پيراهن سبب می گردد که يعقوب از فرزند عزيز گمشده‌اش نشانی بيابد. اصطلاح عرف قميص در آثار امری بسيار به کار برده شده و مقصد از آن شناسائی مظهر حقّ و ظهور اوست.
جمال اقدس ابهی در لوحی خود را يوسف الرّحمن توصيف فرموده‌اند که غافلان حضرتش را به ثمَن بخس، يعنی بهای ناچيز، فروختند. حضرت نقطه اولی در کتاب (قيّوم الاسماء) جمال قدم را يوسف الحقّ معرّفی و صدماتی را که به دست برادر خائن بر هيکل اطهرش وارد می‌آيد پيش بينی فرموده‌اند (يادداشت شماره ١٩٠). حضرت وليّ امراللّه نيز به حقد و حسد شديدی که عظمت مقام حضرت عبدالبهاء در وجود برادر بیوفای خود، ميرزا محمّد علی، ناقض اکبر، برانگيخته بود اشاره نموده و آن را با بغض و حسد فوق العاده‌ای که کمالات عاليه يوسف در قلوب برادرانش احداث کرده بود مقايسه فرموده‌اند.
یادداشت ها ص۱۰۴

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۵»

گمان مبرید که ما نازل کردیم برای شما احکام را بلکه گشودیم مُهرِ شراب مُهر شده را به انگشتان قدرت و اقتدار. گواهی میدهد به این آنچه نازل گشته است از قلم وحی، بیاندیشید ای اندیشمندان (ای صاحبان افکار)
(آنچه منظور اصلی و مقصود واقعی حق جل جلاله در این ظهور مبارک بوده، فتح رحیق مختوم بود یعنی کشف اسرار و معانی موجود در کتب قبل و برداشتن مُهر از رمزِ معانی آیاتی که در کتب مقدسه سابقه بود و معانی آن بر همه مردم پوشیده و مکتوم بود.)

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ٥)

-انّا… فتحنا ختم الرّحيق المختوم باصابع القدرة و الاقتدار (بند ٥)
حرمت استعمال خمر و ساير مشروبات الکلی در کتاب مستطاب اقدس نازل گرديده.
(يادداشتهای شماره ١٤٤ و ١٧٠).
کلمه رحيق (شراب ناب) اشاره به نيروئی است که نشئه معنوی می بخشد و انبعاثات روحانی ايجاد می کند. اين اصطلاح در آثار جمال اقدس ابهی و در انجيل و قرآن و روايات قديم هندی به کار برده شده است.
مثلا در قرآن کريم چنين نازل گشته انّ الابرار … يسقون من رحيق مختوم. جمالقدم در آثار گهربار خويش می فرمايند مقصد از رحيق مختوم ظهور مبارک است که روائح قدس مکنونه‌اش بر جميع ممکنات مبذول گشته است. همچنين می فرمايند ختم اناء مسک احديّه را حضرتش به يد قدرت مفتوح و حقايق معنويّه مستوره را مکشوف و شاربين را به مشاهده انوار توحيد فائز و به عرفان مقصد اصلی کتب آسمانی نائل فرموده‌اند.
جمال مبارک در مناجاتی برای مؤمنين رحيق رحمت طلبيده می فرمايند: فارزقهم يا الهی رحيق رحمتک ليجعلهم غافلين عن دونک و قائمين علی امرک و مستقيمين علی حبّک.
یادداشت ها ص١٠٥

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ٦»

به تحقیق واجب شده است بر شما نماز ۹ رکعت از جانب خداوند نازل کننده آیات. هنگام ظهر و صبح ها و غروب و بخشیدیم تعداد دیگر را، فرمانی است در کتاب الهی زیرا اوست فرمان دهنده و توانا و صاحب اختیار. (در شریعت بیان حضرت اعلی میفرمایند نماز نوزده رکعت است).
هنگامیکه اراده کردید نماز بخوانید، بگردانید رویهایتان را به جانب اقدس من، همان مقام مقدسی که قرار داد آن را خداوند محل طواف عالم بالا و قبله گاه اهل شهرهای بقا و مرکز صدور فرمان برای کسانیکه در زمین ها و آسمان ها هستند. (همان منظر اکبر که محل استقرار جمال مبارک است). و هنگام غروب آفتابِ حقیقت و بیان (هنگام عروج شمس حقیقت جمال قدم – حضرت بهاءالله از عالم ادنی) جایگاهی که تعیین نمودیم برای شما. هر آینه اوست ارجمند و بسیار دانا. (آن نقطه مُقدّره به تصریح حضرت عبدالبهاء روضه مبارکه در بهجی در خارج مدینه عکاست).

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۶)

-قد کتب عليکم الصّلوة (بند ٦)
در لسان عربی کلمات مختلف برای دعا وجود دارد. اما صلات (نماز) که در کتاب مستطاب اقدس منصوص و انجامش بر مؤمنين فرض گرديده نمازی است که بايد در اوقات معيّن شبانه روز تلاوت شود. جمال اقدس ابهی می فرمايند: برای صوم و صلات عنداللّه مقامی است عظيم (سؤال و جواب، فقره ٩٣). حضرت مولی الوری می فرمايند: نماز سبب خضوع و خشوع و توجّه و تبتّل الی اللّه است. انسان در صلات با خدا مناجات کند و تقرّب جويد و با معشوق حقيقی خويش گفتگو نمايد. به واسطه صلات مقامات روحانی حاصل گردد. نماز مذکور در آيه فوق (يادداشت شماره ٩) با نزول سه صلاتی که جمال قدم بعداً نازل فرمودند منسوخ گرديد (سؤال و جواب فقره ٦٣). صورت سه نماز مذکور که در بين ياران معمول است با دستور العمل مربوط به روش اداء آنها، در اين مجلّد تحت عنوان (ملحقات کتاب اقدس) درج گرديده. توضيحات مربوط به اين سه نماز در چند فقره از رساله سؤال و جواب) بيان گرديده. جمال مبارک افراد را در اداء هر يک از اين سه نماز مختار فرموده‌اند (سؤال و جواب فقره ٦٥).
توضيحات ديگر مربوط به فريضه صلات در فقرات ٦٦، ٦٧، ٨١، ٨٢ مندرج خصوصيات حکم صلات در جزوه (تلخيص و تدوين حدود و احکام) که در اين مجلّد درج گرديده، در قسمت د، ١-١ تا ١٧-١ خلاصه شده است.
-تسع رکعات (بند ٦)
رکعت مجموعه‌ای است از آيات صلات که تلاوتش با رکوع و سجود و ديگر اعمال توأم است. صلاتی را که جمال اقدس ابهی بدايتاً نازل فرمودند شامل نه رکعت بوده است.
نصّ اين صلات مفقود گشته و لذا طرز انجام آن معلوم نيست (يادداشت شماره ٩). در لوحی حضرت عبدالبهاء درباره سه نمازی که در بين احبّاء معمول است می فرمايند: انّ فی کلّ کلمة و حرکة من الصّلوة لاشارات و حکمة و اسرار تعجز البشر عن ادراکها و لا تسع المکاتيب و الاوراق.
طبق بيان حضرت وليّ امراللّه چند دستور ساده‌ای را که جمال قدم برای تلاوت بعضی از ادعيه معيّنه نازل فرموده‌اند نه تنها اهميت روحانی دارد، بلکه انسان را در حصر توجّه در احيان دعا و تفکّر و تأمّل در آيات مبارکه ياری می نمايد.
-حين الزّوال و فی البکور و الاصال (بند ٦)
جمال مبارک در تعريف کلمات بکور، زوال و آصال که برای اوقات برگزاری صلات وسطی معيّن شده می فرمايند که اين اوقات مقارن است با حين اشراق الشّمس و الزّوال و الغروب (سؤال و جواب فقره ٨٣). سپس توضيح می فرمايند که مهلت صلات صبح الی زوال و من الزّوال الی الغروب و من الغروب الی ساعتين است. مضافاً حضرت عبدالبهاء تبيين می فرمايند که موعد صلات صبح از طلوع فجر است. تعريف کلمه زوال که من الزّوال الی الغروب ذکر شده راجع به هر دو صلات صغير (شهادت حين زوال) و صلات وسطی می باشد.
-و عفونا عدّة اخری (بند ۶)
تعداد رکعات نماز در دور بيان و همچنين در اسلام بيش از نه رکعتی است که در کتاب اقدس تعيين گشته (يادداشت شماره ٤). حضرت نقطه اولی در کتاب مبارک بيان برای صلات نوزده رکعت معيّن فرموده بودند که بايد در بيست و چهار ساعت يکبار ادا شود (از ظهر يک روز تا ظهر روز بعد). صلات اسلامی در هر روز پنج مرتبه ادا می شود، يعنی طلوع فجر، ظهر، بعد از ظهر، غروب و شام. گر چه تعداد رکعات به نسبت اوقات نماز تغيير می يابد، مجموعاً در طول روز هفده رکعت است.
-اذا اردتم الصّلوة ولّوا وجوهکم شطری الاقدس المقام المقدّس الّذی جعله اللّه … مقبل اهل مدآئن البقآء (بند ٦)
مقبل، يعنی محلّی که نمازگزار به طرف آن توجّه می کند، که قبله ناميده می شود. مفهوم قبله در اديان گذشته نيز موجود بوده است. قبله در ايّام پيشين اورشليم بود حضرت رسول اکرم آن را تغيير داده مکّه را قبله قرار فرمودند. دستور حضرت اعلی در کتاب بيان عربی در مورد قبله چنين است: انّما القبلة من يظهره اللّه متی ينقلب تنقلب الی ان يستقرّ.
مضمون اين فقره را جمال اقدس ابهی در کتاب مستطاب اقدس (بند ١٣٧) نقل و تأييد فرموده‌اند. همچنين درباره توجّه به قبله می فرمايند: در صلات حکم قبله ثابت (سؤال و جواب، فقرات ١٤ و ٦٧)، ولی در مورد ساير ادعيه و اذکار افراد مختارند به هر سمتی که بخواهند توجّه نمايند.
-و عند غروب شمس الحقيقة و التّبيان المقرّ الّذی قدّرناه لکم (بند ٦)
جمال قدم مقرّر فرموده‌اند که پس از صعود آن حضرت قبله اهل بهاء محلّ استقرار عرش مطهّر است. حضرت عبدالبهاء اين مقام مقدّس يعنی روضه مبارکه را که در بهجی (عکّا) واقع است “مرقد منوّر” و “مطاف ملأ اعلی” توصيف فرموده‌اند.
در توقيعی که حسب الامر حضرت وليّ امراللّه صادر گشته در اهميت روحانی توجّه به قبله مثال ذيل را بيان فرموده‌اند: همان طور که گياه جهت حيات و رشد خود به طرف نور آفتاب متمايل است، ما هم در احيان دعا و مناجات قلوبمان را به مظهر الهی، جمال اقدس ابهی متوجّه می سازيم و توجّه ظاهری به تربت مقدّسش را در عالم خاک رمزی از توجّه باطنی خود می شماریم. (ترجمه)
یادداشت ها ص ۱۰۶

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۷»

هر چیزی تحقق می یابد به فرمان محکم او. هنگامیکه درخشید از افق بیان آفتاب احکام، بر همه واجب است که آن حکم را پیروی کنند اگر چه فرمانی باشد که شکافته گردد از آن آسمانهای قلوب ادیان. (حکمی بر خلاف احکام شرایع قبل) براستی که او میکند آنچه را خواهد و پرسش نمی شود از آنچه خواسته و چیزی که حکم کند بدان محبوب، همان محبوب است سوگند به مالک ایجاد. همانا کسی که یافت بوی خوش رحمان را و شناخت مَطلع این بیان را (احکام و مقام مقدس مظهر امر را بشناسد) بدرستی که او با دو چشم خود به استقبال تیر ها میرود برای اثبات این احکام در بین خلق. (عارف حقیقی کسی است که برای اثبات حق از بذل جان و مال دریغ نکند). خوشا به حال کسیکه اقبال کند و نائل گردد به این خطاب جدا کننده حق از باطل. فَصلُ الخِطاب = فاصل بین حق و باطل – حکم یا کلام یا آنچه که حق را از باطل جدا کند.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۸»

به تحقیق شرح دادیم نماز را در لوحی دیگر، خوشا به حال کسی که انجام دهد آنچه را که امر شده به آن از نزد مالک بندگان. به تحقیق نازل شد در نماز میت شش تکبیر (یعنی الله ابهی) از جانب خداوند نازل کننده آیات و کسی که نزد او علم خواندن است (توانایی خواندن دارد) بر اوست که بخواند آنچه نازل شده قبل از آن (مناجات قبل از تکبیرات) و در غیر اینصورت عفو نموده خداوند از او. همانا اوست ارجمند و بخشنده.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ٨)

-قد فصّلنا الصّلوة فی ورقة اخری (بند ٨)
اصل صلات نه رکعتی را جمال مبارک نظر به حکمت در لوحی مجزّا نازل فرمودند (سؤال و جواب، فقره ٦٣). متن اين صلات در زمان حيات عنصری هيکل اقدس به مؤمنين ارسال نشد و سه نمازی که اکنون مورد استفاده احبّاء است جايگزين آن گرديد.
اندکی بعد از صعود جمال اقدس ابهی، ميرزا محمّد علی، ناقض اکبر متن صلات نه رکعتی و تعدادی از الواح ديگر را به سرقت برد.
-صلوة الميّت (بند ٨)
صلات ميّت تنها نمازی است که بطور جماعت برگزار می شود (به ملحقات کتاب مستطاب اقدس مراجعه شود). طرز اداء اين صلات آن است که حضّار ساکت می ايستند و يکی از احبّاء آن را تلاوت می کند (يادداشت شماره ١٩). به موجب بيان جمال مبارک صلات ميّت … مخصوص کبار است (سؤال و جواب، فقره ٧٠) و وقت اداء صلات قبل از دفن ميّت است و توجّه به قبله در موقع تلاوت اين نماز لازم نيست (سؤال و جواب، فقره ٨٥). جزئيّات ديگر مربوط به صلات ميّت در جزوه (تلخيص و تدوين حدود و احکام)، قسمت د، ١٣-١ تا ١٤-١ خلاصه شده است.
-قد نزّلت فی صلوة الميّت ستّ تکبيرات من اللّه منزل الايات (بند ٨)
صلات ميّت از چند فقره تشکيل شده. يک فقره آن عبارت از تکرار شش مرتبه تکبير “اللّه ابهی” است. بعد از اداء هر تکبير يکی از شش آيه‌ای که مخصوص اين صلات نازل شده نوزده بار تلاوت می گردد. اين آيات با آيات صلات ميّت که حضرت نقطه اولی در کتاب مبارک بيان نازل فرموده‌اند تطابق کامل دارد. جمال اقدس ابهی مناجاتی به اول اين فقرات اضافه فرموده‌اند.
یادداشت ها ص ۱۱۰

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۹»

باطل نمی کند مو (موی حیوانات) نماز شما را و چیز هائی هم که فاقد روح هستند مانند استخوان و غیر آن. بپوشید پوست سمور را همانطور که می پوشید خز و سنجاب و غیر آنها را. بدرستی که نهی نشده در قرآن و لکن اشتباه شده بر علماء همانا اوست ارجمند و دانا.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ٩)

-لا يبطل الشّعر صلوتکم و لا ما منع عن الرّوح مثل العظام و غيرها البسوا السّمّور کما تلبسون الخزّ و السّنجاب و ما دونهما (بند ٩)
پيروان بعضی از اديان گذشته بر اين عقيده‌اند که اگر موی برخی از حيوانات و يا بعضی اشياء معيّن ديگر همراه نمازگزار يا بر لباس او باشد سبب بطلان نماز می گردد. حضرت نقطه اولی در کتاب مبارک بيان عربی می فرمايند که اين اشياء مبطل صلات نيست و جمال مبارک اين مطلب را در آيه فوق تأييد فرموده‌اند.
یادداشت ها ص ۱۱۲

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ١٠»

به تحقیق واجب گشته است بر شما نماز و روزه از اول بلوغ به فرمان خداوند، پروردگار شما و پروردگار پدران پیشین شما. کسی که در وجودش ناتوانی است از مرض یا پیری، بخشیده است خداوند از او به فضلی از نزد خود. همانا اوست آمرزنده و بخشنده. به تحقیق اجازه داده است خداوند برای شما سجده بر هر چیز طاهری و برداشت حکم محدودیت در کتاب را (در حکم سجده محدودیتی را که در کتاب بیان بود بر داشته شد). همانا خداوند میداند و شما نمیدانید.
هر کس نیافت آب، پنج مرتبه بگوید (بسم اللهِ الاَطهرِ الاَطهر) بنام خداوند پاک تر و پاکیزه تر. پس از آن شروع میکند در عمل (نماز خواندن). این است آنچه حکم فرموده بدان مولای عالمیان. و در شهرهایی که طولانی است شب ها و روزها نماز بگذارید به ساعت ها و شاخص هایی که به وسیله آنها وقت ها تعیین می شود. همانا اوست بیان کننده و دانا.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۰)

-قد فرض عليکم الصّلوة و الصّوم من اوّل البلوغ (بند ١٠)
جمال اقدس ابهی در تعيين سنّ بلوغ شرعی می فرمايند: بلوغ در سال پانزده است نساء و رجال در اين مقام يکسان است (سؤال و جواب، فقره ٢٠). برای اطّلاع از جزئيّات مربوط به مدّت ايّام صيام به يادداشت شماره ٢٥ مراجعه شود.
-من کان فی نفسه ضعف من المرض او الهرم (بند ١٠)
کسانی که بر اثر بروز مرض يا کبر سنّ ضعف بر آنان مستولی شده باشد از صوم و صلات معافند. جمال مبارک می فرمايند: از برای صوم و صلات عنداللّه مقامی است عظيم، ولکن در حين صحّت فضلش موجود و عند تکسّر عمل به آن جايز نه (سؤال و جواب، فقره ٩٣). در تعيين سنّ هرم می فرمايند: نزد اهل بهاء تجاوز از سبعين است (سؤال و جواب، فقرهء ٧٤). حضرت وليّ امراللّه در اين مورد فرموده‌اند که هر شخصی به سنّ هرم رسد، چه مبتلا به ضعف باشد چه نباشد، مطلقاً مشمول عفو است.
معافيت از صوم به طبقات خاصّ ديگری نيز اعطاء شده که صورت آن در جزوه (تلخيص و تدوين حدود و احکام)، قسمت د، ٥-٢ مندرج است. برای اطّلاعات بيشتر در اين باره به يادداشتهای شماره ٢٠، ٣٠ و ٣١ مراجعه شود.
-قد اذن اللّه لکم السّجود علی کلّ شیء طاهر و رفعنا عنه حکم الحدّ فی الکتاب (بند ١٠)
سجود در اديان گذشته غالباً از آداب لازمه صلات محسوب می شود. در کتاب مبارک بيان عربی حضرت نقطه اولی به مؤمنين دوره بيان فرموده بودند که پيشانی خود را در وقت سجود بر بلور نهند. همين طور در اسلام در مورد اشيائی که بر آن سجده جايز است شرايط و قواعدی معمول است. جمال اقدس ابهی همه اين محدوديتها را ملغی نموده تصريح می فرمايند که سجود بر هر شیء پاکی جايز است.
-من لم يجد المآء يذکر خمس مرّات بسم اللّه الاطهر الاطهر ثمّ يشرع فی العمل (بند ١٠)
وضو عبارت است از شستن دست و صورت به نيّت اداء نماز. اگر آب يافت نشود بايد آيه ای مخصوص که برای اين منظور نازل گرديده پنج مرتبه تکرار شود. برای اطّلاعات کلّی در باره وضو به يادداشت شماره ٣٤ مراجعه شود. حکم تيمّم در صورت عدم وجود آب در ادوار پيشين سابقه دارد و در قرآن کريم و کتاب مبارک بيان عربی نيز نازل شده است.
-و البلدان الّتی طالت فيها اللّيالی و الايّام فليصلّوا بالسّاعات و المشاخص الّتی منها تحدّدت الاوقات (بند ١٠)
اين حکم مربوط به نقاطی است که در اماکن بعيده شمالی يا جنوبی واقع و طول مدّت شب و روز در آن نقاط تفاوت بسيار دارد (سؤال و جواب، فقرات ٦٤ و ١٠٣). اين حکم شامل صوم نيز می شود.
یادداشت ها ص ۱۱۲

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۱»

به تحقیق عفو کردیم از شما نماز آیات را (مانند زلزله که از علامات طبیعت است، خسوف، کسوف، طوفان…) هر گاه ظاهر شود یکی از این علامات، یاد کنید خداوند را به عظمت و توانایی.
همانا اوست شنونده و بینا. بگویید: “العظَمة لله ربِ ما یُری و ما لا یُری رَب ِالعالَمین” (بزرگی از آن خداوند، پروردگار آنچه دیدنی و نادیدنی و پروردگار عالمیان است).

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ١١)

-قد عفونا عنکم صلوة الايات (بند ١١)
نماز آيات در بين مسلمين معمول است، در مواقع حدوث وقايع طبيعی از قبيل زلزله، کسوف و خسوف و ديگر پديده‌هائی که موجب خوف است و آنها را از آفات سماويّه محسوب می دارند اين نماز را ادا می کنند. لزوم برگزاری اين نماز را جمال اقدس ابهی ملغی و به جايش آيه “العظمة للّه ربّ ما يری و ما لا يری ربّ العالمين” را نازل فرموده‌اند. تلاوت اين آيه از واجبات نيست (سؤال و جواب، فقره ٥٢).
یادداشت ها ص ۱۱۵

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۲»

نوشته شد (واجب شد) بر شما نماز انفرادی به تحقیق برداشته شد حکم جماعت مگر در نماز میت. بدرستی که او اَمر کننده و داناست.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ١٢)

-قد رفع حکم الجماعة الّا فی صلوة الميّت (بند ١٢)
حکم نماز جماعت، مثل صلاتی که در اسلام معمول است و مردم روزهای جمعه در مسجد به امام جماعت اقتدا می نمايند، در امر بهائی منسوخ و تحريم گرديده است. تنها نماز جماعتی که در اين امر حکمش نازل شده صلات ميّت است (يادداشت شماره ١٠).
اين صلات را يکی از حضّار، بدون آنکه توجّه به سمت مخصوصی داشته باشد، تلاوت می کند و سايرين ساکت ايستاده استماع می نمايند. در موقع اداء اين صلات توجّه به قبله لازم نيست (سؤال و جواب، فقره ٨٥).هر يک از نمازهای سه گانه که اداء آن در طول مدّت شبانه روز فرض است انفرادی برگزار می شود نه به طور جماعت.
برای تلاوت ساير ادعيه نيز در امر بهائی هيچ طريق خاصّی وجود ندارد. احبّاء مختارند ادعيه غير مفروض را چه در اجتماعات و چه در تنهائی به نحو دلخواه تلاوت نمايند. در اين خصوص حضرت وليّ امراللّه می فرمايند:
… گر چه ياران مختارند که در اين مورد طبق تمايلات خود عمل نمايند … بايد بسيار مراقب باشند که هر طريقی را که اتّخاذ می نمايند حالت تصلّب پيدا نکند و به صورت آداب مرسومه در نيايد. اين نکته‌ای است که احبّاء بايد هميشه در نظر داشته باشند که مبادا از طريق واضحی که در تعاليم مبارکه ارائه شده منحرف گردند. (ترجمه)
یادداشت ها ص ۱۱۵

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۳»

به تحقیق عفو نموده خداوند از زن ها در ایام مُعینه، نماز و روزه را، و بر آنهاست اینکه وضو سازند و تَسبیح گویند نود و پنج مرتبه از هر ظهر تا ظهر دیگر “سُبحانَ اللهِ ذِی الطَلعَةِ وَ الجَمال” (منزه است خداوند صاحب زیبا و زیبایی). این است آنچه مقدر گشته در کتاب اگر شمایید از دانایان.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ١٣)

-قد عفا اللّه عن النّسآء حين ما يجدن الدّم الصّوم و الصّلوة (بند ١٣)
معافيت از صوم و صلات در مواقع عادت ماهيانه به نساء اعطاء گرديده. در آن ايّام نسوان در عوض اداء صلات يوميّه وضو گرفته (يادداشت شماره ٣٤)، نود و پنج مرتبه آيه: “سبحان اللّه ذی الطّلعة و الجمال” را در يک مرتبه، از ظهر يک روز تا ظهر روز بعد، تکرار میمايند. سابقه اين حکم در کتاب مبارک بيان عربی موجود است. در بعضی از اديان قبل، نسوان در موقع عادت ماهيانه از نظر شعاير دينی ناپاک محسوب می شدند و از انجام فرايض صوم و صلات محروم بودند. جمال اقدس ابهی مفهوم شرعی نجس بودن افراد و اشياء را از ميان برداشته‌اند (يادداشت شماره ١٠٦). طبق توضيح بيت العدل اعظم معافيت از انجام بعضی از فرايض و وظايف دينی که در کتاب مستطاب اقدس نازل گرديده، همان طور که مفهوم کلمه می رساند، معافيت است نه تحريم. بنا بر اين افراد احبّائی که مشمول معافيت هستند مختارند در صورتی که مايل باشند اين معافيت را منظور ندارند. در عين حال بيت العدل اعظم توصيه میفرمايند که احبّاء در اتّخاذ تصميم حکيمانه قضاوت نمايند و متوجّه باشند که در اعطای چنين معافيت هائی جمال مبارک حکم و مصالحی را منظور داشته‌اند. معافيت از انجام صلات که در اصل مربوط به نماز نه رکعتی بوده همچنان شامل سه نمازی است که جايگزين آن گرديده است.
یادداشت ها ص ۱۱۶

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۴»

و بر شما مردان و زنان است در مسافرت ها هنگامیکه رسیدید در مکان امن و استراحت نمودید، به جای هر نمازی که فوت شده یک سجده به جای آورده و در آن ذکر کنید “سُبحان َالله ِذی العَظَمةِ و الِاجلال والمَوهِبَه الِافضال” منزه است خداوند صاحب عظمت و بزرگواری و بخشش و فضیلت و کسیکه عاجز است و توانایی گفتن این ذکر را ندارد بگوید “سبحان الله” منزه است خداوند، همانا کفایت میکند او را زیرا اوست کفایت کننده و جاودانی و بخشاینده.
و پس از اتمام سجده بر شما مردان و زنان است که بر هیکل توحید (چهار زانو) بنشینید و هجده مرتبه “سُبحانَ اللهِ ذی المُلکِ وَ المَلکوت” بگوئید. منزه است خداوند صاحب مُلک و ملکوت این گونه بیان میکند خداوند راه های راستی و هدایت را که همه آنها به این راه واحد منتهی می شوند و آن این راه مستقیم است (و آن همین شریعت الهی است). سپاس گذارید خداوند را به این فضل بزرگ. ستایش کنید خدای را به این موهبتی که احاطه نموده آسمان ها و زمین ها را. یاد کنید خداوند را به این رحمتی که پیشی گرفته است بر جهانیان.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ١٤)

-و لکم و لهنّ فی الااسفار اذا نزلتم و استرحتم المقام الامن مکان کلّ صلوة سجدة واحدة (بند ١٤)
معافيت از صلات در مواقعی است که ناامنی به حدّی باشد که اداء صلات را برای نمازگزار غير ممکن سازد. اين معافيت هم در سفر و هم در حضر قابل اجرا است و باعث می شود تا قضای نمازهائی که به خاطر عدم امنيت فوت شده به جا آورده شود.
جمال مبارک تصريح فرموده‌اند که در سفر اگر موقع امن باشد صلات ساقط نه (سؤال و جواب، فقره ٥٨).
فقرات ٢١ ، ٥٨ ، ٥٩ ، ٦٠ ، و ٦١ رساله (سؤال و جواب) اين موضوع را مبسوطاً بيان می کند.
-و بعد اتمام السّجود لکم و لهنّ ان تقعدوا علی هيکل التّوحيد (بند ١٤)
مراد از هيکل التّوحيد چهار زانو نشستن است.
یادداشت ها ص ۱۱۷

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۵»

بگو به تحقیق قرار داد خداوند کلید گنج را محبت قلبی من اگر شمائید از عارفان. اگر این کلید و محبت الهی نسبت به بندگان نبود هر آینه این گنج برای همیشه مستور و مخفی باقی می ماند اگر شما از یقین کنندگان هستید. بگو این است مَطلع وحی و مَشرق تابشی که بواسطه این انوار الهی، روشن گردیده آفاق. اگر شما بدانید (این وجود مقدس، مظهر امر الهی است که محل طلوع وحی و محل تابش انوار الهی است که به واسطه این انوار الهی روشن و نورانی شده است تمام آفاق). همانا این است حُکم محکم و به آن تثبیت می گردد هر حکم محکمی.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۵)

-قل قد جعل اللّه مفتاح الکنز حبّی المکنون (بند ١٥)
در اسلام حديثی است مشهور درباره خدا و خلق موجودات از اين قرار:
کنت کنزاً مخفيّاً فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف.
در بعضی از آثار مبارکه به اين حديث اشاره شده. مثلا جمال مبارک در يکی از مناجات‌ها می فرمايند:
سبحانک اللّهمّ يا الهی اشهد انّک انت کنت کنزاً مکنوناً فی غيب ذاتيّتک و رمزاً مخزوناً فی کينونتک فلمّا اردت ان تعرف فخلقت العالم الاکبر و الاصغر و اخترت منهما الانسان و جعلته حاکياً عنهما يا ربّنا الرّحمن و اقمته مقام نفسک بين ملأ الامکان و جعلته مطلع اسرارک و مشرق وحيک و الهامک و مظهر اسمائک و صفاتک الّذی به زيّنت ديباج کتاب الابداع يا مالک الاختراع ((مناجات)، فقره ٣٨).
همچنين در کلمات مکنونه می فرمايند:
يا ابن الانسان احببت خلقک فخلقتک فاحببنی کی اذکرک و فی روح الحياة اثبّتک.
حضرت مولی الوری در تفسير حديث فوق می فرمايند:
ای سالک سبيل محبوب، بدان اصل مقصود در اين حديث قدسی ذکر مراتب ظهور و بطون است در اعراش حقيقت که مشارق عزّ هويّتند. مثلاً قبل از اشتعال و ظهور، نار احديّه بنفسها لنفسها در هويّت غيب مظاهر کلّيه است. آن مقام کنز مخفی است و چون آن شجره مبارکه بنفسها لنفسها مشتعل گردد و آن نار موقده ربّانيه بذاتها لذاتها برافروزد آن مقام “فاحببت ان اعرف” است و چون از مشرق ابداع به جميع اسماء و صفات نامتناهيه الهيّه بر امکان و لامکان مشرق گردد آن مقام ظهور خلق بديع و صنع جديد است که مقام “فخلقت الخلق” است و چون نفوس مقدّسه حجبات کلّ عوالم و سبحات کلّ مراتب را خرق نمايند و به مقام مشاهده و لقاء فايز شوند در آن وقت علّت خلق ممکنات که عرفان حقّ است مشهود گردد.
یادداشت ها ص ۱۱۸

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۶»

ای قلم اعلی (ای مظهر امر الهی) بگو ای اهل عالم به تحقیق واجب کردیم بر شما روزه را در روزهای معین و محدود و قرار دادیم نوروز را عید (عید صیام) برای شما پس از پایان یافتن ایام صیام. این گونه درخشید آفتاب بیان الهی از افق این کتاب از نزد مالک آغاز و انجام.
قرار دهید روزهای زائد از سال را قبل از ماه صیام. همانا قرار دادیم آنها را مظاهر “هاء” در بین لیالی و ایام، لذا محدود نشده به حدود سال و ماهها. سزاوار است بر اهل بهاء این که اِطعام کنند در آن روز خود و خویشاوندان و بستگان سپس فقرا و بینوایان را و تهلیل و تکبیر و تسبیح و تمجید گویند پروردگارشان را به سرور و شادمانی.
هنگامیکه تمام شد ایام اِعطاء و بخشش پس آن وقت وارد روزه گرفتن بشوید. اینگونه حکم نمود مولای عالمیان. بر مسافر و مریض و حامله و شیر ده روزه واجب نیست. عفو نموده خداوند از آنها به فضلی از نزد خود. همانا اوست ارجمند و بخشاینده.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۶)

-قلم الاعلی (بند ۱۶)
مقصود از قلم اعلی که در آثار مبارکه به آن اشاره شده نفس جمال قدم است. اين اصطلاح معرّف شأن آن حضرت در نزول آيات است.
-قد کتبنا عليکم الصّيام ايّاماً معدودات (بند ۱۶)
صوم و صلات دو رکن از ارکان شريعت اللّه است. جمال اقدس ابهی در يکی از آثار مبارکه می فرمايند که احکام صلات و صوم را جهت تقرّب مؤمنين به بارگاه الهی نازل فرموده‌اند.
حضرت وليّ امراللّه در مورد ماه صيام که در آن از طلوع تا غروب آفتاب بايد از اکل و شرب امساک نمود چنين می فرمايند:
ايّام صيام … اساساً دوره‌ای است برای تفکّر و دعا و تجديد قوای روحانی، دوره‌ای که شخص مؤمن بايد بکوشد تا صفای باطن که لازمه حيات معنوی است در او حاصل شود و نيروهای روحانی را که در ذاتش نهفته است قوّت و طراوت بخشد. بنا بر اين حقيقت و مقصد صيام اصولاً امری است روحانی. صوم رمزی است از کفّ نفس و تذکاری است برای اجتناب از هواهای نفسانی و شهوانی (ترجمه)
صوم بر همه افراد اهل بهاء از پانزده تا هفتاد سالگی فرض است. خلاصه‌ای از جزئيّات مربوط به حکم صوم و معافيت افراد در جزوه (تلخيص و تدوين حدود و احکام)، قسمت د، ١-٢ تا ٦-٢ مندرج است. برای مطالعه در باره معافيت از صوم به يادداشت‌های شماره ١٤، ٢٠، ٣٠ و ٣١ مراجعه شود.
ايّام نوزده روزه صيام مقارن است با شهرالعلاء از تقويم بديع که معمولاً مصادف است با دوم الی بيستم ماه مارس. شهرالعلاء بلافاصله بعد از ايّام هاء شروع ميشود (یادداشت‌های شماره ٢٧ و ١٤٧) و خاتمه‌اش آغاز عيد نوروز است (يادداشت شماره ٢٦).
-و جعلنا النّيروز عيداً لکم بعد اکمالها (بند ۱۶)
حضرت نقطه اولی تقويم جديدی وضع فرموده اند که به تقويم بديع يا تقويم بهائی معروف شده است (يادداشت های شماره ٢٧ و ١٤٧). طبق اين تقويم طول يک روز عبارت از فاصله زمانی بين غروب يک يوم است تا غروب يوم بعد. در کتاب مبارک بيان حضرت اعلی شهرالعلاء را به شهر صيام تخصيص داده و خاتمه‌اش را نوروز مقرّر داشته و آن را يوم اللّه ناميده‌اند. حضرت بهاءاللّه اين تقويم را تأييد و نوروز را از اعياد امری محسوب فرموده‌اند.
نوروز روز اول سال نو و مقارن است با اعتدال ربيعی در نيم کره شمالی. اين روز معمولاً با ٢١ مارس مصادف می شود. جمال مبارک می فرمايند که عيد نوروز همان يومی است که در آن آفتاب به برج حمل تحويل می گردد (يعنی اعتدال ربيعی)، حتّی اگر اين تحويل يک دقيقه به غروب مانده صورت گيرد (سؤال و جواب، فقره ٣٥). با توجّه به زمان تحويل آفتاب، روز نوروز ممکن است با ٢٠، ٢١ يا ٢٢ ماه مارس مقارن گردد.
جمال اقدس ابهی تفاصيل بسياری از احکام را به تشريع بيت العدل اعظم موکول فرموده‌اند. جزئيّات مربوط به تقويم بهائی از جمله مطالبی است که بيت العدل اعظم بايد در باره آن تصميم بگيرند. حضرت وليّ امراللّه می فرمايند که برای تعيين دقيق وقت نوروز بايد نقطه مشخّصی روی کره زمين در نظر گرفته شود و وقت تحويل سال در آن نقطه ميزان بدايت سال نو در سراسر عالم قرار گيرد. انتخاب اين نقطه را منوط به تصميم بيت العدل اعظم فرموده‌اند.
-و اجعلوا الايّام الزآئدة عن الشّهور قبل شهر الصّيام (بند ۱۶)
اساس تقويم بديع سال شمسی است که ٣٦٥ روز و ٥ ساعت و تقريباً ٥٠ دقيقه است.
تقويم بديع شامل نوزده ماه نوزده روزه است که جمعاً ٣٦١ روز می شود. چهار روز باقی مانده که در سالهای کبيسه پنج روز می گردد، ايّام هاء است. حضرت نقطه اولی موقع ايّام هاء را در تقويم صريحاً معيّن نفرمودند. حضرت بهاءاللّه در کتاب مستطاب اقدس آن ايّام زائده را بلافاصله قبل از شهرالعلاء که شهر صيام است قرار داده‌اند. برای اطّلاع بيشتر به کتاب (عالم بهائی)، مجلّد هجدهم، قسمت تقويم بهائی مراجعه شود.
-انّا جعلناها مظاهر الهآء (بند ۱۶)
ايّام زائده در تقويم که به ايّام هاء معروف است امتيازش در اين است که مظاهر حرف “هاء” می باشد. ارزش عددی حرف “هاء” به حساب ابجد پنج است که با حدّ اعلای ايّام زائده مطابق است. در آثار مبارکه حرف “هاء” مبيّن معانی روحانی متعدّدی است و از جمله رمزی از هويّت الهيّه می باشد.
-و اذا تمّت ايّام الاعطآء قبل الامساک (بند ۱۶)
جمال اقدس ابهی به پيروان خود امر فرموده‌اند که ايّام هاء را با وجد و سرور به برگزاری ضيافات و انفاق به فقرا اختصاص دهند. حضرت وليّ امراللّه می فرمايند که ايّام هاء مخصوص مهمان نوازی و اعطاء هدايا و غيره می باشد.
-ليس علی المسافر … من حرج (بند ۱۶)
حضرت بهاءاللّه حدّاقلّ مدّت سفر را که مشمول معافيت از صوم می شود معيّن فرموده اند (سؤال و جواب، فقرات ٢٢ و ٧٥). جزئيّات اين حکم در جزوه (تلخيص و تدوين حدود و احکام)، قسمت د، ١-١-٥-٢ تا ٥-١-٥-٢ خلاصه شده.
بر حسب بيان حضرت وليّ امراللّه مسافرين گر چه از فريضه صوم معافند، ولی مختارند که اگر بخواهند صائم گردند. و اين معافيت شامل تمام طول مدت سفر است، نه فقط ساعاتی که شخص مسافر در قطار راه آهن يا اتومبيل و غيره می گذراند.
-ليس علی المسافر و المريض و الحامل و المرضع من حرج عفا اللّه عنهم فضلاً من عنده (بند ۱۶)
کسانی که از صوم معافند عبارتند از بيماران، سالخوردگان (يادداشت شماره ١٤)، زنان در ايّام عادت ماهيانه (يادداشت شماره ٢٠)، مسافران (يادداشت شماره ٣٠)، زنان باردار و زنان مرضع. اين معافيت شامل کسانی که به اشغال شاقّه اشتغال دارند نيز می گردد ولی به آنان توصيه شده که در آن ايّام قناعت و ستر لاجل احترام حکم اللّه و مقام صوم اولی و احب (سؤال و جواب، فقره ٧٥). حضرت وليّ امراللّه فرموده‌اند که بيت العدل اعظم نوع کارهائی را که مشمول معافيت از صوم می شود تعيين خواهند کرد.
یادداشت ها ص ۱۲۰

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۷»

این است حدود و احکام الهی که از قلم اعلی در زبُر و الواح نوشته شده است. متمسک شوید به فرامین الهی و قوانین او و نباشید از کسانی که پیروی می کنند دستورات نَفس و هَوی خود را و رها می کنند یا پشت سر می اندازند دستورات الهی را. زیرا این اشخاص از گمان ها و وهم های خود پیروی کردند. باز دارید نفسهای خود را از خوردن و آشامیدن از طلوع تا غروب آفتاب مبادا این که باز دارد شما را هَوی نفس از این فضلی که مقدر شده است در کتاب الهی.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ١٧)

-کفّوا انفسکم عن الاکل و الشّرب من الطّلوع الی الافول (بند ١٧)
اين آيه طول مدّت صوم را معيّن می کند. حضرت مولی الوری در يکی از الواح، بعد از بيان اينکه صوم عبارت از کفّ نفس است از جميع مأکولات و مشروبات می فرمايند: دخان از جمله مشروبات است. در لسان عربی کلمه شرب به استعمال دخان نيز اطلاق می شود.
یادداشت ها ص ۱۲۵

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۸»

به تحقیق نوشته شده بر کسیکه متدین است به خداوند جزا دهنده، اینکه بشوید در هر روز دست ها و سپس صورتش را و بنشیند رو به قبله و نود و پنج مرتبه (الله ابهی) بگوید. این چنین حکم فرمود آفریننده آسمان هنگامیکه مستقر گردید بر عرش های اسماء به عظمت و نیرومندی. همین طور هم وضو بگیرید برای نماز. امری است از خداوند یکتا و مختار.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۸)

-قد کتب لمن دان باللّه الدّيّان ان يغسل فی کلّ يوم يديه ثمّ وجهه … و يذکر خمساً و تسعين مرّةً اللّه ابهی (بند ١٨)
در اسلام حديثی دالّ بر اين مطلب است که از ميان اسماء متعدّد خدا يکی از همه عظيم تر است، ولی هويّت اين اسم تا به حال مستور بود تا آنکه جمال قدم تأييد فرمودند که بهاء اسم اعظم الهی است. عبارت اللّه ابهی يکی از شئون اسم اعظم است (يادداشت شماره ١٣٧) مشتقّات کلمه بهاء نيز اسم اعظم محسوب می شود. حضرت وليّ امراللّه در توقيعی که حسب الامر مبارک صادر گشته فرموده‌اند که نام بهاءاللّه اسم اعظم است و عبارات يا بهاءالابهی در مقام استغاثه و اللّه ابهی در مقام تحيّت هر دو بر نفس مقدّس حضرت بهاءاللّه دلالت دارد. معنی ۹ مقصود از اسم اعظم آن است که جمال قدم به اجلّ و اعظم اسماء الهی مبعوث گشته‌اند، يعنی مقام آن حضرت مقام مظهر کلّی الهی است. تحيّت اللّه ابهی در زمان سرگونی جمال مبارک در ادرنه متداول شد. گرفتن وضو قبل از ذکر نود و پنج مرتبه اللّه ابهی در روز لازم است (يادداشت شماره ٣٤).
-کذلک توضّأوا للصّلوة (بند ١٨)
گرفتن وضو از شرايط لازمه در تلاوت بعضی ادعيه مبارکه است. قبل از به جا آوردن هر يک از سه صلات يوميّه و ذکر نود و پنج مرتبه “اللّه ابهی” و آيه‌ای که نسوان در ايّام عادت ماهيانه به جای نماز و روزه تلاوت می نمايند گرفتن وضو واجب است (يادداشت شماره ٢٠).
وضو عبارت از شستن دست و صورت به نيّت اداء نماز است. در مورد صلات وسطی شستن دست و صورت با تلاوت آياتی مخصوص توأم است (به (ملحقات کتاب مستطاب اقدس) رجوع شود).
اهميت وضو صرفاً در شستن دست و صورت نيست. چنانکه اگر نفسی حتّی بلافاصله بعد از استحمام نيّت نماز نمايد، باز گرفتن وضو برايش لازم است (سؤال و جواب، فقره ١٨).
هر گاه آب برای وضو موجود نباشد، به جای وضو آيه‌ای مخصوص پنج مرتبه بايد تکرار شود (يادداشت شماره ١٦). همچنين کسانی که از نظر صحّی استفاده از آب برايشان مضرّ باشد مشمول اين حکم می باشند (سؤال و جواب، فقره ٥١).
مقرّرات مشروح حکم وضو در جزوه (تلخيص و تدوين حدود و احکام) قسمت د، ١-١٠-١ تا ٧-١٠-١- و همچنين در رساله (سؤال و جواب)، فقرات ٥١، ٦٢، ٦٦، ٧۷ و ٨٦ مندرج است.
یادداشت ها ص ۱۲۶

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۹»

به تحقیق حرام شده بر شما قتل و زنا سپس غیبت و افتراء. اجتناب کنید از آنچه باز داشته شدید در کتاب ها و الواح.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ١٩)

-قد حرّم عليکم القتل (بند ١٩)
حرمت ارتکاب قتل را جمال اقدس ابهی در کتاب مستطاب اقدس (بند ٧٣) تکرار فرموده‌اند. برای قتل عمدی مجازات‌هائی معيّن شده است (يادداشت شماره ٨٦). در مورد قتل غير عمدی، پرداخت مبلغ معيّنی به عنوان خون بها به خانواده شخص مقتول لازم است (کتاب مستطاب اقدس، بند ١٨٨).
-قد حرّم عليکم … الزّنا (بند ١٩)
کلمه زنا در لغت شامل زنای محصن و غير محصن هر دو می‌باشد، يعنی هم به روابط جنسی بين يک فرد متأهّل با کسی که همسر او نيست و هم به طور کلّی به روابط جنسی خارج از محدوده ازدواج اطلاق می شود. جريمه‌ای را که جمال اقدس ابهی مقرّر فرموده‌اند برای مرد و زن غير محصن است که مرتکب زنا شوند (يادداشت شماره ٧٧). تعيين مجازات مربوط به ساير تخلّفات جنسی، من جمله زنای به عنف به تصميم بيت العدل اعظم محوّل شده است.
-ثمّ الغيبة و الافترآء (بند ١٩)
جمال قدم در الواح عديده غيبت، افتراء و عيب جوئی از ديگران را از اعمال ممنوعه محرّمه محسوب داشته، چنانکه در کلمات مکنونه می فرمايند: يا ابن الوجود کيف نسيت عيوب نفسک و اشتغلت بعيوب عبادی من کان علی ذلک فعليه لعنة منّی. و نيز می فرمايند: يا ابن الانسان لا تنفّس بخطآء احد ما دمت خاطئاً و ان تفعل بغير ذلک ملعون انت و انا شاهد بذلک. در کتاب عهدی لسان عظمت به اين انذار شديد ناطق قوله الاحلی: به راستی می گويم لسان از برای ذکر خير است او را به گفتار زشت ميالائيد عفا اللّه عمّا سلف از بعد بايد کل بما ينبغی تکلّم نمايند از لعن و طعن و ما يتکدّر به الانسان اجتناب نمايند.
یادداشت ها ص ۱۲۸

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۲۰»

به تحقیق تقسیم نمودیم میراث ها را بر عدد زاء یعنی (۷) (هر نفسی که وفات یافت، هفت طبقه می توانند از او ارث ببرند). از آن مقدر شده:
برای فرزندان شما از کتاب طاء یعنی (۹) بر عدد مَقت یعنی (۵۴۰=۹×۶۰).
و برای همسران (زن و شوهر) از کتاب حاء یعنی (۸) بر عدد تاء و فاء یعنی (۴۸۰=۸×۶۰).
و برای پدران از کتاب زاء یعنی (۷) بر عدد تاء و کاف یعنی (۴۲۰=۷×۶۰).
و برای مادران از کتاب واو یعنی (۶) بر عدد رفیع یعنی (۳۶۰=۶×۶۰).
و برای برادران از کتاب هاء یعنی (۵) بر عدد شین یعنی (۳۰۰=۵×۶۰).
و برای خواهران از کتاب دال یعنی (۴) بر عدد راء و میم یعنی (۲۴۰=۴×۶۰).
و برای معلمین از کتاب جیم یعنی (۳) بر عدد قاف و فاء یعنی (۱۸۰=۳×۶۰) .
اینگونه حکم نمود مُبشِر من که یاد میکرد مرا در شب‌ها و سحرگاهان (این حکمی که ذکر شد حضرت اعلی در کتاب بیان، فرموده اند). بدرستی که ما چون شنیدیم ناله فرزندان را در پشت پدران، دو برابر کردیم آنچه را که مال آنها بود و کم کردیم از دیگران (از سائر طبقات شش گانه کسر کردیم). همانا اوست توانا بر آنچه که خواهد. انجام میدهد به سلطنت و پادشاهی خود هر گونه اراده نماید.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۲۰)

-قد قسمنا المواريث علی عدد الزّآء (بند ٢٠)
احکام مربوط به ارث فقط در صورتی مجری می گردد که شخص متوفّی وصيّت نامه به جا نگذاشته باشد. در کتاب مستطاب اقدس (بند ١٠٩) امر به نوشتن وصيّت نامه نازل گشته است. در جای ديگر صريحاً می فرمايند که هر فردی بر مايملک خود اختيار تامّ دارد و آزاد است هر طور اراده نمايد وصيّت کند که ارث او بين هر کس، خواه بهائی يا غير بهائی، تقسيم شود (سؤال و جواب، فقره ٦٩). در توقيعی که حسب الامر حضرت وليّ امراللّه صادر شده توضيحات ذيل مندرج است:
گر چه احبّاء مجازند در وصيّت نامه مايملک خويش را به اراده خود تقسيم نمايند، امّا اخلاقاً و وجداناً موظّفند که در نوشتن وصيّت نامه دستور جمال مبارک را در مورد اثرات ثروت در جامعه هميشه در نظر گرفته و آن را مراعات نمايند و از جمع مال به حدّ افراط و تمرکز آن در بين افرادی معدود و يا گروه هائی محدود اجتناب نمايند. (ترجمه)
آيه مذکور در کتاب اقدس مقدّمه قسمت مفصّلی است که در طيّ آن جمال قدم جزئيّات احکام ارث را تشريح می فرمايند. در مطالعه اين قسمت بايد در نظر داشت که گر چه چنين بر می آيد که اين حکم در موردی است که شخص متوفّی مرد باشد ولی فی الجمله احکام مزبور در مورد زنان متوفّی نيز قابل اجرا است.
اصول احکام ارث که طبق آن دارائی شخص متوفّی بين هفت طبقه (اولاد، همسر، پدر، مادر، برادران، خواهران و معلّمين) تقسيم می شود بر پايه احکامی استوار است که حضرت نقطه اولی در کتاب مبارک بيان نازل فرموده‌اند.
اصول احکام ارث که طبق آن دارائی شخص متوفّی بين هفت طبقه (اولاد، همسر، پدر، مادر، برادران، خواهران و معلّمين) تقسيم می شود بر پايه احکامی استوار است که حضرت نقطه اولی در کتاب مبارک بيان نازل فرموده‌اند. تفاصيل عمده احکام ارث، در صورت فقدان وصيّت نامه، از اين قرار است:
۱- در صورتی که شخص متوفّی ذرّيه داشته و ماترک او شامل خانه مسکونی نيز باشد، خانه مسکونی به پسر ارشد می رسد (سؤال و جواب فقره ٣٤).
۲- در صورتی که شخص متوفّی فرزند ذکور نداشته باشد، دو ثلث خانه مسکونی به ذرّيه دختر و ثلث ديگر به بيت العدل راجع است (سؤال و جواب، فقرات ٤١ و ٧٢). درباره اينکه در اين مقام مراد بيت العدل اعظم يا بيت العدل محلّی است به يادداشت شماره ٤٢ مراجعه شود. (به يادداشت شماره ٤٤ نيز مراجعه شود).
۳- ما بقی دارائی شخص متوفّی بين هفت طبقه ورّاث تقسيم می شود. جزئيّات مربوط به سهم هر گروه در رساله (سؤال و جواب)، فقره ٥ و جزوه (تلخيص و تدوين حدود و احکام)، قسمت د، ١-٣-٣ مندرج است.
۴- در صورتی که تعداد ورّاث موجود در هر طبقه بيش از يک فرد باشد، سهم آن طبقه بالسّويّه بين آنها، اعمّ از زن و مرد، تقسيم می شود.
۵- در صورتی که ذرّيه موجود نباشد، سهم اولاد به بيت العدل راجع است (سؤال و جواب، فقرات ٧ و ٤١).
۶- در صورتی که ذرّيه موجود ولی ساير طبقات ورّاث کلّاً يا بعضاً مفقود باشند، دو ثلث سهام آنان به ذرّيه و ثلث ديگر به بيت العدل راجع است (سؤال و جواب، فقره ٧).
۷- در صورت فقدان تمام طبقات مصرّحه، دو ثلث ماترک به خواهرزاده‌ها و برادرزاده های شخص متوفّی می رسد. اگر آنها نيز نباشند سهمشان به عمّه، خاله، عمو و دائی راجع می شود و در صورتی که آنها هم حيات نداشته باشند به فرزندانشان می رسد. در هر حال ثلث باقی مانده به بيت العدل راجع است.
۸- در صورتی که همه طبقات فوق الذکر مفقود باشند، تمام دارائی شخص متوفّی به بيت العدل راجع است.
۹- حضرت بهاءاللّه می فرمايند که نفوس غير مؤمن از والدين يا منسوبين بهائی ارث نمی برند (سؤال و جواب، فقره ٣٤).
اين حکم در موردی حضرت وليّ امراللّه در توقيعی که حسب الامر مبارک مرقوم گشته چنين می فرمايند: اين امر منحصراً محدود به مواردی است که شخص بهائی بدون وصيّت نامه فوت کند و لاجرم ماترک او بر طبق کتاب اقدس تقسيم شود. در غير اين صورت فرد بهائی مختار است مايملک خود را به هر شخصی بدون ملاحظه ديانت ببخشد مشروط بر اينکه وصيّت نامه‌ای تنظيم و نيّت خود را تعيين کرده باشد. بنابراين ملاحظه می کنيد که شخص بهائی همواره می تواند برای زوجه يا اولاد و يا منسوبان غير بهائی خود در وصيّت نامه سهمی منظور دارد. (ترجمه)
جزئيّات مفصّل تر احکام ارث در جزوه (تلخيص و تدوين حدود و احکام)، قسمت د، ٣-٣-١ تا ١٥-٣-٣ خلاصه شده است.
-للاخوان من کتاب الهآء … و للاخوات من کتاب الدّال (بند ٢٠)
در رساله (سؤال و جواب) توضيحات مفصّلی درباره سهام ارث برادران و خواهران شخص متوفّی مذکور است. اگر برادر و خواهر با شخص متوفّی از يک پدر باشند، هر يک از آنان تمام سهم خود را دريافت می دارد. امّا اگر از يک پدر نباشند، دو ثلث سهام به آنان می رسد و ثلث باقی مانده به بيت العدل راجع است (سؤال و جواب، فقره ٦). علاوه بر آن، در صورتی که شخص متوفّی در بين ورّاث برادران و خواهران تنی داشته باشد، برادران و خواهران ناتنی از طرف مادر ارث نمی برند (سؤال و جواب، فقره ٥٣). برادران و خواهران ناتنی مادری البتّه از ما ترک پدر خودشان ارث می برند.
-و للمعلّمين (بند ٢٠)
حضرت عبدالبهاء در يکی از الواح معلّمينی را که به تربيت روحانی اطفال مشغولند به منزله پدر روحانی که به فرزند خود زندگانی جاودانی می بخشد محسوب داشته می فرمايند: اين است که از ورّاث به موجب شريعت اللّه معدودند.
حضرت بهاءاللّه شرايط ارث بردن معلّم را تصريح و سهم او را تعيين فرموده‌اند (سؤال و جواب، فقره ٣٣).
-انّا لمّا سمعنا ضجيج الذّرّيّات فی الاصلاب زدنا ضعف ما لهم و نقصنا عن الاخری (بند ٢٠) طبق احکام کتاب مبارک بيان به اولاد شخص متوفّی نُه قسمت ارث تعلّق می گرفت که عبارت بود از ٥٤٠ سهم. و اين مقدار کمتر از ربع ماترک شخص متوفّی است. جمال اقدس ابهی سهم آنان را مضاعف فرمودند که به ١٠٨٠ سهم بالغ می گردد و از سهام شش طبقه ديگر ورّاث کاستند و در آيه فوق اصل مقصد اين حکم و چگونگی توزيع ميراث را بيان می فرمايند (سؤال و جواب، فقره ٥).
یادداشت ها ص ۱۲۹

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۲۱»

کسی که صعود نمود و فرزندانی نداشته باشد، حقوق آنها به بیت العدل راجع می شود تا اینکه مصرف نمایند اُمنای الهی برای یتیمان و بیوه زنان و آنچه منتفع میگردند از آن عموم مردم تا اینکه سپاسگزاری کنند پروردگار ارجمند و آمرزنده خود را.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ٢١)

-بيت العدل (بند ٢١)
در کتاب مستطاب اقدس هر گاه ذکر بيت العدل آمده جمال مبارک واضحاً تصريح نفرموده اند که مراد بيت العدل اعظم است يا بيت العدل محلّی، يعنی دو مؤسّسه‌ای که تشکيلش در امّ الکتاب مصرّح است. هيکل اطهر ذکر “بيت العدل” را به طور کلّی می فرمايند. در اين صورت تشخيص اينکه کدام يک از اين بيوت عدل مقصود است بستگی به اجرای هر حکمی دارد که در آينده بايد تعيين گردد. در يکی از الواح حضرت عبدالبهاء مال بی وارث را از جمله منابع درآمد مخزن محلّی به حساب می آورند. اين امر می رساند که مقصد از بيت العدل که در فقرات مربوط به ارث در کتاب مستطاب اقدس مذکور گشته بيت العدل محلّی است.
یادداشت ها ص ۱۳۵

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۲۲»

کسی که فوت کند و دارای فرزندانی باشد، ولی سایر وراث از آنچه ذکر شده در این کتاب (یعنی شش طبقه دیگر را)، نداشته باشد، دو ثلث از ماترک آن شخص باز میگردد به فرزندان و یک ثلث دیگر به بیت العدل. این گونه فرمان داد خداوند بی نیاز بزرگوار با کمال عظمت و جلالت.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ٢٢)

-و الّذی له ذرّيّة و لم يکن ما دونها (بند ٢٢)
حضرت بهاءاللّه توضيح می فرمايند که اين حکم در کل و بعض هر دو جاری است يعنی هر کدام از ساير ورّاث نباشند دو ثلث به ذرّيه راجع و ثلث به بيت عدل (سؤال و جواب، فقره ۷).
یادداشت ها ص ۱۳۵

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۲۳»

کسی که صعود کند و برای او وراثی نباشد امّا خویشاوندانی داشته باشد از قبیل پسران برادر و خواهر و دخترانشان، از برای ایشان است دو سوم ارث (دو سوم از ما تَرَک به این ها می رسد). وگرنه برای عمو ها و دایی ها و عمه ها و خاله ها و بعد از آنها برای پسران آنها یعنی: (پسرعمو – پسر دایی – پسر عمه – پسر خاله) و دختران آنها یعنی: (دختر عمو – دختر دایی – دختر عمه – دختر خاله) و یک سوم باز میگردد به بیت العدل. فرمانی است در کتاب از نزد خداوند مالک بندگان.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۲۴»

کسی که صعود نمود و هیچ کس از کسانیکه نازل شد اسماء آنها از قلم اعلی برایش نبود، باز میگردد اموال او تماما به همان جایگاه مذکور (بیت العدل) تا اینکه صرف شود در اموری که به آن فرمان داده است خداوند. همانا اوست توانا و فرمان دهنده.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۲۵»

قرار دادیم خانه مسکونی و لباسهای مخصوص را برای فرزندان از ذکور (حضرت عبدالبهاء در لوحی تبیین فرموده اند مقصود پسر بزرگتر است)، نه اناث و وراث دیگر. همانا اوست عطا کننده و فیض بخش.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۲۵)

-و جعلنا الدّار المسکونة و الالبسة المخصوصة للذّرّيّة من الذّکران دون الاناث و الورّاث (بند ٢٥)
در لوحی حضرت عبدالبهاء می فرمايند که بيت مسکونی و البسه مخصوصه، در صورتی که شخص متوفّی مرد باشد، به پسران او تعلّق می يابد. اگر پسر ارشد حيات داشته باشد هر دو به او راجع است، و الّا به پسر ثانی و اگر ثانی فوت شده باشد به پسر ثالث می رسد و قس علی ذلک. حضرت عبدالبهاء توضيح می فرمايند که اين از امتيازات ولد بکر است که در جميع شرايع الهيّه رعايت شده، چنانچه در لوحی می فرمايند: در جميع شرايع الهيّه ولد بکر امتيازات فوق العاده داشته حتّی ميراث نبوّت تعلّق به او داشت. همراه با امتيازاتی که به پسر ارشد داده شده وظايفی هم به عهده او واگذار شده است. مثلاً ولد بکر وجداناً موظّف است که محضاً للّه ملاحظه مادر خود را نموده و احتياجات ساير ورّاث را نيز ملحوظ دارد.
جمال اقدس ابهی در بيان اين فقره از احکام ارث چنين فرموده‌اند که اگر شخص متوفّی بيش از يک خانه مسکونی داشته باشد، اعلی و اشرف آن بيوت به فرزند ذکور می رسد.
ساير بيوت، همراه با ديگر اموال شخص متوفّی، بين ورّاث تقسيم می گردد (سؤال و جواب، فقره ٣٤). اگر فرزند ذکور موجود نباشد دو ثلث بيت مسکونی و البسه مخصوص پدر به دختران او و ثلث ديگر به بيت العدل راجع است (سؤال و جواب، فقره ٧٢). همچنين می فرمايند که اگر شخص متوفّی زن باشد لباس های مستعمل او بين دخترانش به طور مساوی تقسيم می گردد و البسه غير مستعمل، جواهرات و ساير اموال او بين ورّاثش تقسيم می شود. لباس های مستعمل او نيز، اگر دختر نداشته باشد، بين همه ورّاث تقسيم می گردد (سؤال و جواب، فقره ٣٧).
یادداشت ها ص۱۳۶

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۲۶»

همانا کسی که صعود نمود در ایام حیات پدرش و او فرزندانی داشته باشد این فرزندان ارث می برند سهمیه پدرشان را که در کتاب الهی ذکر شده است. تقسیم نمایید بین آنها به عدالت محض(خالص). این گونه موج زد دریای کلام و بیرون ریخت مروارید های احکام را از نزد مالک مردمان.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ٢٦)

-انّ الّذی مات فی ايّام والده و له ذرّيّة اولئک يرثون ما لابيهم (بند ٢٦)
اين فقره از احکام ارث در صورتی اجرا می شود که پسری قبل از فوت پدر يا مادرش وفات نمايد. اگر دختری قبل از فوت والدينش وفات نموده و فرزندانی باقی گذاشته باشد، سهم ارث او بين هفت طبقه ورّاث مصرّحه در کتاب مستطاب اقدس تقسيم می گردد (سؤال و جواب، فقره ۵۴).
یادداشت ها ص۱۳۷

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۲۷»

هر کس صعود کند و فرزندان صغیر از خود بجا گذارد تسلیم نمائید آنچه سهم آنهاست به امینی تا اینکه تجارت کنند برای آنها تا برسند به حد رشد و یا بسپارید به شرکتی. سپس تعیین کنید برای امین حقی از آنچه حاصل شده از تجارت و اکتساب.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ٢٧)

-و الّذی ترک ذرّيّة ضعافاً سلّموا ما لهم الی امين (بند ٢٧)
کلمه “امين” علاوه بر معنی لغوی در حقّ نفوسی مصداق می يابد که حايز صفاتی نظير قابليّت اعتماد، صداقت، وفاداری، راستی، درستکاری و امثال آن باشند. در اصطلاح حقوقی کلمه “امين” به نفوسی چون معتمد، ضامن، متصدّی، وليّ و قيّم اطلاق می شود.
یادداشت ها ص ۱۳۷

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۲۸»

تمام این دستورات پس از اداء حقوق الله و قرض هاست، اگر قرضی داشته باشد، و فراهم ساختن اسباب کفن و دفن و حمل میّت با عزّت و احترام. این چنین حکم نموده مالک آغاز و انجام.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ٢٨)

-کلّ ذلک بعد ادآء حقّ اللّه و الدّيون لو تکون عليه و تجهيز الاسباب للکفن و الدّفن و حمل الميّت بالعزّة و الاعتزاز (بند ٢٨)
در مورد تقسيم ارث، جمال اقدس ابهی تصريح می فرمايند که هزينه کفن و دفن ميّت بر ساير مخارج مقدّم است، بعد از آن اداء ديون است و سپس پرداخت حقوق اللّه (يادداشت شماره ١٢٥، سؤال و جواب، فقره ٩). همچنين می فرمايند که پرداخت اين وجوه بايد از ماترک شخص متوفّی سوای خانه مسکونی و البسه مخصوصه تأمين شود و اگر کافی نبود از اين اموال استفاده شود (سؤال و جواب، فقره ٨٠).
یادداشت ها ص ۱۳۸

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ٢٩»

بگو این تقسیم ارث همان دانش پنهانی است که هرگز تغییر نمیکند. زیرا ابتدا شده به “طاء” (۹) مُدِلّه که دلالت کننده است بر نام پنهان و آشکار و بی نظیر و بلند مرتبه اسم اعظم بهاء. و آنچه را اختصاص دادیم به فرزندان این از فضل خداوند است بر ایشان تا سپاسگزاری کنند پروردگار بخشنده و مهربان خود را.
این است قوانین الهی، تجاوز نکنید از آنها به خواهشهای نفسانی خود. پیروی کنید آنچه را امر شدید به آن از جانب مَطلَع بیان. و پاک دلان می بینند قوانین الهی را به منزله آب زندگانی برای پیروان ادیان و چراغ دانش و رستگاری برای کسانیکه در زمینها و آسمانها هستند.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ٢٩)

-قل هذا لهو العلم المکنون الّذی لن يتغيّر لانّه بدء بالطّآء (بند ٢٩)
حضرت نقطه اولی در کتاب مبارک بيان عربی در وصف حکم ارث می فرمايند: ذلک من مخزون العلم فی کتاب اللّه لن يغيّر و لن يبدّل. همچنين می فرمايند که ارقامی که ارثيّه بر حسب آنها تقسيم می شود حايز رمزی است مُدلّ بر عرفان من يظهره اللّه حرف ط در حساب ابجد معادل با عدد نُه (٩) و در کتاب مبارک بيان اين عدد اولين رقم است در تقسيم ارث. زيرا حضرت اعلی سهم اولاد را نُه قسمت مقرّر فرموده بودند.
اهميت عدد نُه در اين است که معادل عدد اسم اعظم بهاء است و در اين بيان مبارک به اين اسم اشاره شده قوله الاحلی: اسم المخزون الظّاهر الممتنع المنيع (يادداشت شماره ۳۳).
یادداشت ها ص ۱۳۸

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۳۰»

به تحقیق واجب فرمود خداوند اینکه در هر شهری یک بیت عدل قرار دهند (بیوت عدل خصوصی نه بیت العدل اعظم الهی. بیت العدل اعظم الهی در رأس تشکیلات است و به انتخاب جمیع اهل عالم است). و مجتمع شوند در آن نفوس به عدد بهاء یعنی ۹ و اگر زیادتر شود مانعی نیست و هنگامی که دور هم جمع می شوند فرض کنند مانند اینکه داخل می شوند در حضور خداوند علیّ اَعلی و می بینند ذات مقدس او را که دیده نمیشود. سزاوار است بر ایشان که باشند امناء رحمانی بین مردمان.
و وکلاء الهی برای تمام اهل زمین و مشورت کنند در مصالح بندگان بخاطر خداوند همانطور که در امور خودشان مشورت می کنند و اختیارکنند آنچه را پسندیده است. این گونه حکم فرمود پروردگار ارجمند و بخشاینده شما. مبادا اینکه رها سازید آنچه را منصوص است در الواح الهی. بترسید از خداوند ای صاحبان بصیرت.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۳۰)

-قد کتب اللّه علی کلّ مدينة ان يجعلوا فيها بيت العدل (بند ٣٠)
مؤسّسه بيت العدل عبارت است از هيأتهای انتخابی که در سطح محلّی، ملّی و بين المللی به تمشيت امور جامعه می پردازد. جمال اقدس ابهی تأسيس بيت العدل اعظم و بيت العدل محلّی را در کتاب مستطاب اقدس تصريح فرموده‌اند. حضرت عبدالبهاء نيز در الواح وصايا دستور تشکيل بيت العدل خصوصی (ملّی يا منطقه‌ای) را صادر و کيفيّت انتخاب بيت العدل اعظم را تشريح فرموده‌اند.
مراد از بيت العدل مذکور در آيه فوق بيت العدل محلّی است. اين هيأت در نقاطی تشکيل می شود که تعداد مؤمنين مقيم و بالغ آن به نُه نفر يا بيشتر رسيده باشد.
حضرت وليّ امراللّه برای اين منظور سنّ بلوغ اداری را موقّتا بيست و يک سالگی مقرّر و فرموده‌اند که به اراده بيت العدل اعظم در آتيه قابل تغيير است.
بيوت عدل محلّی و خصوصی در حال حاضر به محافل روحانی محلّی و ملّی موسومند.
حضرت وليّ امراللّه می فرمايند:
اين تسميه موقّت است … در آينده چون مقاصد و مقام امر بهائی بهتر مفهوم و شناخته شود اين هيأتها به اسم شايسته و دائميشان، يعنی بيت العدل ناميده خواهند شد. امّا در آينده اين محافل روحانی فقط نامشان تغيير نمی يابد بلکه اختيارات و مسئوليتهای ديگری نيز بر وظايف کنونی آنها افزوده خواهد شد که مناسب و مطابق با شناسائی بيشتر امر حضرت بهاءاللّه باشد زيرا در آن زمان آئين بهائی نه فقط به عنوان يک نظام دينی بلکه به صورت دين رسمی يک کشور مستقل شناخته خواهند شد (ترجمه)
-عدد البهآء (بند ٣٠)
کلمه “بهاء” به حساب ابجد معادل عدد ٩ است. بيت العدل اعظم و همچنين محافل روحانی محلّی و ملّی هر کدام در حال حاضر نُه (٩) عضو دارند. اين حداقلّ تعداد اعضائی است که حضرت بهاءاللّه مقرّر فرموده‌اند.
-ينبغی لهم ان يکونوا امنآء الرّحمن بين الامکان (بند ٣٠)
اختيارات و وظايف کلّی بيت العدل اعظم و محافل روحانی ملّی و محلّی و همچنين شرايط عضويت آنها در آثار حضرت بهاءاللّه و حضرت عبدالبهاء و نيز در تواقيع حضرت وليّ امراللّه و توضيحات بيت العدل اعظم مندرج است. وظايف عمده اين مؤسّسات در اساسنامه بيت العدل اعظم و نظامنامه های محافل روحانی ملّی و محلّی معيّن شده است.
-و يشاوروا فی مصالح العباد (بند ٣٠)
جمال اقدس ابهی امر مشورت را يکی از اصول اساسی آئين خود قرار داده و به مؤمنين می فرمايند: در جميع امور به مشورت متمسّک شويد چه که اوست سراج هدايت راه نمايد و آگاهی عطا کند. حضرت وليّ امراللّه امر مشورت را يکی از اصول مُحکمه نظم اداری بهائی محسوب فرموده‌اند. جمال اقدس ابهی در رساله (سؤال و جواب)، فقره ٩٩ طريقه‌ای از مشاوره را بيان و در اتّخاذ تصميم اهميت حصول اتّفاق آراء را تأکيد نموده و می فرمايند که اگر اتّفاق آراء حاصل نشود، رأی اکثريّت قاطع است. بنا بر تصريح بيت العدل اعظم اين نحوه مشورت که در فقره فوق مذکور شده قبل از تأسيس محافل روحانی بوده و در پاسخ به سؤالی در باره امر مشورت نازل گرديده است. در عين حال بيت العدل اعظم تأييد نموده‌اند که ايجاد محافل روحانی که همواره مرجع و مساعد احبّاء در امور است به هيچ وجه مانع از اين نمی شود که ياران از طريق مذکور در رساله (سؤال و جواب) نيز پيروی نمايند.
لذا احبّاء در صورتی که مايل باشند می توانند از اين روش برای مشورت در مسائل شخصی استفاده کنند.
یادداشت ها ص ۱۳۹

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۳۱»

ای گروه ایجاد (مردم روی زمین) بنا کنید و بسازید خانه هائی را به بهترین نحوی که امکان دارد بنام پروردگار مالک ادیان در شهرها و زینت دهید آنها را به آنچه سزاوار و شایسته آنهاست، نه به تصاویر و مجسمه ها. سپس ذکر کنید در آنها پروردگار بخشنده خود را با کمال خلوص و شادی. آگاه باشید که به یاد و ذکر الهی روشن می شود قلب ها و نورانی می شود چشم ها.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ٣١)

-عمّروا بيوتاً باکمل ما يمکن فی الامکان (بند ٣١)
معبد بهائی مختصّ به ستايش و عبادت حقّ است. اين معبد بنای مرکزی مشرق الاذکار است که در آتيه علاوه بر محلّ عبادت شامل ملحقاتی خواهد بود که به فعّاليتهای اجتماعی، بشر دوستی، تربيتی و علمی اختصاص خواهد داشت. حضرت عبدالبهاء مشرق الاذکار را از اعظم تأسيسات عالم انسانی توصيف می فرمايند، و حضرت وليّ امراللّه آن را نمونه بارزی از ارتباط و امتزاج عبادت حقّ و خدمت به خلق معرّفی می فرمايند. در جای ديگر نظر مبارک را به آتيه اين مشروع معطوف داشته می فرمايند که معبد بهائی و متفرّعات آن عاجزان را آسايش بخشد، فقرا را دستگير شود، مسافران را مأوی دهد، غم زدگان را تسلّی عطا کند و نادانان را تربيت نمايد. (ترجمه) در مستقبل ايّام در همه مدن و قری معابد بهائی بنا خواهد شد.
یادداشت ها ص ١٤٢

تصاویری از مشارق الاذکار بهائی (مربوط به بند ٣١)
«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۳۲»

به تحقیق حکم فرمود خداوند برای کسانی از شما که استطاعت مالی دارند حج بیت را، غیر از زنان. (یکی بیت حضرت نقطه اولی در شیراز و دیگری بیت جمال اقدس ابهی در بغداد). عفو نمود خداوند از زنان وجوب حج را به سبب رحمتی از نزد خود. همانا او عطا کننده و بخشاینده است.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ٣٢)

-قد حکم اللّه لمن استطاع منکم حجّ البيت (بند ٣٢)
اين حکم مربوط به زيارت دو بيت مبارک است، يکی بيت حضرت نقطه اولی در شيراز و ديگری بيت جمال اقدس ابهی (بيت اعظم) در بغداد. جمال مبارک تصريح فرموده‌اند که حجّ يکی از دو بيت برای اجرای اين حکم کافی است (سؤال و جواب، فقرات ٢٥ و ۲۹). در دو لوح مجزّا که به سوره حجّ معروف است (سؤال و جواب، فقره ١٠) حضرت بهاءاللّه آداب حجّ را برای زيارت هر يک از دو بيت مقرّر فرموده‌اند. لهذا بجا آوردن حجّ با زيارت نمودن عادی اين دو بيت فرق دارد.
حضرت عبدالبهاء پس از صعود جمال اقدس ابهی مرقد مقدّس يعنی روضه مبارکه در بهجی را زيارتگاه اهل بهاء قرار دادند. در لوحی می فرمايند: واجب علی کلّ النّفوس ان يزوروا … التّربة المقدّسة و البيت المکرّم فی العراق و البيت المعظّم فی شيراز. همچنين می فرمايند: هذا واجب عند هذا واجب عند الاستطاعة و الاقتدار و عدم الموانع. برای زيارت روضه مبارکه در بهجی آداب مخصوصی را مقرّر نفرموده‌اند.
-دون النّسآء عفا اللّه عنهنّ رحمة من عنده (بند ٣٢)
حضرت اعلی در کتاب مبارک بيان حکم وجوب حجّ را يک مرتبه در مدّت حيات برای مؤمنينی که از نظر مالی استطاعت داشته باشند نازل و فرموده‌اند تکليف را از نساء برداشته تا آنکه بر آنها مشقّتی در سبيل وارد نيايد. جمال مبارک نيز نساء را از اجرای حکم حجّ معاف فرموده‌اند. طبق توضيح بيت العدل اعظم اين معافيت است نه تحريم و نسوان مختارند حکم حجّ را بجا آورند.
یادداشت ها ص ۱۴۳

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ٣٣»

ای اهل بهاء واجب شده است بر هر یک از شما اشتغال به کاری از کارها از قبیل صنایع و کسب ها و امثال آن. و قرار دادیم اشتغال شما را به کار، عین عبادت برای حق. بیاندیشید ای مردم در رحمت الهی و الطاف او سپس شکر کنید خدا را در شامگاهان و بامدادان.
ضایع مسازید اوقات خود را به بیکاری و تنبلی. مشغول شوید به کاری که بهره‌ مند شوند از آن نفوس شما و سایر مردمان. این گونه جاری شده است امر در این لوح مبارکی که هویدا شد از افق آن آفتاب حکمت و بیان. مبغوض ترین مردم نزد خداوند کسی است که بنشیند و طلب روزی کند. متمسک شوید به حَبل اسباب (به کاری مشغول شوید) و در عین حال توکل نمائید به خداوندی که مسبب الاسباب و چاره ساز است.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۳۳)

-الاشتغال بامر من الامور (بند ٣٣)
بر رجال و نساء واجب شده که به کسب و حرفه‌ای اشتغال ورزند. جمال اقدس ابهی می فرمايند: و جعلنا اشتغالکم بها نفس العبادة للّه الحقّ. اهميت روحانی و عملی اين حکم و مسئوليت متقابل فرد و جامعه برای اجرای اين امر در توقيعی که حسب الامر حضرت وليّ امراللّه تحرير يافته چنين بيان گرديده است:
راجع به دستور حضرت بهاءاللّه درباره اينکه احبّاء به شغلی از اشغال مشغول شوند، تعاليم مبارک در اين مورد بسيار مؤکّد است، به خصوص بيان مبارک در کتاب مستطاب اقدس در اين باره صريحاً می رساند که نفوس مهمله که تمايل به کار ندارند در بساط نظم بديع الهی محبوب و مقبول نيستند. بر اساس اين حکم محکم، حضرت بهاءاللّه می فرمايند که تکدّی نه تنها مذموم است بلکه بايد به کلّی از صفحه روزگار محو گردد.
کسانی که زمام تشکيلات جامعه را در دست دارند موظّفند وسائلی فراهم کنند تا هر فردی از افراد فرصت يابد و به کسب حرفه و صنعتی نائل شود. و همچنين بايد تدابيری اتّخاذ کنند تا اين استعداد و کاردانی، هم بخاطر ترويج نفس حرفه و هم به خاطر امرار معاش آن فرد، به کار رود. بر هر فردی از افراد ، ولو هر قدر دچار موانع و محدوديت باشد، واجب است به کار و پيشه‌ای اشتغال ورزد، چون کار، علی الخصوص وقتی با نيّت خدمت همراه باشد، به موجب تعاليم حضرت بهاءاللّه نوعی عبادت است. کار نه تنها متضمّن فايده عمومی است، بلکه بنفسه دارای قدر و منزلتی مخصوص است. زيرا موجب تقرّب ما به درگاه الهی است و سبب می گردد که مقصد الهی را برای حيات خود در اين عالم بهتر ادراک نمائيم. بنابراين واضح است ثروتی که از راه ارث به دست آيد هيچ کس را از کار روزانه معاف نمی نمايد. (ترجمه)
حضرت عبدالبهاء در يکی از الواح مبارکه می فرمايند: اگر نفسی عاجز باشد يا به فقر شديد افتد و چاره‌ای نتواند اغنياء يا وکلاء بايد چيزی مبلغی در هر ماهی از برای او معيّن کنند تا با او گذران کند … مقصد از وکلاء وکلای ملّت است که اعضای بيت عدل باشد. (به يادداشت شماره ١٦٢ در باره تکدّی نيز مراجعه شود).
در مورد اين حکم از بيت العدل اعظم سؤال شده است که آيا علاوه بر شوهر، همسر او نيز ملزم است که برای امرار معاش به کاری مشغول شود. در جواب چنين توضيح داده‌اند که به موجب امر حضرت بهاءاللّه احبّاء بايد به کاری اشتغال ورزند که نفعش متوجّه خود آن نفوس و سايرين گردد و اداره منزل و تأمين صفای خانواده از کارهای بسيار محترم و پر مسئوليتی است که اهميت اساسی برای جامعه دارد.
حضرت وليّ امراللّه در توقيعی که حسب الامر مبارک صادر شده درباره سنّ تقاعد از کار می‌فرمايند: اين موضوعی است که بيت العدل اعظم بايد درباره آن قراری دهند چون در اين مورد هيچ دستورالعملی در کتاب اقدس نازل نشده است.
یادداشت ها ص ۱۴۴

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۳۴»

حرام شده بر شما بوسیدن دست ها در کتاب. این است آن چه که نهی شدید از آن از جانب پروردگارتان که عزیز و حُکم کننده است. جائز نیست بر کسی این که طلب آمرزش کند نزد کسی. توبه کنید در نفس خود، در مقابل خداوند و از او طلب آمرزش کنید. همانا اوست آمرزنده و ارجمند و توبه پذیر.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ٣٤)

-قد حرّم عليکم تقبيل الايادی فی الکتاب (بند ٣٤)
در بعضی از شرايع گذشته و سنن و آداب اقوام مختلفه بوسيدن دست شخصيّتهای دينی يا صاحبان مناصب عاليه به نشان احترام و تمکين و تسليم به منصب و مقام آنان مرسوم بوده است. حضرت بهاءاللّه در کتاب مستطاب اقدس بوسيدن دست را حرام فرموده‌اند. و در الواح مبارکه رسومی چون سجود و انطراح در مقابل ديگران و هر عمل ديگری را از اين قبيل که سبب تذليل و تحقير افراد می شود تحريم فرموده‌اند.
-ليس لاحد ان يستغفر عند احد (بند ٣٤)
حضرت بهاءاللّه اقرار به معاصی و استغفار در نزد خلق را حرام فرموده‌اند. بجای آن انسان بايد فقط از حقّ طلب مغفرت نمايد. در لوح بشارات می فرمايند: اين اقرار نزد خلق سبب حقارت و ذلّت است و حقّ جلّ جلاله ذلّت عباد خود را دوست ندارد.
حضرت وليّ امراللّه در بيان سابقه و کيفيّت اين حرمت در توقيعی که حسب الامر مبارک صادر گرديده می فرمايند: ما از اقرار به قصور و معاصی چنانکه کاتوليک ها نزد کشيش معمول می دارند و يا از اعتراف به گناهان در ملأ عام چنانکه در بعضی از فرقه های مذهبی مرسوم است ممنوعيم، امّا اگر بخواهيم نزد شخصی خطائی را که مرتکب شده‌ايم به طيب خاطر اعتراف و يا به بعضی از عيوب اخلاقی خويش اذعان کنيم و از او طلب عفو و پوزش نمائيم کاملاً مختاريم. (ترجمه)
طبق توضيح بيت العدل اعظم حرمت اقرار به معاصی مانع از اين نيست که شخص خاطی در جلسه مشورتی که در ظلّ تشکيلات امری منعقد گشته به خطای خود اذعان نمايد. همچنين می تواند اين گونه اظهارات را در نزد دوست نزديک و يا مشاور متخصّصی بيان و از آنان کسب نظر نمايد.
یادداشت ها ص ۱۴۷

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۳۵»

ای بندگان رحمانی قیام نمائید بر خدمت امر الهی به نحوی که محزون نشوید از رفتار اشخاصی که به مظهر امر الهی کافر شده اند. هنگامی که وعده الهی ظاهر شد و موعود آشکار گردید مردم مختلف شدند (هر کدام عقیده خاصی پیش گرفتند) و هر حزب و طایفه ای به ظنون و اوهام خود متمسک شدند.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۳۶»

بعضی از مردمان کسانی هستند که می‌نشینند در ردیف کفش کن (در پائین ترین مکان در مجلس) و حال آن که طالب هستند صدر مجلس را. بگو کیستی تو ای غافل فریبکار. و بعضی دیگر از مردمان کسانی هستند که ادعای باطن و باطنِ باطن نمایند. (مدعی هستند که بر حقائق و اسرار و رموز خلقت کاملا مُطلع هستند. این اوهام آن ها را از شناخت حق منع نموده است) به این ها بگو: ای دروغگو آن چه نزد توست به منزله پوست است واگذاشتیم آنها را برای شما همانطوری که انداخته می شوند استخوان ها برای سَگان.
سوگند به حق که اگر بِشویَد کسی پاهای اهل عالم را (که علامت عبودیت کامل است) و پرستش کند خدا را در جنگل ها و درّه ها و بالای کوهها و بر قله ها و در میان سنگلاخ ها و نزد هر سنگی و درختی و کلوخی (اگر کسی تمام عمرش را در این جاهای مختلف به عبادت بگذراند) ولی نَوَزد از او بوی رضای من هرگز و اَبَدا ٌعبادت او قبول نخواهد شد. این است آنچه که حُکم کرد به آن مولای عالَمیان.
چه بسیار از بندگان که عُزلَت اختیار نموده اند در جزائر هند و محروم کرده اند بر خود آنچه را که خداوند برای آنها حلال کرده است و ریاضت ها و مَشقات را مُتحمل میشوند ولی هرگز نزد خداوند نازل کننده آیات ذکر نمی شوند (اینگونه زحمتها و ریاضت ها پاداشی ندارد).
قرار ندهید اعمال خود را دامی برای آمال و آرزوهایتان و محروم نسازید خود را از این سرانجام و عاقبتی که آرزوی مقربین از اوّلِ لا اوّل بوده است.
بگو روحِ اعمال رضایت من است. هر چیزی بستگی دارد به قبول من. بخوانید الواح را تا بشناسید آنچه را که مقصود اصلی در کتابهای خداوند ارجمند و بخشاینده است.
هر کسی که فائز شد به محبت من و شناسائی من، سزاوار است اینکه بنشیند بر تخت طلا در صدر عالَمِ امکان (به جهت بلند بودن مقام و جایگاه مؤمنین) و هر کس که از رضای الهی و ایمان الهی محروم شد اگر بر خاک هم بنشیند همانا آن خاک پناه می بَرد از او به خداوند مالک ادیان.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ٣٦)

-من النّاس من يقعد صفّ النّعال طلباً لصدر الجلال (بند ٣٦)
در شرق چنين مرسوم بوده که مردم قبل از ورود در مجامع کفشهای خود را از پا بيرون می آوردند. دورترين نقطه از مدخل، يعنی صدر مجلس، محلّ جلوس محترمترين نفوس قرار می گرفت. اشخاص به اقتضای شأن و مقام به ترتيب از صدر مجلس تا در ورودی می نشستند. آن کس که مقامش کمتر از همه بود جايش نزديک کفش کن بود.
-و منهم من يدّعی الباطن و باطن الباطن (بند ٣٦).
اين آيه اشاره است به کسانی که مدّعی علم باطن هستند و تعلّق شديدشان به چنين علومی آنها را از شناسائی مظهر الهی ممنوع می سازد. در جای ديگر جمال مبارک می فرمايند: نفوسی که به اوهام خود معتکف شده‌اند و اسم آن را باطن گذاشته‌اند فی الحقيقه عبده اصنامند.
-کم من عبد اعتزل فی جزآئر الهند و منع عن نفسه ما احلّه اللّه له و حمل الرّياضات و المشقّات (بند ٣٦).
اين آيات بر تحريم رهبانيّت و رياضت دلالت دارد. به جزوه (تلخيص و تدوين حدود و احکام)، قسمت د، ٣-٢٥-١-٤ و ٤-١-٢٥-٤ رجوع شود. در کلمات فردوسيّه جمال اقدس ابهی در توضيح اين مطلب چنين می فرمايند: انزوا و رياضات شاقّه به عزّ قبول فائز نه. صاحبان بصر و خرد ناظرند به اسبابی که سبب روح و ريحان است. هيکل اقدس به کسانی که در مغارهای جبال ساکن و آنان که در ليالی به قبور متوجّه امر می فرمايند که اين امور را بگذارند و خود را از مواهبی که حقّ در اين جهان برای ايشان خلق فرموده محروم نسازند. و در لوح مبارک بشارات می فرمايند: اعمال حضرات رهبه و خوريهای ملّت حضرت روح عليه سلام اللّه و بهائه عنداللّه مذکور و لکن اليوم بايد از انزوا قصد فضا نمايند و بما ينفعهم و ينتفع به العباد مشغول گردند و کل را اذن تزويج عنايت فرموديم ليظهر منهم من يذکرالله.
یادداشت ها ص ۱۴۸

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۳۷»

کسی که ادعا کند امری و مَظهریّتی را قبل از اتمام هزار سال کامل، همانا اوست دروغگو و اِفترا زننده. از خدا می طلبیم اینکه او را مؤیّد کند که از گفته خود بر گردد. اگر توبه کند بدرستی که خداوند توبه پذیر است. و اگر بر گفته خود اصرار ورزد، خدا براَنگیزانَد بر او کسی را که بر او رحم نکند زیرا او عذابش بسیار شدید است. کسی که تَاویل کند این آیه را یا تفسیر کند آنرا بغیر از آنچه در ظاهر نازل گشته است همانا او محروم است از روح الهی و رحمت او که تمام اهل عالم را فرا گرفته است.
بترسید از خداوند و پیروی ننمائید اوهامی را که اسیر آن هستید. پیروی کنید از آنچه که پروردگار ارجمند و دانای شما به آن فرمان داده است. بزودی بلند می شود صدای کلاغ (مُدعیان کاذب و فریب دهنده) از بیشتر شهرها. دوری کنید ای قوم من از این مدعیان کاذب و پیروی نکنید هر گناهکار فرومایه ای را. این است آنچه که شما را به آن خبر دادیم (ظهور مدعیان کاذب) هنگامیکه در عراق و در ارض سّر (ادرنه) و در این مَنظر ِمُنیر (عکا) بودیم.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۳۷)

-من يدّعی امراً قبل اتمام الف سنة کاملة (بند ٣٧)
امتداد دور بهائی تا زمانی است که مظهر ظهور بعد مبعوث گردد و چنين ظهوری قبل از انقضای حدّاقل يک هزار سال تمام تحقّق نخواهد يافت. حضرت بهاءاللّه تحذير می فرمايند که مبادا اين آيه به غير معنی ظاهری تفسير شود. در يکی از الواح مبارکه تصريح می فرمايند: اگر نفسی به کلّ آيات ظاهر شود قبل از اتمام الف سنه کامله که هر سنه آن دوازده ماه بما نزل فی الفرقان و نوزده شهر بما نزل فی البيان که هر شهری نوزده يوم مذکور است ابداً تصديق منمائيد.
اظهار امر خفيّ جمال مبارک در سياهچال طهران در اکتبر ١٨٥٢ بدايت ظهور آن حضرت و آغاز مدّت هزار سال يا بيشتر است که بايد قبل از ظهور بعد منقضی گردد.
-هذا ما اخبرناکم به اذ کنّا فی العراق و فی ارض السّرّ و فی هذا المنظر المنير (بند ٣٧)
مراد از ارض سرّ ادرنه و مقصد از هذا المنظر المنير عکّا است.
یادداشت ها ص ۱۵۰

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۳۸»

ای اهل زمین هنگامی که غروب نمود خورشید جمال من و پنهان شد آسمان هیکل من (وقتی که صعود واقع شد) پریشان مشوید. قیام نمائید بر نصرت و یاری امر من برای ارتفاع کلمه و شریعت من در بین عالَمیان. همانا ما با شما هستیم در جمیع احوال و یاری می کنیم شما را به حق و راستی. بدرستی که ما قادر و توانا هستیم (بر نصرت بندگان خود).
کسی که مرا شناخت قیام می نماید بر خدمت امر من، به قیامی که نتواند او را بنشاند لشکرهای آسمان ها و زمین ها.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۳۹»

همانا مردم در خوابند (به خواب غفلت گرفتارند) اگر بیدار شوند، می شتابند با قلبهای خود بسوی خداوند دانا و حکیم و رها می کنند همه آنچه را که نزد ایشان است گرچه باشد تمام گنج های زمین (تمام گنج های دنیا را حاضرند نثار کنند) تا این که ذکر کند آنها را مولایشان به کلمه ای از نزد خود. اینگونه خبر می دهد شما را کسی که نزد اوست علم غیب و آن علم غیب در لوحی است که آشکار نشده در عالَم امکان و اطلاع نیافته بر آن کسی مگر ذاتِ مقدسِ مظهرِ الهی که حافظ و حاکم جمیع عالمیان است.
به تحقیق مسلط شده است بر مردم، مستی هوی و هوس به نحوی که نمی بینند ندای مولای عالم را که بلند شده از جمیع جهات، که میفرماید: “لا اِله اِلاّ اَنَا العَزیزُ الحکیم”. نیست خدائی به جز من که دارای عزّت و حکمت هستم.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۴۰»

بگو ای مردم، شادی نکنید و مسرور نشوید به آنچه که مالک آن هستید در شامگاهان، در حالیکه در بامدادان مالک می شود آنرا کسی که غیر از شماست. این چنین خبر میدهد شما را دانای بینا. بگو، آیا دیده اید برای آنچه نزد شما ست قرار یا وفائی؟ (اطمینان دارید ثروت دنیا برای شما همیشه باقی می ماند؟) نه، سوگند به ذاتِ مقدسِ خدا اگر از منصفین هستید. می گذرد ایام حیات و زندگانی شما همانطورکه میوزند بادها (ایام زندگانی بسرعت باد می گذرد) و پیچیده می شود بساط عزت شما همانگونه که پیجیده شد بساط پیشینیان.
تفکر کنید ای مردمان، کجاست ایّام گذشته شما و کجا رفتند روزگاران پیشین؟ خوشا آن ایامی که سپری شدند به یاد خداوند و خوشا به اوقات و ساعاتی که صرف شدند در ذکر خداوند حکیم.
قسم به جان خودم که باقی نمی ماند عزّت عزیزان و نه ثروت ثروتمندان و نه قدرت اشخاصِ ستمکار. بزودی فانی می شوند همه، به کلمه ای از نزد او. همانا اوست توانا و ارجمند و با عزّت. نفع نمی رساند به مردم آنچه از ثروت و مکنت و اسباب دنیا دارا هستند و از آنچه که نفع می رساند به آنها، غافل هستند. بزودی بیدار می شوند (از این خواب غفلت) و نیابند آنچه را از دست داده اند در روزگار ارجمند و پسندیده خود. اگر می دانستند، انفاق می کردند آنچه را دارند تا این که ذکر شود اسماء آنها در نزد حق. آگاه باشید که آنان در زمره مُردگان محسوبند.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۴۱»

بعضی از مردم کسانی هستند که مغرور ساخته آنها را دانش ها (علوم ظاهری که کسب کرده اند) و به علت این علوم باز داشته شدند از شناسائی اسم قیوم من و مظهر امر الهی. چون بشنوند صدای نعلین را از پشت سر خود (صدای کفش مریدان خود را) تصور می کنند و می بینند خود را بزرگتر از نمرود. بگو کجا ست نمرود، ای مردود. بخدا سوگند همانا اوست در پائین ترین درجات جهنم.
بگو ای گروه علماء آیا نمی شنوید صدای قلم اعلی مرا؟ و آیا نمی بینید این خورشیدی را که تابیده است از افق ابهی؟ تا کِی معتکف هستید بر بُت های تمایلات نفسانی خود؟ رها سازید اوهام را و توجه کنید به خداوند مولای قدیم شما.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۴۱)

-من النّاس من غرّته العلوم … و اذا سمع صوت النّعال عن خلفه يری نفسه اکبر من نمرود (بند ٤١)
در شرق معمول چنين است که محض احترام رؤسای دينی مريدان آنان به فاصله يکی دو قدم پشت سر آنها راه می روند.
نمرودی که در اين آيه مبارکه به آن اشاره شده، طبق روايات امّت يهود و اسلام پادشاهی است که به حضرت ابراهيم اذيّت و آزار روا داشت و به عنوان مظهر غرور معروف گرديد.
یادداشت ها ص ۱۵۱

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۴۲»

به تحقیق راجع شد اوقافِ مختصه برای خیرات، به سوی خداوندی که ظاهر کننده آیات است. احدی حق تصرف در آنها را ندارد، مگر بعد از اذن و اجازه مظهر امر، و بعد از او راجع می شود به اغصان (غصن اعظم حضرت عبدالبهاء) و بعد از آن راجع م شود به بیت العدل اگر امرش در بلاد محقق شده باشد، تا اینکه در بارگاه هائی که در این امر بر افراشته شده است و در آنچه که به آن امر شده اند از جانب خداوند توانا و نیرومند، صرف نمایند.
و اِلاّ راجع می شود به اهل بهاء (حضرت عبدالبهاء در لوحی میفرمایند مقصود از اهل بهاء، محافل روحانیه هستند) و کسانیکه تکلم نمی کنند مگر بعد از اذن او، و حُکم نمی کنند مگر به آنچه که خداوند در این لوح حُکم فرموده است. آنان صاحبان پیروزی هستند بین آسمانها و زمین ها تا اینکه مصرف کنند آنها را در آنچه تعیین گردیده است در این کتاب از نزد خداوند ارجمند و بخشنده.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۴۲)

-اغصان (بند ٤٢)
اغصان (جمع غصن) به معنی شاخه ها است. جمال اقدس ابهی سلاله ذکور خود را به اين کلمه ملقّب فرمودند. اصطلاح اغصان هم در مورد حقّ تصرّف در اوقاف و هم در مورد تعيين وصيّ بعد از صعود جمال اقدس ابهی (يادداشت شماره ١٤٥) و حضرت عبدالبهاء مصداق می يابد. جمال مبارک در کتاب عهدی پسر ارشد خويش، غصن اعظم حضرت عبدالبهاء را مرکز عهد و ميثاق معيّن و به زعامت و قيادت امراللّه منصوب فرموده‌اند. حضرت عبدالبهاء نيز در الواح مبارکه وصايا حفيد ارشد خويش، حضرت شوقی افندی، را به ولايت و مرجعيّت امر بهائی تعيين نموده‌اند. لهذا جانشينی اغصان منتخبه و بالنّتيجه مؤسّسه ولايت امراللّه و نيز امکان انقطاع در نسل اغصان در ضمن اين بيان مبارک در کتاب مستطاب اقدس پيش بينی شده است. صعود حضرت وليّ امراللّه در سنه ١٩٥٧ عيناً همان وضعی را به وجود آورد که در اين فقره از کتاب مستطاب اقدس به آن اشاره گرديده، يعنی قبل از تشکيل بيت العدل اعظم سلاله اغصان به انتها رسيد (يادداشت شماره ٦٧).
-ترجع الی اهل البهآء (بند ٤٢)
جمال اقدس ابهی امکان انقطاع در سلاله اغصان را قبل از تأسيس بيت العدل اعظم پيش بينی نموده و در صورت وقوع چنين وضعی مقرّر فرمودند که الاوقاف المختصّة للخيرات … ترجع الی اهل البهآء. اصطلاح “اهل بهاء” در آثار مبارکه معانی مختلف دارد. در اين مورد در وصف آنان چنين آمده است: الذّين لا يتکلّمون الّا بعد اذنه و لا يحکمون الّا بما حکم اللّه فی هذا اللّوح. از سنه ١٩٥٧، بعد از صعود حضرت وليّ امراللّه، ايادی امراللّه تا هنگام تأسيس بيت العدل اعظم در سال ١٩٦٣، امور امر بهائی را اداره می نمودند (يادداشت شماره ١٨٣).
یادداشت‌ها ص ۱۵۲

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۴۳»

بی تابی نکنید در مصائب و شادی هم منمائید برگزینید امری بین دو امر را، و آن تذکر است در آن حالت و مُتنبِّه شدن بر آنچه که وارد خواهد شد بر شما در عاقبت . این گونه خبر می دهد شما را دانای بینا.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۴۴»

نتراشید سرهای خود را، همانا خداوند زینت داده است سرهای شما را به مو و در این، نشانه هائی است از جانب خداوند مالک مردمان برای کسانیکه مشاهده می کنند به مقتضیات طبیعت. همانا اوست ارجمند و دانا.
و سزاوار نیست اینکه موها تجاوز کند از حّد گوش ها (برای مردان) این است آنچه که فرمان داد بدان مولای عالمیان.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۴۴)

-لا تحلقوا رؤوسکم (بند ٤٤)
در بعضی از شرايع تراشيدن موی سر سنّتی پسنديده محسوب می شود. جمال مبارک تراشيدن سر را منع نموده و تصريح فرموده‌اند که اين آيه کتاب مستطاب اقدس حکم وجوب تراشيدن موی سر را در سوره حجّ بيت مبارک شيراز منسوخ می سازد (سؤال و جواب، فقره ١٠).
-و لا ينبغی ان يتجاوز عن حدّ الاذان (بند ٤٤)
تحريم تراشيدن موی سر مشمول رجال و نساء هر دو ميباشد ولی بنا به تصريح حضرت وليّ امراللّه اين حکم مبارک، يعنی عدم تجاوز مو از حدّ آذان، منحصر به رجال است. توضيح و تنفيذ اين حکم به بيت العدل اعظم راجع است.
یادداشت ها ص ۱۵۳

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۴۵»

همانا واجب شد برای دزد سرگونی و زندان و در مرحله سوم قرار دهید در پیشانی او علامت و نشانه ای که بوسیله آن نشانه شناخته شود، تا اینکه قبول نکنند او را شهرها و آبادی های خداوند. مبادا اینکه در اجرای حُکم الهی، شفقت و رأفت شما را تحت تاثیر قرار دهد. اجرا کنید آنچه را که فرمان داده شدید به آن از جانب خداوند مهربان و بخشنده. همانا ما تربیت کردیم شما را به تازیانه های حکمت و احکام، به جهت حفظ شما و ترقّی مقامات شما همانطور که پدران پرورش می دهند و تربیت می کنند پسران (فرزندان) خود را. سوگند به جان خودم اگر بدانید و آگاه باشید آنچه را که اراده کردیم برای شما از اوامر مقدسه خود، فدا می کردید ارواح خود را برای این امرِ مقدسِ عزیزِ ارجمندِ بلند پایه.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۴۵)

-قد کتب علی السّارق النّفی و الحبس (بند ٤٥)
جمال مبارک ميفرمايند که حدّ مجازات سرقت و تعيين مقدار آن، بر حسب شدّت يا ضعف جرم، به بيت العدل اعظم راجع است (سؤال و جواب، فقره ٤٩). در آينده هنگامی که اجرای اين حکم مناسب با مقتضيات جامعه بشری باشد، بيت العدل اعظم جزئيّات آن را تشريع نموده به مورد اجرا خواهند گذاشت.
-و فی الثّالث فاجعلوا فی جبينه علامة يعرف بها لئلّا تقبله مدن اللّه و دياره (بند ٤٥)
علامتی که در پيشانی سارق بايد گذاشت برای اين است که مردم از سوابق و تمايل او به دزدی آگاه و از او بر حذر گردند. جزئيّات مربوط به نوع علامت و مدّت داشتن آن، طريق اجرا و شرايط رفع آن و همچنين تشخيص درجات شدّت دزدی و تعيين حدود آن بر حسب دستور جمال مبارک کلّاً به بيت العدل اعظم محوّل شده تا اين امور فرعيّه را در وقت مقتضی تشريع و تنفيذ نمايند.
یادداشت ها ص ۱۵۴

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۴۶»

اگر کسی بخواهد استفاده کند ظروف طلا و نقره را، هیچ گناهی بر او نیست. مبادا اینکه فرو بَرید دستهای خود را در جام ها و کاسه ها. انجام دهید آنچه را که نزدیکتر است به نظافت و لطافت. همانا او اراده دارد که ببیند شما را به آداب اهل بهشت در ملکوت بلند و رفیع خود. متمسک شوید به لطافت در جمیع احوال تا اینکه نَیفتد چشم های شما بر آنچه کراهت دارند از آن نفوس شما و اهل بهشت. و هر کس سرپیچی کند از آن (نظافت و لطافت) محو می گردد عمل او در همان وقت (اعمال او در نزد خداوند مردود می شود و مورد قبول خدا نیست). و اگر فردی عذری داشته باشد (اگر نتوانست بطور کامل این حکم را مراعات کند) عفو نموده خداوند از او. همانا اوست عزیز و بخشنده.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۴۶)

-من اراد ان يستعمل اوانی الذّهب و الفضّة لا بأس عليه (بند ٤٦)
حضرت اعلی در کتاب مبارک بيان استفاده از ظروف طلا و نقره را مجاز فرموده‌اند بنابراين استفاده از چنين ظروفی که در اسلام مکروه بوده مجاز گشته است. البتّه مکروه بودن آن در قرآن مجيد نازل نشده بلکه بر پايه احاديث اسلامی استوار است.
حضرت بهاءاللّه در اين آيه حکم حضرت اعلی را تأييد فرموده‌اند.
-ايّاکم ان تنغمس اياديکم فی الصّحاف و الصّحان (بند ٤٦)
بنا به توضيح حضرت وليّ امراللّه مقصد از اين آيه مبارکه نهی از فرو بردن دست در ظرف غذا است. در بسياری از نقاط دنيا رسم چنين است که عدّه‌ای با دست از يک ظرف مشترک غذا می خورند.
-خذوا ما يکون اقرب الی اللّطافة (بند ٤٦)
حضرت بهاءاللّه در چند موضع از کتاب مستطاب اقدس به اهميت لطافت و نظافت اشاره فرموده‌اند. کلمه “لطافت” متضمّن مفاهيم متعدّد صوری و معنوی است، از قبيل ظرافت، آراستگی، حسن سليقه، نظافت، ادب، حسن اخلاق،
ملايمت لطف و همچنين رقّت، صفا، تنزيه و تقديس و پاکی. هر يک از مفاهيم در هر مورد بر حسب سياق کلام متبادر به ذهن می گردد.
یادداشت ها ص ۱۵۵

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۴۷»

برای مظهر امرالله شریکی در عصمت کبری نیست. همانا اوست مظهر یفعل ما یشاء در عالَم امکان، یعنی می کند آنچه را خواهد. به تحقیق اختصاص داده است خداوند این مقام را به ذات مقدس خود و مُقدّر نساخته برای هیچکس نصیب و بهره ای از این مقام بزرگ و بلند پایه. این است فرمان الهی که به تحقیق پنهان بود در حجاب های غیب، ما ظاهر ساختیم آنرا در این ظهور، و بوسیله آن پاره نمودیم حجاب های کسانی را که نشناختند حُکم کتاب را و از بیخبران و غافلین بودند.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۴۷)

-ليس لمطلع الامر شريک فی العصمة الکبری (بند ٤٧)
جمال اقدس ابهی در لوح اشراقات تأييد فرموده‌اند که عصمت کبری به مظاهر الهی اختصاص دارد.
حضرت عبدالبهاء در فصل ٤٥ کتاب (مفاوضات) شرح مفصّلی در باره اين آيه بيان و تصريح فرموده‌اند که عصمت ذاتيّه مختصّ به مظهر کلّی است زيرا عصمت لزوم ذاتی او است و چون عصمت لزوم ذاتی مظاهر کلّيه است، لهذا از آن وجودات مقدّسه انفکاک پذير نيست. همچنين می فرمايند: مظاهر کلّيه را چون عصمت ذاتيّه محقّق لهذا آنچه از ايشان صادر عين حقيقت است و مطابق واقع. آنان در ظلّ شريعت سابق نيستند آنچه گويند قول حقّ است و آنچه مجری دارند عمل صدق.
یادداشت ها ص ۱۵۶

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۴۸»

واجب شده بر هر پدری تربیت پسر و دختر خود به خواندن و نوشتن و غیر آنها، از آنچه تعلیم گردیده در این لوح. و هر کس که ترک کند آنچه را که امر شده به آن، پس بر امناء امر است که بگیرند از او آنچه را که لازم است برای تربیت آنها، اگر ثروتمند است. و اِلاّ راجع می شود به بیت العدل. همانا ما قرار دادیم آن را پناهگاه و مأوای فقرا و مساکین. به درستی کسی که تربیت کند پسرش (فرزندش) یا پسری از پسران (فرزندان) را، مانند این است که تربیت نموده یکی از پسران (فرزندان) مرا. بر او باد بهاء من و عنایت و رحمت من که سبقت گرفته است بر عالمیان.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۴۸)

-کتب علی کلّ اب تربية ابنه و بنته بالعلم و الخطّ (بند ٤٨)
حضرت عبدالبهاء در آثار مبارکه توجّه والدين را به مسئوليت خطيرشان در امر تعليم و تربيت اولاد معطوف و نيز تصريح می فرمايند که تربيت و تعليم دختران اعظم و اهمّ از پسران است، زيرا اين دختران وقتی مادران گردند و اول مربّی اطفال امّهاتند. بنا بر اين در صورتی که در خانواده‌ای امر تعليم و تربيت برای کلّيه اولاد ميسّر نباشد تربيت دختران ارجح است زيرا با تعليم و تربيت مادر فوائد علم و دانش در جامعه سريعتر و مؤثّرتر رواج می يابد.
یادداشت ها ص ۱۵۷

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۴۹»

به تحقیق حُکم فرموده خداوند بر هر مرد و زن زنا کار، جریمه ای که تسلیم شود به بیت العدل و آن نُه (۹) مثقال از طلاست و اگر بازگشت نمودند بار دیگر، بگردانید به دو برابر جزا( جریمه آنها را دو برابر نمائید). این است آنچه که حُکم فرموده به آن مالک اسماء در دنیا، و در آخرت مقّدر شده است برای آنها عذابِ خوار کننده ای. کسی که مبتلا شود به گناهی، بر اوست که توبه کند و به سوی خداوند باز گردد. به درستی که او می آمرزد هر که را بخواهد و مورد سؤال قرار نمی گیرد از آنچه که خواسته. همانا اوست توبه پذیر و ارجمند و پسندیده.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۴۹)

-قد حکم اللّه لکلّ زانٍ و زانية دية مسلّمة الی بيت العدل (بند ٤٩)
زنا به طور کلّی به روابط نامشروع جنسی بين افراد، اعمّ از متأهّل يا مجرّد، اطلاق می شود (يادداشت شماره ٣٦). طبق بيان حضرت عبدالبهاء جزای مصرّح در آيه فوق تعلّق به غير محصن دارد نه محصن، يعنی مجرّد نه متأهّل. سپس می فرمايند: امّا زانی محصن و محصنه حکمش راجع به بيت العدل است (سؤال و جواب فقره ٤٩).
در يکی از الواح مبارکه حضرت عبدالبهاء به عواقب سوء روحانی و اجتماعی تجاوز از موازين عفّت و عصمت اشاره نموده و می فرمايند: شخص مرتکب فحشاء از درگاه احديّت مطرود و مردود. در صورتی که جرم ثابت و مرتکب محکوم به پرداخت جريمه شود، به فرموده حضرت عبدالبهاء اين جزا به جهت آن است تا رذيل و رسوای عالم گردد و محض تشهير است و اين رسوائی اعظم عقوبت است. مراد از بيت العدل مذکور در اين آيه ظاهراً بيت العدل محلی است که در حال حاضر به محفل روحانی محلّی شهرت دارد.
-و هی تسعة مثاقيل من الذّهب و ان عادا مرّةً اخری عودوا بضعف الجزآء (بند ٤٩)
وزن يک مثقال متداول در خاورميانه معادل است با ٢٤ نخود، اما مثقالی که بين اهل بهاء رايج است نوزده نخود است چنانچه در بيان نازل شده (سؤال و جواب، فقره ۲۳). (وزن نه مثقال بيانی معادل است با ٧٧٥/٣٢ گرم).
درباره اجرای حکم جزای زانی غير محصن و غير محصنه حضرت بهاءاللّه تصريح می فرمايند که تکرار زنا سبب می گردد که مقدار جزای قبلی طبق قانون تصاعد هندسی مضاعف شود (سؤال و جواب، فقره ٢٣). اجرای اين حکم موکول به مقتضيات آينده است تا در وقت مناسب، بيت العدل اعظم پس از تشريع فروعات لازمه اين حکم را تنفيذ نـمایند.
یادداشت ها ص ۱۵۷

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۵۰»

مبادا اینکه باز دارد شما را سُبُحات جلال (حجاب ها و اموری که مانع شناخت مظهر امر می شوند) از این آب صاف و گوارا. بگیرید جام های رستگاری را (تعالیم الهی را) در این صبحگاهان بنام شکافنده صبح (خداوند). سپس بنوشید به یاد عزیز و بدیع او.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۵۱»

همانا ما حلال کردیم برای شما شنیدن اصوات و نغمات را. مبادا اینکه خارج کند شما را شنیدن (موسیقی) از حدود ادب و وقار. شادی کنید به شادی اسم اعظم من که به سبب ظهور او به سرور می آید قلوب و منجذب می شود عقول مقربین. همانا قرار دادیم آن را (موسیقی را) نردبانی برای عروج ارواح به سوی افق اعلی. قرار مدهید آن را بال و پر نفس و هوی. پناه می برم به خدا از این که از نادانان باشید.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۵۱)

-انّا حلّلنا لکم اصغآء الاصوات و النّغمات (بند ٥١)
حضرت عبدالبهاء می فرمايند: در ميان بعضی از ملل شرق نغمه و آهنگ مذموم بود.
گر چه اين مطلب در قرآن مجيد مذکور نيست، امّا بعضی از پيروان اسلام اصغاء موسيقی را نامشروع می شمارند و بعضی ديگر جواز آن را مشروط به شروط و حدودی می دانند.
در آثار مبارکه در ستايش موسيقی بيانات متعدّدی مذکور گشته، مثلا حضرت عبدالبهاء می فرمايند: آهنگ و آواز رزق روحانی قلوب و ارواح است.
یادداشت ها ص ۱۵۹

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۵۲»

به تحقیق راجع نمودیم یک سوم تمام جریمه ها را به بیت العدل و توصیه می کنیم اعضاء آنرا به عدالت خالص، تا آنچه را نزد ایشان گِرد آمده است در (راه) آنچه امر شدند به آن از جانب خداوند دانا و حکیم مصرف نمایند. ای مردان عدالت (اعضاء بیت العدل) باشید شبانان گوسفندان الهی در مملکت او (در این دنیا) و حفظ کنید آنها را از گرگانی که با لباس مبّدل ظاهر گشته اند همانطور که حفظ می کنید پسران (فرزندان) خود را. اینگونه اندرز می دهد شما را اندرز دهنده و امین.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۵۲)

-يا رجال العدل (بند ٥٢)
حضرت عبدالبهاء و حضرت وليّ امراللّه در آثار خويش تصريح فرموده‌اند که گر چه عضويت بيت العدل اعظم منحصر به رجال است، ولی نساء و رجال حقّ عضويت در بيوت عدل خصوصی و محلی را دارند (اين بيوت عدل در حال حاضر به محافل روحانی ملّی و محلّی موسومند).
یادداشت ها ص ۱۵۹

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۵۳»

هنگامی که در امری اختلاف نظر پیدا کردید پس ارجاع نمائید آن را به مظهر امر، مادامی که شمس وجود او مُشرق است (مادامی که صعود واقع نشده است) و هر گاه غروب نمود مراجعه کنید به آنچه که نازل گشته از نزد او. همانا او (آیات و الواحی که از قلم جمال مبارک نازل شده است) کفایت می کند جهانیان را. بگو ای مردم مضطرب مشوید هنگامی که غائب شد ملکوت ظهور من و ساکن شد امواج دریای بیان من. همانا در ظهورم حکمتی و در غیبتم حکمت دیگری است که آگاه نیست بر آن مگر خداوند یگانه و آگاه. و مشاهده می کنیم شما را از افق ابهی خود و یاری می کنیم کسی را که قیام نموده بر نصرت امر من، به لشگریانی از مَلأ اَعلی و گروهی از ملائکه مقرّبین.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۵۴»

ای اهل زمین به حق سوگند، همانا جاری شده از سنگ ها جویبارهای شیرین و گوارا به سبب آن که اثر کرده است در آنها شیرینی بیان پروردگارِ مختارتان و شما از بیخبران و غافلین هستید. رها سازید آنچه را نزد شماست (از اوهام و خرافات) سپس پرواز نمائید با پرهای عظیم انقطاع بالای عالم امکان (از حدود جسمانیات و امور دنیوی بکلّی منقطع شوید). چنین فرمان داد شما را مالک ِاختراع و خداوندی که به حرکتِ قلَم خود دگرگون ساخت جهانیان را.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۵۵»

آیا می دانید از کدام افق ندا می کند شما را پروردگار اَبهایتان و آیا می دانید از کدام قلم امر می کند شما را مالک اسماء؟ نه، به جان خودم سوگند اگر می دانستید، رها می کردید دنیا را در حالی که با قلب هایتان به جانب محبوب اقبال می نمودید و اهتزاز کلماتش به نوعی شما را فرا می گرفت که به سرور می آمد از آن جهانِ بزرگ و عالم وجود تا چه رسد به این عالم کوچک (افراد انسان). این چنین بارید از آسمان عنایت من باران های مَکرمت من و این فضلی است از جانب من، تا اینکه از شاکرین باشید.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۵۶»

امّا احکام شکستن سر و ضرب و جَرح متفاوت است به علت اختلاف اندازه های آنها و حُکم فرموده خداوند دیّان برای هر مقداری جریمه و دیه معینی. همانا اوست حکمفرما و عزیز و بلند مرتبه. اگر بخواهیم، شرح می دهیم آن را به راستی، وعده ای است از نزد ما. همانا اوست وفا کننده و دانا.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۵۶)

-و امّا الشّجاج و الضّرب تختلف احکامهما باختلاف مقاديرهما و حکم الدّيّان لکلّ مقدار دية معيّنة (بند ٥٦)
جمال اقدس ابهی تصريح می فرمايند که مقدار ديه بستگی به شدّت ضرب و جرح دارد، ولی در آثار قلم اعلی جزئيات مربوط به مقدار غرامتی که بايد به تناسب شدّت ضرب پرداخت گردد مذکور نگشته. تعيين اين امور به بيت العدل اعظم راجع است.
یادداشت ها ص ۱۶۰

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۵۷»

به تحقیق نوشته شد بر شما ضیافت در هر ماه یک مرتبه (ماه بیانی) حتی اگر به آب باشد. همانا خداوند اراده فرمود که الفت دهد بین قلوب اگر چه به اسباب های آسمان ها و زمین ها باشد.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۵۷)

-قد رقم عليکم الضّيافة فی کلّ شهر مرّةً واحدة (بند ٥٧)
انعقاد جلسات ضيافات نوزده روزه مبتنی بر اين حکم مبارک است. در کتاب مستطاب بيان عربی حضرت اعلی به مؤمنين دور بيان امر فرموده بودند که هر نوزده روز يک بار مجتمع گردند و برای اظهار محبّت و مهمان نوازی ضيافتی ترتيب دهند. حضرت بهاءاللّه اين حکم را تأييد و مقصد از آن را ترويج اتّحاد و تأليف قلوب مقرّر داشته‌اند. حضرت عبدالبهاء و حضرت وليّ امراللّه اهميت تشکيلاتی اين حکم را به تدريج تبيين و تشريح فرموده‌اند. در ابتدا حضرت عبدالبهاء اهميت جنبه روحانی و معنوی ضيافت را بيان فرمودند.
سپس حضرت وليّ امراللّه، علاوه بر تشريح جنبه های روحانی و اجتماعی، قسمت اداری ضيافت را اضافه فرموده آن را تحت نظامی خاص درآورده و لزوم مشاوره در امور جامعه و ابلاغ اخبار و بشارات و پيامهای مؤسّسات امريّه را در جلسات ضيافات تأکيد فرموده‌اند. در پاسخ به سؤالی که آيا حکم ضيافت از واجبات است يا نه، حضرت بهاءاللّه می فرمايند واجب نيست (سؤال و جواب، فقره ٤٨). حضرت وليّ امراللّه در توقيعی که حسب الامر هيکل مبارک صادر گرديده می فرمايند: شرکت در ضيافات نوزده روزه واجب نيست ولی بسيار اهميت دارد. هر يک از ياران بايد حضور در اين جلسات را از وظايف خود دانسته و شرکت در آن را موهبتی به شمار آرد. (ترجمه)
یادداشت ها ص ۱۶۰

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۵۸»

مبادا این که متفرّق سازد شما را تمایلات نفس و هوی، باشید مانند انگشتان در دست و ارکان برای بدن. این چنین اندرز می دهد شما را قلم وحی، اگر از اهل یقین هستید.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۵۹»

نظر کنید در رحمت الهی و الطاف او. همانا او فرمان می دهد شما را به آنچه نفع می رساند به شما، در حالی که او بی نیاز است از جهانیان. زیان نمی رساند به ما گناهان شما، همان طور که نفعی نمی رساند به ما اعمال نیک شما. به درستی که ما دعوت می کنیم شما را بخاطر خدا (دعوت به راه راست) شهادت می دهد به این هر دانای بینائی.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۶۰»

هنگامی که فرستادید حیوانات شکاری را به سوی صید، یاد کنید خداوند را، در آن وقت حلال میشود آنچه که این حیوانات برای شما گرفتند، اگر چه بیابند آن صید را در حالی که مُرده است. همانا اوست دانا و بینا. مبادا اینکه زیاده روی کنید در این کار (امر شکار). باشید بر طریق عدالت و انصاف در تمام امور. چنین فرمان داد شما را مَطلع ظهور، اگر از عارفان باشید.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۶۰)

-اذا ارسلتم الجوارح الی الصّيد اذکروا اللّه اذاً يحلّ ما امسکن لکم و لو تجدونه ميتاً (بند ٦٠)
حضرت بهاءاللّه مراسم و مقرّراتی را که برای شکار حيوانات در اديان گذشته متداول بوده با اين حکم مبارک تقليل و تخفيف بخشيده‌اند. آن حضرت همچنين بيان فرموده‌اند که صيد با سلاحهائی از قبيل تير و کمان، تفنگ و نظاير آن شامل اين حکم است، ولی در مورد شکار به وسيله دام می فرمايند که اگر با دام صيد شود و شکار را در دام مرده يابند خوردن آن حرام است (سؤال و جواب، فقره ٢٤).
-ايّاکم ان تسرفوا فی ذلک (بند ٦٠)
گر چه صيد حيوانات در امر مبارک جايز است، جمال قدم انذار فرموده‌اند که اسراف در صيد جايز نيست. بيت العدل اعظم موارد اسراف در صید را در آتیه معيّن خواهند نمود.
یادداشت ها ص ۱۶۱

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۶۱»

همانا خداوند امر فرمود شما را به مهربانی و محبت با خویشاوندانِ حق و مقدر نکرده حقی برای ایشان در اموال مردم. همانا او بی نیاز است از جهانیان.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۶۱)

-ما قدّر لهم حقّاً فی اموال النّاس (بند ٦١)
حضرت بهاءاللّه اهل بهاء را امر فرموده‌اند که در رفتار خود نسبت به افراد عائله مبارکه رعايت محبّت و مهربانی را بنمايند ولی تصريح فرموده‌اند که آنان را در اموال مردم حقّی نيست. اين حکم مبارک با آنچه بين شيعيان معمول است که سادات از عوايد بيت المآل سهمی می برند مغايرت دارد.
یادداشت ها ص ۱۶۲

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۶۲»

کسی که بسوزاند خانه ای را از روی عمد، پس بسوزانید او را. و کسی که بِکُشد کسی را عمداً پس بکُشید او را. بگیرید قوانین و احکام الهی را با دست های قدرت و اقتدار و رها سازید روش ها و سُنَّت های نادانان را. و اگر حُکم کنید بر آنها (برای آن دو جُرم) حبس ابد، گناهی نیست برای شما در کتاب الهی. همانا اوست حکمفرما بر آنچه که خواهد.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۶۲)

-من احرق بيتاً متعمّداً فاحرقوه و من قتل نفساً عامداً فاقتلوه (بند ٦٢)
حضرت بهاءاللّه فرموده‌اند که قتل نفس و حرق بيوت به طور عمد مجازاتش اعدام است، هر چند به جای اعدام حبس ابد نيز مجاز است (يادداشت ٨٧).
حضرت عبدالبهاء در آثار مبارکه فرق بين مجازات و انتقام را بيان و می فرمايند:
انّ البشر ليس له حقّ الانتقام لانّ الانتقام امر مبغوض مذموم عنداللّه ولی مقصد از مجازات انتقام نيست بلکه اجرای حکم در حقّ مجرم است چنانکه در کتاب مبارک مفاوضات تأييد می فرمايند: هيأت اجتماعيّه حقّ قصاص را از مجرم دارند و اين قصاص به جهت ردع و منع است.
حضرت وليّ امراللّه در اين باره در توقيعی که حسب الامر مبارک صادر گشته چنين توضيح می فرمايند:
در کتاب مستطاب اقدس حضرت بهاءاللّه مجازات قتل را اعدام مقرّر فرموده‌اند. امّا به جای آن حبس ابد را نيز اجازه داده‌اند و هر دو با احکام مبارک تطابق دارد. ممکن است بعضی از ما با بينش محدود خود حکمت بالغه اين حکم را درک ننمائيم، ولی بايد آن را بپذيريم و بدانيم که مراتب حکمت و رحمت و عدالت مُنزل آن کامل و فی الحقيقه کافل نجات اهل عالم است. اگر نفسی سهواً محکوم به مرگ گردد، آيا نبايد معتقد بود که خداوند مقتدر و توانا چنين بی عدالتی در اين جهان را هزاران برابر در جهان ديگر جبران فرمايد. البتّه نميتوان به خاطر اين احتمال نادر الوقوع که ممکن است يک فرد بی گناه سهواً مجازات شود از اين حکمی که نفعش به عموم راجع است صرف نظر کرد. (ترجمه)
جمال اقدس ابهی جزئيّات مجازات قتل و حرق را که به هيأت اجتماعيّه آينده تعلّق دارد نازل نفرموده‌اند. فرعيّات اين احکام، از قبيل اينکه درجات جرم تا چه حدّ است و آيا بايد عوامل مؤثّر در تخفيف جرم را منظور داشت، و کدام يک از دو نوع مجازات بايد مجری گردد کلّاً به بيت العدل اعظم محوّل گشته که با ملاحظه شرايط زمان در وقت اجرای حکم تصميمات لازم را اتخاذ نمايند. نحوه اجرای حکم نيز به بيت العدل اعظم راجع است.
در مورد حرق، حدّ مجازات وابسته به اين است که چه مکانی مورد حرق قرار گرفته است. بدون شک مجرمی که انباری خالی را آتش زند و کسی که مدرسه‌ای پر از کودک را بسوزاند درجات جرمشان تفاوت بسيار دارد.
-و ان تحکموا لهما حبساً ابديّاً لا بأس عليکم فی الکتاب (بند ٦٢)
در جواب سؤالی از اين آيه کتاب مستطاب اقدس حضرت وليّ امراللّه تصريح فرموده‌اند که گر چه به حکم کتاب قاتل را ميتوان اعدام نمود ولی به جای آن حبس ابد نيز جايز است و به اين وسيله از شدّت مجازات به مراتب کاسته می شود. همچنين می فرمايند که جمال مبارک حقّ انتخاب بين اين دو حکم را عنايت فرموده و جامعه بشری را مختار ساخته‌اند که با در نظر گرفتن جوانب اين حکم آنچه مقتضی باشد مجری دارد. چون دستورات صريح و مشخّص درباره تنفيذ اين حکم موجود نيست لهذا در آتيه تشريع قوانين مربوط به اين امر به بيت العدل اعظم راجع است.
یادداشت‌ها ص ۱۶۲

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۶۳»

همانا خداوند نوشته است بر شما ازدواج را. مبادا اینکه تجاوز کنید از دو تا، و کسی که قناعت کند به یک زن آسوده نموده نفس خود و نفس او را. و کسی که دوشیزه ای را برای خدمتگزاریش بگیرد ایرادی بر او نیست. اینگونه فرمان الهی از قلم وحی به حق و راستی مرقوم گشت.
ازدواج کنید ای مردم تا اینکه ظاهر شود از شما کسی (نسلی) که یاد کند مرا در بین بندگانم. این است فرمان و حُکمِ من بر شما، بگیرید آن را برای خود مُعین و یاوری.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۶۳)

-قد کتب اللّه عليکم النّکاح (بند ٦٣)
جمال اقدس ابهی در يکی از الواح مبارکه می فرمايند که خداوند متعال سنّت نکاح را تأسيس فرموده و آنرا حصن نجاح و فلاح مقرّر داشته است.
احکام امّ الکتاب و مقرّرات مندرج در رساله (سؤال و جواب) در باره نکاح در جزوه (تلخيص و تدوين حدود و احکام)، قسمت د، ١-١-٣ تا ١٥-١-٣ خلاصه و گروه بندی شده است. موارد ذيل در رساله (سؤال و جواب) مندرج است. درباره شرايطی که ازدواج را مجاز می دارد (فقرات ٣، ١٣، ٤٦، ٥٠، ٨٤، ٩٢)، درباره نامزدی (فقره ٤٣) پرداخت مهريّه (فقرات ١٢، ٢٦، ٣٩، ٤٧، ٨٧، ٨٨)، مقرّراتی که در صورت غيبت طولانی همسر بايد رعايت شود (فقرات ٤ و ٢٧) و ساير مقرّرات متفرقه (فقرات ١٢ و ۴۷). (به يادداشتهای شماره ٨٩ و ٩٩ نيز مراجعه شود).
-ايّاکم ان تجاوزوا عن الاثنتين و الّذی اقتنع بواحدة من الامآء استراحت نفسه و نفسها (بند ٦٣)
گر چه نصّ کتاب مستطاب اقدس ظاهراً تزويج ثانی را اجازه می دهد، حضرت بهاءاللّه می فرمايند که آسايش و آسودگی خاطر وقتی ميسّر است که به همسر واحد قناعت شود.
آن حضرت درباره اين نکته در لوحی می فرمايند که انسان بايد به نحوی عامل گردد که سبب راحت و آسايش خود و همسرش باشد. حضرت عبدالبهاء، مبيّن منصوص آيات اللّه در تبيين اين آيه مبارکه می فرمايند که مقصد از اين بيان مبارک فی الحقيقه زوجه واحده است و اين مطلب در بعضی الواح ذکر گرديده. از جمله می فرمايند:
اعلمی انّ شريعة اللّه لا تجوز تعدّد الزّوجات لانّها صرحت بالقناعة بواحدة منها و شَرَطَ الزّوجة الثّانية بالقسط و العدالة بينهما فی جميع المراتب و الاحوال فامّا العدل و القسط بين الزّوجتين من المستحيل و الممتنعات و تعليق هذا الامر بشیء ممتنع الوجود دليل واضح علی عدم جوازه بوجه من الوجوه فلذلک لا يجوز الّا امرأة واحدة لکلّ انسان.
تعدّد زوجات يک سنّت بسيار قديمی در بين اکثر جوامع بشری است. مظاهر الهی به مرور زمان مردم را برای اختيار همسر واحد آماده فرموده‌اند. مثلاً حضرت مسيح تعدّد زوجات را تحريم نفرمود، فقط امر طلاق را، مگر در مورد ارتکاب زنا، منسوخ داشت. حضرت محمّد تعداد زوجات را منحصر به چهار فرمود، اما اجرای عدالت را شرط لازم برای اختيار بيش از يک همسر مقرّر داشت و طلاق را نيز اجازه فرمود.
حضرت بهاءاللّه که احکام و تعاليم خويش را در محيط اسلامی نازل فرمود، حکم اختيار زوجه واحده را با رعايت حکمت تدريجاً اظهار فرمود نه دفعةً واحدةً.
جمال اقدس ابهی به صورت ظاهر اختيار دو زوجه را در کتاب مستطاب اقدس اجازت فرمودند و در عين حال با تعيين مبيّنی مصون از خطا شرايطی را به وجود آوردند که به موجب آن حضرت عبدالبهاء را قادر ساخت تا چنين تبيين فرمايند که مقصد از اين حکم اکتفا به زوجه واحده است.
-و من اتّخذ بکراً لخدمته لا بأس عليه (بند ٦٣)
جمال اقدس ابهی استخدام دوشيزگان را برای خدمات خانه توسّط مردان مجاز دانسته‌اند زيرا اين امر در ميان شيعيان فقط وقتی جايز بوده که خطبه محرميّت بين صاحب خانه و دوشيزه مستخدم خوانده شده باشد. حضرت بهاءاللّه درباره اين موضوع می فرمايند که اين محض از برای خدمت است چنانکه صغار و کبار ديگر را اجرت می دهند برای خدمت (سؤال و جواب، فقره ٣٠). مخدوم حقّ هيچ نوع رابطه جنسی با دوشيزه مستخدم ندارد و آن بکر هر وقت که خواهد زوج اختيار کند اختيار با نفس او است زيرا خريدن اماء حرام است (سؤال و جواب، فقره ٣٠).
-هذا من امری عليکم اتّخذوه لانفسکم معيناً (بند ٦٣)
گر چه امر ازدواج در کتاب مستطاب اقدس نازل گرديده، ولی به صريح بيان حضرت بهاءاللّه اين حکم واجب نيست (سؤال و جواب، فقره ٤٦). حضرت وليّ امراللّه نيز در توقيعی که حسب الامر مبارک صادر گشته می فرمايند که ازدواج به هيچ وجه از واجبات نيست و اتّخاذ تصميم در باره تأهّل و يا تجرّد مآلاً به افراد راجع است. اگر شخصی برای اختيار همسر مناسب مدّتی طولانی صبر نمايد و يا به کلّی مجرّد بماند نبايد تصوّر نمود که آن شخص به مقصد غائی حيات خويش که اصولاً امری است روحانی، واصل نگرديده است.
یادداشت‌ها ص ۱۶۵

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۶۴»

ای مردم دنیا پیروی نکنید نَفس اَمّاره خود را، به درستی که آن (نفس اَماره) امر کننده است به ستمکاری و فحشاء. پیروی کنید خداوندی را که مالک جمیع اشیاء است، خداوندی که فرمان می دهد شما را به نیکی و پرهیزگاری. همانا اوست بی نیاز از جهانیان.
مبادا این که فساد کنید در زمین، بعد از اصلاح آن (بوسیله قوانین نازله در شریعت مقدسه اش) و کسی که فساد کند بدرستی که او از ما نیست و ما بیزاریم از او. این چنین امر از آسمان وحی به حق و راستی آشکار شد.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۶۵»

همانا آن (ازدواج) محدود شده بود در بیان (کتاب بیان) به رضایت طرفین. به درستی که ما چون اراده نمودیم محبت و دوستی و اتّحاد بندگان را، لذا مشروط کردیم به رضایت پدر و مادر بعد از آن دو (زن و مرد) تا اینکه واقع نشود بین آنها کینه و عداوت و ما، در این حُکم مقاصد دیگری هم داشتیم. این چنین امر الهی در این شریعت مقدسه (امر بهائی) جاری شده است.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۶۵)

-انّا … علّقناه باذن الابوين (بند ٦٥)
در توضيح اين حکم حضرت وليّ امراللّه در توقيعی که حسب الامر مبارک صادر گشته چنين می فرمايند:
جمال اقدس ابهی صريحاً می فرمايند که شرط لازم برای ازدواج بهائی تحصيل رضايت والدينی است که در قيد حيات باشند. اين شرط واجب الاجرا است چه والدين بهائی باشند چه نباشند، چه بين آنان سالهای متمادی طلاق واقع شده باشد چه نشده باشد.
حضرت بهاءاللّه اين حکم محکم را نازل فرمودند تا بنيان جامعه انسانی استحکام پذيرد و روابط خانوادگی پيوندی بيشتر يابد و سبب شود که قلوب فرزندان حسّ احترام و حق شناسی نسبت به والدينشان که آنان را جان بخشيده و روانشان را در سير جاودانی به سوی خالق متعال رهسپار ساخته‌اند ايجاد گردد. (ترجمه)
یادداشت ها ص ۱۶۹

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۶۶»

محقق نمی شود دامادی مگر به پرداختن مَهریه. به تحقیق معین شده برای شهرها نوزده مثقال از طلای خالص و برای دهات نوزده مثقال نقره و کسی که خواسته باشد زیادتر از این مقدار، حرام شده است بر او که تجاوز کند از نود و پنج مثقال طلا. این چنین امر با عزّت از قلم الهی نوشته شد. و کسی که قناعت کند به درجه اولی (نوزده مثقال نقره) خیر و برکت است برای او در کتاب الهی (طبق کتاب). بدرستیکه خداوند بی نیاز می کند هر کسی را که بخواهد به اسباب آسمانها و زمین. و خداوند بر هر چیزی تواناست.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۶۶)

-لا يحقّق الصّهار الّا بالامهار (بند ٦٦)
موارد عمده مربوط به پرداخت مهريّه در جزوه (تلخيص و تدوين حدود و احکام)، قسمت د، ١-١٠-١-٣ تا ٥-١٠-١-٣ خلاصه شده. حکم مهريّه و جزئيّات آن در کتاب مبارک بيان نازل شده است.
مهريّه بايد از طرف داماد به عروس پرداخت گردد. ميزان آن برای اهل مدن نوزده مثقال طلای خالص و برای اهل قری نوزده مثقال نقره است (يادداشت شماره ٩٤).
حضرت بهاءاللّه می فرمايند که اگر در هنگام عقد داماد قادر نباشد که مهريّه را تماماً به عروس ادا کند، مأذون است قبض مجلس رد نمايد (سؤال و جواب، فقره ۳۹)
با ظهور جمال مبارک بسياری از عقايد و آداب و رسوم متداوله من جمله مسئله مهريّه تغيير يافته و معانی جديدی به خود گرفته است. پرداخت مهريّه از عادات کهنه در بين بسياری از جوامع و فرهنگ ها است که به اطوار مختلفه اجرا می شود. در بعضی ممالک مهريّه از طرف پدر و مادر عروس به داماد پرداخت می گردد، در بعضی ممالک ديگر مهريّه را داماد به پدر و مادر عروس می پردازد، که آن را “شير بها” می گويند. در هر دو حال مبلغ پرداختی معمولاً معتنابه است. حکم جمال قدم اين رسوم متنوّعه را از ميان برداشته و مهريّه را به عنوان رمزی يعنی هديه‌ای با ارزش محدود و معيّن مقرّر فرموده که از طرف داماد به عروس تسليم ميگردد.
-قد قدّر للمدن تسعة عشر مثقالاً من الذّهب الابريز و للقری من الفضّة (بند ٦٦)
حضرت بهاءاللّه می فرمايند که تعيين ميزان مهريّه به اعتبار توطّن زوج است نه زوجه (سؤال و جواب، فقره ٨٧ و ٨٨).
-و من اراد الزّيادة حرّم عليه ان يتجاوز عن خمسة و تسعين مثقالاً … و الّذی اقتنع بالدّرجة الاولی خير له فی الکتاب (بند ٦٦)
در پاسخ به سؤالی در باره مهريّه حضرت بهاءاللّه می فرمايند: و در مهر هم آنچه در بيان نازل شده مجری است و ممضی. ولکن در کتاب اقدس ذکر درجه اولی شده و مقصود نوزده مثقال نقره است که درباره اهل قری در بيان نازل شده و اين احب است عنداللّه اگر طرفين قبول نمايند که مقصود رفاهيّت کل و وصلت و اتّحاد ناس است. لذا هر چه در اين امورات مدارا شود احسن است… بايد اهل بهاء با کمال محبّت و صفا با يکديگر معامله و معاشرت نمايند و در فکر منافع عموم باشند خاصّةً دوستان حقّ.
حضرت عبدالبهاء در لوحی به طور اختصار بعضی از عواملی را که بايد برای تعيين ميزان مهريّه منظور شود بيان فرموده‌اند. واحد مذکور در لوح ذيل جهت پرداخت مهريّه معادل است با نوزده مثقال. چنانچه می فرمايند:
اهل مدن بايد طلا بدهند و اهل قری فضّه. و اين بسته به اقتدار زوج است. اگر فقير است يک واحد می دهد و اگر اندک سرمايه دارد دو واحد می دهد. اگر با سر و سامان است سه واحد می دهد، اگر از اهل غنا است چهار واحد می دهد و اگر در نهايت ثروت است پنج واحد می دهد. فی الحقيقه بسته به اتّفاق ميان زوج و زوجه و ابوين است هر نوع در ميان اتّفاق حاصل شود مجری گردد.
در همين لوح مبارک حضرت عبدالبهاء اهل بهاء را توصيه می فرمايند که اسئله خويش را درباره اجرای اين حکم به بيت العدل اعظم ارجاع نمايند. چنانچه می فرمايند:
اين احکام فی الحقيقه راجع به بيت العدل عمومی است که شارع است … احکام و تفرّعاتی که در کتاب اللّه مصرّح نيست بيت عدل تشريع نمايد.
یادداشت ها ص ۱۷۰

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۶۷»

واجب کرده است خداوند بر هر بنده ای که اراده خروج از وطنش را نموده، اینکه قرار دهد میقاتی برای همسرش که چه مدّتی اراده دارد در سفر باشد. اگر در مدتی که تعیین کرده برگشت و به عهدش وفا کرد، بدرستی او پیروی کرده امر مولای خود را و از قلم امر جزء نیکوکاران نوشته شده است. و اِلاّ اگر دارای عذر حقیقی باشد بر اوست که به همسرش خبر دهد و درنهایت کوشش برای برگشتن بسوی او باشد.
و اگر این دو امر انجام نشد (نَه مدت سفر را مشخص کرد و نَه خبری به زنش داد) پس، بر زن است که نُه ماه صبر کند و بعد از پایان آن (نُه ماه) بر او بأسی و مانعی در اختیار کردن همسر نیست. و اگر صبر کند بدرستی که خداوند زنان و مردان صبور و شکیبا را دوست دارد. عمل کنید احکام مرا و پیروی نکنید هر مُشرکی را که در لوح الهی جزء گناهکاران محسوب شده است.
و اگر در مدت انتظار کشیدن (نُه ماه) خبری آمد از شوهرش، بر اوست که پیش گیرد کار معروف و نیک را. بدرستی که خداوند اراده کرده است اصلاح بین مردان و زنان را. مبادا اینکه مرتکب شوید آنچه را که به سبب آن، کینه و دشمنی در بین شما ایجاد شود. این چنین جاری شده است امرالهی و وعده الهی آشکار شده است.
و اگر به او خبر مرگ یا کُشته شدنش (شوهر) رسید و ثابت شد بواسطه انتشار یافتن خبر یا بواسطه دو شخص عادل، بر اوست (زن) اینکه درنگ کند در خانه، تا زمانی که چند ماه معیّن شده بگذرد. هر آینه او در آنچه که اختیار کند و برگزیند مُختار است. این است آنچه که حُکم کرده به آن، خداوندی که به هر کاری قادر و تواناست.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۶۷)

-قد کتب الله لکلّ عبد اراد الخروج من وطنه ان یجعل ميقاتاً لصاحبته فی ايّة مدّة اراد ان اتی (بند ٦٧)
حضرت بهاءالله در مورد زوجی که سفر نمايد و همسرش را از تاريخ مراجعتش مطّلع نسازد و خبری از او به همسرش نرسد و مفقود الاثر گردد می فرمايند که اگر او امر کتاب اقدس را شنيده باشد زوجه بايد يک سال تمام تربّص نمايد و بعد اختيار ازدواج و يا تجرّد با او است. و اگر شخص امر کتاب را نشنيده باشد زوجه بايد صبر نمايد تا خبری از شوهرش به او برسد (سؤال و جواب، فقره ٤).
-فلها تربّص تسعة اشهر معدودات و بعد اکمالها لا بأس عليها فی اختيار الزّوج (بند ٦٧) در صورتی که زوج در موعد مقرّر مراجعت ننمايد و يا همسرش را از تأخير در مراجعت مطّلع نسازد، زوجه مختار است پس از نه ماه اصطبار مجدّداً ازدواج نمايد، امّا ارجح آن است که مدّتی بيشتر صبر نمايد (برای اطّلاع از تقويم امری به يادداشت شماره ١٤٧ مراجعه شود).
جمال اقدس ابهی می فرمايند که در چنين مواردی اگر خبر موت يا قتل زوج به او برسد، زوجه بايد نه ماه صبر نمايد و پس از آن در امر ازدواج مختار است (سؤال و جواب، فقره ٢٧). حضرت عبدالبهاء در لوحی توضيح می فرمايند که مسئله خبر موت يا قتل زوج و مکث نه ماه اين تعلّق به غائب دارد نه به زوج حاضر.
-لها ان تأخذ المعروف (بند ٦٧) حضرت بهاءالله می فرمايند: مقصد از معروف در اين مقام اصطبار است (سؤال و جواب، فقره ٤)
-العدلين (بند ٦٧)
جمال اقدس ابهی ميزان عدالت را حسن شهرت در بين عباد معيّن ميفرمايند. بر طبق بيان مبارک لازم نيست شهود از اهل بهاء باشند چنانچه می فرمايند: شهادت عبادالله از هر حزبی لدی العرش مقبول (سؤال و جواب، فقره ٧٩).
یادداشت ها ص ۱۷۲

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۶۸»

و اگر بین آن دو (زن و شوهر) کدورت یا کراهتی بوجود آید، بر او (مرد) جائز نیست اینکه، او (زن) را طلاق بدهد. بر اوست که یکسال کامل صبر کند شاید بین آن دو، رائحه محبت بِوَزد و اگر یکسال کامل شد و رائحه محبت نوَزید پس بَأس و مانعی در طلاق نیست. بدرستی که خداوند بر همه چیز داناست.
همانا نهی کرد خداوند شما را از آنچه که عمل می کردید بعد از طلاق ثَلاثه (سه طلاق)، فضلی است از نزد خداوند تا باشید از شکر کنندگان در لوحی که از قلم امر نوشته شده است.
و کسی که طلاق داد زنش را مُختار است در رجوع، بعد از انقضاء هر ماه، با مودّت و رضا مادامی که زن، شوهر اختیار نکرده است. و زمانی که شوهر اختیار کرد، با ازدواج دوّم، جدائی محقق می شود و امر گذشته است مگر اینکه امری آشکار واقع شود. این چنین امر از مَطلع حکم در لوح جلال با کمال عظمت نوشته شده است.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۶۸)

-و ان حدث بينهما کدورة او کره ليس له ان يطلّقها و له ان يصبر سنة کاملة (بند ٦٨).
امر طلاق در آئين بهائی شديداً مذموم است ولی در صورتی که بين زوج و زوجه کدورت و کراهت به ميان آيد طلاق پس از طيّ يک سال کامل مجاز است. زوج موظّف است که احتياجات مالی همسر و فرزندان خود را در مدت يک سال اصطبار تأمين نمايد و در عين حال طرفين مکلفند که به رفع اختلافات خود بکوشند. حضرت وليّ امراللّه می فرمايند که حقوق طرفين در تقاضای طلاق مساوی است و هر طرف که طلاق را قطعيّاً لازم داند می تواند تقاضا نمايد.
در رساله (سؤال و جواب) حضرت بهاءالله مسائلی چند مربوط به سنه اصطبار را مشروحا ًبيان فرموده‌اند. موارد مصرّحه عبارتند از شرايط برگزاری سال تربّص (سؤال و جواب، فقره ١٢)، تعيين ابتدای سنه (فقرات ١٩ و ٤٠)، شرايط اصلاح فيما بين زوج و زوجه (فقره ٣٨)، وظيفه شهود و بيت العدل محلّی (فقرات ٧٣ و ٩٨). بيت العدل اعظم می فرمايند که وظايف شهود در مورد طلاق در اين ايّام بر عهده محافل روحانيّه است.
جزئيّات حکم طلاق در جزوه (تلخيص و تدوين حدود و احکام)، قسمت د، ١-٢-٣ تا ٣-٢-٩ خلاصه شده است.
-قد نهاکم الله عمّا عملتم بعد طلقات ثلث (بند ٦٨)
اين آيه اشاره است به حکمی در قرآن کريم که طبق آن مردی که زوجه‌اش را تحت شرايط معيّنی طلاق داده باشد نمی تواند با او مجدّداً ازدواج کند مگر اينکه زوجه مطلّقه به عقد مرد ديگری در آيد و از او طلاق گيرد. حضرت بهاءالله اين عمل را در کتاب اقدس نهی فرموده‌اند (سؤال و جواب، فقره ٣١).
-و الّذی طلّق له الاختيار فی الرّجوع بعد انقضآء کلّ شهر بالمودّة و الرّضآء ما لم تستحصن … الّا بعد امر مبين (بند ٦٨)
حضرت وليّ امراللّه در بيان مقصود از انقضاء کلّ شهر می فرمايند که مراد اين نيست که محدوديتی در رجوع حاصل شود بلکه تجديد ازدواج زوج و زوجه مطلّقه در هر زمان بعد از طلاق مجاز است به شرط آنکه در هنگام رجوع هيچ کدام از طرفين متأهّل نباشند.
یادداشت‌ها ص ۱۷۴

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۶۹»

اگر زن و شوهری با هم مسافرت کردند سپس اگر در سفر بین آنها اختلاف ایجاد شود، بر مرد است که نَفَقه یکسال کامل را به او بپردازد و برگرداند او را به محلّی که از آن خارج شده اند یا اینکه بسپارد او را به دست اَمینی، با آنچه که احتیاج دارد به آن در طی راه، تا برساند او را به مَحل زندگیش. بدرستی که پروردگارت حکم می کند آنطور که می خواهد به سلطنت و قدرتی که به اهل عالم احاطه دارد.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۷۰»

زنی که طلاق داده شد به علت ثبوت عمل مُنکر (خیانت به همسر) نَفقه ای در ایّام تَرَبصش برای او نیست. این چنین نیّر امر از افق عدل آشکار شد. بدرستی که خداوند دوست دارد وصل و پیوند و محبت را، و بیزار است از جدائی و طلاق.
معاشرت کنید ای مردم با یکدیگر در کمال خوشی و سرور. قسم به جان خودم عنقریب فانی و نابود خواهد شد هر آنچه که در عالم وجود است و آنچه باقی می ماند عمل پاک و نیک است و خداوند بر آنچه که می گویم شاهد است.
ای بندگان من، اصلاح کنید روابط بین خودتان را، سپس بشنوید آنچه را که نصیحت می کند شما را به آن، قلم اعلی و پیروی نکنید هر ظالم گمراهی را.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۷۱»

مبادا مغرور کند شما را دنیا، همانطور که مغرور کرده است مردم و طوایف قبل از شما را، متابعت و پیروی کنید احکام و اوامر الهی را سپس این راهی را بپیمائید که به حق کشیده شده است (شریعت جمالمبارک را عمل کنید). بدرستی کسانی که رها کردند و کنار گذاشتند ظلم و گمراهی را و تقوی را برگزیدند، آنان هستند از بهترین مردم در نزد خداوند. و ذکر می کنند آنها را ارواح مقدسه و اهل این جایگاهی که به نام خداوند مرتفع شده است.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۷۲»

حرام شده است بر شما خرید و فروش کنیزان و غلامان. جائز نیست که بنده ای بنده دیگر را خریداری کند. نهی شده است خرید و فروش غلام و کنیز، در لوح الهی. این چنین فرمان الهی از قلم عدل بِصرف فضل نوشته شده است. و جائز نیست اینکه احدی افتخار کند بر دیگری. همه بندگان خدا هستند و همه دلیل ها و نشانه هائی هستند بر اینکه نیست خدائی جز او. بدرستی که او بر همه چیز حکیم و داناست.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۷۳»

زینت دهید خود را به زیور اعمال و کسی که فائز شد به عمل مطابق رضای او، همانا او در نزد خداوند از اهل بهاء شمرده می شود. یاری کنید خداوند مالک بندگان را، به اعمال نیک و حَسَنه، سپس با حکمت و بیان. این چنین امر شدید از جانب خداوند رحمان در بیشتر الواح. همانا او بر آنچه می گویم داناست.
هیچکس نباید اعتراض کند بر دیگری، و هیچکس نباید بکُشد کسی را، این است آنچه که نهی شدید از آن در کتابی که در سَرا پرده های عزّت مستور بود.
آیا می کُشید کسی را که خداوند او را به روحی از نزد خود زنده کرده است؟ همانا در نزد خداوند این خطا و گناهِ بسیار بزرگی است. بترسید از خداوند و خراب نکنید با دستهای ظلم و طغیان خود آنچه را که خداوند بنا کرده است. سپس انتخاب کنید راهی که شما را بسوی حق و حقیقت برساند.
هنگامی که ظاهر شدند لشگرهای عرفان و شناسائی حق با پرچمهای بیان (وقتی حق به اتّکای آیات و عظمت ظهور خود ظاهر شد) قبایل ادیان شکست خوردند (پیروان ادیان عتیقه در مقابل قدرت و سلطنت الهی شکست خوردند) مگر کسی که خواست بیاشامد آب زندگانی را در بهشتی که از دَم و نَفَسِ مقدس خداوند بوجود آمده است.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۷۴»

همانا خداوند حکم کرده است به پاکی ماء نطفه، این حکم رحمتی است از نزد خداوند برای بندگان. شکر کنید او را با کمال سرور و نشاط و پیروی نکنید کسانی را که از مَطلع قُرب الهی دور هستند. قیام کنید بر خدمت امر من در همه احوال. بدرستی که او یاری می کند شما را به قدرتی که احاطه دارد به همه اهل عالم. متمسک شوید به ریسمان پاکیزگی به طوری که دیده نشود از لباسهای شما آثار چرک. این است آنچه حکم کرده بدان، کسیکه لطیف تر از هر لطیفی است.
و اگر کسی عذر (موجّهی) داشته باشد گناهی بر او نیست. بدرستی که او بخشنده و مهربان است.
بشوئید هر چیز کثیفی را با آب، آبی که حالات سه گانه آن (رنگ، بو، مزه) تغییر نکرده باشد. مبادا استعمال کنید آبی را که به واسطه هوا یا چیز دیگری تغییر کرده است. باشید جوهر لطافت و مظهر پاکیزگی در بین مردم. این است آنچه که خداوند مولای عزیز و حَکیمتان برای شما اراده کرده است و از شما انتظار دارد.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۷۴)

-قد حکم اللّه بالطّهارة علی مآء النّطفة (بند ٧٤)
بر حسب عقايد بعضی از مذاهب نظير شيعه اسلام ماء نطفه ناپاک است. جمال مبارک در آيه فوق اين عقيده را مردود شمرده‌اند. (به يادداشت شماره ١٠٦ نيز مراجعه شود.)
-تمسّکوا بحبل اللّطافة (بند ٧٤)
حضرت عبدالبهاء در باره لطافت می فرمايند: تنزيه و تقديس و پاکی و لطافت سبب علويّت عالم انسانی و ترقّی حقايق امکانی است حتّی در عالم جسمانی نيز لطافت سبب حصول روحانيّت است … نظافت ظاهره هر چند امری است جسمانی ولکن تأثير شديد در روحانيّات دارد. (به يادداشت شماره ٧٤ نيز مراجعه شود.)
-طهّروا کلّ مکروه بالمآء الّذی لم يتغيّر بالثّلث (بند ٧٤)
مقصود از “ثلاث” اوصاف ثلاثه آب يعنی رنگ و طعم و بوی آن است. حضرت بهاءاللّه توضيحات بيشتری درباره آب بکر داده و بيان فرموده‌اند که آب مستعمل در چه کيفيّتی قابل استفاده محسوب نمی شود (سؤال و جواب، فقره ٩١).
یادداشت ها ص ۱۷۶

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۷۵»

و این چنین خداوند برداشته است حُکم ناپاکی (نجاست) را از جمیع اشیاء و از ملل دیگر و این موهبتی است از جانب خداوند. همانا او غفور و کریم است.
به تحقیق غوطه ور شدند جمیع اشیاء در دریای طهارت و پاکیزگی در روز اول عید رضوان، هنگامی که تجلّی کردیم بر اهل عالم به اسمهای نیکو و صفات بلند مرتبه مان. این است از فضل من که احاطه کرده است جهانیان را تا این که معاشرت نمایید با اهل ادیان و ابلاغ کنید امر پروردگار بخشاینده خود را. این (تبلیغ) تاج اعمال است. اگر شما از دانایان هستید.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۷۵)

-رفع اللّه حکم دون الطّهارة عن کلّ الاشيآء و عن ملل اخری (بند ٧٥)
بعضی از جوامع دينی و طوايف و قبايل بنا بر آداب و شعاير مذهبی به نجاست بعضی از نفوس و اشياء معتقدند.
حضرت بهاءاللّه اين شعاير را باطل شمرده و می فرمايند که بر اثر اين ظهور اعظم بيان مبارک قد انغمست الاشيآء فی بحر الطّهارة تحقّق يافته است. (به يادداشتهای شماره ١٢، ٢٠ و ١٠٣ نيز مراجعه شود.)
-اوّل الرّضوان (بند ٧٥)
اين آيه اشاره است به ورود جمال مبارک و اصحاب به باغ نجيبيّه واقع در حومه بغداد. اين حديقه بعداً در بين اهل بهاء به باغ رضوان شهرت يافت. ورود حضرت بهاءاللّه به اين باغ که مصادف با يوم سی و يکم نوروز در ماه آوريل سنه ١٨٦٣ ميلادی بود آغاز دوره‌ای است که در آن جمال اقدس ابهی صريحاً به اصحاب خويش اظهار امر فرمودند. در اشاره به آن ايّام در يکی از الواح می فرمايند: ايّام فيها ظهر الفرح الاعظم و در وصف باغ رضوان می فرمايند: مقام فيه تجلّی باسم الرّحمن علی من فی الامکان. حضرت بهاءاللّه دوازده روز در اين باغ توقّف و سپس به سوی اسلامبول که محلّ سرگونی بعدی آن حضرت بود حرکت فرمودند. به مناسبت اظهار امر حضرت بهاءاللّه هر سال دوازده روز ايّام رضوان که به فرموده حضرت وليّ امراللّه اعظم و اقدس اعياد بهائی محسوب است جشن گرفته می شود (يادداشت های شماره ١٣٨ و ۱۴۰).
یادداشت ها ص ١٧٧

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۷۶»

و حُکم فرموده خداوند به نهایت پاکیزگی و لطافت و شستن آنچه که غبار آلوده شده از گرد و خاک، تا چه رسد به چرک های مُنجمده و خشک شده و غیر آن. بترسید از خدا و باشید از پاکان. کسی که در لباسش چرکی دیده شود، صعود نمی کند دعایش بسوی خداوند، و دوری می کنند از او فرشتگان بلند مرتبه.
استعمال کنید گلاب و عطر خالص را. این است آنچه که دوست داشته است آنرا خداوند از اوّلِ لا اوّل، از اولی که ابتدائی برای آن نیست. تا اینکه منتشر شود و بوَزد از شما آنچه را که پروردگار عزیز و حکیم شما اراده نموده است.(بوهای خوش که سبب رضایت الهی است).

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۷۷»

به تحقیق عفو کرده خداوند از شما آنچه را که نازل گشته بود در بیان راجع به مَحو کُتُب، اجازه دادیم به شما اینکه بخوانید از علوم آنچه را که نفع میرساند به شما، نه آنچه که منتهی میشود به مُجادله در کلام. این است خیر شما و برای شما بهتر است اگر شما از عارفان هستید.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۷۷)

-البيان (بند ٧٧)
کتاب بيان امّ الکتاب دور بابی است و حضرت اعلی کتاب احکام خويش را به اين عنوان تسميه فرموده‌اند و همين عنوان نيز به تمام آثار حضرتش اطلاق
می گردد. کتاب بيان فارسی مخزن عمده عقايد دينی و احکام دور بابی است که حضرت اعلی نازل فرموده‌اند. بيان عربی محتوياتش با بيان فارسی مطابق ولی مختصرتر و اهميتش کمتر است. حضرت وليّ امراللّه در توصيف کتاب بيان فارسی در کتاب ( گاد پاسز بای) چنين فرموده‌اند:
فی الحقيقه اين کتاب را در رتبه اولی بايد گنجينه‌ای دانست شامل اوصاف و نعوت حضرت موعود نه مجموعه‌ای از سنن و احکامی که جهت هدايت مستمرّ نسل های آتيه تدوين شده باشد. (ترجمه)
حضرت عبدالبهاء می فرمايند: کتاب بيان به کتاب اقدس منسوخ مگر احکامی که در کتاب اقدس مؤکّداً مذکور.
-محو الکتب (بند ٧٧)
حضرت بهاءاللّه در لوح اشراقات می فرمايند:
حضرت مبشّر روح ما سواه فداه احکامی نازل فرموده‌اند ولکن عالم امر معلّق بود به قبول لذا اين مظلوم بعضی را اجرا نمود و در کتاب اقدس به عبارات اخری نازل و در بعضی توقّف نموديم.
در کتاب مبارک بيان محو کتب بر مؤمنين فرض گرديده بود مگر کتبی که در اثبات امر و شريعت اللّه نوشته شده باشد. جمال اقدس ابهی اين حکم را نسخ فرموده‌اند.
حضرت وليّ امراللّه در توقيعی که حسب الامر هيکل اطهر صادر گرديده درباره ماهيّت و کيفيّت احکام شديدی که در کتاب مبارک بيان نازل شده چنين می فرمايند:
فهم و درک کامل احکام و حدود شاقّه نازله از قلم حضرت اعلی فقط از اين طريق ميسّر است که ماهيّت و مقصد و خواصّ ممتازه شريعت مبارکش به نحوی که نفس آن حضرت در آثار خويش بيان فرموده‌اند منظور گردد. طبق اين بيانات واضحه دور بيان اصولاً يک نهضت دينی و انقلاب اجتماعی بود که مدّتش بالضّروره کوتاه ولی مملوّ از وقايعی مصيبت آميز و مشحون از اصلاحاتی وسيع النّطاق و بنيان کن بود. موازين شديده و اعمال قاطعه‌ای را که حضرت نقطه اولی و اصحاب مجری می داشتند کل برای اين بود که بنياد تقاليد حزب شيعه را برانداخته راه را برای ظهور حضرت بهاءاللّه هموار سازد. حضرت اعلی به منظور اثبات استقلال دور جديد و نيز برای آماده ساختن زمينه جهت ظهور قريب الوقوع جمال قدم احکامی بسيار دشوار و شديد نازل فرمودند. اگر چه اغلب اين احکام هرگز به مرحله اجرا در نيامد ولی نفس نزول اين احکام دلالت بر استقلال آئين حضرت اعلی داشت و همين کافی بود تا هيجانی عظيم ايجاد نمايد و علمای دين را به چنان مخالفتی برانگيزد که بالمآل شهادت حضرتش را سبب گردد. (ترجمه)
-و اذنّاکم بان تقرئوا من العلوم ما ينفعکم لا ما ينتهی الی المجادلة فی الکلام (بند ٧٧)
کسب علوم و تحصيل صنايع و فنون در آثار مبارکه بر کل فرض گرديده و به اهل بهاء توصيه شده که اهل دانش و هنر را محترم شمارند و از کسب علومی که صرفاً به مشاجره و جرّ و بحث های بيهوده انجامد پرهيز نمايند. حضرت بهاءاللّه در الواح مبارکه اهل بهاء را تشويق فرموده‌اند که به تحصيل علوم و فنون نافعه‌ای اشتغال ورزند که سبب و علّت ترقّی عباد است و نيز آنان را انذار فرموده‌اند که از علومی که به حرف ابتدا شود و به حرف منتهی گردد، و تحصيلش به مجادله در کلام انجامد احتراز جويند. حضرت وليّ امراللّه در توقيعی که حسب الامر مبارک صادر شده علومی را که از حرف ابتدا و به حرف منتهی گردد به بحث و موشکافی های بی ثمر در مجرّدات و فرضيّات توصيف فرموده‌اند. در توقيعی ديگر می فرمايند که مقصد حضرت بهاءاللّه از چنين علوم در وهله اولی آن گونه رسائل و تفسيرات مربوط به علوم دينی و الهيّات است که به جای آنکه مددی در نيل به حقيقت باشد باری سنگين بر ذهن انسان می نهد.
یادداشت ها ص ۱۷۸

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۷۸»

ای گروه پادشاهان، به تحقیق آمد مالِکِ جهان (مظهر امر الهی) و سلطنت از آنِ خداوند قائم بذات و بی نیاز است. عبادت نکنید جز خداوند را ای گروه سلاطین، و با قلوبی نورانی به سوی پروردگارتان مالک اَسماء توجه نمائید. این است فرمانی که معادله نمی کند با آن، آنچه نزد شماست، اگر بدانید. (اگر او را بشناسید تمام سلطنت و مقامات ظاهری که دارید با این موهبت برابری نمی کند).

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۷۹»

همانا می بینیم شما را که مَسرورید و شادی می کنید به آنچه گِرد آورده اید برای غیر خود و محروم می نمائید نفسهای خود را از عوالمی که شمارش نمیکنند آن عوالم را جز لوح محفوظ من. به تحقیق که مشغول ساخته شما را (گروه سلاطین را) ثروت از آخرت و مال دنیا شما را از مقصود حقیقی که عرفان الهی است بی بهره ساخته است. این سزاوار شما نیست اگر بدانید. دلهای خود را از آلودگی های دنیا پاک کنید در حالی که می شتابید به جانب ملکوت پروردگارتان که آفریننده زمین و آسمان است که به سبب ظهور او زلزله در عالم افتاد و قبائل نوحه و ناله نمودند، مگر کسی که رها ساخت مردمان را و پذیرفت آنچه را که امر شد به آن در لوح مکنون.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۸۰»

این است روزی که فائز شد موسی کلیم به مشاهده انوار خداوند بی نیاز و نوشید آب گوارای وصال الهی را از این جامی که بدان خروشان شدند دریاها. بگو به خداوند سوگند همانا طور طواف می کند در حول مطلع ظهور و حضرت روح ندا می کند از ملکوت الهی که بشتابید و بیائید ای ابناء غرور (در محضر جمالقدم بیائید و به دیدار الهی فائز شوید). امروز روزی است که می شتابد در آن کوه خداوند برای شوق دیدار او و فریاد زد صهیون به این که به تحقیق آمد وعده و ظاهر شد آنچه نوشته شده بود در الواح خداوند بلند مرتبه و عزیز و محبوب.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۸۰)

-الکليم (بند ٨٠)
در عرف مسلمين و يهود حضرت موسی به لقب کليم ملقّب گرديده‌اند. جمال اقدس ابهی می‌فرمايند: هذا يوم فيه فازت الآذان باصغآء ما سمع الکليم فی الطّور.
-الطّور (بند ٨٠)
طور نام کوهی است که در آنجا احکام الهی بر حضرت موسی نازل شد.
-الرّوح (بند ٨٠)
روح از القاب حضرت مسيح است که در آثار اسلامی و بهائی به کار برده شده است.
-سرع کوم اللّه … و صاح الصّهيون (بند ٨٠)
کرمل يا کوم اللّه کوهی است در اراضی مقدّسه. مقام اعلی و مرکز جهانی اداری بهائی در دامنه اين کوه قرار گرفته است. صهيون تپّه‌ای است در اورشليم و جائی است که طبق روايات متداوله مقبره حضرت داود در آنجا واقع است. صهيون اشاره به شهر مقدّس اورشليم است.
یادداشت ها ص ۱۸۲

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۸۱»

ای گروه پادشاهان، به تحقیق نازل شد ناموس اکبر در این منظر انور و ظاهر شد هر امر پوشیده ای از نزد خداوند مالک سرنوشت، که بواسطه او قیامت آمد و ماه دو پاره شد و تشریح شد هر امر محکم و حتمی. (وقتی که مظهر امرالله قیام کند و انشقاق قمر حاصل شود هر امری که در کتب مقدسه از امور و علامات محتومه بود، همه در این ظهور تفصیل داده شد و آشکار گشت).

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۸۲»

ای گروه پادشاهان شما بندگان خدا هستید (گر چه در ظاهر پادشاه هستید). به تحقیق ظاهر و آشکار شد مالک به بهترین زینت ها و زیورها و فرا می خوانَد شما را به سوی خود که قائم به ذات است. مبادا این که باز دارد شما را غرور از توجه به مَشرق این ظهور یا اینکه محروم سازد شما را دنیا از آفریننده آسمان. قیام نمائید بر خدمت مقصود عالمیان، آن خداوندی که به کلمه ای از نزد خود شما را آفرید و قرار داد شما را مظاهر توانائی و قدرت برای آنچه بوده و می باشد.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۸۳»

بخدا سوگند ما اراده ننموده ایم اینکه تصرف نمائیم در ممالک شما، بلکه آمده ایم برای تصرف مدائن قلوب، همانا آنها (قلوب) نظرگاه بهاء است. گواهی میدهد به این ملکوت اسماء، اگر شما بدانید. و هر کس که پیروی کند مولای خود را همانا او اعراض میکند از دنیا به تمامی تا چه رسد به این مقام ستایش شده (تا چه رسد به خود مظهر امر الهی که ابداً اعتنائی به شئون ظاهره ندارد).
رها سازید خانه ها را و توجه نمائید به سوی ملکوت الهی، این چیزی است که نفع می بخشد به شما در این جهان و جهان بعد. گواهی میدهد به این مالک جبروت، اگر شما بدانید.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۸۴»

خوشا به حال پادشاهی که قیام نماید بر نصرت امر من در مملکت من و منقطع باشد از غیر من، همانا او از اصحاب سفینه حَمراء است که قرار داده آنرا خداوند برای اهل بهاء. سزاوار است بر همه اینکه او را اعزاز کنند و احترام گذارند و یاریَش دهند، تا اینکه بگشاید و فتح کند شهرها را با کلید های نام من که نگاهبان است بر عوالم غیب و شهود.
همانا او (چنین پادشاهی) به منزله چشم است برای بشر و نور است برای پیشانی هستی و عالم امکان، و منبع کرامت و بخشش است برای جسد عالم. یاری دهید او را ای اهل بهاء به اموال و نفوس.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۸۴)

-السّفينة الحمرآء (بند ٨٤)
مقصد از سفينه حمراء امر جمال اقدس ابهی است که حضرت اعلی در قيوّم الاسماء آن را به اين اسم ستوده‌اند. راکبين اين سفينه جمع اهل بهاء می باشند.
یادداشت ها ص ۱۸۳

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۸۵»

ای پادشاه اتریش، مطلع نور احدیت (مظهر امر الهی) در سجن عکا بود هنگامی که قصد مسجد الاقصی نمودی. گذشتی از آن حدود و سؤال نکردی از او، در حالی که بر افراشته می شود هر خانه ای به سبب نام مقدس او، و گشوده می شود هر مکان بلندی از او. براستی قرار دادیم آنرا (مسجد الاقصی را) قبله گاه عالم برای ذکر و یاد من، و تو کسی را که باید به ذکرش مشغول شوی (مظهر امر) از نظر دور ساختی و رها کردی، هنگامی که ظاهر شد با ملکوت الهی، پروردگار تو و پروردگار عالمیان.
در تمام حالات ما با تو بودیم (پادشاه اتریش) و تو را متمسک به فرع و غافل از اصل یافتیم. همانا پروردگارت بر آنچه می گویم شاهد است. به تحقیق فرا گرفت ما را اندوه به سبب این که دیدیم ترا که طواف می کنی برای نام ما و نمی شناسی ما را در حالی که در مقابل چشم تو هستیم. بگشا چشم را تا مشاهده کنی این منظر کریم (مظهر امر) را و بشناسی کسی را که در شب ها و روزها به درگاه او دعا میکنی و او را می خوانی و ببینی نوری را که تابیده است از این افق درخشان.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۸۵)

-يا ملک النّمسة کان مطلع نور الاحديّة فی سجن عکّآء اذ قصدت المسجد الاقصی (بند ٨٥)
فرانسوا ژوزف (١٩١٦-١٨٣٠) امپراطور اطريش و پادشاه مجارستان در سال ١٨٦٩ برای زيارت به اورشليم عزيمت کرد. او در مدّت اقامتش در اراضی مقدّسه کوششی ننمود که درباره حضرت بهاءاللّه که در آن زمان در مدينه عکّا مسجون بودند استفساری نمايد و اين فرصت را از دست داد.
در قرآن مجيد ذکر مسجد اقصی آمده است و مسجدی به همين نام در اورشليم در محلّی که به جبل الهيکل معروف گرديده بنا شده است.
یادداشت ها ص ۱۸۳

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۸۶»

بگو ای پادشاه برلین، بشنو ندای الهی را از این هیکل مُبین، اینکه نیست خدائی جز من که باقی و یکتا هستم. مبادا اینکه باز دارد تو را غرور از مَطلع این ظهور یا مانع سازد تو را هوای نفسانی از توجه به مالک عرش و زمین. این چنین اندرز می دهد تو را قلم اعلی. همانا اوست بسیار بخشنده و کریم.
بیاد بیاور کسی را که از لحاظ قدر و منزلت بزرگتر از تو و از نظر مقام، بالاتر از تو بود (امپراطور فرانسه، ناپلئون سوم) کجاست او و آنچه نزد او بود؟ مُتنبّه و آگاه شو و مباش از خفتگان. همانا او انداخت لوح الهی را در پشت سر (اعتنا نکرد) هنگامی که خبر دادیم او را به آنچه که وارد شده بر ما از جنود ظالمین. لذا ذلت از تمام جهات او را فرا گرفت. تا اینکه با زیانی بزرگ به خاک راجع شد.
ای پادشاه بیاندیش و تفکر کن در مورد او و امثال خودت که تسخیر کردند شهرها را و حکومت کردند بر بندگان. به تحقیق فرود آورد خداوند ایشان را از قصرها به قبرها، عبرت گیر و از متذکرین باش.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۸۶)

-يا ملک برلين (بند ٨٦)
قيصر ويليام اول (ويلهلم فردريک لودويگ، ١٨٨٨-١٧٩٧)، هفتمين پادشاه پروس،:در ژانويه سال ١٨٧١، پس از غلبه آلمان بر فرانسه در جنگ فرانسه و پروس، در:قصر ورسای در فرانسه رسماً به عنوان اولين امپراطور آلمان تعيين گرديد.
-من کان اعظم منک شأناً و اکبر منک مقاماً (بند٨٦)
اين آيه اشاره است به ناپليون سوم (١٨٧٣-١٨٠٨)، امپراطور فرانسه که به عقيده بسياری از مورّخين در عصر خود بزرگترين پادشاه دنيای غرب شمرده می شد.
حضرت بهاءاللّه دو لوح مهيمن خطاب به ناپليون سوم نازل فرمودند. در لوح دوم در مقام اخطار و انذار صريحاً به او می فرمايند: بما فعلت تختلف الامور فی مملکتک و يخرج الملک من کفّک … و تأخذ الزّلازل کلّ القبائل فی هناک.
هنوز يک سال از اين اخطار نگذشته بود که ناپليون سوم در سال ١٨٧٠ در جنگ سدان به دست قيصر ويلهلم اول شکست فاحشی خورد و به انگلستان تبعيد و سه سال بعد در آنجا وفات نمود.
یادداشت ها ص ۱۸۴

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۸۷»

همانا ما از شما چیزی نمی خواهیم، شما را به خاطر رضای الهی نصیحت می کنیم و صبر می کنیم همانطوری که صبر کردیم بر آنچه که وارد شد بر ما از شما، ای گروه پادشاهان.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۸۸»

ای پادشاهان امریکا و رؤسای جمهور در آن ممالک، بشنوید آنچه را که تکلم می کند به آن این کبوتر (مظهر امر) بر شاخه بقا، این که نیست خدائی جز من که باقی و آمرزنده و بخشنده هستم. زینت دهید هیکل مملکت را به زیور عدالت و پرهیزگاری و رأس آن را به تاج یاد پروردگارتان خالق آسمان. این چنین فرمان داد شما را مطلع اسماء از نزد دانای حکیم.
به تحقیق ظاهر شده است موعود در این مقام محمود که بواسطه ظهور او تبسم کرد عالم هستی اعم ازعالم غیب و دنیای شهود. غنیمت شمارید روز خدا را بدرستی که دیدار او برای شما بهتر است از آنچه که آفتاب بر آن می تابد اگر شمائید از عارفان.
ای گروه زمامداران بشنوید ندائی را که مرتفع شده از مطلع امر کبریا، اینکه نیست خدائی جز منِ ناطق دانا. اصلاح نمائید هر شکسته را به دستهای عدالت و در هم شکنید سالم ظالم را به تازیانه های دستورات و اوامر پروردگارِ فرمان دهنده و دانای خود.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۸۹»

ای اهالی روم می شنویم از میان شما صدای جغد را، آیا فرا گرفته است شما را مستی هوی و هوس یا اینکه از بی خبرانید؟ ای نقطه واقع شده در ساحل دو دریا (اسلامبول) به تحقیق مستقر شد در تو تخت ستمکاری و ظلم و برافروخت در تو آتش کینه به نحوی که نالیدند از آن ملاء اعلی و کسانیکه طواف می کنند در اطراف این سریر بلند مرتبه.
می بینیم در تو جاهل را که حکومت می کند بر عاقل و تاریکی را که افتخار می ورزد بر نور و تو در غرور آشکاری هستی. آیا مغرور ساخته تو را زینت ظاهره ات؟ عنقریب فانی می شود، سوگند به پروردگار جهانیان. و ناله می کنند دختران و بیوه زنان و جمیع قبائلی که در تو هستند. این چنین خبر می دهد ترا دانای بینا.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۸۹)

-يا معشر الرّوم (بند ٨٩)
در خاورميانه کلمه روم به طور کلّی برای معرّفی قسطنطنيّه و تمام امپراطوری روم شرقی به کار می رفت، شهر بيزانتيوم و حکومت آن و متعاقباً امپراطوری عثمانی نيز به همين اسم معروف شد.
-يا ايّتها النّقطة الواقعة فی شاطئ البحرين (بند ٨٩)
اين آيه اشاره است به قسطنطنيّه که امروز به اسلامبول معروف است. مدينه اسلامبول بزرگترين شهر و بندر ترکيّه است و در کنار تنگه بُسْفُر که طول آن ٣١ کيلومتر و دريای سياه و دريای مرمره را بهم متّصل می نمايد واقع شده است. قسطنطنيّه از ١٤٥٣ تا ١٩٢٢ پايتخت امپراطوری عثمانی بود. در زمان اقامت جمال مبارک در اين شهر سلطان جابر عبدالعزيز، بر تخت سلطنت جالس بود. سلاطين عثمانی خليفه و پيشوای مسلمانان سنی بودند.
حضرت بهاءاللّه سقوط خلافت را پيش بينی فرمودند و در سنه ١٩٢٤ خلافت منقرض گردید.
یادداشت ها ص۱۸۵

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۹۰»

ای سواحل رودخانه راین به تحقیق دیدیم ترا آغشته به خون به سبب آنچه که کشیده شد بر تو شمشیرهای انتقام و مجازات و برای تو هست مرتبه دیگری. و می شنویم ناله برلین را اگر چه امروز (برلین) در عزّت آشکاریست.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۹۰)

-يا شواطئ نهر الرّين (بند ٩٠)
حضرت عبدالبهاء در يکی از الواح مبارکه که قبل از جنگ جهانی اول (١٩١٨- ١٩١٤)
صادر گرديده می فرمايند: در خصوص نهر راين هر چند آن واقعه‌ای بود که در ايّام ناپليون ثالث واقع شد و خون های زياد در شاطی آن جوی ريخته گشت ولی باز باقی دارد.
حضرت وليّ امراللّه در کتاب (گاد پاسز بای) می فرمايند که پس از شکست آلمان در جنگ جهانی اول معاهده‌ای بر آن کشور تحميل گرديد که شرايط بسيار صعب و دشوارش سبب شد تا آنچه را که حضرت بهاءاللّه درباره حنين برلين بيش از نيم قرن پيش اخبار و انذار فرموده بودند تحقّق يابد.
یادداشت ها ص ۱۸۶

سوره ملوک (ضمیمه بند های ۸١ الی ۹۰)

حضرت ولی امرالله در گاد پاسزبای می فرمایند: (صص ۱۷۱ – ۱۷۲) بیانی به این مضمون:
“مهمترین آثار عظیمه صادره از قلم جمال مبارک که در ادرنه بعد از حصول فصل اکبر نازل شده سوره ملوک است. هیکل مبارک در این لوح عظیم برای اولین بار روسا و بزرگان و سلاطین روی زمین را در شرق و غرب مخاطب قرار داده اند به طور عموم، و علاوه بر این پادشاه عثمانی و وزرای آن مملکت و سلاطین مسیحی و نمایندگان سیاسی فرانسه و ایران را که در اسلامبول پایتخت عثمانیان مقیم بوده اند و پس از آن مشایخ و حکام و ایرانیان و مردم ساکن مدینه اسلامبول و فلاسفه جهان را هر یک به خطابی خاص مخاطب داشته اند.”
و نیز در گاد پاسزبای بیانی به این مضمون می فرمایند: (ص ۱۷۲)
“جمالقدم در سوره ملوک امرالله را به سلاطین و بزرگان عالم ابلاغ فرمودند و آنها را به اطاعت از دین الله دعوت نمودند. حقانیت دعوت و امر مقدس حضرت باب را اثبات فرمودند و بزرگان و امرای عالم را از عدم اقبال به امر عظیم الهی سرزنش کرده و به آنها نصیحت فرموده اند که راه عدالت در پیش گیرند و به اصلاح امور همت گمارند و از اختلاف ممانعت نمایند. مصارف جنگ و ستیز را تقلیل دهند و از تجهیزات عسکریه بکاهند. سپس شرحی از مصائب خود را بیان می فرمایند و زمامداران را به رعایت حال فقرا متوجه می سازند و می فرمایند: اگر به نصیحت و پند و اندرز خالصانه الهی اهمیت ندهند و غفلت کنند عذاب خداوند از جمیع جهات آنان را احاطه خواهد کرد.”
گنج شایگان تالیف عبدالحمید اشراق خاوری صص ۹۰ – ۹۱

تصاویر و اسامی مورد خطاب الواح نازله به ملوک و رؤسای ارض:
ردیف اول از راست به چپ: ١-سلطان عبدالعزیز، فرمانروای امپراطوری عثمانی. ٢- ویلهلم اول، پادشاه آلمان. ٣- الکساندر دوّم، امپراور روسیه.
ردیف وسط از راست به چپ: ١- پاپ پی نهم، پیشوای فرقه کاتولیک عالم مسیحیت. ٢- ویکتوریا، ملکه انگلستان. ٣- ناپلئون سوّم، امپراطور فرانسه.
ردیف پائین از راست به چپ: ١- ناصرالدین شاه، سلطان ایران. ٢- فرانسوا ژوزف، امپراطور اطریش-نمسِه. ٣- عالی پاشا، صدر اعظم دولت امپراطوری عثمانی.
بر گرفته از کتاب: «الواح نازله خطاب به سلاطین و امرای ارض» تنظیم از هوشنگ گهر ریز
«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۹۱»

ای سرزمین طاء (طهران ) محزون مباش از هیچ چیز، به تحقیق خداوند قرار داد تو را جلوه گاه و سرچشمه سُرور و شادی عالمیان. اگر بخواهد مبارک می گرداند تخت شاهی تو را بوسیله کسی که در تو حکومت کند به عدالت و گرد آورد گوسفندان الهی را که متفرق گشته اند به خاطر گرگان. همانا او (مَلِک عادل) مواجه می شود با اهل بهاء به شادی و گشاده روئی و نشاط. آگاه باشید که او از برگزیدگان خلق است در نزد حق. در جمیع اوقات بر او باد رحمت و جلال خداوند و جلال کسانی که در ملکوت امر هستند.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۹۱)

-يا ارض الطّآء (بند ٩١)
” طاء ” حرف اول طهران، عاصمه ايران است. حضرت بهاءالله غالباً به جای آنکه اسامی بلاد را ذکر نمايند فقط به ذکر حرف اول آنها اکتفا فرموده‌اند. طبق حساب ابجد، ارزش عددی ط نه (٩) است که معادل است با ارزش عددی اسم “بهاء”.
یادداشت ها ص ۱۸۶

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۹۲»

مسرور باش (ای طهران) به سبب این که قرار داد تو را خداوند افق نور و روشنائی، زیرا تولد یافت در تو مطلع ظهور و نامیده شدی به این اسمی که به آن نیّر فضل الهی آشکار شد. و آسمانها و زمین ها روشن و منوّر گردیدند.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۹۲)

-ولد فيک مطلع الظّهور (بند ٩٢)
اشاره به ولادت حضرت بهاءالله در طهران است که يوم ١٢ نوامبر سنه ١٨١٧ واقع شد.
یادداشت ها ص ۱۸۷

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۹۳»

بزودی منقلب شود در تو (طهران) امور و حکومت کنند بر تو جمهور مردم. همانا پروردگارت البته دانا و احاطه کننده است. به فضل و عنایت پروردگارت مطمئن باش، زیرا که نظر های الطاف الهی از تو قطع نمیشود. عنقریب فرا می گیرد تو را اطمینان پس از اضطراب. این چنین جاری شده امر در کتاب بدیع.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۹۴»

ای سرزمین خاء (خراسان ) می شنویم در تو صدای مردان را در ذکر پروردگار بی نیاز و بلند مرتبه ات. خوشا آن روزی که در آن پرچمهای اسماء در ملکوت آفرینش به نام ابهای من نصب و برافراشته شود. در آن روز مسرور می گردند مخلصین به خاطر نصرت امر الهی و ناله و نوحه می کنند مشرکان.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۹۴)

-يا ارض الخآء (بند ٩٤)
مقصد از ارض خاء ايالت خراسان در ايران و نواحی اطراف آن است که شامل مدينه عشق آباد نيز می شود.
یادداشت ها ص ۱۸۷

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۹۵»

جایز نیست بر اَحَدی این که اعتراض نماید بر کسانی که بر مردم حکومت می کنند. واگذارید حکومت ظاهره را برای ایشان و توجه نمائید به قلوب عباد.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۹۶»

ای بحر اعظم، بپاش بر بندگان آنچه را امر شدی بدان از نزد مالک قِدَم و زینت ده هیاکل بندگان را به زیور احکامی که بواسطه آن شاد می شود دلها و روشن می شود چشم ها.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۹۷»

هر کسی که مالک شد یکصد مثقال از طلا را، پس نوزده مثقال از آنِ خداوند آفریننده زمین و آسمان است. مبادا ای مردمِ من این که باز دارید نفس خود را از این فضل عظیم. همانا فرمان دادیم شما را به این (حقوق الله) بعد از این که بی نیاز بودیم از شما و از تمام کسانی که در آسمان ها و زمین هستند. همانا در این حکمت ها و مصالحی هست که احاطه نیافته به آن ها دانش احدی مگر خداوند دانا و بینا.
بگو به این وسیله اراده نموده تطهیر اموالتان و نزدیکی شما را به مقاماتی که ادراک نمی کند آنرا مگر کسی که خدا بخواهد. همانا اوست بخشاینده و ارجمند و کریم. ای قوم من، خیانت نکنید در حقوق الهی و تصرف نکنید در آن، مگر بعد از اجازه او. اینطور جاری شده است فرمان در الواح و در این لوح بلند مرتبه.
کسی که به خدا خیانت کند، از روی عدل مورد خیانت واقع می شود. و هر کس که انجام دهد آنچه را که امر شده به آن، برکت بر او از آسمان بخششِ پروردگارِ فیض بخش و دهنده و قدیم نازل می شود. همانا او برای شما چیزی را خواسته که نمی شناسید آن را امروز. به زودی مردم آنرا خواهند شناخت، هنگامی که پرواز کرد ارواح آنها و پیچیده شد بساط شادمانی (دوره حیات جسمانی آنها سپری شود).
چنین یاد آور شد شما را کسی که نزد اوست لوح محفوظ الهی.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۹۷)

-و الّذی تملّک مائة مثقال من الذّهب فتسعة عشر مثقالاً للّه فاطر الارض و السّمآء (بند ٩٧)
فريضه حقوق الله در اين آيه مبارکه مقرّر گشته و آن عبارت از تقديم ميزان معيّنی از مايملک هر فرد بهائی است. حقوق اللّه در ابتدا به جمال اقدس ابهی، مظهر ظهور الهی و بعد از صعود مبارک به حضرت عبدالبهاء، مرکز ميثاق، تقديم می گرديد. در الواح مبارکه وصايا حضرت عبدالبهاء می فرمايند: حقوق الله راجع به وليّ امراللّه است. حال چون کرسی ولايت خالی است حقوق الله به مرجع امراللّه که بيت العدل اعظم است راجع می گردد. عايدات اين صندوق به مصرف ترويج امراللّه و تأمين مصالح امريّه و اعمال خيريّه و منافع عموميّه می رسد. اداء حقوق اللّه وظيفه ای است روحانی که انجامش به وجدان افراد بهائی موکول گشته است. اهميت فريضه حقوق اللّه را ميتوان به جامعه بهائی تذکّر داد ولی هيچ کس حق ندارد از افراد مطالبه حقوق نمايد.
در چند فقره از رساله (سؤال و جواب) توضيحات بيشتری در باره حکم حقوق اللّه مذکور گشته است. اداء حقوق مبتنی بر محاسبه ارزش دارائی افراد است. فريضه روحانی هر شخصی آن است که اگر ارزش دارائی او اقلّا معادل با نوزده مثقال طلا باشد (سؤال و جواب، فقره ٨)، نوزده در صد آن مبلغ را بابت حقوق اللّه بپردازد و حقوق اللّه بر اين مبلغ فقط يک مرتبه تعلّق می گيرد (سؤال و جواب، فقره ٨٩). بعد از آن هر موقع در آمد او، پس از وضع همه مصارف، به لااقل معادل نوزده مثقال طلا افزايش يابد، نوزده درصد اين افزايش بايد بابت حقوق اللّه پرداخت شود. هر يک از عوايد بعدی نيز به همين ترتيب محاسبه می گردد
(سؤال و جواب، فقرات ٩ و ٨٠).
بعضی از اقلام دارائی از قبيل خانه مسکونی از پرداخت حقوق اللّه معاف است (سؤال و جواب، فقرات ٨، ٤٢ و ٩٥). همچنين در موارد زيان مالی (سؤال و جواب، فقرات ٤٤ و ٤٥) و املاکی که منفعت از آن عايد نشود (سؤال و جواب، فقره ١٠٢) و پرداخت حقوق اللّه که بر ذمّه شخص متوفّی باشد (سؤال و جواب، فقرات ٩، ٦٩ و ٨٠) مقرّرات خاصّی وضع گرديده است. (در مورد اخير به يادداشت شماره ٤٧ نيز مراجعه شود).
منتخبات عديده‌ای از الواح و فقراتی از رساله (سؤال و جواب) و ساير آثار مبارکه در باره اهميت روحانی حقوق اللّه و جزئيات مربوط به اجرای آن در مجموعه‌ای تحت عنوان “حقوق اللّه” طبع و نشر گرديده است.
یادداشت ها ص ۱۸۷

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ٩٨»

به تحقیق رسید نزد عرش عریضه های گوناگون از کسانی که ایمان آورده اند و در آن (عریضه ها) پرسش نمودند از خداوند، پروردگار آنچه دیده می شود و آنچه نادیدنی است پروردگار عالمیان. لذا این لوح را نازل کردیم و آن را به زیور امر زینت دادیم، شاید مردم به احکام پروردگارشان عمل کنند.
و همچنین سؤال شد از ما از قبل در سال های متوالی، و نگاه داشتیم قلم را به جهت حکمتی از نزد خود، تا اینکه رسید نامه ها از نفوس معدود در این روزها، لذا اجابت نمودیم ایشان را به حق و راستی. به آنچه که زنده می شود به آن قلوب.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۹۸)

-قد حضرت لدی العرش عرآئض شتّی من الّذين آمنوا و سئلوا فيها الله ربّ ما يری و ما لا يری ربّ العالمين لذا نزّلنا اللّوح و زيّنّاه بطراز الامر لعلّ النّاس باحکام ربّهم يعملون (بند ٩٨)
حضرت بهاءاللّه در يکی از الواح مبارکه مي‌فرمايند: در سنين معدودات از اطراف عرايض ناس به شطر اقدس وارد و از اوامر الهيّه سؤال می نمودند انّا امسکنا القلم علی ذکرها الی ان اتی الميقات. از زمان بعثت خفيّ حضرت بهاءاللّه در سياه چال طهران تا هنگام نزول کتاب مستطاب اقدس که مخزن حدود و احکام دور بهائی است بيست سال به طول انجاميد و حتّی بعد از نزولش تا مدّتی به ياران رحمانی در ايران ارسال نشد. اين تأخير در نزول احکام اصليّه که صرفاً به اراده الهی بوده و همچنين اجرای تدريجی احکام بعد از نزول، کل مدلّ بر آن است که حتّی در ايّام حيات نفس مظاهر ظهور جلوه و استقرار شريعت اللّه امری تدريجی است.
یادداشت ها ص ۱۸۹

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۹۹»

بگو ای گروه علما، قیاس نکنید و نَسَنجید کتاب الهی را با آنچه از قواعد و علوم نزد شماست. همانا آن (کتاب الهی) میزان حقیقی است در بین مردم. سنجیده می شود آنچه نزد اُمَتهاست با این میزان اعظم. و البته آن (کتاب) به خودش سنجیده می شود. اگر شما بدانید.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۰۰»

می گریَد بر شما چشم عنایت من، زیرا که شما نشناختید کسی را که می خواندید او را در شامگاهان و صبحگاهان و در هر غروب و بامدادی. ای قوم ، توجه نمائید با صورتهای نورانی و قلوب پر نور به بارگاه مبارکه حَمراء که در آن ندا می کند سدرة المنتهی به اینکه: نیست خدائی بجز من که مُهیمن و قیّوم هستم.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۰۰)

-البقعة المبارکة الحمرآء (بند ١٠٠)
اشاره به مدينه محصّنه عکّا است. در آثار امری کلمه “حمراء” متضمّن معانی خاص برای بيان اشارات و استعارات متعدّده است.
-سدرة المنتهی (بند ١٠٠)
در عقايد اسلامی درختی است در اعلی نقطه جنّت که هيچ کس را به ماورای آن راهی نيست. اين اصطلاح در شرح معراج حضرت رسول اکرم آمده و در سير تقرّب به آستان الهی آخرين نقطه‌ای است که بشر و ملائکه فراتر از آن نتوانند رفت. لهذا سدرة المنتهی رمزی از محدوديت تجلّيات علم الهی در عالم انسانی است. اين اصطلاح در آثار امری بسيار مذکور گشته و مقصد از آن غالباً نفس مظهر الهی است. (به يادداشت شماره ١٦٤ نيز مراجعه شود).
یادداشت ها ص ۱۹۰

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۰۱»

ای گروه علما آیا کسی از شما قادر است با من در میدان مکاشفه و عرفان مسابقه دهد؟ یا این که در میدان حکمت و بیان جولانی بکند؟ نه، سوگند به پروردگار مهربانِ من. تمام روی زمین در مقابل حق فانی هستند و این است صورت پروردگار ارجمند و محبوب شما.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۰۲»

ای قوم، همانا ما مقّدر ساختیم علوم را برای عرفان معلوم (عرفان مظهر امر) و شما مُحتجب شدید بوسیله آن علوم، از محل تابش آن، که به سبب او هر امر پوشیده و پنهانی آشکار شده است. اگر می شناختید آن افقی را که از آن خورشید کلام الهی درخشید، البته رها می کردید مردم و آنچه را نزدشان است و به سوی این مقام پسندیده اقبال می نمودید.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۰۳»

بگو این همان آسمانی است که در آن پنهان شده است اُمّ الکتاب (علم الهی). اگر شمائید از عاقلان. این همان کسی است که به سبب او فریاد زد صخره و ندا کرد درخت بر کوه طور مرتفع شده در ارض مبارکه، به اینکه سلطنت از آنِ خداوند پادشاه ارجمند و مهربان است.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۰۳)

-امّ الکتاب (بند ١٠٣)
اصطلاح “امّ الکتاب ” معمولاً به کتاب آسمانی هر يک از شرايع الهی اطلاق می شود. در قرآن کريم و احاديث اسلامی مراد از امّ الکتاب قرآن مجيد است. کتاب مبارک بيان امّ الکتاب شريعت بابی و کتاب مستطاب اقدس امّ الکتاب دور بهائی است.
حضرت وليّ امراللّه در توقيعی که حسب الامر هيکل مبارک صادر گرديده می فرمايند:
که اصطلاح امّ الکتاب را نيز ميتوان بر تمامی آثار نازله از قلم حضرت بهاءاللّه جمعاً اطلاق نمود. مفهوم جامع تری از امّ الکتاب اشاره به مظاهر ظهور و مطالع وحی الهی است.
یادداشت ها ص ۱۹۱

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۰۴»

بدرستی که ما در مدارس داخل نشدیم و مباحث را مطالعه نکردیم. بشنوید آنچه را که این اُمّی بوسیله آن شما را به سوی خداوند ابدی می خواند. همانا آن بهتر است برای شما از گنجهائی که در زمین پنهان شده. اگر از دانایان هستید.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۰۵»

همانا کسی که تأویل کند آنچه را نازل گشته از آسمان وحی و خارج سازد آن را از ظاهر (معنی آن را) همانا او از کسانی است که تحریف نموده کلمات عالیه الهی را، و در کتاب مُبین از زیانکار ترین مردم است.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۰۵/۱)

-انّ الّذی يأوّل ما نزّل من سمآء الوحی و يخرجه عن الظّاهر (بند ١٠٥)
حضرت بهاءاللّه در بسياری از الواح تفاوت بين آيات متشابهات و آيات محکمات را بيان فرموده‌اند. متشابهات آياتی است که قابل تأويل است و محکمات اوامر الهی است که معنای آنها واضح و اهل بهاء مأمور به اجرای آنها هستند.
همان طور که در يادداشتهای شماره ١٤٥ و ١٨٤ توضيح داده شده، حضرت بهاءاللّه فرزند ارشد خود، حضرت عبدالبهاء، را جانشين و مبيّن منصوص تعاليم خويش منصوب فرمودند. حضرت عبدالبهاء نيز حفيد ارشدشان، حضرت شوقی افندی، را بعد از خود به سمت مبيّن آيات و وليّ امراللّه معيّن فرمودند. اهل بهاء آنچه را که حضرت عبدالبهاء و حضرت وليّ امراللّه تبيين فرموده اند هدايت الهيّه ميدانند و قبولش را از فرايض حتميّه خود می شمارند.
امّا اين نصوص قاطعه مانع از اين نيست که افراد احبّاء از مطالعه و غور و تعمّق در آثار الهی و حصول استنباطات شخصی خودداری نمايند، ولی البتّه مطابق بيانات مبارکه فرق و تمايزی فاحش بين نصوص قاطعه و استنباطات شخصيّه موجود است. آنچه افراد از بيانات مبارکه بر حسب فهم و ادراک خويش استنباط نمايند نتيجه فکر بشری است و هر چند ممکن است در کشف حقايق امريّه مؤثّر و مفيد باشد وليکن فاقد اعتبار و سنديّت است. از اين رو به افراد احبّاء اکيداً تذکّر داده شده که در اظهار نظر و ابراز عقايد خود همواره آيات منزله را حجّت دانند و فصل الخطاب شمارند و به انکار تبيينات منصوصه نپردازند و معارضه ننمايند و راه جدل در پيش نگيرند بلکه نظريّات خود را به عنوان خدمتی به توسعه معارف عرضه داشته تصريح نمايند که آنچه اظهار می دارند نظريّات شخصيّه آنان است.
یادداشت ها ص ۱۹۱

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۰۶»

به تحقیق واجب شده بر شما چیدن ناخن ها و داخل شدن در آبی که فرا گیرد بدن های شما را در هر هفته، و تمیز کردن بدن های خود به آنچه از قبل آنرا استعمال می کردید. مبادا اینکه غفلت باز دارد شما را از آنچه بدان امر شده اید از نزد خداوند ارجمند و بزرگوار.
داخل شوید در آب دست نخورده، و جایز نیست که در مستعمل آن (آب) داخل شوید. مبادا اینکه به خزینه های حمام های عَجم نزدیک شوید. کسی که قصد آن (خزینه ها) را نماید، پیش از ورود بوی متعفن و گندیده اش را می یابد. اجتناب کنید ای مردم و از کوته فکران نباشید. همانا آن (خزینه ها) شباهت دارند به آب چرک و خونابه اگر شما از دانایان هستید. و همچنین حوض های گندیده آنها. رها سازید آنها را و از پاکان باشید.
همانا ما اراده داریم اینکه شما را مظاهر بهشت در زمین ببینیم تا اینکه منتشر شود از شما آنچه که دلهای مُقربان بدان مسرور شود. و هر آنکس که آب بر خود بریزد و با آن بدنش را بشوید برای او بهتر است، و کفایت می کند او را از داخل شدن (در آب). همانا او اراده دارد اینکه آسان سازد بر شما کارها را به فضلی از نزد خود تا اینکه از سپاسگزاران باشید.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۰۶)

-ايّاکم ان تقربوا خزآئن حمّامات العجم (بند ١٠٦)
جمال مبارک ورود به خزينه حمّام های عمومی را که در ايران معمول بود منع فرموده‌اند. رسم متداول اين بوده که تعداد زيادی از مردم خود را در اين خزينه ها می شستند و چون آب آنها مدّتی مديد عوض نميشد، بر اثر کثرت استعمال رنگ آن تغيير می کرد، متعفّن می شد و سبب اشمئزاز می گرديد و مخالف بهداشت بود.
-و کذلک حياضهم المنتنة اترکوها و کونوا من المقدّسين (بند ١٠٦)
در حياط اغلب خانه های ايران حوض آبی موجود بود که از آب آن جهت نظافت، شست و شو و ساير امور خانه استفاده می کردند. چون آب اين حوض ها راکد بود و هفته ها عوض نميشد، معمولاً متعفّن می گرديد.
یادداشت ها ص ۱۹۲

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۰۷»

به تحقیق حرام شده بر شما زنانِ پدرانِ شما. همانا ما حیا می کنیم از اینکه حُکم غِلمان (پسران) را ذکر کنیم. از خدا بترسید ای اهل عالم. و مرتکب نشوید آنچه را نهی شدید از آن در لوح و در بیابان شهوات از سرگردانان نباشید.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۰۷)

-قد حرّمت عليکم ازواج ابآئکم (بند ١٠٧)
در اين آيه مبارکه حرمت ازدواج پسر با زن پدرش تصريح شده است. همين حرمت در مورد ازدواج دختر با شوهر مادرش نيز مجری است. احکامی را که جمال مبارک درباره روابط بين زن و مرد نازل فرموده‌اند، با در نظر گرفتن تفاوت های لازمه جزئيّه بالسّويّه در مورد هر دو اجرا می گردد مگر در مواردی که اين امر غير ممکن باشد.
حضرت عبدالبهاء و حضرت وليّ امراللّه بيان فرموده‌اند که هر چند در کتاب مستطاب اقدس منحصراً حرمت نکاح پسر با زوجات پدر ذکر شده ولی اين دليل بر آن نيست که ازدواج با ساير محارم جايز باشد. جمال اقدس ابهی می فرمايند که تشريع احکام مربوط به حلّيّت و حرمت نکاح اقارب راجع به بيت العدل اعظم است (سؤال و جواب، فقره ٥٠). حضرت عبدالبهاء می فرمايند: در اقتران هر چه دورتر موافق تر زيرا بعد نسبت و خويشی بين زوج و زوجه مدار صحّت بنيه بشر و اسباب الفت بين نوع انسانی است.
-حکم الغلمان (بند ١٠٧)
مقصود از کلمه غلمان در اين مورد رابطه جنسی شخص مذکّر با پسران است. حضرت وليّ امراللّه در تبيين اين حکم فرموده‌اند که مراد تحريم همه نوع روابط جنسی بين افراد هم جنس است. روابط جنسی بر حسب تعاليم بهائی منحصراً در ظلّ ازدواج حلّيّت دارد و بنيان جامعه بشری بر آن استوار است و مقصد از اين تعاليم مبارکه حمايت و تقويت آن اساس الهی است. بنابراين شريعت بهائی روابط جنسی را فقط بين زن و مردی که با يکديگر ازدواج نموده باشند مشروع می شمارد.
در توقيعی که حسب الامر حضرت وليّ امراللّه تحرير يافته چنين مذکور است:
هر قدر عشق و محبّت بين دو هم جنس شديد و خالص باشد، اگر به روابط جنسی منجر گردد نادرست و خطا است و اگر گفته شود که اين روابط کمال مطلوب عشق و محبّت است چنين ادّعائی عذری است نامقبول. حضرت بهاءاللّه هر نوع انحراف و فساد اخلاقی را به کلّی تحريم فرموده‌اند و نيز رابطه نامشروع بين دو هم جنس را علاوه بر آنکه بر خلاف قانون طبيعت است از انحرافات اخلاقی محسوب فرموده‌اند. ابتلا به چنين بليّه‌ای ثقلی عظيم بر روح هر فرد با وجدانی تحميل می کند، امّا نفوس مبتلا قادرند که با مشاوره و مساعدت اطبّاء و اراده و سعی راسخ و دعا و مناجات بر اين ضعف و مشکل فايق آيند. (ترجمه)
حضرت بهاءاللّه تعيين مقادير حد زنا و لواط را به بيت العدل اعظم محوّل فرموده‌اند (سؤال و جواب، فقره ٤٩).
یادداشت ها ص ۱۹۳


«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۰۸»

جائز نیست برای کسی اینکه حرکت دهد زبان خود را در برابر مردم هنگامی که در کوچه ها و بازارها راه می رود. سزاوار است برای کسی که اراده ذکر (حق) را دارد، در مقامی که برای ذکر خدا بنا شده یا در خانه خود، خدا را ذکر کند. این به خلوص و پرهیزگاری نزدیکتر است. این چنین آفتاب حُکم از افق بیان درخشید. خوشا به حال عمل کنندگان.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۰۸)

-ليس لاحد ان يحرّک لسانه امام النّاس اذ يمشی فی الطّرق و الاسواق (بند ١٠٨)
اين آيه مبارکه اشاره است به عادت بعضی از روحانيّون و رهبران اديان گذشته که از روی ريا و تظاهر و برای ايجاد محبوبيت در بين پيروان خود هنگام راه رفتن در کوچه و بازار به زمزمه ادعيه و مناجات می پردازند و قصدشان آن است که به زهد و تقوی شهرت يابند. حضرت بهاءاللّه اين گونه عادات را تحريم نموده و تأکيد فرموده‌اند که آنچه عنداللّه اهميت دارد همانا خضوع و خشوع و خلوص و تقوی است.
یادداشت ها ص ۱۹۶

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۰۹»

همانا واجب شده بر هر نفسی نوشتن وصیت نامه و بر اوست که اوّلِ آنرا زینت دهد به اسم اعظم و اعتراف کند در آن به وحدانیت خداوند در مظهر ظهورش و ذکر کند در آن آنچه از نیکی خواسته تا اینکه گواهی دهد برای او در عوالم امر و خلق و برای او گنجی باشد نزد پروردگار نگاهبان و اَمینش.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۰۹)

-قد فرض لکلّ نفس کتاب الوصيّة (بند ١٠٩)
طبق تعاليم جمال اقدس ابهی احبّاء به نوشتن وصيّت نامه موظّفند و اختيار دارند که دارائی خود را به ميل خويش تقسيم نمايند (يادداشت شماره ٣٨).
حضرت بهاءاللّه در مورد نوشتن وصيّت نامه می فرمايند: انسان در مال خود مختار است … قد اذن اللّه له بان يفعل فيما ملّکه اللّه کيف يشآء (سؤال و جواب، فقره ٦٩). مقرّراتی که در کتاب مستطاب اقدس جهت توزيع ارث وضع گرديده راجع به مواردی است که وصيّت نامه موجود نباشد (يادداشت های شماره ٤٨-٣٨).
-الاسم الاعظم (بند ١٠٩)
همان طور که در يادداشت شماره ٣٣ توضيح داده شده، اسم اعظم الهی به صورت های مختلف آمده و ريشه همه آنها کلمه ” بهاء ” است. بهائيان مشرق زمين صدر وصيّت نامه را به عباراتی مانند يا بهاءالابهی، بسم اللّه الابهی، هوالابهی مزيّن ساخته و از اين راه حکم کتاب مستطاب اقدس را اجرا نموده‌اند.
یادداشت ها ص ۱۹۶

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۱۰»

همانا منتهی شد اعیاد به دو عید اعظم. امّا عید اول روزهائی است که در آن تجلی کرد خداوند بر اهل امکان به اسماء نیکو و صفات عالیه اش و دیگری روزی است که در آن بر انگیختیم کسی را که بشارت داد مردم را به این نامی که مُردگان قیام نمودند و محشور شدند کسانیکه در آسمانها و زمینها هستند. و دو عید دیگر در دو روز است (تولد جمال اقدس ابهی و حضرت رب اعلی). این چنین جاری شده است فرمان از نزد فرمان دهنده دانا.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۱۰)

-قد انتهت الاعياد الی العيدين الاعظمين … و الاخرين فی يومين (بند ١١٠)
حضرت بهاءاللّه در اين آيه مبارکه به عظمت چهار عيد عمده در سال اشاره می فرمايند. اولين عيد از عيدين اعظمين عيد رضوان است. اين عيد جشن اظهار امر حضرت بهاءاللّه است که در ماههای آوريل و مه سنه ١٨٦٣ ميلادی طيّ دوازده روز توقّف هيکل اقدس در باغ رضوان در مدينه بغداد تحقّق يافت. حضرت بهاء اللّه اين عيد را سلطان اعياد ملقّب فرموده اند. دومين عيد از عيدين اعظمين يوم بعثت حضرت نقطه اولی است که در ماه مه سنه ١٨٤٤ در شيراز واقع شد. روزهای اول، نهم و دوازدهم عيد رضوان از ايّام محرّمه امری محسوب است (سؤال و جواب، فقره ۱). يوم بعثت حضرت اعلی نيز از ايّام محرّمه است.
دو عيد ديگر عبارتند از اعياد ولادت حضرت بهاءاللّه و حضرت ربّ اعلی. در تقويم اسلامی که قمری است اين دو يوم متوالی يکديگرند. يوم مولود حضرت بهاءاللّه روز دوم ماه محرّم سنه ١٢٣٣ هجری قمری (١٢ نوامبر ١٨١٧ ميلادی) است و يوم ميلاد حضرت اعلی اول ماه محرّم سنه ١٢٣٥ هجری قمری (٢٠ اکتبر ١٨١٩ ميلادی). به اين مناسبت اين دو يوم ولادت به عيدين معروفند. حضرت بهاءاللّه می فرمايند: اين دو يوم يک يوم محسوب شده عنداللّه (سؤال و جواب، فقره ٢). و نيز می فرمايند که اگر اين اعياد با ايّام صيام مقارن گردد، حکم روزه در آن دو روز مرتفع است (سؤال و جواب، فقره ٣٦). نظر به اينکه اساس تقويم بهائی بر تقويم شمسی استوار است (يادداشت های شماره ٢٦ و ١٤٧)، تعيين اين مطلب بر بيت العدل اعظم است که آيا اين دو عيد مولود بايد طبق تقويم شمسی برگزار شود يا قمری.
یادداشت ها ص ۱۹۷

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۱۱»

خوشا بحال کسی که فائز شد به روز اول از ماه بهاء (روز اول شهرالبهاء، یعنی عید نوروز و عید صیام) که قرار داده آنرا خداوند برای این نام بزرگ (برای این اسم عظیم یعنی جمال مبارک). خوشا بحال کسی که ظاهر سازد در آن، نعمت الهی را بر نفس خود (یعنی مردم را دعوت کند، سفره بچیند، عیدی بدهد). همانا او از کسانی است که آشکار ساخته سپاس و شکر حق را به عمل خود که دلالت کننده است بر فضل خداوند که احاطه کرده بر عالمیان.
بگو همانا آن (شهر البهاء) آغاز ماهها و ابتدای آنهاست و در آن نسیم حیات و زندگانی بر همه ممکنات میوزد. خوشا بحال کسی که آنرا با شادی و خُرَّمی ادراک کند. گواهی میدهیم که او از فائز شدگان است.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۱۱)

-يوم الاوّل من شهر البهآء (بند ١١١)
در تقويم بهائی اسم اعظم ” بهاء ” نام اولين ماه سال و اولين روز هر ماه است. با اين ترتيب يوم البهاء من شهر البهاء روز اول سال نو بهائی يعنی نوروز است که حضرت اعلی آن را عيد مقرّر فرموده و طبق اين آيه مبارکه به تأييد حضرت بهاءاللّه نيز رسيده است (يادداشتهای شماره ۲۶و۱۴۷).
علاوه بر هفت يومی که در کتاب مستطاب اقدس از ايّام محرّمه محسوب شده است، يوم شهادت حضرت اعلی نيز در زمان حيات عنصری حضرت بهاءاللّه در عداد يکی از ايّام محرّمه بود. بر اين قياس حضرت عبدالبهاء صعود جمال اقدس ابهی را نيز به ايّام محرّمه اضافه فرمودند و به اين ترتيب تعداد ايّام متبرّکه جمعاً به نُه روز بالغ می گردد. دو روز ديگر نيز که از ايّام متبرّکه محسوب ولی در آن اشتغال به کار ممنوع نيست عبارت از يوم جلوس مرکز ميثاق و يوم صعود آن حضرت است. برای مزيد اطّلاعات به کتاب (عالم بهائی)، جلد هجده، قسمت تقويم امری، مراجعه شود.
یادداشت ها ص ۱۹۸

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۱۲»

بگو همانا عید اعظم سلطان اعیاد است. بیاد آورید ای مردم نعمت های الهی را بر خودتان. هنگامی که در خواب بودید، بیدار کرد شما را از نسائم وحی و به شما نمایاند راه روشن و مستقیم خود را.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۱۲)

-قل انّ العيد الاعظم لسلطان الاعياد (بند ١١٢)
اين آيه مبارکه اشاره به عيد رضوان است (يادداشت های شماره ۱۰۷ و ۱۳۸).
یادداشت ها ص ۱۹۹

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۱۳»

هنگامی که بیمار شدید مراجعه نمائید به اطبّاء حاذق. همانا ما اسباب را بر نداشتیم بلکه آنرا ثابت قرار دادیم از این قلمی که خداوند آنرا قرار داده است مَطلع امر خود که درخشنده و نورانی است.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۱۴»

به تحقیق واجب کرده است خداوند بر هر نفسی اینکه حاضر شود در نزد عرش (به محضر مظهر امر الهی) با آنچه که نزد اوست از چیزهای بی نظیر. همانا ما عفو کردیم شما را از این عمل به فضلی از نزد خود. بدرستی که اوست دهنده و بخشنده.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۱۴)

-قد کتب اللّه علی کلّ نفس ان يحضر لدی العرش بما عنده ممّا لا عدل له انّا عفونا عن ذلک (بند ١١٤)
اين آيه مبارکه ناسخ حکم کتاب مبارک بيان است داير بر اينکه هر شيئی که در نوع خود بی عديل و مثيل باشد بايد در ايّام ظهور من يظهره اللّه تقديم حضور حضرتش گردد و در توضيح اين حکم حضرت اعلی می فرمايند که چون مظهر الهی را نظير و بديلی نيست لذا هر شیء بی نظيری حقّاً متعلّق به او است مگر اينکه خود غير از اين حکم فرمايد.
یادداشت ها ص ۱۹۹

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۱۵»

خوشا بحال کسی که توجه نماید به مَشرق الاذکار در سحرگاهان، در حالیکه ذکر می گوید و مُتذکّر است و طلب آمرزش میکند و هنگامیکه وارد شد، ساکت بنشیند برای شنیدن آیات خداوند پادشاه ارجمند و ستوده.
بگو مشرق الاذکار همانا هر خانه ای است که بنا شده برای ذکر من در شهرها و روستا ها این چنین در نزد عرش نامیده شده اگر شمائید از عارفان.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۱۵)

-فی الاسحار (بند ١١٥)
در باره توجّه به مشرق الاذکار در اسحار حضرت بهاءاللّه می فرمايند: اگر چه در کتاب الهی ذکر اسحار شده ولکن در اسحار و طلوع فجر و بعد از طلوع فجر الی طلوع آفتاب و دو ساعت هم بعد از آن لدی اللّه مقبول است (سؤال و جواب، فقره ١٥).
یادداشت ها ص ۲۰۰

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۱۶»

و کسانی که آیات الهی را به بهترین لحن ها تلاوت می کنند، آنان درک می کنند از آنها، آنچه را که برابری نمی کند با آن عظمت پادشاهی آسمانها و زمین ها. و به سبب آن (الحان خوش) می یابند بوی خوش عوالم مرا که امروز کسی آن عوالم را نمی شناسند مگر آن کسی که به او چشم (چشم باطن) داده شده است از این منظر کریم.
بگو بدرستی که آن (تلاوت آیات با لحن خوش) قلوب پاک را به عوالم روحانیه ای جذب می کند که بیان نمی شود به عبارتی و اشاره نمی شود به اشاره ای. خوشا بحال شنوندگان.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۱۷»

ای قوم من، یاری دهید برگزیدگان مرا که بر ذکر من در بین خلق من و به بلند ساختن کلمه من در مملکت من قیام نمودند. ایشانند ستارگان آسمانِ عنایت من و چراغهای هدایت من برای تمام مردم دنیا. و کسی که تکلّم نماید به غیر آنچه نازل گشته در الواحِ من، همانا که او از من نیست. مبادا اینکه پیروی کنید هر ادّعا کننده گناهکاری را.
همانا الواح زینت یافته به زیورِ مُهرِ شکافنده صبح، آن کسی که نطق می کند در بین آسمانها و زمین ها. چنگ بزنید به دستگیره محکم و مطمئن (عروة الوثقی) و ریسمان امرِ محکم و استوار الهی.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۱۷)

-قد زيّنت الالواح بطراز ختم فالق الاصباح الّذی ينطق بين السّموات و الارضين (بند ١١٧)
حضرت بهاءاللّه مکرّراً اصالت تامّه آثار خويش را که کلّاً کلام الهی است تأييد می فرمايند. بعضی از الواح مبارکه آن حضرت به اثر يکی از مهرهای مبارک نيز مزيّن گرديده است. در صفحه ٤ مجلّد پنجم کتاب (عالم بهائی) تصوير سجع تعدادی از مهرهای مبارک گراور شده است.
یادداشت ها ص ۲۰۰

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۱۸»

همانا خداوند اجازه داده است به هر کسی که می خواهد، اینکه بیاموزند زبانهای مختلفه را تا امر پروردگار را به شرق زمین و غرب آن برساند و یاد کند او (خدا) را در بین دولت ها و ملت ها به نحوی که جذب شود بدان قلوب و زنده شود به آن هر استخوان پوسیده ای.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۱۹»

جائز نیست بر عاقل اینکه چیزی را بنوشد که به سبب آن عقل زائل می شود و بر اوست که انجام دهد آنچه را که برای انسان سزاوار و شایسته است نه آنچه را که هر غافل شکّاکی مرتکب می شود.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۱۹)

-ليس للعاقل ان يشرب ما يذهب به العقل (بند ١١٩)
در آثار مبارکه مکرّراً شرب خمر و مسکرات ديگر تحريم گرديده و اثرات سوء آن در افراد تصريح شده است. در يکی از الواح مبارکه حضرت بهاءاللّه می فرمايند:
ايّاکم ان تبدلوا خمر اللّه بخمر انفسکم لانّها يخامر العقل و يقلب الوجه عن وجه اللّه العزيز البديع المنيع و انتم لا تتقرّبوا بها لانّها حرمت عليکم من لدی الله العليّ العظيم. حضرت عبدالبهاء در توضيح اين آيه می فرمايند: استعمال مسکرات به نصّ کتاب اقدس مذموم است خواه مسکرات قويّه و خواه مسکرات خفيفه و مذمّتش اين است که عقل زائل گردد و سبب ضعف بنيه شود.
حضرت وليّ امراللّه در توقيعاتی که حسب الامر هيکل مبارک صادر گرديده بياناتی می فرمايند دالّ بر اينکه اين حرمت فقط شامل شرب خمر نيست، بلکه شامل هر چيزی است که عقل را مختل سازد. به علاوه تصريح می فرمايند که استعمال الکل فقط بعنوان معالجه طبّی مجاز است، آن هم به شرطی که به تجويز اطبّای حاذق و سليم باشد که استعمالش را برای معالجه امراض مخصوصی لازم دانند.
یادداشت ها ص ۲۰۱


«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۲۰»

زینت دهید سرهایتان را به تاج امانت و وفا و دلهایتان را به لباس تقوی و پرهیزگاری و زبانهایتان را به راستی محض و هیاکل خود را به زیور آداب. تمام اینها از سجایای انسان است اگر از بینایان باشید.
ای اهل بهاء چنگ بزنید به ریسمان بندگی خداوند حق، زیرا بدان آشکار می شود مقامات شما و ثبت می گردد نامهای شما و بلند مرتبه می شود درجات و مراتب شما و یادهای شما در لوح محفوظ الهی.
مبادا کسانی که در زمین هستند، شما را از این مقام ارجمند و بلند پایه، باز دارند. به تحقیق وصیت کردیم شما را در اکثر الواح و در این لوحی که آشکار شد از افق او خورشید احکامِ پروردگار مقتدر و حکیم شما.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۲۱»

هنگامی که فرو نشست دریای وصال (وقتی که صعود مبارک واقع شد) و پیچیده شد و خاتمه یافت کتاب آغاز در انجام، توجه نمائید به سوی کسی که خداوند او را اراده نموده، کسی که منشعب است از این اصل قدیم (غصن اعظم).

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۲۱)

-توجّهوا الی من اراده اللّه الّذی انشعب من هذا الاصل القديم (بند ١٢١)
جمال مبارک در اين آيه مبارکه تلويحاً حضرت عبدالبهاء را وصيّ خويش قرار داده به مؤمنين امر می فرمايند که به آن حضرت توجّه نمايند و در کتاب عهدی در تشريح اين آيه چنين می فرمايند: مقصود از اين آيه مبارکه غصن اعظم بوده. “غصن اعظم” از جمله القابی است که حضرت بهاءاللّه به حضرت عبدالبهاء عنايت فرمودند. (به يادداشت های شماره ٦٦ و ١٨٤ نيز مراجعه شود.)
یادداشت ها ص٢٠٢

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۲۲»

نظر کنید در خلق و کَمیِ عقل ایشان. طلب می کنند آنچه را برایشان زیان آور است و رها می کنند آنچه را به آنان نفع میرساند و سودمند است. آگاه باشید که آنان از سرگردانان هستند. همانا ما می بینیم بعضی از مردم را که طالب آزادی هستند و بدان (آزادی) افتخار می ورزند. آنان در نادانی آشکاری هستند.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۲۳»

همانا آزادی عواقبش منتهی می شود به فساد و آشوبی که آتش آن خاموش نمی شود. این چنین خبر می دهد شما را حساب کننده دانا. بدانید که مصداق آزادی و مظهر آزادی، همان حیوان است و برای انسان شایسته و سزاوار است که تحت قوانین و آدابی باشد که او را از نادانی نفسش و زیان حیله گران حفظ کند. بدرستی که آزادی خارج می کند انسان را از شئون ادب و وقار و او را از پست ترین نفوس قرار می دهد.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۲۴»

پس مشاهده کنید مردم را بمانند گوسفندان، که برای آنها ناچار شبانی احتیاج است، تا حفظ کند آنها را. همانا این حقیقتی است آشکار. همانا ما تصدیق می نمائیم آزادی را برای انسان در بعض موارد نه بعض دیگر (نه همه جا). بدرستی که ما از دانایان هستیم.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۲۵»

بگو آزادی در پیروی از دستورات من است اگر از عارفان هستید. اگر پیروی کنند مردم آنچه را که برایِشان از آسمان وحی نازل کردیم، نفوسِ خود را در آزادی محض می یابند. خوشا بحال کسی که پی ببرد به مقصود الهی در آنچه فرو فرستاده است از آسمان اِراده اش که نگاهبان است بر عالمیان.
بگو آزادی که سودمند است برای شما، همانا در عبودیت و بندگی خداوندِ حقیقی است. هر کس که شیرینی آن (عبودیت) را یافت، آن را به سلطنت آسمانها و زمینها مبادله نمی کند.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۲۶»

حرام شد بر شما سئوال کردن از مظهر امر در بیان (کتاب)، عفو نمود خداوند از این، تا اینکه بپرسید آنچه را که محتاج است بدان نفوس شما، نه آنچه را که تکلم کردند بدان اقوام قبل از شما. بترسید از خداوند و باشید از پرهیزگاران. سئوال کنید آنچه را که سود می بخشد به شما در مورد امر الهی و سلطنت او. به تحقیق گشوده شد ابواب فضل بر کسانی که در آسمانها و زمین هستند.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۲۶)

-حرّم عليکم السّؤال فی البيان (بند ۱۲۶)
حضرت اعلی در کتاب بيان می فرمايند که سؤال از من يظهره اللّه جايز نيست مگر آنکه از آنچه لايق به او است سؤال شود و کتباً تقديم گردد. به (منتخبات آثار حضرت نقطه اولی) مراجعه شود. جمال اقدس ابهی با الغاء اين حکم اجازه فرمودند که سؤالاتی را که مؤمنين لازم دانند عرضه دارند ولی بر عکس رجال قبل از سؤالات بيهوده احتراز جويند.
یادداشت ها ص٢٠٢

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۲۷»

همانا تعداد ماهها در کتاب الهی، نوزده ماه است. به تحقیق اولین آنها زینت داده شده به این نامی که بر عالمیان نگاهبان است (شهر البهاء)

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۲۷)

-انّ عدّة الشّهور تسعة عشر شهراً فی کتاب اللّه (بند ١٢٧)
طبق تقويم بديع سال عبارت است از نوزده ماه نوزده روزه. ايّام زائده (چهار روز در سالهای معمولی و پنج روز در سالهای کبيسه) بين ماههای هجدهم و نوزدهم سال قرار دارد تا تقويم امری با تقويم شمسی توافق يابد. حضرت اعلی ماههای سال را به بعضی از اسماء و صفات الهيّه تسميه فرمودند. روز اول سال يا نوروز طبق علم نجوم
مقارن است با اعتدال ربيعی (به يادداشت شماره ٢٦ مراجعه شود). برای کسب اطّلاعات بيشتر درباره تقويم امری و اسامی روزهای هفته و ماه به کتاب (عالم بهائی)، جلد هجدهم، قسمت تقويم بهائی، مراجعه شود.
-قد زيّن اوّلها بهذا الاسم المهيمن علی العالمين (بند ١٢٧)
حضرت اعلی در کتاب مبارک بيان فارسی اولين ماه سال را به نام بهاء تسميه فرموده‌اند (يادداشت شماره ١٣٩).
یادداشت ها ص٢٠٣

اسامی نوزده ماه تقویم بدیع به شرح زیر می باشد:
1- شهرالبهاء 2-شهرالجلال 3- شهرالجما ل 4-شهرالعظمة 5- شهرالنّور 6- شهرالرحمة 7- شهرالکلمات 8- شهرالکمال 9- شهرالأسماء 10- شهرالعزّة 11-شهرالمشیّة 12-شهرالعلم 13-شهرالقدرة 14-شهرالقول 15-شهرالمسائل 16-شهرالشَرَف 17-شهرالسلطان 18-شهرالمُلک
• ایام هاء 19-شهرالعَلاء(ماه صیام)

اسامی روز های هر ماه هم مانند اسامی ماه هاست:
١- یوم البهاء ٢- یوم الجلال ٣- یوم الجمال ٤- یوم العظمة ٥- یوم النّور ٦- یوم الرحمة ٧- يوم الکلمات ٨- يوم الکمال ٩- يوم الاسماء ١٠- يوم العزة ١١- يوم المشیّة ١٢- يوم العِلم ١٣- يوم القدرة ١٤- يوم القول ١٥- يوم المسائل ١٦- يوم الشرَف ١٧- يوم السلطان ١٨- يوم المُلک ١٩- يوم العلاء

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۲۸»

حکم کرد خداوند دفن اموات را در بلور یا سنگهای سخت یا چوبهای سخت صاف، و قرار دادن انگشتر نقش دار در انگشتان ایشان. همانا اوست توانا و دانا.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۲۸)

-قد حکم اللّه دفن الاموات (بند ١٢٨)
حضرت اعلی در کتاب مبارک بيان امر فرموده‌اند که اموات در تابوت هائی از بلور يا حجر مصيقل دفن شود. حضرت وليّ امراللّه در توقيعی که حسب الامر مبارک به انگليسی صادر گرديده می فرمايند که اين حکم مبيّن اين نکته است که جسد انسان چون زمانی محلّ تجلّی روح ابدی انسانی بوده شايان احترام است.
به طور اختصار مواردی که در احکام دفن اموات نازل شده از اين قرار است: حمل ميّت بيش از مسافت يک ساعت از محلّ وفات جايز نيست. جسد بايد در کفنی از حرير يا کتان پيچيده شود.
در انگشت شخص متوفّی بايد انگشتری قرار داده شود که اين آيه روی آن منقوش باشد : قد بدئت من اللّه و رجعت اليه منقطعاً عمّا سواه و متمسّکاً باسمه الرّحمن الرّحيم. تابوت بايد از بلور يا سنگ يا چوب محکم لطيف باشد. صلات ميّت بايد قبل از دفن تلاوت گردد (يادداشت شماره ١٠). حضرت عبدالبهاء و حضرت ولی امراللّه تأييد فرموده‌اند که اين احکام دالّ بر آن است که سوزاندن اموات جايز نيست. صلات ميّت و انگشتر اختصاص به کسانی دارد که به حدّ بلوغ يعنی به سنّ پانزده سالگی رسيده باشند (سؤال و جواب، فقره ٧٠).
در مورد تابوت، مراد از حکم آن است که حتّی المقدور از مصالح پردوام ساخته شود. از اين رو بيت العدل اعظم تصريح فرموده‌اند که برای ساختن تابوت علاوه بر مصالحی که در کتاب مستطاب اقدس مذکور است ميتوان از محکمترين چوبی که در دسترس است يا از سيمان استفاده نمود. در حال حاضر اهل بهاء در انتخاب مصالح تابوت مختارند.
یادداشت ها ص٢٠٣

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۲۹»

نوشته میشود برای مردان (برای مردان حضرت اعلی می فرمایند که در نگین انگشترشان بنویسند): “وَ لِلهِ فِی السّمواتِ و الاَرضِ و ما بَینَهُما وَ کانَ اللهُ بِکُلِ شَیٍ عَلیما”. (و برای خداوند است آنچه در آسمانها و زمین و ما بین آن دو است و خداوند بر هر چیز داناست). و برای زنان (حضرت اعلی میفرمایند بنویسید): “و لِلهِ مُلکُ السَّمواتِ وَ الارضِ و ما بَینَهُما وَ کانَ اللهُ عَلی کُلِّ شَیٍ قدیرا “. (و برای خداوند است پادشاهی آسمانها و زمین و ما بین آن دو و خداوند بر هر چیز تواناست). این است آنچه نازل شد از پیش و ندا می‌کند نقطه بیان (حضرت اعلی) و می گوید “ای محبوب اهل امکان، نطق کن در این مقام به آنچه که منتشر شود به آن نسائم الطاف تو در بین عالمیان.
همانا ما خبر دادیم همه را به این که برابری نمیکند کلمه ای از تو با آنچه در بیان نازل گشته است. همانا تو توانا هستی بر آنچه که می‌خواهی. بندگانت را از فیوضات دریای بخششت باز مدار. همانا تو هستی صاحب فضل بزرگ”. بدرستی که اجابت نمودیم آنچه را که او اراده کرد، همانا اوست محبوب و اجابت کننده.
اگر نقش شود بر آن (انگشتر) آنچه که هم اکنون از جانب خداوند نازل شده، همانا آن برای مردان و زنان بهتراست. بدرستی که ما حُکم فرمائیم. “قَد بُدِئتُ مِنَ اَللهِ وَ رَجَعتُ اِلَیهِ مُنقَطِعَاً عَمّا سِواهُ وَ مُتِمَسِّکاً بِاسمِهِ الرَحمنِ الرَّحیم”. (به تحقیق آغاز شدم از خداوند و راجع شدم به سوی او در حالی که بُریده ام از غیر او و چنگ زده ام به نام بخشنده و مهربان او). اینگونه خداوند مخصوص می گرداند هر که را بخواهد به فضلی از نزد خود. همانا اوست توانا و نیرومند.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۲۹)

-نقطة البيان (بند ١٢٩)
(( نقطة البيان )) از القابی است که حضرت اعلی برای خود اختيار فرموده اند.
یادداشت ها ص٢٠٥

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۳۰»

و اینکه او را (میّت) در پنج لباس (پنج تکه پارچه) از حریر یا پنبه کفن کنید. کسی که استطاعت ندارد به یکی از آن دو اکتفا کند. اینگونه جاری شده است فرمان از نزد دانای آگاه. حرام شده بر شما انتقال مَیّت بیش از مسافت یکساعت از شهر (محلی که او فوت شده). دفن کنید او را با روح و ریحان در مکان نزدیک ( در جائی که نزدیک صعود اوست).

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۳۰)

-و ان تکفنوه فی خمسة اثواب من الحرير او القطن (بند ١٣٠)
حضرت اعلی در کتاب مبارک بيان مقرّر فرمودند که جسد در پنج پارچه حرير يا کتان پيچيده شود. جمال اقدس ابهی اين حکم را تأييد نموده و اضافه فرمودند: من لم يستطع يکتفی بواحدة منهما.
وقتی از حضور مبارک سؤال شد که آيا مقصود از اثواب خمسه مذکور در آيه فوق پنج پارچه سرتاسری است يا (( پنج پارچه ای است که در قبل معمول ميشد ))، در جواب فرمودند که مقصود پنج پارچه است (سؤال و جواب، فقره ٥٦).
در آثار مبارکه بيانی که حاکی از طرز پيچيدن جسد در پنج پارچه مجزّا و يا در يک ثوب باشد موجود نيست. در حال حاضر اهل بهاء در اجرای اين امر مختارند.
-حرّم عليکم حمل الميّت ازيد من مسافة ساعة من المدينة (بند ١٣٠)
مقصود از اين حکم آن است که مدّت حمل ميّت به محلّ دفن، با هر وسيله نقليّه‌ای که اختيار شود، محدود گردد و از يک ساعت تجاوز ننمايد. حضرت بهاءاللّه در اين مورد می فرمايند: هر چه زودتر دفن شود احب و اولی است (سؤال و جواب، فقره ١٦). در تعريف محلّ موت ميتوان محدوده شهر را در نظر گرفت. لذا مدّت يک ساعت را ميتوان از سر حدّ شهری که در آن وفات واقع شده تا محلّ دفن حساب نمود. مقصود از اين حکم آن است که شخص متوفّی در نزديکی محل وفات مدفون گردد.
یادداشتها ص٢٠٥

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۳۱»

به تحقیق برداشت خداوند آنچه را حکم شده بود در بیان، در مورد محدودیت سفرها. همانا اوست صاحب اختیار. انجام می دهد آنچه را خواهد و حکم می کند آنچه را اراده نماید.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۳۱)

-قد رفع اللّه ما حکم به البيان فی تحديد الاسفار (بند ١٣١)
حضرت اعلی سفر را مشروط به شروطی فرمودند که تا زمان ظهور من يظهره اللّه رعايت شود ولی امر فرمودند که مؤمنين در يوم ظهور موعود بيان برای درک لقای او که ثمره وجود و مقصد غائی خلقتشان است ولو با پای پياده سفر نمايند.
یادداشت ها ص ٢٠٦

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۳۲»

ای اهل عالم بشنوید ندای مالک اسماء را. همانا او ندا می کند شما را از جانب زندانِ اعظمش (سجن عکا) به اینکه نیست خدائی به جز منِ توانا و بزرگ و غالب و برتر و دانا و حکیم. همانا خدائی نیست به جز او که قادر است بر عالمیان.
اگر بخواهد می‌گیرد عالم را به کلمه ای از نزد خود. مبادا این که تأمل کنید در این فرمانی که خاضع شدند برای آن ملأ اعلی و اهل شهرهای اسماء. بترسید از خداوند و از کسانی مباشید که در حجاب (غفلت) گرفتار شده اند. بسوزانید حجاب ها را به آتش محبت من و پرده ها را به این نامی ( اسم جمال قدم) که بدان عالمیان را مُسخّر نمودیم.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۳۳»

بر پا دارید دو خانه را در دو مقام (بیت مبارک حضرت ربّ اعلی در شیراز و بیت مبارک جمال قدم در بغداد که هر دو محلّ حج است). و هم چنین مقامات دیگری را که در آن عرش پروردگار مهربانتان قرار گرفته است (یعنی مقامات متبرکه ای که حق جلّ جلاله در آن جا سکونت داشته و از آنجا رفته است). چنین فرمان داد شما را مولای عارفان.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۳۳)

-و ارفعنّ البيتين فی المقامين و المقامات الّتی فيها استقرّ عرش ربّکم (بند ١٣٣)
درباره (( بيتين )) حضرت بهاءاللّه می فرمايند: بيت اعظم در بغداد و بيت نقطه در شيراز مقصود است هر يک را که حجّ نمايند کافی است (سؤال و جواب، فقرات ٢٩ و ٣٢ و يادداشت شماره ٥٤).
حضرت وليّ امراللّه درباره المقامات الّتی فيها استقرّ عرش ربّکم می فرمايند که اشاره به مقاماتی است که محلّ استقرار هيکل مبارک گشته. جمال مبارک ميفرمايند: و مقامات ديگر به اختيار اهل آن بلد است هر بيتی را که محلّ استقرار شده مرتفع نمايند يا يک بيت را اختيار کنند (سؤال و جواب فقره ٣٢).
مؤسّسات امری با شواهد و اسناد لازمه اماکن متبرّکه مربوط به حضرت بهاءاللّه و حضرت اعلی را مشخّص و حتّی المقدور ابتياع و تعدادی را به صورت اوليّه تعمير نموده‌اند.
یادداشتها ص٢٠٧

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۳۴»

مبادا اینکه باز دارد شما را شئونات خاکی و امور دنیوی از آنچه که بدان از نزد توانای امین امر شدید. باشید مظاهر استقامت در بین خلق به نحوی که باز ندارد شما را شبهات کسانی که به خداوند کافر شدند، هنگامی که آشکار شد با سلطنتی بزرگ.
مبادا اینکه باز دارد شما را آنچه نازل شده در کتاب، از این کتابی که به حق نطق می کند، به اینکه نیست خدائی بجز منِ ارجمند و پسندیده. نظر کنید به دیده انصاف به آن کس که آمده است از آسمان اراده و قدرت و مباشید از ستمگران.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۳۴)

-ايّاکم ان يمنعکم ما نزّل فی الکتاب عن هذا الکتاب الّذی ينطق بالحقّ (بند ١٣٤)
مراد از ما نزّل فی الکتاب آيات و کلمات منزله بر مظاهر الهيّه است و مقصد از الکتاب الّذی ينطق بالحقّ نفس مظهر الهی است.
آيات فوق اشاره است به فرموده حضرت اعلی در کتاب مبارک بيان فارسی که مقصود از ” کتاب اللّه ” نفس من يظهره اللّه است. در يکی از الواح مبارکه حضرت بهاءاللّه می فرمايند: قد ظهر کتاب اللّه علی هيکل الغلام.
در اين آيه از کتاب مستطاب اقدس و همچنين در بند ١٦٨ حضرت بهاءاللّه خود را (( کتاب ناطق )) ناميده و امم سايره را انذار می فرمايند که با استدلال از کتب مقدّسه خويش کتاب الّذی ينطق فی قطب الابداع را رد ننمايند و نصيحت می فرمايند که مبادا بياناتی که در کتب آسمانی نازل شده سبب شود که از عرفان مقام مظهر ظهور و تمسّک به امر جديد محروم مانند.
یادداشت‌ها ص٢٠٧

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۳۵»

سپس یاد کنید آنچه را جاری گشته از قلم مُبشّر من در ذکر این ظهور و آنچه را مرتکب شدند نسبت به او نفوس سرکش در روزگار او. آگاه باشید که ایشان از زیانکاران هستند. فرمود: “اگر ادراک نمائید کسی را که ظاهر می سازیم (مَن یُظهِرُهُ اللهُ)، شما از فضل خداوند مسئلت می نمائید…
…تا اینکه منّت گذارد بر شما به قرار گرفتنش و نشستن بر صندلی هایتان، زیرا این عزّتِ بزرگ و ارجمندی است. اگر بنوشد (مَن یُظهِرُهُ اللهِ) جام آبی در نزد شما، عظیم تر است از اینکه هر نفسی بلکه هر چیزی آب وجود خود را بنوشد (اعظم از این است که هر کسی به درجه کمال وجودی خود برسد). ای بندگان من ادراک نمائید”.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۳۶»

این است آنچه نازل گشته از نزد او برای ذکر من، اگر شما بدانید. و کسی که تفکر کند در این آیات و اطلاع یابد بر گوهرهای گرانبهائی که در این آیات مستور است، بخدا سوگند که می یابد بوی خوش رحمان را از جانب زندان (سجن اعظم) و می‌شتابد با تمامی دل به سوی او با اشتیاقی که باز نمی دارند او را لشکریان آسمانها و زمینها.
بگو این همان ظهوری است که طواف می کند در اطراف آن دلیل و برهان. این گونه فرو فرستاد آنرا خداوند مهربان، اگر شما از اهل انصاف هستید. بگو این روحِ تمام کتاب های آسمانی است، که دمیده شده بدان در قلم اعلی و اهل عالم مدهوش گشتند، مگر کسانی که گرفت ایشان را نفحات رحمت من و نسیم‌های الطاف من که نگاهبان است بر عالمیان.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۳۷»

ای اهل بیان بترسید از خداوند سپس نظر کنید در آنچه نازل کرده است در مقام دیگر، گفت: جز این نیست که قبله مَن یُظهِرُهُ الله است بهر نحو (او) بگردد، (قبله) می گردد، تا اینکه مستقر شود. این چنین نازل شد از نزد مالِک تقدیر، هنگامی که ذکر این نظرگاهِ بزرگ را اراده کرد. ای مردم تفکر کنید و از سرگردانان مباشید.
اگر انکار نمائید او را به هوای نفس خود، به کدام قبله توجه می نمائید ای گروه بی‌خبران؟ تفکر کنید در این آیه سپس انصاف دهید در مقابل حق، شاید بیابید مروارید های اسرار را از دریائی که موج می زَنَد بنام ارجمند و بلند مرتبه من.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۳۷)

-انّما القبلة من يظهره اللّه متی ينقلب تنقلب الی ان يستقرّ (بند ١٣٧)
برای اطّلاع در باره آيه فوق به يادداشت های شماره ٧ و ٨ مراجعه شود.
یادداشت‌ها ص٢٠٩

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۳۸»

جایز نیست برای کسی اینکه متمسک شود امروز جز به آنچه ظاهر گشته در این ظهور. این است حُکم الهی از قبل و بعد و به آن مزین گشته است کتاب‌های پیشینیان. این است ذکر خداوند از قبل و بعد و زینت داده شده بدان دیباچه کتاب هستی، اگر شما از عاقلان هستید.
این است فرمان خداوند از قبل و بعد، مبادا این که از اشخاص ذلیل و خوار باشید. امروز چیزی شما را بی نیاز نمی‌سازد و برای کسی پناهگاهی نیست مگر خداوند دانا و حکیم. هر کس مرا شناخت به تحقیق مقصود را شناخت و هر کس رو کرد به من همانا به معبود توجه نموده است. این چنین تفصیل داده شد در کتاب الهی و جاری شد امر از جانب پروردگار عالمیان.
کسی که بخواند آیه‌ای از آیات مرا، البته برای او بهتر است از اینکه بخواند کتاب‌های اولین و آخرین را. این است بیان الهی اگر شمائید از شنوندگان. بگو این است حقیقت علم اگر شمائید از عارفان.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۳۹»

سپس نظر کنید در آنچه در مقام دیگر (به آیه ای که در جای دیگر از آثار حضرت اعلی) نازل گشته، شاید رها کنید آنچه را نزدتان است (از تقالید و اهواء)، در حالی که توجه می کنید به سوی خداوند پروردگار عالمیان. فرمود حلال نیست ازدواج اگر از اهل بیان نباشد و اگر یکی از آنها (در امر بیان) داخل شود، بر دیگری (که مؤمن نشده) حرام است آنچه را مالک شده از نزد او، مگر اینکه (غیر مؤمن) باز گردد.
(انجام) این حُکم پس از آن است که بلند شود امر کسی که او را به حق ظاهر میسازیم (من یُظهِرِهِ اللهُ) یا آنچه ظاهر ساختیم آنرا به عدالت (امر بیان). و قبل از آن، پس ازدواج کنید شاید شما به این (طریق) امر الهی را بلند کنید. این چنین کبوتر الهی بر شاخه ها در ذکر پروردگار رحمانش نغمه سرائی نمود، خوشا بحال شنوندگان.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۳۹)

-لا يحلّ الاقتران ان لم يکن فی البيان و ان يدخل من احد يحرم علی الاخر ما يملک من عنده (بند ١٣٩)
اين آيه از کتاب مبارک بيان که حضرت بهاءاللّه نقل فرموده‌اند مؤمنين را متوجّه قرب ظهور من يظهره اللّه می سازد. حضرت اعلی ازدواج بابی با غير بابی را تحريم و همچنين تعلّق دارائی همسر مؤمن را به شوهر يا زن غير بابی نهی فرمودند ولی اجرای اين دو حکم را به صراحت موکول به ظهور من يظهره اللّه نمودند و حضرت بهاءاللّه قبل از آنکه اين احکام به مرحله اجرا در آيد آنها را ملغی فرمودند.
جمال مبارک با نقل اين فقره به اين مطلب اشاره می فرمايند که حضرت اعلی در طيّ اين آيات امکان ارتفاع امر حضرت بهاءاللّه را قبل از امر خود پيش بينی فرموده بودند.
حضرت وليّ امراللّه در (گاد پاسز بای) درباره کتاب مبارک بيان توضيحی می فرمايند که ترجمه‌اش اين است: در رتبه اولی مقصد از اين مصحف آسمانی را بايد وصف و ثنای حضرت موعود محسوب داشت نه آنکه آن را مجموعه‌ای از سنن و احکام ابدی برای هدايت نسل‌های آتيه دانست. سپس می فرمايند: آن حضرت متعمّداً حدود و احکام بسيار شديدی مقرّر داشتند و اصولی اضطراب انگيز وضع فرمودند تا سبب ايقاظ مردم و رهبران دينی از خمودت مزمنه قديمه گردد و ضربه ای ناگهانی و مؤثّر و مهلک به مؤسّسات مهجوره عتيقه وارد آورد.
و با وضع مقرّراتی بسيار سخت و حاد اعلان فرمود که يوم موعود فرا رسيده يعنی “يوم يدع الدّاع الی شیء نکر” و نيز يوم “يهدم ما کان قبله کما هدم رسول اللّه امر الجاهليّه” (به يادداشت شماره ١٠٩ نيز مراجعه شود).
یادداشت‌ها ص ٢٠٩

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۴۰»

ای گروه بیان، قسم میدهم شما را به پروردگار مهربانتان که در آنچه به حق نازل گشته به دیده انصاف نظر کنید و نباشید از کسانی که برهان خدا را می بینند و آن را انکار می کنند. آگاه باشید که ایشان از هلاک شدگانند.
همانا تصریح کرده است نقطه بیان در این آیه به ارتفاع امر من قبل از امر خودش. گواهی میدهد به این هر منصف دانائی. همانطور که امروز آنرا می بینید امر من (مَن یِظهره الله) به نحوی مرتفع گشته که نمی توانند آنرا منکر شوند، مگر کسانی که بسته شده چشم‌هایشان (چشم دلشان) در دنیا. و در آخرت عذاب خوار کننده‌ای برای ایشان خواهد بود.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۴۰)

-نقطة البيان (بند ١٤٠)
نقطه بيان يکی از القاب حضرت اعلی است.
یادداشت‌ها ص٢١٠

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۴۱»

بگو ای اهل بیان، به خدا سوگند منم محبوب او، و الان می شنود (حضرت نقطه اولی) آنچه را نازل می شود از آسمان وحی و ناله می کند به سبب آنچه که مرتکب شدید در روزهای او، بترسید از خداوند و مباشید از ستمکاران. بگو ای قوم (ای معرضین بیان) اگر ایمان نمی آورید به او، دیگر اعتراض ننمائید بر او. بخدا سوگند کفایت می کند آنچه جمع شدند بر علیه او از لشکریان ستمگران.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۴۲»

همانا او (حضرت اعلی) نازل کرد بعضی احکام را تا اینکه حرکت نکند قلم اعلی در این ظهور مگر در ذکر مقامات عالیه و نظرگاهش که روشن ترین است، ولی ما چون اراده فضل نمودیم، شرح دادیم آنها را به حق و تخفیف دادیم از احکام بیان آنچه را که برای شما اراده نمودیم. همانا او بخشاینده و کریم است.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۴۳»

به تحقیق خبر داد شما را از قبل، به آنچه این ذکر حکیم به آن نطق می کند. فرمود و فرموده او حق است. بدرستی که او نطق می کند در هر حال، به اینکه “نیست خدائی مگر من که تنها و یکتا و دانا و آگاه هستم”. این مقامی است که خداوند اختصاص داده است آنرا برای این ظهور بلند مرتبه بدیع. این است از فضل خداوند اگر شمائید از عارفان.
این از فرمان محکم او و اسم اعظم او و کلمه عالیه او و مطلع اسماء نیکویِ اوست، اگر شمائید از دانایان، بلکه بواسطه این وجود مبارک مطالع و مشارق آشکار می شوند. تفکر نمائید ای قوم در آنچه به حق نازل گشته است و دقت کنید در آن و مباشید از ستمکاران.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۴۳)

-انّه لا اله الّا انا (بند ١٤٣)
حقيقت مظاهر الهی و کيفيّت ارتباطشان با خداوند متعال در بسياری از آثار مبارکه اين ظهور تشريح شده است. حضرت بهاءاللّه درباره فردانيّت و عظمت و جلال مقام الوهيّت می فرمايند: و چون ما بين خلق و حقّ … به هيچ وجه رابطه و مناسبت و موافقت و مشابهت نبوده و نيست لهذا در هر عهد و عصر کينونت ساذجی را در عالم ملک و ملکوت ظاهر فرمايد و اين لطيفه ربّانی و دقيقه صمدانی را از دو عنصر خلق فرمايد عنصر ترابی ظاهری و عنصر غيبی الهی و دو مقام در او خلق فرمايد يک مقام حقيقت که مقام لا ينطق الّا عن اللّه ربّه است … و مقام ديگر مقام بشريّت است که می فرمايد “ما انا الّا بشر مثلکم و قل سبحان ربّی هل کنت الّا بشرا رسولا”.
بنا به بيان مبارک در عوالم روحانی همه مظاهر الهی حکم يک نفس و يک ذات را دارند. جمال الهی از جمالشان باهر و اسماء و صفات حقّ در آنان ظاهر و آنانند مظاهر امر او. در اين مقام می فرمايند: و اگر شنيده شود از مظاهر جامعه (انّی انا اللّه) حقّ است و ريبی در آن نيست. چنانچه به کرّات مبرهن شد که به ظهور و صفات و اسمای ايشان ظهور اللّه و اسم اللّه و صفة اللّه در ارض ظاهر.
مظاهر الهی که مرايای اسماء و صفات الهی و وسايط وصول نوع بشر به عرفان حقّ و مشارق وحی او هستند به فرموده حضرت وليّ امراللّه هرگز نبايد آنان را با غيب منيع لا يدرک و ذات الوهيّت يکی دانست. و نيز درباره جمال قدم می فرمايند که هيکل عنصری حضرتش را که مظهر چنين ظهور اعظم و مهيمنی است نبايد با حقيقت الوهيّت يکسان دانست.
حضرت وليّ امراللّه درباره مقام بی همتای جمال اقدس ابهی و عظمت ظهور مبارکش می‌فرمايند که با ظهور حضرت بهاءاللّه وعود کتب مقدّسه درباره (يوم الله) تحقّق يافته است:
طبق نبوّات کتب مقدسه يهود ظهور مبارک همان ظهور (پدر سرمدی) و (ربّ الجنود) است که (با هزاران هزار مقدّسين) ظاهر گشته و همچنين نزد ملّت روح مجیء ثانی مسيح است که با (جلال اب سماوی) آمده و در نظر شيعه اسلام (رجعت حسينی) و به اصطلاح اهل سنّت و جماعت نزول (روح الله) و به اعتقاد زرتشتيان ظهور شاه بهرام موعود و نزد هندوها رجوع کريشنا و نزد بودائي‌ها بودای پنجم است. درباره مقام الوهيّت که در همه مظاهر الهی متجلّی است حضرت بهاءاللّه چنين توضيح می فرمايند: اين مقام مقام فنای از نفس و بقاء باللّه است و اين کلمه اگر ذکر شود مدلّ بر نيستی بحت بات است. اين مقام لا املک لنفسی نفعاً و لا ضرّاً و لا حياةً و لا نشوراً است.
و درباره نسبت خود با خدای متعال می فرمايند:
يا الهی اذا انظر الی نسبتی اليک احبّ بان اقول فی کلّ شیء بانّی انا اللّه و اذا انظر الی نفسی اشاهدها احقر من الطّين.
یادداشت‌ها ص٢١٠

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۴۴»

معاشرت کنید با اهل ادیان با خوشی و شادی تا اینکه بیابند از شما بوی خداوند را. مبادا اینکه تعّصب جاهلانه در بین مردم، شما را فرا گیرد. همه آغاز شدند از خداوند و باز می گردند بسوی او. همانا او البته مَبداء خَلق و مَرجع (محل بازگشت) عالمیان است.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۴۵»

مبادا داخل شوید در خانه ای هنگام نبودن صاحبش، مگر بعد از اذن او (صاحب‌خانه). متمسک شوید در همه حال به کار نیک و مباشید از بی خبران.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۴۶»

همانا واجب شده بر شما تزکیه غذاها و غیر آن به زَکات. این است آنچه که حُکم کرد بدان نازل کننده آیات در این لوحِ بلند مرتبه. عنقریب شرح خواهیم داد برای شما نصاب آنرا اگر خدا بخواهد و اِراده نماید. همانا او شرح می دهد آنچه را خواهد به دانشی از نزد خود. همانا او البته بسیار دانا و حکیم است.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۴۶)

-زکوة (بند ١٤٦)
زکات که در قرآن مجيد بر مسلمين واجب گرديده نوعی خاص از خيرات و مبرّات است که به مرور زمان به صورت يک نوع ماليات خيريّه در آمد و مؤمنين را مکلّف ساخت که جهت کمک به فقرا و امور خيريّه و نصرت دين اللّه مقدار معيّنی از بعضی از عايدات خود را پس از رسيدن به حدّ نصاب ادا نمايند. حدّ معافيت از پرداخت اين ماليات در مورد امتعه متنوّعه و نيز نصاب معيّنی که بايد پرداخت شود تفاوت دارد.
حضرت بهاءاللّه می فرمايند: درباره زکات هم امر نموديم کما نزل فی الفرقان عمل نمايند (سؤال و جواب، فقره ١٠٧).
نظر به اينکه حدّ معافيت و نوع عايدات و موعد اداء زکات و حدّ نصاب در موارد مختلفه هيچ يک در قرآن مجيد ذکر نشده است، لهذا اتّخاد تصميم در اين مسائل منوط به قرار بيت العدل اعظم در آينده است و تا آن زمان به فرموده حضرت وليّ امراللّه بايد احبّاء در خور توانائی و مقدورات خويش مرتّباً به صندوق‌های امری تبرّع نمايند.
یادداشت‌ها ص۲۱۳

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۴۷»

حلال نیست گدائی و کسی که از او سئوال شود، حرام شده بر او دستگیری و بخشش (بخشش به گدا). همانا واجب شده بر هر فردی، که به کَسبی مشغول شود و کسی که عاجز است پس بر وکلاء و اغنیاست اینکه تعیین کنند برای او آنچه را که کفایت کند او را. انجام دهید قوانین الهی و احکام او را، سپس حفظ کنید آنها را (احکام را)، چنانچه حفظ می کنید چشم‌های خود را. و از زیانکاران نباشید.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۴۷)

-لا يحلّ السّؤال و من سئل حرّم عليه العطآء (بند ١٤٧)
حضرت عبدالبهاء در لوحی در توضيح اين آيه چنين می‌فرمايند: تکدّی حرام است و بر گدايان که تکدّی را صفت خويش نموده‌اند انفاق نيز حرام است. مقصود اين است که ريشه گدائی کنده شود و امّا اگر نفسی عاجز باشد يا به فقر شديد افتد و چاره نتواند اغنياء يا وکلاء بايد چيزی مبلغی در هر ماهی از برای او معيّن کنند تا با او گذران کند … مقصود از وکلاء، وکلاء بيت است که اعضای بيت عدل باشد.
افراد يا محافل روحانيّه نبايد چنين پندارند که حرمت اعطاء به گدايان مانع از اين است که فقرا و مساکين را اعانت نمايند و يا وسايل تحصيل حرفه‌ای را برايشان فراهم آورند که از آن راه بتوانند امرار معاش نمايند (به يادداشت شماره ٥٦ مراجعه شود).
یادداشت‌ها ص۲۱۴

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۴۸»

همانا منع شدید در کتاب از جدال و نزاع و ضرب و امثال آن، از آنچه که محزون می شود به آن قلوب و دلها کسی که محزون سازد کسی را، پس بر اوست اینکه انفاق کند نوزده مثقال از طلا (مطابق شریعت بیان). این است آنچه که حُکم نموده بدان مولای عالمیان. همانا خداوند عفو نموده این (حُکم) را از شما در این ظهور و وصیت می کند شما را به نیکوئی و پرهیزگاری به فرمانی از نزد خود در این لوح درخشنده.
مخواهید برای کسی آنچه را نمی خواهید برای خود. بترسید از خداوند و از متکبران مباشید. همۀ شما خَلق شدید از آب و باز می‌گردید به خاک. تفکر کنید در عواقب خود و نباشید از ستمکاران. بشنوید آنچه را تلاوت می کند بر شما سدرۀ الهی (مظهر امر) از آیات الهی. همانا آن البته میزانِ هدایت است از جانب خداوند، پروردگار آخرت و دنیا و به آن (احکام و دستورات الهی) نفوس پرواز می کنند بسوی مَطلع وحی و روشن می گردد دلهای مؤمنین.
این است احکام الهی واجب شده بر شما و این است اوامر الهی که امر شدید بدان در این لوح. انجام دهید با خوشی و شادمانی. این (عمل به احکام) برای شما بهتر است اگر از عارفان هستید.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۴۸)

-من يحزن احداً فله ان ينفق تسعة عشر مثقالاً من الذّهب (بند ١٤٨)
در کتاب مبارک بيان امر شده که اگر کسی سبب حزن ديگری گردد جريمه‌ای پرداخت نمايد. جمال اقدس ابهی اين حکم را ملغی فرموده‌اند.
-السّدرة (بند ١٤٨)
مقصود از ( السّدرة ) همان (سدرة المنتهی) است (به يادداشت شماره ١٢٨ مراجعه شود). در اينجا به صورت استعاره آمده است و مراد حضرت بهاءاللّه است.
یادداشت‌ها ص ۲۱۵

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۴۹»

تلاوت کنید آیات الهی را در هر صبح و شام. همانا کسی که تلاوت نکند وفا ننموده به عهد الهی و پیمان او و کسی که اعراض کند از آن امروز، همانا او از کسانی است که اعراض نموده از خداوند از اول ایجاد تا امروز. ای بندگان من، بترسید همگی‌تان از خداوند. مغرور نکند شما را کثرت خواندن (آیات) و اعمال در شبانه روز. اگر بخواند کسی آیه ای از آیات را با روح و ریحان بهتر است برای او از اینکه تلاوت کند با کسالت تمام کتاب‌های خداوند توانا را.
تلاوت نمائید آیات الهی را بقدری که فرا نگیرد شما را کسالت و احزان. تحمیل نکنید بر ارواح آنچه را که آنها را کسل و سنگین می سازد، بلکه آنچه را که سَبُک می سازد آنها را، تا اینکه با بال‌های آیات بسوی مَطلع بیّنات پرواز کنند. این نزدیک‌تر است به خداوند اگر شما تعقل نمائید.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۴۹)

-اتلوا ايات اللّه فی کلّ صباح و مسآء (بند ١٤٩)
حضرت بهاءاللّه می فرمايند: شرط اعظم ميل و محبّت نفوس مقدّسه است به تلاوت آيات (سؤال و جواب، فقره ٦٨).
درباره ( آيات الله ) جمال مبارک می فرمايند: مقصود جميع ما نزل من ملکوت البيان است. حضرت وليّ امراللّه در توضيح کلمه ( آيات ) در توقيع مبارک خطاب به يکی از احبّای شرق می فرمايند که آنچه از کلک ميثاق صادر از آيات محسوب نيست و همچنين تذکّر داده‌اند که آثار قلميّه خود آن حضرت را نيز نبايد از آيات دانست.
یادداشت‌ها ص۲۱۵

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۵۰»

تعلیم دهید به فرزندانتان آنچه را که نازل گشته از آسمان عظمت و قدرت، تا اینکه بخوانند الواح الهی را با بهترین لحن ها در طبقات فوقانی که بنا شده در مشرق الاذکارها. همانا کسی‌ که جذب محبت اسم رحمان من، او را فرا گرفته، بدرستی که او آیات الهی را به حالتی می خواند که منجذب می شود بدان قلوب خفتگان. خوشا به حال کسی که نوشید شراب زندگانی را از بیان پروردگارِ رحمانش، به این نامی که به آن، هر کوه بلند و استواری متلاشی شده است.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۵۱»

واجب شده است بر شما تجدید لوازم منزل پس از گذشت نوزده سال، این چنین جاری شد امر از جانب (خدای) دانای آگاه. همانا او اراده نموده نظافت و لطافت شما و آنچه نزد شماست. بترسید از خداوند و مباشید از بی خبران. و کسی که استطاعت نداشت، عفو نموده خداوند از او. همانا او البته بخشنده و کریم است.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۵۱)

-کتب عليکم تجديد اسباب البيت بعد انقضآء تسع عشرة سنة (بند ١٥١)
حضرت بهاءاللّه حکم کتاب مبارک بيان عربی را در مورد تجديد اسباب بيت هر نوزده سال تأييد ولی اجرای آن را مشروط به استطاعت و توانائی افراد فرموده‌اند. حضرت عبدالبهاء اين حکم را از مقتضيات نظافت و لطافت دانسته درباره حکمت آن چنين می فرمايند: مراد از اين اشياء تحفه‌های ناديده و اشياء مرغوبه نه، مثلاً مجوهرات داخل نه، بلکه مقصد اشيائی است که در ظرف نوزده سال کهنه گردد و از رونق افتد و انسان از مشاهده‌اش کره حاصل نمايد.
“مُجَوْهَرَات”
جمعِ مُجَوْهَر است ˗ جواهر (مثل سنگها يا فلزّات قيمتى) ˗ جواهر‌‌‌‌ آلات (المورد ˗ Wehr-Cowan).
منبع: ریاض اللغات
“مجوهر”
مجوهر. [ م ُ ج َ هََ ] (ع ص ) زینت شده ٔ با جواهر و جواهرنشان. (ناظم الاطباء)(از فرهنگ جانسون). ج، مجوهرات. و رجوع به نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز، سال اول، شماره ٔ ۱۰ ص ۴۰ و جوهر شود.
منبع: لغت‌نامه دهخدا
یادداشت‌ها ص۲۱۶

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۵۲»

بشوئید پاهایتان را هر روز در تابستان و در زمستان هر سه روز یکبار.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۵۲)

-اغسلوا ارجلکم (بند ١٥٢)
جمال قدم در کتاب مستطاب اقدس به اهل بهاء توصيه فرموده‌اند که بطور مرتّب استحمام نمايند و البسه پاکيزه بپوشند و جوهر نظافت و لطافت باشند. خلاصه بيانات مبارک در اين موارد در جزوه (تلخيص و تدوين حدود و احکام)، قسمت د، ١-٢٥-٣-٤ تا ٦-٢٥-٣-٤ مذکور گشته است. درباره شستن پا حضرت بهاءاللّه می فرمايند که استعمال آب گرم ارجح است ولی آب سرد نيز جايز است (سؤال و جواب، فقره ٩٧).
یادداشت‌ها ص۲۱۶

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۵۳»

و کسی که خشم گیرد بر شما، روبرو شوید با او به نرمی، و کسیکه آزار داد شما را، او را آزار ندهید. واگذارید او را به حال خود و توکل کنید به خداوندِ انتقام گیرنده عادل و توانا.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۵۴»

همانا باز داشته شدید از بالا رفتن بر منابر. هر کس اراده دارد که برای شما آیات پروردگارش را تلاوت کند بر صندلی که گذارده شده بر تخت بنشیند و ذکر کند خداوند، پروردگار خود و عالمیان را. به تحقیق دوست داشته خداوند، نشستن شما را بر تخت‌ها و صندلی‌ها به جهت ارجمندی آنچه نزد شماست از محبت الهی و مَطلعِ امر تابنده و نورانی او.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۵۴)

-قد منعتم عن الارتقآء الی المنابر من اراد ان يتلو عليکم ايات ربّه فليقعد علی الکرسيّ الموضوع علی السّرير (بند ١٥٤)
سابقه اين احکام در کتاب بيان فارسی است. حضرت اعلی ارتقاء بر منابر را به منظور موعظه و اداء خطابه يا تلاوت آيات نهی و به جای آن دستور فرموده‌اند که به جهت شخص ناطق صندلی بر سريری نهاده شود تا کل بتوانند آيات الهی را به وضوح استماع نمايند.
حضرت عبدالبهاء و حضرت وليّ امراللّه در تبيين اين حکم می فرمايند که در مشرق الاذکار موعظه ممنوع و فقط تلاوت آيات الهی جايز است. افراد مختارند در حال نشسته يا ايستاده آيات را تلاوت نمايند و برای اينکه آيات بهتر استماع شود، می توانند از سرير کوتاه قابل انتقالی استفاده کنند ولی وجود منبر جايز نيست.
در مورد جلساتی که در محلّی غير از مشرق الاذکار منعقد می گردد ناطق يا خواننده می تواند نشسته يا ايستاده باشد و يا از سرير استفاده نمايد. حضرت عبدالبهاء در يکی از الواح مبارکه، پس از تأکيد حرمت استفاده از منبر می‌فرمايند که در مجامع احبّای الهی ناطقين بايد در کمال محويّت و خضوع و خشوع تکلّم نمايند.
یادداشت‌ها ص۲۱۷

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۵۵»

حرام شده بر شما قمار و افیون (تریاک، مواد مخدّر). اجتناب کنید ای جمع مردم و مباشید از تجاوزکاران. مبادا اینکه بکار برید آنچه را که بدان کسل می شود هیاکل شما و ضرر می رساند به بدن‌های شما. همانا ما نمی‌خواهیم برای شما مگر چیزهائی که نافع است به حال شما. گواهی میدهند به این تمام چیزها، اگر شما بشنوید.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۵۵)

-حرّم عليکم الميسر (بند ١٥٥)
مواردی که مشمول اين حرمت می شود در آثار جمال مبارک ذکر نشده است. حضرت عبدالبهاء و حضرت وليّ امراللّه تصريح فرموده‌اند که تفاصيل مربوط به اين حکم را بيت العدل اعظم معيّن خواهند فرمود. بيت العدل اعظم در پاسخ به سؤالاتی که آيا لاتار، شرط بندی در اسب دوانی و فوتبال و بينگو و امثال آن قمار محسوب می شود يا نه چنين فرموده‌اند که اتّخاذ تصميم درباره اين امور موکول به آينده است و عجالةً از محافل و افراد خواسته‌اند که نه ممانعت نمايند و نه ترغيب، بلکه اين امور را به وجدان افراد واگذار کنند.
طبق دستور بيت العدل اعظم اعانت به صندوق‌های امری از طريق لاتار و بخت آزمائی و امثال آن موافق و مناسب نيست.
-حرّم عليکم … الافيون … ايّاکم ان تستعملوا ما تکسل به هياکلکم و يضرّ ابدانکم (بند ١٥٥)
حرمت استعمال افيون، در اين آيه مبارکه و مجدّداً در بند آخر کتاب مستطاب اقدس تأکيد شده است. حضرت وليّ امرالله فرموده‌اند که از لوازم تقديس و تنزيه اجتناب تامّ از شرب افيون و احتراز از استعمال مواد مخدّره اعتياد آور است.
هروئين، حشيش و ماروانا و پيوتی و اِل-اِس-دی و همه عصاره ها و مشتقات موادی از اين قبيل مشمول اين حرمت می شود.
حضرت عبدالبهاء ميفرمايند: امّا مسئله افيون کثيف ملعون نعوذ باللّه من عذاب الله به صريح کتاب اقدس محرم و مذموم و شربش عقلاً ضربی از جنون و به تجربه مرتکب آن به کلّی از عالم انسانی محروم. پناه به خدا می برم از ارتکاب چنين امر فظيعی که هادم بنيان انسانی است و سبب خسران ابدی. جان انسان را بگيرد، وجدان بميرد، شعور زايل شود، ادراک بکاهد، زنده را مرده نمايد، حرارت طبيعت را افسرده کند، ديگر نتوان مضرّتی اعظم از اين تصوّر نمود. خوشا به حال نفوسی که نام ترياک بر زبان نرانند تا چه رسد به استعمال آن. ای ياران الهی جبر و عنف و زجر و قهر در اين دوره الهی مذموم ولی در منع از شرب افيون بايد به هر تدبيری تشبّث نمود بلکه از اين آفت عظمی نوع انسان خلاصی و نجات يابد و الّا واويلا علی کلّ من يفرّط فی جنب الله.
در يکی از الواح مبارکه حضرت عبدالبهاء می فرمايند: در خصوص افيون مرقوم نموديد شارب و شاری و بايع کل محروم از فيض و عنايت الهی هستند.
و در لوح ديگری می فرمايند: در مسئله حشيش فقره‌ای مرقوم بود که بعضی از نفوس ايرانيان به شربش گرفتار.
سبحان الله اين از جميع مسکرات بدتر و حرمتش مصرّح و سبب پريشانی افکار و خمودت روح انسان از جميع اطوار. چگونه ناس به اين ثمره شجره زقّوم استيناس يابند و به حالتی گرفتار گردند که حقيقت نسناس شوند. چگونه اين شیء محرم را استعمال کنند و محروم از الطاف حضرت رحمن گردند … خمر سبب ذهول عقل است و صدور حرکات جاهلانه. امّا اين افيون و زقّوم کثيف و حشيش خبيث عقل را زايل و نفس را خامد و روح را جامد و تن را ناهل و انسان را به کلّی خائب و خاسر نمايد.
بايد دانست که اگر مواد مخدّره خاصّی در معالجات طبّی لازم آيد و تحت نظر اطبّای حاذق تجويز و استعمال شود مشمول اين حرمت نمی گردد.
یادداشت‌ها ص۲۱۸

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۵۶»

هنگامیکه دعوت شدید به جشن ها و میهمانی ها اجابت کنید با شادی و گشاده روئی و کسیکه وفا کرد به وعده همانا او ایمن است از عذاب. این روزی است که در آن تشریح شده هر امر محکمی.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۵۷»

به تحقیق آشکار شد سرّ تنکیس برای رمز رئیس. خوشا بحال کسیکه خداوند او را تأئید نمود بر اعتراف به شِشی (سِت) که مرتفع شده است به این الفِ قائمه، آگاه باشید که اوست از پاکان. چه بسیار عابدی که اعراض کرد و چه بسیار گوشه نشینی که اقبال نمود و گفت سپاس بر تو ای مقصود عالمیان. همانا امر بدست خداوند است. به هر کس که خواهد عطا می کند آنچه را اراده کرده و باز می دارد از هر کس که بخواهد، آنچه را که اراده دارد. می‌داند اسرار دلها و آنچه را متحرک می شوند بدان چشم‌های عیب جویان.
چه بسیار غافلی که روی آورد با خلوص، نشاندیم او را بر تخت قبول و چه بسیار عاقلی که راجع نمودیم او را به جهنم به عدالتی از نزد خود. همانا ما حکمفرما می‌باشیم. بدرستی که اوست مظهر “یفعلُ ما یَشاء” یعنی (خداوند می کند آنچه خواهد) و مستقر است بر عرش “یَحکُمُ ما یُرید” (یعنی حکم می کند آنچه اراده نماید).

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۵۷)

-سرّ التّنکيس لرمز الرّئيس (بند ١٥٧)
شيخ احمد احسائی (١٨٣١ – ١٧٥٣)، مؤسّس مکتب شيخی، اول کوکب درخشنده از دو نيّر تابناکی است که قرب ظهور حضرت باب را درک نموده و خبر داد که در زمان ظهور قائم موعود همه چيز واژگون و دگرگون يعنی اول آخر و آخر اول خواهد شد. حضرت بهاءالله در لوحی می فرمايند: فانظر سرّ التّنکيس لرمز الرّئيس حيث جعل اعليهم اسفلهم و اسفلهم اعليهم و اذکر اذ اتی اليسوع انکره العلمآء و الفضلآء و الادبآء و اقبل الی الملکوت من يصطاد الحوت (به يادداشت شماره ١٧٢ نيز مراجعه شود). برای کسب اطّلاع بيشتر درباره شيخ احمد به فصول ١ و ١٠ تاريخ نبيل (مطالع الانوار) مراجعه شود.
-السّتّة الّتی ارتفعت بهذه الالف القائمة (بند ١٥٧)
شيخ احمد احسائی در آثار خود اهميت خاصّی برای حرف (واو) قائل شده است. نبيل اعظم در تاريخ خود ذکر نموده که اين حرف نزد حضرت اعلی رمزی از ظهور کور بديع محسوب می شود و حضرت بهاءاللّه در کتاب مستطاب اقدس با ذکر عبارت سرّ التّنکيس لرمز الرّئيس به اين مفهوم اشاره فرموده‌اند.
حرف “و” در تلفّظ از سه جزء “و” ، “ا” ، “و” تشکيل شده است. طبق حساب ابجد ارزش عددی هر کدام از اين حروف به ترتيب عبارت است از ٦، ١، ٦. حضرت وليّ‌امرالله در توقيعی که حسب‌الامر مبارک در پاسخ سؤال يکی از ياران شرق صادر گرديده درباره اين آيه کتاب مستطاب اقدس چنين می فرمايند: مقصود از الف قائمه ظهور قائم آل محمّد يعنی حضرت اعلی است. واو اول که قبل از الف است و عدد آن شش است اشاره به ادوار سابقه و مظاهر قبل است. واو ثانی که حرف ثالث کلمه واو است مقصود ظهور اقدس کلّی جمال ابهی است که بعد از الف ظاهر گشته.
یادداشت‌ها ص ۲۲۱

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۵۸»

خوشا بحال کسیکه بیابد بوی خوش معانی را از اثر این قلمی که هر گاه حرکت نماید، منتشر میشود نسائم الهی در ما سِوای او و هر گاه توقف نماید، آشکار میگردد حقیقتِ اطمینان در اهل امکان. بزرگ است خداوندِ رحمان، ظاهر کننده این فضل عظیم. بگو به سبب اینکه (مظهر امر الهی) تحمل نمود ستم را، ظاهر گشت عدالت در ما سِوای و به سبب اینکه قبول نمود خواری را، آشکار شد عزُت خداوند بین عالمیان.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۵۹»

حرام شده بر شما حمل آلات جنگ مگر در وقت ضرورت و حلال شده بر شما پوشیدن (لباس) حریر. به تحقیق برداشته است خداوند از شما حکم محدودیت را در لباس و ریش به فضلی از نزد خود. همانا او البته فرمان دهنده داناست. عمل کنید آنچه را که عقول سلیمه آن را انکار نمی کند. و قرار ندهید نفس‌تان را بازیچه جاهلان. خوشا بحال کسیکه مزیّن گردید به زیور آداب و اخلاق. همانا او از کسانی است که یاری می کند پروردگارش را به عمل واضح و آشکار.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۵۹)

-حرّم علیکم حمل آلات الحرب الّا حین الضرورة (بند ۱۵۹)
جمال مبارک حکم کتاب مبارک بيان را در تحريم حمل اسلحه جز در موقع ضرورت تأييد فرموده‌اند. درباره اينکه تحت چه شرايطی حمل اسلحه برای افراد ضروری است، حضرت عبدالبهاء در خطابی به يکی از ياران حمل اسلحه را برای دفاع از نفس در مواقع خطر جايز دانسته‌اند. حضرت وليّ امرالله در توقيعی که حسب الامر مبارک تحرير يافته می فرمايند که در احيان بروز وقايع اضطراری و هنگامی که هيچ نوع مرجع قانونی برای داد خواهی وجود ندارد، افراد احبّاء مجازند از خود دفاع نمايند. موارد ديگری نيز وجود دارد که استفاده از اسلحه ضروری و موجّه است. مثلاً در ممالکی که مردم برای تأمين غذا و لباس شکار می نمايند، يا در ورزشهائی از قبيل نشانه زنی و تير و کمان و شمشير بازی.
امّا از لحاظ هيأت اجتماعيّه امنيّت عمومی که از تشريک مساعی قاطبه دول و ملل حاصل می شود از اصولی است که در الواح جمال اقدس ابهی مذکور ( منتخبات آثار حضرت بهاءاللّه )، (فقره ١١٧) و در تواقيع حضرت وليّ امرالله (نظم بديع جهانی حضرت بهاءالله) تفصيل و تشريح گشته است لذا اصل حرمت حمل آلات حرب مستلزم آن نيست که قوّه جبريّه به کار نرود بلکه نظامی را ارائه می دهد که در آن قدرت، خادم عدل و مقتضی ايجاد يک نيروی بين المللی جهت حفظ وحدت اصليّه ملل عالم است.
حضرت بهاءاللّه در لوح بشارات نويد می دهند که سلاح عالم به اصلاح تبديل شود و فساد و جدال از ما بين عباد مرتفع گردد. حضرت بهاءاللّه در همان لوح اهميت معاشرت با جميع احزاب را در کمال روح و ريحان تأکيد و می فرمايند: بشارت اول که از امّ الکتاب در اين ظهور اعظم به جميع اهل عالم عنايت شد محو حکم جهاد است از کتاب.
-و احلّ لکم لبس الحرير (بند ١٥٩)
طبق رسوم اسلامی پوشيدن حرير برای مردان عموماً ممنوع بوده مگر در مواقع جهاد. اين تحريم که اساسش بر آيات قرآنی استوار نيست توسّط حضرت اعلی ملغی گرديد.
-قد رفع اللّه عنکم حکم الحدّ فی اللّباس و اللّحی (بند ١٥٩)
منشأ بسياری از آداب مربوط به لباس در احکام و سنّتهای اديان مختلف يافت می شود. مثلاً روحانيّون اهل تشيّع برای خود نوعی لباس مشخّص مانند عمّامه و عبا انتخاب و مردم را از پوشيدن لباسهای اروپائی منع می نمودند. علاقه مسلمين به پيروی از سيره حضرت رسول اکرم سبب ايجاد محدوديتهائی در مورد آرايش ريش و سبيل و حدّ آن گرديد.
جمال اقدس ابهی زمام البسه و ترتيب لحی و اصلاح آن را در قبضه اختيار عباد قرار داده و در عين حال احبّاء را نصيحت فرموده‌اند که از حدّ وقار تجاوز نکنند و اعتدال را در مورد لباس و پوشاک رعايت نمايند.
یادداشت‌ها ص ۲۲۲

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۶۰»

آباد کنید شهرهای خدا و بلاد او را، سپس یاد کنید او را (خداوند را) در آن (شهرها و بلاد) به آوازهای خوش مقرّبان. بدرستی که آباد می شوند قلوب با زبان، همانطور که آباد می شوند خانه ها و شهرها به وسیله دست و اسباب دیگر. به تحقیق مقدّر ساختیم برای هر چیز سَبَبی را از نزد خود. به آن تمسک نمائید و بر دانای آگاه توکل کنید.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۶۱»

خوشا بحال کسی که اقرار کرد به خداوند و آیاتش و اعتراف نمود به اینکه خداوند مورد سؤال قرار نمی گیرد برای آنچه انجام می دهد (یَفعلُ ما یَشاء بودن حق). این است کلمه ای که قرار داده آنرا خداوند زینت عقائد و اصل آنها و بدان قبول می شود عملِ عاملین. قرار دهید این کلمه را در مقابل چشمانتان تا اینکه نلغزاند شما را اشارات اعراض کنندگان.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۶۲»

اگر حلال سازد آنچه را حرام بوده از اول دنیا تا کنون یا بر عکس، نیست برای احدی حقی که اعتراض کند بر او، و هر کس که توقف نماید در کمتر از یک آن (برایش شک و شُبهه ایجاد شود) همانا او از ستمکاران است.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۶۳»

و کسی که فائز نشد به این اصل روشن و مقام برتر (یَفعلُ ما یَشاء بودن حق) حرکت می دهد او را بادهای شُبهات، و دگرگون می سازد او را گفته های مُشرکان. کسیکه به این اصل نائل شد همانا نائل گشته به استقامت کُبری. چه خوش است این مقام ابهی که به ذکرش مزیّن گشته هر لوح بلند مرتبه‌ای.
چنین تعلیم می دهد به شما خداوند چیزی را که خلاص می کند شما را از شک و حیرت، و نجات می دهد شما را در دنیا و آخرت. همانا اوست آمرزنده و بخشنده. اوست کسیکه فرستاد رسولان را و نازل نمود کتابها را بر اینکه، نیست خدائی به جز منِ ارجمند و حکیم.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۶۴»

ای سرزمین کاف و راء (کرمان) همانا ما می بینیم تو را بر آنچه که دوست ندارد آنرا خداوند و می بینیم از تو ظاهر می‌شود آنچه را اطلاع ندارد از آن احدی مگر خداوند دانا و آگاه. و در می یابیم (آگاه هستیم) آنچه را می گذرد بر تو در باطنِ باطن. نزد ماست علم به هر چیز در لوح آشکار.
محزون مشو از این. به زودی ظاهر سازد خداوند در تو صاحبانِ قوّتِ شدیدی را که یاد می کنند مرا به استقامتی که باز نمی دارد ایشان را اشارات علماء و مُحتجب نمی سازد آنان را شُبهات شک کنندگان. ایشان مشاهده می کنند خداوند را با چشمهای خود و یاری می دهند او را با جانهای خود. آگاه باشید که آنها از راسخان هستند.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۶۴)

-يا ارض الکاف و الرّآء (بند ١٦٤)
کاف و راء اشاره به شهر کرمان است.
-نجد ما يمرّ منک فی سرّ السّرّ (بند ١٦٤)
اين فقره از کتاب مستطاب اقدس اشاره به دسايس گروهی از اهل کرمان است از پيروان ميرزا يحيی ازل (يادداشت شماره ١٩٠). من جمله ملّا جعفر و پسرش شيخ احمد روحی و ميرزا آقا خان کرمانی (اين دو نفر اخير از دامادهای ميرزا يحيی بودند) و همچنين ميرزا احمد کرمانی. اين نفوس در تضعيف اساس امراللّه کوشا بودند و در توطئه های سياسی که منجر به قتل ناصرالدّين شاه گرديد نيز دخالت داشتند.
یادداشت‌ها ص ۲۲۵

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۶۵»

ای گروه علماء چون فرو فرستاده شد آیات و آشکار گردید بَیّنات، می‌بینیم شما را در پشت پرده ها (پرده های غفلت). نیست این مگر یک امر عجیبی. به تحقیق افتخار نمودید به نام من و غافل گشتید از نفس من هنگامیکه خداوند به حجت و برهان آمد. همانا ما پاره نمودیم حجاب‌ها را مبادا اینکه مُحتجب سازید مردم را به حجاب دیگری. بشکنید زنجیر های اوهام را به نام مالک بندگان و مباشید از فریبکاران.
هنگامیکه روی آوردید به سوی خداوند و داخل شدید در این امر ، فساد نکنید در آن و نسنجید کتاب الهی را با هواهای نفسانی خود. این است اندرز الهی از قبل و از بعد. گواهی می دهند به این، گواه های الهی و برگزیدگان او. همانا ما همه برای او گواهی دهندگانیم.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۶۶»

بیاد آرید شیخی را که نامیده شده به محمد حسن و از اَعلَم علماء در عصر خود بود، چون حق آشکار شد او و امثال او اعراض کردند از حق. و روی آورد به خداوند کسی که گندم و جو را پاک می کرد. و او (شیخ محمد حسن) بود که می نوشت به خیال خود احکام خدا را در شبانه روز.
ولی چون آمد صاحب اختیار، نفع نبخشید او را حرفی از آن نوشته ها. اگر نفع داده بود به او، رویگردان نمی شد از وجهی که بدان نورانی شده روی های مُقرّبان. (ای علماء) اگر ایمان می آوردید به خداوند در وقت ظهورِ او، اعراض نمی کردند مردم از او (حضرت اعلی)، و وارد نمی شد بر ما آنچه را که امروز می بینید. بترسید از خداوند و مباشید از غافلان.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۶۶)

-اذکروا الشّيخ الّذی سمّی بمحمّد قبل حسن (بند ١٦٦)
از جمله اشخاصی که حضرت اعلی را انکار کرد شيخ محمّد حسن از مراجع تقليد شيعه بود که کتب متعدّد در تفسير احکام و قوانين اسلامی در مذهب شيعه تأليف کرده است و وفاتش را در حدود سنه ١٨٥٠ ميلادی ميدانند. نبيل اعظم در کتاب خود تفصيل ملاقاتی را که در نجف بين ملّا علی بسطامی، يکی از حروف حيّ و شيخ محمّد حسن روی داد شرح داده است. در ضمن اين ملاقات ملّا علی بسطامی ظهور حضرت اعلی را اعلان و قوای مودوعه در آثار نازله حضرتش را ستايش نمود. لهذا به تحريک شيخ حکم فساد عقيده در حقّ ملّا علی صادر و از مجلس اخراج گرديد و پس از محاکمه به اسلامبول تبعيد و به اعمال شاقّه محکوم شد.
-من ينقّی القمح و الشّعير (بند ١٦٦) اين آيه اشاره است به ملّا محمّد جعفر گندم پاک کن که اول من آمن به حضرت اعلی در اصفهان بود. در کتاب مبارک بيان فارسی از او به عنوان کسی که قميص نقابت را می پوشد ياد شده است. نبيل اعظم در کتاب تاريخ خود اقبال بلا شرط او را به امر حضرت اعلی و قيام عاشقانه‌اش را برای ترويج امر بديع توصيف می نمايد. ملّا جعفر به گروه مدافعين قلعه شيخ طبرسی پيوست و در آن واقعه شهيد شد.
یادداشت‌ها ص ۲۲۵

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۶۷»

مبادا اینکه باز دارد شما را اسماء از مالک آنها یا اینکه مُحتجب سازد ذکری شما را از این ذکر استوار. پناه برید به خداوند ای گروه علماء و قرار ندهید خود را حجابی در بین من و خلق من. این چنین موعظه می کند شما را خداوند و فرمان می دهد شما را به عدالت تا اینکه باطل نشود اعمال شما در حالی که بیخَبرید. همانا کسی که رویگردان شود از این امر، آیا قدرت دارد این که ثابت کند حقیقتی را در عالم ابداع؟ نه، سوگند به مالک اختراع، ولکن مردم در حجابی آشکارند.
بگو بواسطه آن (ظهور مبارک) درخشید خورشید حجّت و آشکار شد نیّر برهان برای کسانی که در امکان هستند. بترسید از خداوند ای صاحبان دیدگان و مرا انکار منمائید. مبادا این که باز دارد شما را ذکر نبی از این نباء عظیم، یا ذکر ولایت از ولایت خداوندِ نگاهبان بر عالمیان.
به تحقیق آفریده شد هر نامی به گفتار او و معلّق گشته هر فرمانی به فرمان محکم و ارجمند و جدید او. بگو این است روز خداوند، یاد نمی شود در آن مگر نفس او که نگاهبان است بر عالمیان. این فرمانی است که مضطرب شد بواسطه آن، آنچه از اوهام و اَشکال نزد شماست.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۶۷)

-ايّاکم ان يمنعکم ذکر النّبيّ عن هذا النّبأ الاعظم (بند ١٦٧)
جمال مبارک اهل بصيرت را انذار می فرمايند که مبادا استنباطات و تعبيراتشان از کتب مقدّسه باعث احتجابشان از مظهر الهی گردد. محبّت و تعلّق شديدی که مؤمنين به مؤسّس دين خود دارند سبب شده که ظهور او را آخرين ظهور الهی بدانند و در نتيجه اين تصوّر امکان ظهور پيغمبر بعد را انکار نمايند. چنانکه ملل يهودی و مسيحی و مسلمان همين اعتقاد را دارند.
حضرت بهاءاللّه مسئله خاتميّت را چه در مورد اديان گذشته و چه در مورد ظهور خود رد فرموده‌اند. در مورد اهل فرقان در کتاب مستطاب ايقان می فرمايند: به ذکر “خاتم النّبيّين” محتجب شده از جميع فيوضات محجوب و ممنوع شده‌اند. سپس می فرمايند: و به اين مطلب جميع اهل ارض در اين ظهور ممتحن شده‌اند چنانچه اکثری به همين قول تمسّک جسته از صاحب قول معرض شده‌اند. حضرت اعلی در اشاره به اين نکته می فرمايند: به اسماء از مالک آن محتجب ممانيد حتّی اسم النّبيّ فان ذلک الاسم يخلق بقوله.
-او الولاية عن ولاية اللّه المهيمنة علی العالمين (بند ١٦٧)
مفاهيم کلمه “ولايت” متعدّد است و به نايب و امام و وليّ و وصيّ اطلاق می شود. اين کلمه در مقام الوهيّت و مظهريّت و جانشينی مظاهر الهيّه به کار می رود.
در آيه فوق جمال اقدس ابهی انذار می‌فرمايند که مبادا در اين ظهور بديع که حقيقت ولايت اللّه است چنين مفاهيمی سبب احتجاب ناس از سلطنت مهيمنه الهيّه گردد.
یادداشت‌ها ص ۲۲۷

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۶۸»

همانا می بینیم از شما کسی را که بر می گیرد کتاب را (کتاب آسمانی قبل را) و استدلال می کند بدان بر علیه خداوند، همانطور که استدلال نمودند هر ملتی به کتاب خود بر علیه مظهر امر الهی که مظهر خداوندِ نگاهبان و قائم به ذات است. بگو سوگند به خداوند حق بی نیاز نمی سازد شما را امروز کتاب‌های عالم و نه آنچه که در آنها نوشته است، مگر به این کتابی که نطق می کند (جمال قِدَم) در مرکز عالم ایجاد به این که، نیست خدائی مگر منِ دانا و حکیم.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۶۹»

ای گروه علماء مبادا اینکه سبب اختلاف شوید در اطراف، همانطوری که علت اعراض گشتید در اوّل امر. گِرد آورید مردم را بر این کلمه‌ای که بواسطه آن فریاد زد سنگ ریزه ها به اینکه، مُلک از برای خداوندِ مَطلعِ آیات است. این چنین اندرز می دهد شما را خداوند به فضلی از نزد خود. همانا اوست آمرزنده و کریم.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۷۰»

بیاد آورید کریم را وقتی که خواندیم او را به سوی خداوند، او استکبار ورزید به سبب اینکه پیروی کرد از هوای نفس خود، پس از اینکه فرستادیم به سویش آنچه را که روشن گشت بدان دیده برهان در عالم امکان و تمام شد حجت خداوند بر اهل آسمانها و زمین ها. همانا ما امر کردیم او را به اقبال، به فضلی از نزد خداوند بی نیاز و متعال، همانا او پشت کرد، تا اینکه مأموران عذاب به عدالتی از نزد خداوند او را اخذ کردند. همانا ما از شاهدان بودیم.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۷۰)

-اذکروا الکريم (بند ١٧٠)
حاجی محمّد کريم خان کرمانی (حدود ١٨١٠ تا ١٨٧٣ ميلادی) بعد از فوت سيّد کاظم رشتی که وصيّ و جانشين شيخ احمد احسائی بود خود را رهبر شيخيّه می دانست (يادداشتهای شماره ١٧١ و ١٧٢) و به ترويج تعاليم شيخ احمد می پرداخت. عقايدی که ابراز می داشت بين هواداران و مخالفانش هر دو سبب گفتگو و مجادله می شد.
حاجی محمّد کريم خان از اعلم علمای عصر خود محسوب می شد و صاحب تأليفات و رسالات متعدّد در رشته‌های مختلف علمی رايج در زمان خود بود و با امر حضرت اعلی و حضرت بهاءاللّه با جديّت تامّ مخالفت می‌ورزيد و در رسالات خود به حضرت اعلی و تعاليم مبارکه‌اش اعتراض
می کرد. جمال مبارک در کتاب مستطاب ايقان لحن و اسلوب کلام و مندرجات کتب او را محکوم و مخصوصاً يکی از آثارش را که شامل نسبت‌هائی ناروا به حضرت اعلی بود مردود شمرده‌اند. حضرت وليّ امراللّه مشارٌاليه را بی نهايت جاه طلب و مزوّر توصيف نموده و می فرمايند که به دستور شاه در يکی از رسالاتش به امر بديع و تعاليم آن مغرضانه حمله نمود.
یادداشت‌ها ص ۲۲۸

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۷۱»

پاره کنید پرده های (غفلت) را به طوری که بشنوند اهل ملکوت صدای پاره شدن آنها را. این است فرمان خدا از قبل و از بعد. خوشا به حال کسی که عمل کند به آنچه امر شد. وای به حال کسانی که (اوامر الهی را) ترک کنند.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۷۲»

همانا ما اراده نداریم در جهان مگر ظهور خداوند و سلطنت او را و کفایت می کند برای من گواه بودن خداوند. همانا ما اراده‌ای نداریم در ملکوت بجز برتری امر الهی و ستایش او را و کافی است برای من وکیل بودن خداوند. به درستی که ما اراده نداریم در جبروت بجز ذکر خداوند را و آنچه از نزد او نازل گشته و کفایت میکند برای من یاور بودن خداوند.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۷۳»

خوشا به حال شما ای جمع علماء در میان اهل بهاء، بخدا سوگند شمائید امواج دریای اعظم و ستارگان آسمان فضیلت و پرچمهای نصرت در بین آسمانها و زمین ها. شمائید مطالع استقامت در بین مردم و مشارق سخن برای اهلِ امکان. خوشا بحال کسیکه روی آوَرَد و اقبال کند به شما، و وای بر اعتراض کنندگان. سزاوار است امروز برای کسی که نوشید شراب زندگانی را از دست الطاف پروردگارِ رحمانش، اینکه باشد متحرک و پر جنبش، بمانند رگ جهنده در جسد امکان تا اینکه به حرکت آیند عالَم و هر استخوان پوسیده‌ای.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۷۳)

-یا معشر العلمآء فی البهآء (بند ١٧٣)
حضرت بهاءاللّه در ستايش مقام علماء در کتاب عهدی می فرمايند: طوبی للامرآء و العلمآء فی البهآء. حضرت وليّ امراللّه درباره اين بيان مبارک می فرمايند:
علماء در اين کور مقدّس در يک مقام ايادی امراللّه و در مقام ديگر مبلّغين و ناشرين امر که در سلک ايادی نباشند ولی رتبه اولی را در تبليغ حايز. مقصود از امراء اعضاء بيت العدل محلّی و ملّی و بين المللی است. وظايف هر يک از اين نفوس من بعد معيّن گردد.
حضرت بهاءاللّه افرادی را به سمت ايادی امراللّه منصوب و مسئوليت‌هائی را به آنان محوّل فرمودند. از جمله وظايف خاصّ ايادی حفظ و صيانت و تبليغ و انتشار امراللّه است. در (تذکرة الوفاء) حضرت عبدالبهاء چند تن از وجوه مؤمنين را به عنوان ايادی نام بردند و در الواح مبارکه وصايا مقرّر فرمودند که حضرت وليّ امراللّه نفوسی را به اراده خود به سمت ايادی امراللّه منصوب سازند.
حضرت وليّ امراللّه در وهله اولی عدّه‌ای از نفوس را پس از وفاتشان به مقام ايادی امراللّه مفتخر فرمودند و سپس در سالهای اخير دوره ولايت سی و دو نفس مبارک را در قارّات خمسه به اين سمت منصوب نمودند. در سنوات بين صعود حضرت وليّ امراللّه در ١٩٥٧ و انتخاب بيت العدل اعظم در ١٩٦٣ حضرات ايادی امراللّه وظيفه مفوّضه مقدّسه خود را در حراست و صيانت جامعه جهانی بهائی ايفا نمودند (يادداشت شماره ٦٧). در نوامبر سال ١٩٦٤ بيت العدل اعظم اعلام داشتند که وضع قراری جهت تعيين و انتصاب ايادی امراللّه ممکن نيست و در عوض در سنه ١٩٦٨ مقرّر داشتند که برای ادامه وظايف صيانت و ترويج امرالله که به حضرات ايادی محوّل شده بود هيأت‌های مشاورين قارّات تشکيل گردد و نيز دارالتّبليغ بين المللی را در ارض اقدس در سنه ١٩٧٣ تأسيس نمودند.
بيت العدل اعظم مشاورين عضو دارالتّبليغ و مشاورين قارّات را انتخاب می نمايند و مشاورين قارّات اعضاء هيأتهای معاونت را تعيين می نمايند. جميع اين نفوس در رتبه “علماء” که در بيان حضرت وليّ امراللّه مذکور است قرار می گيرند.
یادداشت‌ها ص۲۲۹

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۷۴»

ای اهل عالم هنگامی که پرواز نمود (صعود نمود) کبوتر از شجر ثناء و قصد کرد مقصد نهانی پنهانی را، آنچه را که نمی‌دانید از کتاب، به سوی فرع منشعب (غصن اعظم) از این اصل محکم مراجعه نمائید.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۷۵»

ای قلم اعلی (مظهر امر الهی) حرکت کن بر این لوح به اذن پروردگارت آفریننده آسمان، سپس یاد کن هنگامی را که اراده نمود مطلع توحید، مکتب تجرید را. شاید آزادگان مُطلع شوند بقدر سوراخ سوزنی از آنچه پشت پرده ها است از اسرار پروردگار ارجمند و دانایت.
بگو همانا ما داخل شدیم در مکتب معانی و تبیان، هنگام غفلتِ اهلِ امکان و مشاهده نمودیم آنچه را نازل فرموده خداوند رحمان و پذیرفتیم آنچه را (حضرت باب) هدیه کرد به ما از آیاتِ خداوندِ نگاهبان و بی نیاز و شنیدیم آنچه را در لوح بدان گواهی داد. همانا ما بودیم مشاهده کننده و اجابت نمودیم او را به فرمانی از نزد خود. همانا ما می‌باشیم فرمان دهنده.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۷۶»

ای پیروان شریعت بیان، همانا ما داخل شدیم در مکتب خداوند هنگامی که شما خفته بودید، و ملاحظه کردیم آن لوح را هنگامی که شما در خواب بودید. به خدا سوگند به تحقیق خواندیم آن (لوح) را قبل از نزول آن در حالی که شما غافل بودید. همانا احاطه داشتیم به آن لوح هنگامی که در پشت پدرانتان بودید (شما به دنیا نیامده بودید). این است ذکر من به اندازه فهم شما نه به قدر علم خداوند. گواهی می‌دهد به این آنچه در علم الهی است اگر شما بشناسید. و گواهی می دهد به این لسانِ خداوند اگر شما بفهمید. به خدا سوگند اگر برداشته شود حجاب (اسرار و رموز را آشکار کنیم)، شما مدهوش می شوید.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۷۶)

-يا ملأ البيان (بند ١٧٦)
اشاره است به پيروان حضرت اعلی.
یادداشت‌ها ص ۲۳۲

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۷۷»

مبادا این که مجادله کنید درباره خداوند و امر او. همانا او ظاهر گشت به شأنی که احاطه نموده آنچه را بوده و می باشد. اگر تکلم نمائیم در این مقام به لسان اهل ملکوت، می گوئیم به تحقیق آفرید خداوند این مکتب را قبل از آفرینش آسمانها و زمین و ما داخل شدیم در آن قبل از این که نزدیک شود کاف به رکن خودش نون.
این است زبانِ بندگان من در ملکوت من. تفکر نمائید در آنچه نطق می نماید بدان زبانِ اهل جبروتِ من، به سبب این که تعلیم دادیم به آنها دانشی را از نزد خود و آنچه که مستور است در علم الهی و آنچه که نطق می کند بدان لسان عظمت و قدرت در مقام پسندیده خود.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۷۸»

(ای اهل بیان) نیست این امری که بازی کنید با آن به اوهام خود و نیست این مقامی که داخل شود در آن هر ترسوی موهومی. به خداوند سوگند این (امر) میدان مکاشفه و انقطاع و میدان مشاهده و ارتفاع است. جولان نمی کنند در آن مگر سواران الهی که به دور افکندند امکان را. آنان یاورانِ الهی هستند در زمین و مشارق توانائی هستند در بین عالمیان.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۷۹»

مبادا این که باز دارد شما را آنچه در (کتاب) بیان است از پروردگار رحمانتان. به خدا سوگند همانا آن نازل شده برای ذکر من اگر بدانید. در نمی یابند از آن (کتاب بیان) نفوس مخلص مگر بوی محبت من و نام مرا که غلبه کرده بر جمیع آنچه آشکار و موجود است.
بگو ای قوم من، توجه نمائید به سوی آنچه نازل گشته از قلم اعلای من، اگر یافتید از آن بوی خوشِ خداوند را اعتراض منمائید بر او و باز مدارید نفسهای خود را از این فضل خداوند و الطاف او. این چنین اندرز میدهد شما را خداوند. بی گمان اوست اندرز دهنده دانا.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۸۰»

آنچه را نمی فهمید از (کتاب) بیان، پس پرسش نمائید از خداوند، که پروردگار شما و پروردگار پدران پیشین شماست. همانا اگر او بخواهد، برای شما بیان می کند آنچه را که نازل گشته در آن (کتاب بیان) و (آشکار می کند برای شما) آنچه در دریای کلماتش از مروارید های حکمت و علم پنهان است. همانا اوست نگاهبان بر اسماء. نیست خدائی به جز او که نگاهبان و قائم به ذات است.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۸۱»

همانا مضطرب شد نظم از این نظمِ اعظم و دگرگون شد ترتیب، به این ترتیبِ جدیدی (نظم بدیعی) که ندیده است چشم روزگار مانند آن را.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۸۱)

-هذا النّظم الاعظم (بند ١٨١)
در کتاب مبارک بيان فارسی حضرت اعلی می فرمايند: طوبی لمن ينظر الی نظم بهآءاللّه و يشکر ربّه فانّه يظهر و لا مردّ له من عنداللّه فی البيان. حضرت وليّ امراللّه اين ” نظم ” را همان نظم بديعی می دانند که جمال مبارک در کتاب
مستطاب اقدس اصول و احکامی را که کافل اجرای اين نظم عظيم است نازل و در توصيفش می فرمايند: قد اضطرب النّظم من هذا النّظم الاعظم.
خصوصيات نظم بديع جهانی در آثار جمال مبارک و حضرت عبدالبهاء و تواقيع حضرت وليّ امراللّه و دست خط‌های بيت العدل اعظم مشروحاً بيان گرديده است مؤسّسات نظم اداری بهائی که در حال حاضر داير است و به منزله اساس بنيان نظم بديع حضرت بهاءاللّه محسوب در آينده ايّام به مرحله بلوغ خواهد رسيد و به اتّحاديّه جهانی بهائی مبدّل خواهد شد. در اين مورد حضرت وليّ امراللّه فرموده‌اند که اين نظم اداری همينکه اجزاء مرکّبه و تأسيسات اصليّه‌اش با کمال اتقان و جدّيت شروع به فعّاليت نمود دعوی خود را مبرهن داشته ثابت خواهد کرد که نه تنها قابليت آن را دارا است که به منزله هسته نظم بديع الهی محسوب گردد بلکه نمونه کامل آن است و بايد در ميقات خود عالم انسانی را فرا گيرد.
برای اطّلاع بيشتر درباره سير تکاملی نظم اداری به تواقيع حضرت وليّ امراللّه که در (نظم بديع جهانی حضرت بهاءاللّه) منتشر شده رجوع شود.
یادداشت‌ها ص ۲۳۳

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۸۲»

فرو روید در دریای بیان من، شاید مُطلع شوید به آنچه در آن است از مروارید های حکمت و اسرار. مبادا این که توقف نمائید در این امری که بدان ظاهر گشت سلطنت الهی و توانائی او. بشتابید به سوی او با صورت های سپید نورانی. این است دین خداوند از قبل و بعد و هر کس که اراده دارد (خواست)، اقبال نماید و هر کس که نخواست پس خداوند بی نیاز است از عالمیان.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۸۳»

بگو این است میزان هدایت برای کسانی که در آسمانها و زمین هستند و برهان اعظم است اگر شما بشناسید. بگو به این (امر) ثابت شد هر بُرهانی در دوران ها اگر شما یقین کنید. بگو به آن بی نیاز شد هر نیازمندی و تعلیم گرفت هر عالِمی و عروج کرد هر کسی که اراده صعود به جانب خداوند نمود. مبادا این که اختلاف نمائید در این (امر). باشید بمانند کوه های استوار در امر پروردگار عزیز مهربان خود.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۸۴»

بگو ای مَطلع اعراض (میرزا یحیی ازل) رها ساز چشم پوشی از حق (و حقیقت) را سپس نطق کن به حق در بین خلق. به خدا سوگند به تحقیق جاری گشت اشک‌های من بر گونه‌هایم به سبب این که دیدم تو را که روی آورده ای به هوای نفس خود و رویگردان شدی از کسی که آفرید و کامل کرد تو را. بیاد آور فضل مولایت را هنگامی که تربیت نمودیم ترا در شب ها و روزها برای خدمت امر. بترس از خداوند و از توبه کنندگان باش.
فرض می گیرم که مُشتبه شود امر (مقام) تو بر مردم، آیا بر خودت هم مُشتبه می شود؟ بترس از خداوند، سپس بیاد آور هنگامی را که ایستاده بودی نزد عرش و نوشتی آنچه را القا می کردیم بر تو از آیاتِ خداوندِ نگاهبان و توانا و نیرومند. مبادا این که باز دارد ترا تعصب جاهلیه، از جانب احدیت. توجه کن به سوی او و نترس از اَعمالت، همانا او می بخشد به فضلی از نزد خود هر که را خواهد. نیست خدائی بجز او که بخشنده وکریم است.
همانا ما اندرز می‌دهیم ترا به خاطر خداوند، اگر بپذیری. پس به نفع توست و اگر روی برگردانی همانا پروردگارت بی نیاز است از تو و از کسانی که پیروی کردند ترا به وَهمی آشکار. به تحقیق گرفت (از بین برد) خداوند کسی را که گمراه ساخت تو را (سید محمد اصفهانی)، پس باز گرد به سوی خداوند با خضوع و خشوع و فروتنی. همانا او می بخشد از تو گناهانت را. بی گمان پروردگارت توبه پذیر و ارجمند و مهربان است.

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ۱۸۴)

-يا مطلع الاعراض (بند ١٨٤)
اين آيه اشاره به ميرزا يحيی معروف به صبح ازل، يکی از برادران ناتنی حضرت بهاءاللّه است که از هيکل اقدس سنّاً جوانتر بود و به مخالفت با آن حضرت و امر مبارکش قيام کرد. حضرت اعلی ميرزا يحيی را تعيين فرمودند که تا قبل از ظهور قريب الوقوع موعود بيان زعامت اسمی جامعه بابی را عهده دار شود. ميرزا يحيی به اغوای سيد محمّد اصفهانی (يادداشت شماره ١٩٢) به امر حضرت اعلی خيانت کرد و مدّعی جانشينی آن حضرت شد و بر ضدّ حضرت بهاءاللّه توطئه کرد، حتّی در صدد قتل هيکل اطهر برآمد. وقتی جمال مبارک رسماً امر خود را در ادرنه به او اعلان فرمودند ميرزا يحيی در جواب، ادّعای مظهريّت نمود ولی عاقبة الامر به جز عدّه معدودی که به او گرويدند و به ازلی معروف شدند جميع، ادّعاهای او را رد نمودند (یادداشت شماره ١٧٧). حضرت وليّ امراللّه او را مرکز نقض عهد حضرت اعلی توصيف فرمودند. (رجوع شود به (گاد پاسز بای)، فصل دهم.)
-اذکر فضل مولاک اذ ربّيناک فی اللّيالی و الايّام لخدمة الامر (بند ١٨٤)
حضرت وليّ امراللّه در (گاد پاسز بای) به اين نکته اشاره می فرمايند که حضرت بهاءاللّه سيزده سال از ميرزا يحيی بزرگتر بودند و در ايّام کودکی و بلوغ او را تحت رعايت و دلالت خويش داشتند.
-قد اخذ اللّه من اغواک (بند ١٨٤)
اين آيه اشاره است به سيّد محمّد اصفهانی که حضرت وليّ امراللّه او را دجّال امر بهائی خوانده‌اند. سيّد محمّد از نظر اخلاقی منحط و جاه طلب و همان شخصی بود که ميرزا يحيی را اغوا کرد که ادّعای مظهريّت کند و به مخالفت با حضرت بهاءاللّه برخيزد (يادداشت شماره ١٩٠). سيّد محمّد گر چه از پيروان ميرزا يحيی بود، ولی با جمال مبارک به عکّا تبعيد شد و در آنجا به تحريکات و توطئه های خود بر ضدّ حضرت بهاءاللّه ادامه داد.
حضرت وليّ امراللّه در (گاد پاسز بای) عواملی را که به مرگ او منجر شد تشريح می فرمايند که ترجمه آن از اين قرار است:
چنين معلوم بود که حيات جمال اقدس ابهی را خطری جديد تهديد می نمايد. هر چند هيکل مبارک مکرّراً کتباً و شفاهاً پيروان خويش را قويّاً انذار فرمودند که در مقابله با دشمنان جفاکار هرگز انتقام نجويند و حتّی عرب سرکشی را که به امر مبارک اقبال کرده بود و برای استخلاص مولای محبوبش از مصائب وارده، فکر انتقام در سر می پرورانيد به بيروت روانه فرمودند، با وجود اين تأکيدات، هفت نفر از مجاورين در خفا سه نفر از ستمکاران را که از جمله سيّد محمّد و آقا جان (معروف به کج کلاه) بودند به قتل رساندند.
وحشت و اضطرابی که از اين عمل، جامعه ستمديده ياران الهی را فرا گرفت چنان بود که وصف نتوان کرد. تکدّر و تأثّر قلب اطهر بی نهايت شديد بود چنانکه در لوحی که اندکی بعد از اين واقعه نازل گرديد درباره تأثّرات خويش چنين می فرمايند: ” لو اذکر حرفاً منه لتنفطر عنه السّموات و الارضين ” و ” يندکّ کلّ جبل شامخ رفيع ” و در مقام ديگر می فرمايند: ” ليس ضرّی سجنی بل عمل الّذين ينسبون انفسهم اليّ و يرتکبون ما ناح به قلبی و قلمی “.
یادداشت‌ها ص۲۳۴

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۸۵»

این است اندرز الهی (مربوط به بند قبل) اگر از شنوندگان باشی. این است فضل خداوند اگر از اقبال کنندگان باشی. این است بیان خداوند اگر از فهمیدگان باشی. این است گنج خداوند اگر از عارفان باشی.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۸۶»

این است کتابی که روشن نمود چراغ جاودانگی را برای عالم و طریق استوار او را در بین جهانیان. بگو بی گمان اوست مَطلع دانش الهی، اگر شما بدانید و مشرق اوامر الهی است اگر شما بشناسید.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۸۷»

تحمیل ننمائید بر حیوان آنچه را که عاجز است از حمل آن. همانا ما نهی نمودیم شما را از این کار، نهی بزرگی در کتاب. باشید مظاهر عدالت و انصاف در بین آسمان‌ها و زمین‌ها.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۸۸»

کسی که کُشت کسی را به غیر عمد، پس بر اوست دیه‌ای بپردازد به اهلش (باز ماندگان مقتول) و آن صد مثقال از طلاست. انجام دهید آنچه را که امر شدید به آن در این لوح و مباشید از تجاوز کنندگان.

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۸۹»

ای نمایندگان مجالس در شهرها، اختیار نمائید یک لغت از لغات را تا تکلم کنند بدان اهل زمین و همینطور از خط‌ها. همانا خداوند بیان می کند برای شما آنچه را نفع می بخشد به شما و بی نیاز می سازد شما را از غیر خود. همانا اوست بسیار بخشنده و دانا و آگاه.
این است سبب اتحاد اگر شما بدانید و علت بزرگ برای اتحاد و تمدن اگر شما بفهمید. همانا قرار دادیم دو امر را علامت برای بلوغ عالم. امر اوّل را که همان اساس اعظم است نازل نمودیم آن را در الواح دیگر و دوّم نازل گشت در این لوح بدیع (وحدت لسان و خط).

«یادداشت‌ها و توضیحات» (معهد اعلی)(بند ١٨٩)

-اختاروا لغة من اللّغات … و کذلک من الخطوط (بند ١٨٩)
حضرت بهاءاللّه امر می فرمايند که يک زبان و يک خطّ بين المللی اختيار شود و برای تحقّق اين امر در آثار مبارکه دو مرحله پيش بينی شده است. مرحله اول اختيار يکی از زبانهای متداول يا اختراع زبانی است که بايد علاوه بر زبان مادری در تمام مدارس عالم تدريس شود. جمال مبارک دول عالم را موظّف فرموده‌اند که از طريق پارلمان‌های خود قرار اين امر عظيم را بدهند. مرحله ثانی آن است که در مستقبل بعيد يک زبان و يک خط در جميع عالم متداول گردد.
-انّا جعلنا الامرين علامتين لبلوغ العالم (بند ١٨٩)
علامت اول که در آثار جمال مبارک برای بلوغ عالم معيّن شده ظهور صنعت مکنونه است و آن متضمّن کشف طريق کاملی است برای تبديل عناصر و کشف اين صنعت علامت پيشرفت حيرت انگيز علوم و صنايع در آينده ايّام است.
در باره علامت ثانی حضرت وليّ امراللّه می فرمايند: جمال اقدس ابهی در کتاب اقدس اختيار يک لسان و يک خطّ را برای من علی الارض امر فرموده‌اند. اجرای اين حکم، طبق بيان مبارک، يکی از علائم بلوغ عالم است. (ترجمه)
و نيز در مورد مراحل تحقّق بلوغ عالم اين بيان مبارک حضرت بهاءاللّه سبب مزيد بصيرت است:
از جمله علامت بلوغ دنيا آن است که نفسی تحمّل امر سلطنت ننمايد سلطنت بماند و احدی اقبال نکند که وحده تحمّل آن نمايد. آن ايّام ايّام ظهور عقل است ما بين بريّه.
طبق بيان حضرت وليّ امراللّه تحقّق بلوغ عالم با وحدت عالم انسانی و تشکيل اتحاديّه جهانی و ايجاد نيروی محرّکه بی سابقه‌ای در حيات روحانی و اخلاقی و عقلانی نوع بشر مقارن است.
یادداشت‌ها ص۲۳۷

«مضمون بیان مبارک به فارسی بند ۱۹۰»

به تحقیق حرام شد بر شما شُرب افیون بدرستی که ما نهی نمودیم شما را از این کار، نهی عظیمی است در کتاب و کسی که استعمال نماید، همانا او از من نیست. بترسید از خداوند ای صاحبان عقول.

احکام کتاب مستطاب بیان که در کتاب مستطاب اقدس تائید شده است.
ماخذ: راهنمای مطالعه کتاب مستطاب اقدس—طرح کتابخوانی
احکام کتاب مستطاب بیان که در کتاب مستطاب اقدس تائید شده است.
ماخذ: راهنمای مطالعه کتاب مستطاب اقدس—طرح کتابخوانی
احکام کتاب مستطاب بیان که در کتاب مستطاب اقدس تغییر یافته است.
ماخذ: راهنمای مطالعه کتاب مستطاب اقدس—طرح کتابخوانی
احکام کتاب مستطاب بیان که در کتاب مستطاب اقدس منسوخ شده است.
ماخذ: راهنمای مطالعه کتاب مستطاب اقدس— طرح کتابخوانی
احکام کتاب مستطاب اقدس که تلویحا در کتاب مستطاب بیان ذکر شده است.
ماخذ: راهنمای مطالعه کتاب مستطاب اقدس—طرح کتابخوانی

کانال تلگرام کتاب مستطاب اقدس (https://t.me/AQDAS_bOOK)