الف) رَجعَت چیست؟
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1112
رَجعَت چیست؟ و چه کسانی را شامل میشود؟ و در چه زمانی به وقوع میپیوندد؟
پاسخ اجمالی: رَجعَت از جمله معتقدات شیعه امامیه است، و به معنای بازگشت به سوی دنیا، پس از مرگ و پیش از آخرت است که با اندک فاصله بعد از ظهور امام مهدی(عج) و پیش از شهادت آن حضرت و بر پا شدن قیامت واقع خواهد شد.
رَجعَت همگانی نیست، بلکه مخصوص مؤمن خالص یا مشرک محض است.
پاسخ تفصیلی: “رَجعَت”، در لغت به معنای بازگشتن و برگشتن است.[1] و در اصطلاح به این معناست که عدهای از افراد (مؤمنان خالص و مشرکان محض) پس از مردن و قبل از بر پایی قیامت دوباره به این دنیا بر میگردند. اعتقاد به رَجعَت، از جمله معتقدات مذهب اهل البیت است که مستند به آیات و روایات متعدد است.
وقوع رَجعَت در آیات و روایات
الف) آیات:
از تدبّر در آیات قرآن میتوان نتیجه گرفت که قرآن کریم به دو گونه به مسئله رَجعَت اشاره نموده است:
یک. آیاتی که به وقوع رَجعَت در آینده اشاره دارد؛ مانند آیۀ شریفۀ 82 از سورۀ نمل که خداوند در این آیه میفرماید: “[به یاد آور] روزى را که ما از هر امّتى، گروهى را از کسانى که آیات ما را تکذیب میکردند محشور میکنیم و آنها را نگه میداریم تا به یکدیگر ملحق شوند!”؛ بسیارى از بزرگان این آیه را اشاره به مسئله رَجعَت و بازگشت گروهى از بدکاران و نیکوکاران به همین دنیا در آستانه رستاخیز میدانند؛ چرا که اگر اشاره به خود رستاخیز و قیامت باشد، تعبیر به “من کل امة فوجا”، (از هر جمعیتى، گروهى) صحیح نیست؛ زیرا در قیامت، همه محشور میشوند، چنانکه قرآن در آیۀ47 سورۀ کهف میگوید: “ما آنها را محشور میکنیم و احدى را ترک نخواهم گفت”.
دو. آیاتی که به وقوع حوادثی در امتهاى پیشین اشاره میفرماید که در واقع نوعی رَجعَت محسوب میشود؛ مانند این آیات: 1. آیۀ259 سورۀ بقره در بارۀ پیامبرى است که از کنار یک آبادى عبور کرد در حالى که دیوارهاى آن فرو ریخته بود و اجساد و استخوانهاى اهل آن در هر سو پراکنده شده بود، از خود پرسید چگونه خداوند اینها را پس از مرگ زنده میکند، اما خدا او را یکصد سال میراند و سپس زنده کرد و به او گفت چقدر درنگ کردى؟ عرض کرد یک روز یا قسمتى از آن، فرمود نه، بلکه یکصد سال بر تو گذشت[2] این پیامبر، عزیر باشد یا پیامبر دیگرى تفاوت نمیکند، مهم صراحت قرآن در زندگى پس از مرگ است در همین دنیا.[3]
- آیۀ243 سورۀ بقره سخن از جمعیت دیگرى به میان میآورد که از ترس مرگ (و طبق گفته مفسّران به بهانه بیمارى طاعون از شرکت در میدان جهاد خوددارى کردند و) از خانههاى خود بیرون رفتند خداوند فرمان مرگ به آنها داد و سپس آنها را زنده کرد.[4]
- آیات 55 و 56 سورۀ بقره در بارۀ بنیاسرائیل میخوانیم که گروهى از آنها بعد از تقاضاى مشاهده خداوند گرفتار صاعقه مرگبارى شدند و مردند، سپس خداوند آنها را به زندگى بازگرداند تا شکر نعمت او را به جا آورند.[5]
- آیۀ110 سورۀ مائده ضمن بر شمردن معجزات عیسى(ع) میفرماید: “تو مردگان را به فرمان من زنده میکردى”.[6] این تعبیر نشان میدهد که مسیح(ع) از این معجزه خود (زنده کردن مردگان) استفاده کرد، بلکه تعبیر به فعل مضارع (تخرج) دلیل بر تکرار آن است و این خود یک نوع رَجعَت براى بعضى محسوب میشود.
- آیۀ73 سورۀ بقره در مورد کشتهاى است که در بنیاسرائیل براى پیدا کردن قاتلش نزاع و جدال برخاسته بود. قرآن اینگونه میگوید: “دستور داده شد گاوى را با ویژگیهایى سر ببرند و بخشى از آن را بر بدن مرده زنند تا به حیات بازگردد (و قاتل خود را معرفى کند و نزاع خاتمه یابد).[7] علاوه بر این پنج مورد، موارد دیگرى در قرآن مجید دیده میشود. همچون داستان اصحاب کهف که آن نیز چیزى شبیه به رَجعَت بود و داستان مرغهاى چهار گانه ابراهیم(ع) که بعد از ذبح بار دیگر به زندگى بازگشتند، تا امکان معاد را در مورد انسانها براى او مجسم سازند که در مسئله رَجعَت نیز قابل توجّه است.[8]
ب) روایات:
امام صادق(ع) در مورد رَجعَت میفرماید: “به خدا سوگند که روزها و شبها به سر نیاید تا آنکه خداوند مردگان را زنده کند و زندگان را بمیراند و حق را به اهلش باز گرداند و دین برگزیده خود را بر پای دارد و بر جهان حاکم گرداند”. همچنین مأمون به امام رضا(ع) عرض کرد:ای اباالحسن نظر شما در بارۀ رَجعَت چیست؟ حضرت فرمودند: “رَجعَت حقیقت دارد. در میان امتهای پیشین نیز وجود داشته و قرآن از آن سخن به میان آورده و رسول خدا(ص) فرموده است: هر چه در امتهای گذشته بوده در میان این امت نیز عیناً و مو به مو پیش خواهد آمد”.[9]
البتّه روایات در این زمینه فراوان است، ولی به ج
وقوع رَجعَت از منظر عقل و فلسفه
در اینجا لازم است به چند مورد از حکمت و فلسفه امر رَجعَت اشاره نماییم:
- رسیدن به تکامل
عالم دنیا ظرف فعلیت یافتن قوّهها و تکامل استعدادهاست و برای رسیدن به آخرت خلق شده تا موجودات را در دامن خود پرورش داده به تکامل مطلوب برساند. امّا از آنجا که عدهای از مؤمنان خالص به خاطر موانع و مرگهای غیر طبیعی از ادامه این مسیر معنوی باز ماندهاند. حکمت خدای حکیم ایجاب میکند که آنان به دنیا بر گردند و سفر تکاملی خود را به پایان برسانند. چنانچه امام صادق(ع) میفرماید: “هر مؤمنی که کشته شود به دنیا برمیگردد، تا بعد از زندگی مجدّد به مرگ طبیعی بمیرد و هر مؤمنی که مرده باشد به دنیا برمیگردد تا کشته شود [و به ثواب شهادت برسد”.[10] - کیفر دنیوی
همانگونه که خدا در دنیا و قبل از مرگ، بخشی از مجازاتهای ستمکاران به آنان تعلق میگیرد، آن دسته از مجازاتهایی که قرار بود در همین دنیا به ستمکاران تعلق گرفته، اما مرگ مانع آن شد، در زمان رَجعَت تعلق خواهد گرفت. پس از حکمتهای رَجعَت این است که خداوند، هر دو طرف را به دنیا برمیگرداند، تا شخص مظلوم به دست خود داد خود را از ظالم بگیرد. از امام کاظم(ع) نقل شده که فرمود: “مردمی که مردهاند به دنیا بازگشت خواهند کرد، تا انتقام خود را بگیرند، به هر کس آزاری رسیده به مثل آن قصاص میکند و هرکس خشمیدیده، به مانند آن انتقام میگیرد. هرکس کشته شده، قاتل را به دست خود به تقاص خون خود میکشد و برای این منظور دشمنان آنان نیز به دنیا برمیگردند تا آنها خون ریخته شده خود را تلافی کنند و بعد از کشتن آنها سی ماه زنده میمانند، سپس همگی در یک شب میمیرند، در حالی که انتقام خون خود را گرفته و دلهایشان شفا یافته است، دشمنان آنها به سختترین عذاب دوزخ مبتلا میشوند”.[11] بنابراین، هدف از بازگشت مجدد این دو گروه، تکمیل یک حلقه تکاملی برای دسته اوّل و تنزل به پستترین درجه ذلّت برای دسته دوّم است و با توجّه به اینکه رَجعَت عمومی نیست و اختصاص به مؤمنان خالص و کافران محض دارد، چنانچه امام صادق(ع) فرمود: “رَجعَت جنبه عمومی ندارد، بلکه اختصاص به کسانی دارد که به ایمان کامل و شرک خالص رسیده باشند”.[12] معلوم میشود که این دو مورد از حکمتهای اساسی رَجعَت است. - یاری دین و شرکت در تشکیل حکومت عدل جهانی
از آیات و روایات متعدد استفاده میشود که دین اسلام و حکومت عدل الهی به دست توانمند و با کفایت قائم آلمحمّد(ص) جهانگیر میشود؛ خداوند میفرماید: “همانا ما فرستادگان خویش و مؤمنان را در دنیا و روزی که شاهدان بر خیزند، یاری خواهیم کرد”.[13] از ظاهر این آیه استفاده میشود که این نصرت دستهجمعی انجام میشود نه به صورت فردی. امّا از اینکه چنین نصرتی هنوز تحقق پیدا نکرده است، قطعاً در آینده محقّق خواهد شد؛ زیرا وعده الهی تخلفناپذیر است. لذا امام صادق(ع) در تفسیر همین آیه میفرماید: “به خدا سوگند! این نصرت در رَجعَت است؛ چرا که بسیاری از پیامبران و ائمه(ع) در دنیا کشته شدند و کسی آنها را یاری نکرد؟ و این مطلب در رَجعَت تحقق خواهد یافت”.[14] نیز امام باقر(ع) در تفسیر آیۀمبارکۀ: “هو الذی ارسل…”؛ یعنی او کسی است که رسول خود را با دین حق برای هدایت بشر فرستاد تا او را بر همه ادیان پیروز گرداند. فرموده: “یظهره الله عزوجل فی الرجعة”؛ یعنی خداوند دین حق را در رَجعَت بر سایر ادیان برتری میدهد.[15]
زمان وقوع رَجعَت
روایاتی در این خصوص وارد شده است که رَجعَت با اندک فاصله بعد از ظهور ولی عصر(عج) و پیش از شهادت آن حضرت و بر پا شدن قیامت واقع خواهد شد. امام صادق(ع) در اینباره میفرماید: “چون زمان قیام قائم(عج) فرا رسد در ماه جمادی الآخر و ده روز از ماه رجب چنان بارانی ببارد که مردم مانند آن را ندیده باشند، سپس خداوند به سبب آن باران گوشت و استخوان مؤمنان را در قبرهایشان برویاند، گویی آنان را مینگرم که از طرف جهینه[16] میآیند و گرد و غبار موهایشان را میتکانند”.[17] نکته پایانی اینکه بر اساس روایات اوّلین رَجعَت کننده حضرت سیدالشهدا(ع) است. از خود آن امام(ع) این چنین نقل شده: “من نخستین کسی هستم که زمین شکاف میخورد و از آن بیرون میآیم و این همزمان است با رَجعَت امیرالمؤمنین(ع) و قیام قائم ما(عج”.[18] به همین مضمون روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که میفرماید: نخستین کسی که به دنیا برمیگردد، حسین بن علی(ع) است، او چندان فرمانروایی میکند که بر اثر پیری، ابروانش بر روی چشمانش فرو میافتد”.[19]
پانویسها:
[1]. فرهنگ معین، ج2، ص1640.
. [2]بقره، 259.
[3]. “فاماته الله ماة عام ثم بعثه”.
[4]. “فقال لهم الله موتوا ثم احیاهم”.
[5]. “ثم بعثناکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون”.
[6]. “و اذ تخرج الموتى باذنى”.
[7]. “فقلنا اضربوه ببعضها کذلک یحیى الله الموتى و یریکم آیاته لعلکم تعقلون”.
[8]. تفسیر نمونه، ج15، ص546 – 557.
[9]. عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص201.
[10]. بحار الانوار، ج53، ص40.
[11]. دوانی، علی، مهدی موعود، ج13، ص1188، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
[12]. ضمیری، محمّدرضا، رَجعَت، ص55، تهران، نشر موعود، چاپ دوّم، 1380ش.
[13]. مؤمن، 10.
[14]. یزدی حائری، علی، الزام الناصب، قم، مؤسسه مطبوعاتی حقبین، 1397ق.
[15]. بحار الانوار، ج53، ص64.
[16]. جهینه؛ نام محلی است دور از مدینه و قبیلهای به همین نام آمده است. مجمعالبحرین، ج6، ص230.
[17]. میزان الحکمه، حدیث شماره 6928.
[18]. همان، حدیث شماره 6937.
[19]. همان، حدیث شماره 6935.
ب) رَجعَت در قرآن
http://www.hawzah.net/fa/Magazine
دلایل قرآنی رَجعَت را میتوان به دو دسته تقسیم کرد. نخست، آیاتی که بر وقوع رَجعَت (به معنای بازگشت مردگان به دنیا) در امتهای پیشین دلالت میکنند. از این قبیل آیات میتوان دریافت که بازگشت مردگان به دنیا، امری است ممکن و قابل قبول که با سنّتهای الهی مخالفت ندارد. دوّم، آیاتی که بر وقوع رَجعَت (به معنای خاصّ آن) در آخِرُالزَّمان دلالت میکنند. در اینجا برای روشن شدن موضوع به نمونههایی از هر یک از این دو دسته اشاره میکنیم:
الف) آیاتی که امکان رَجعَت را اثبات میکنند
آیات فراوانی از قرآن به نقل مواردی از زنده شدن مردگان در امتهای پیشین میپردازد. هدف از آوردن این آیات، چیزی جز اثبات امکان بازگشت به جهان مادی و وقوع آن در امتهای گذشته نیست. البتّه میان رَجعَت به مفهومی که شیعه به آن معتقد است و رَجعَتی که در این آیات به آن اشاره شده است، تفاوتهای زیادی وجود دارد که در بررسی روایات مربوط به رَجعَت به آنها اشاره خواهیم کرد. به بیان دیگر، آیاتی که بازگشت افرادی از امتهای گذشته را به دنیا اثبات میکنند، گویای آن است که رَجعَت محال نیست و به صورت کم رنگ، در امتهای پیشین وجود داشته است و بنابراین، معتقدان به رَجعَت، سخن عجیب و غریبی نگفتهاند.(1)
تعدادی از این آیات به شرح زیر است:
- زنده شدن گروهی از بنیاسرائیل: قرآن کریم، ماجرای مرگ و زنده شدن گروهی از امت موسی (ع) را چنین بیان میکند: و إذ قلتم یا موسی لن نؤمن لک حتّی نری الله جهرة فأخذتکم الصّاعقة و انتم تنظرون ثمّ بعثناکم من بعد موتکم لعلّکم تشکرون.(2) و چون گفتید:ای موسی، تا خدا را آشکارا نبینیم، هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد، پس در حالی که مینگریستید، صاعقه شما را فروگرفت. سپس شما را پس از مرگتان برانگیختیم؛ باشد که شکرگزاری کنید.
امام رضا (ع) ذیل آیه یادشده میفرماید: چون خداوند با موسی سخن گفت، موسی به سوی قوم خود رفت و واقعه را خبر داد. آنها گفتند: ما هرگز ایمان نمیآوریم تا سخن خدا را بشنویم. حضرت موسی (ع) از آن جمعیت هفت صد هزار نفری، هفتاد هزار نفر و از آنان، هفت هزار و از آنان، هفتصد و از آنان، هفتاد نفر انتخاب کرد و با خود به کوه طور برد. چون آنها کلام خدا را شنیدند، گفتند: ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم تا خدا را آشکارا ببینیم. پس خداوند صاعقهای فرستاد و در اثر ظلمشان از صاعقه مردند. موسی عرض کرد: خداوندا! اگر قوم، مرا متهم کند که تو چون به دروغ دعوی پیامبری میکردی، اینان را بردی و کشتی، جواب آنان را چه بگویم؟ پس خداوند دوباره ایشان را زنده کرد و همراه او فرستاد.(3) بررسی کتابهای تفسیر گویای آن است که همه نویسندگان تفاسیر هم گام با مفسّران نخستین قرآن مانند قُتاده، اکرمه، سدّی، مجاهد و ابن عباس بر این نظر اتّفاق دارند که هفتاد تن از افراد قوم بنیاسرائیل بر اثر صاعقهای آسمانی جان خود را از دست دادند و خدا بر ایشان مرحمت فرمود و برای دوّمین بار آنان را به دنیا باز گرداند.(4) در این میان، تنها یکی از مفسّران معاصر را میبینیم که در کتاب تفسیر خود به توجیه آیه پرداخته و برخلاف نظر همه مفسّران بزرگ شیعه و سنی گفته است: «مراد از برانگیختن در این آیه، گسترش نسل کسانی است که در اثر صاعقه مردند؛ زیرا گمان میرفت به سبب این مرگ، نسل ایشان نیز منقطع گردد».(5)
روشن است که این سخن نوعی تفسیر به رأی بیش نیست و هیچ مؤیّدی از قرآن و روایات ندارد. افزون بر اینکه هیچ آشنا به زبان عربی «برانگیخته شدن پس از مرگ» را این گونه معنا نکرده است. - زنده شدن کشتۀ بنیاسرائیل: داستان زنده شدن کشته بنیاسرائیل، یکی دیگر از مصداقهای رَجعَت در امتهای پیشین است. خداوند در قرآن کریم در این باره میفرماید: و إذ قَتلتُم نفساً فَادّارَأتم فیها و اللهُ مُخرجٌ ما کنتم تکتُمون فقُلنا اضرِبوه ببعضِها کذلک یُحیِی اللهُ المَوتی و یریکم آیاته لعلّکم تعقلون.(6) و چون شخصی را کشتید و در بارۀ او با یکدیگر به ستیزه برخاستید، و حال آنکه خدا آنچه را کتمان میکردید، آشکار گردانید. پس فرمودیم: «پارهای از آن [گاو سر بریده را] به آن [مقتول] بزنید [تا زنده شود]» این گونه خدا مردگان را زنده میکند و آیات خود را به شما مینمایند؛ باشد که بیندیشید. شیخ صدوق، روایتی را از امام رضا (ع) ذیل این آیه نقل کرده است که به روشنی نشان میدهد مراد از این آیه، زنده شدن کشتة بنیاسرائیل است: یک نفر از بنیاسرائیل، یکی از خویشانش را کشت و جسدش را بر سر راه محترمترین قبیلة بنیاسرائیل انداخت. پس آمد خون بهای وی را مطالبه کرد و به حضرت موسی گفت: فلان قبیله، فلان کس را کشتهاند. قاتل او کیست؟ موسی دستور داد گاوی بیاورید، گفتند: ما را مسخره کرده ای؟ گفت: به خدا پناه میبرم که از جاهلان باشم. اگر بدون ایراد و گفت وگو گاوی آورده بودند، کفایت میکرد، ولی سخت گیری کردند و خدا! هم بر آنان سخت گرفت.سرانجام گاو را خریدند و آوردند. موسی دستور داد سرش را بریدند و دمش را به کشته زدند، فوراً زنده شد و گفت:ای پیغمبر خدا! پسر عمویم مرا کشت، نه آنان که متهمشان کردهاند.(7) در میان مفسّران بزرگ شیعه و سنی در بارۀ مفهوم این آیات، هیچ اختلاف نظر اساسی وجود ندارد و همۀ آنها گفتهاند پس از آنکه قسمتی از بدن گاو را به بدن مقتول زدند، او زنده شد، قاتل خود را نام برد و دوباره از دنیا رفت.(8) تنها موضوع محل اختلاف در این آیات، منظور از کلمه «بعض» است و دقیقاً معلوم نیست که کدام عضو گاو را با چه بخشی از بدن مقتول تماس دادند. گفتنی است مفسّری که پیش از این از او یاد شد، در مورد این آیه هم، تفسیری شگفتانگیز ارائه داده و ادعایی کرده است که با هیچ یک از موازین تفسیر انطباق ندارد.(9)
- زنده شدن دوباره هزاران نفر: قرآن کریم حکایت قومی را نقل میکند که از ترس مرگ، خانههای خود را ترک کردند، ولی مرگ به سراغشان آمد و همۀ آنها از دنیا رفتند. سپس به اذن خدا بار دیگر زنده شدند تا نشانهای بر قدرت پروردگار باشند: ألمتر إلی الّذین خرجوا من دیارهم و هم ألوفٌ حَذَرَ الموتِ فقال لهم الله موتوا ثمّ أحیاهم إنّ اللهَ لذو فضلٍ علی النّاس و لکنّ أکثرَ النّاس لا یشکرون.(10) آیا از [حال] کسانی که از بیم مرگ از خانههای خود خارج شدند و هزاران تن بودند، خبر نیافتی؟ پس خداوند به آنان گفت: «تن به مرگ بسپارید.» آن گاه آنان را زنده ساخت. آری، خداوند نسبت به مردم، صاحب بخشش است، ولی بیشتر مردم سپاس گزاری نمیکنند. از امام صادق (ع) ذیل این آیه چنین روایت شده است: خداوند قومی را که تعدادی بیشمار بودند(11) و برای فرار از طاعون از شهر و دیار خود خارج شده بودند برای مدت زمانی طولانی گرفتار مرگ ساخت تا آنجا که استخوانهای آنها پوسید، بند بند آنها از هم جدا شد و به طور کلی تبدیل به خاک شدند. آن گاه خداوند در زمانی که میخواست آفریدگانش را زنده ببیند، پیامبری به نام حزقیل را برانگیخت. این پیامبر آن قوم را فرا خواند، پس بدنهای [متلاشی شده] آنها جمع شد، جانها به بدنها بازگشت و به همان هیئتی که از دنیا رفته بود به پا خاستند بیانکه حتی یک نفر از میان آن جمع کم شده باشد و پس از آن مدتی طولانی زندگی کردند.(12) همه مفسّران شیعه و سنی نیز با اندک اختلافی همین مطلب را در ذیل آیه یادشده ذکر کردهاند.(13) در برخی دیگر از آیات قرآن نیز به مواردی از زنده شدن مردگان و بازگشت آنها به دنیا اشاره شده است که زنده شدن عُزَیر، صد سال پس از مرگ(14) و زنده شدن مردگان به دست حضرت عیسی (ع)(15) از آن جمله است.
ب) آیاتی که بر وقوع رَجعَت در آخِرُالزَّمان دلالت میکنند
پیشوایان معصوم دین (ع) آیات فراوانی از قرآن کریم را به وقوع رَجعَت در آخِرُالزَّمان تفسیر و تأویل کردهاند که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
- معروفترین آیهای که به آن بر وقوع رَجعَت استدلال شده، آیۀ زیر است: و یوم نحشر من کلّ أمّة فوجاً ممّن یکذّب بایاتنا فهم یوزعون.(16) و آن روز که از هر امتی، گروهی از کسانی را که آیات ما را تکذیب کردهاند، محشور میگردانیم، پس آنان نگاه داشته میشوند تا همه به هم بپیوندند. از امام صادق (ع) ذیل آیۀ یادشده چنین روایت شده است: از امام ابوعبدالله جعفر بن محمّد صادق در بارۀ این سخن خدا: «و آن روز که از هر امتی گروهی را محشور میگردانیم» پرسیده شد. آن حضرت فرمود: «مردم در بارۀ آن چه میگویند؟» گفتم: «میگویند این آیه در بارۀ قیامت است» سپس ابوعبدالله (ع) فرمود: «آیا خدای تعالی در روز قیامت، از هر امتی گروهی را محشور و بقیّۀ آنها را رها میکند؟ [این گونه نیست]. این آیه قطعاً در بارۀ رَجعَت است. امّا آیۀ قیامت این آیه است: «و آنان را گرد میآوریم و هیچ یک را فروگذار نمیکنیم».(17و18) بیشتر مفسّران شیعه نیز به هنگام بحث از این آیه، با همین استدلال، آن را به رَجعَت و بازگشت به دنیا پیش از قیامت مربوط دانستهاند. علامه طبرسی در این زمینه مینویسد:
کسانی از امامیه که به رَجعَت عقیده دارند، با این آیه بر درستی اعتقاد خود استدلال کرده و گفتهاند: آمدن «مِن» در سخن، موجب تبعیض است و بر این دلالت دارد که در روز مورد نظر در آیه، برخی از اقوام گردآورده میشوند و برخی دیگر گردآورده نمیشوند و این صفت روز رستاخیز نیست؛ زیرا خداوند سبحان در بارۀ آن فرموده است: «و آنان را گرد میآوریم و هیچ یک را فروگذار نمیکنیم».(19) گفتنی است مفسّران اهل سنّت با این برداشت از این آیه مخالفت کرده و آن را مربوط به قیامت دانستهاند.(20) - یکی دیگر از آیاتی که در روایات و برخی تفاسیر شیعه بر وقوع رَجعَت تفسیر شده، آیۀ شریفه زیر است: قالوا ربّنا أمَتَّنا اِثنَتَین و أحیَیتَنا اِثنَتَین فاعتَرَفنا بذنوبِنا فهل إلی خروجٍ مِن سبیلٍ.(21) میگویند: پروردگارا، دو بار ما را به مرگ رسانیدی و دو بار ما را زنده گردانیدی به گناهانمان اعتراف کردیم، پس آیا راه بیرون شدنی [از آتش] هست؟
در تفسیر البرهان ذیل آیه یاد شده، از امام محمّدباقر (ع) چنین روایت شده است: این مربوط به اقوامی است که بعد از مرگ رَجعَت میکنند.(22) در تفسیر قمی نیز ذیل این آیه از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: «ذلک فی الرّجعة؛ این در رَجعَت است».(23) علامه مجلسی پس از نقل این روایت در توضیح آن مینویسد: یعنی یکی از دو زنده شدن در رَجعَت و دیگری در قیامت است و یکی از دو میراندن در دنیا و دیگری در رَجعَت است. برخی از مفسّران این دو بار زنده شدن و مردن را به زنده شدن در قبر برای سؤال و میراندن در قبر [پس از آن] تفسیر کردهاند. برخی دیگر میراندن نخست را بر آفریدن انسانها به صورت مرده در حال نطفه بودن تفسیر کردهاند.(24) مفسّران شیعه و سنی در تفسیر آیه یادشده و اینکه مراد از «دو بار میراندن» و «دو بار زنده کردن» در این آیه چیست. سخنهای مختلفی گفتهاند که برخی از مهمترین آنها به شرح زیر است: - نخستین میراندن، به حالت نطفه یا جنین انسان پیش از دمیده شدن روح در آن و نخستین زنده کردن به همین حالت انسان پس از دمیده شدن روح در آن اشاره دارد. دوّمین میراندن به مرگی که در این دنیا و در پایان عمر به سراغ انسان میآید و دوّمین زنده کردن به زنده ساختن انسانها به هنگام برپایی قیامت، مربوط است.(25) شیخ مفید(ره) پس از نقل این دیدگاه که آن را به اهل سنّت نسبت میدهد، بر اطلاق «میراندن» بر حالت نطفه یا جنین انسان پیش از دمیده شدن روح اشکال میگیرد و مینویسد: این تأویل، باطل است و چنین سخنی بر زبان عربها جاری نمیشود؛ زیرا تنها زمانی میتوان گفت فعلی بر چیزی واقع شد که آن چیز پیش از وقوع فعل در بردارندۀ همان صفتی که فعل بر آن دلالت میکند، نباشد. از همین رو، در مورد چیزی که خداوند آن را بیجان (مرده) آفریده است، نمیگویند خداوند آن را میراند و این سخن تنها در مورد چیزی گفته میشود که مرگ پس از زندگی بر آن عارض شده باشد. چنان که تنها در زمانی گفته میشود خداوند مردهای را زنده کرد که واقعاً قبل از زنده کردن، مرده باشد.(26) برخی از مفسّران شیعه نیز در رد قول نخست سخنانی مشابه به شیخ مفید گفتهاند.(27)
- نخستین میراندن در دنیا و در پایان عمر انسان و نخستین زنده کردن هم در دنیا و در آغاز تولد انسان رخ میدهد. دوّمین میراندن در قبر و پس از پرسش و پاسخ و دوّمین زنده کردن هم در قبر و برای پرسش از مردگان واقع میشود.(28) بر اساس این دیدگاه، خداوند ابتدا مردگان را در قبر زنده میسازد تا پاسخ گوی اعمال خود باشند و پس از آن دوبارۀ آنها را میمیراند. در این دیدگاه، زنده کردن انسانها به هنگام برپایی رستاخیز نادیده گرفته شده است. عالمان و مفسّران شیعه به این قول نیز اشکال گرفته و آن را رد کردهاند. شیخ مفید در رد این قول مینویسد: این تأویل نیز از جنبهای دیگر باطل است؛ زیرا زنده شدن [در قبر] برای پاسخ گویی همراه با هیچ تکلیفی نیست تا انسان به خاطر چیزهایی که در این حال از دست او رفته است، پشیمان شود. و اینکه [قرآن میفرماید] آن مردم به خاطر آنچه در دو زندگی از دستشان رفته است، پشیمان میشوند، دلالت بر این دارد که مراد زنده شدن [در قبر] برای پاسخ گویی نبوده است. بلکه مراد زندگی در [عصر] رَجعَت بوده است که همراه با تکلیف میباشد (29) و فرصت دوبارهای برای اظهار پشیمانی آن مردم از تندرویهایی که [در زندگی نخست] مرتکب شده بودند، به شمار میآید و چون آنها [در این زندگی دوباره] هم پشیمان نمیشوند و برای جبران گذشته کاری انجام نمیدهند در روز قیامت برای آنچه از دستشان رفته است، پشیمان میشوند.(30) علامه طباطبایی(ره) نیز از منظری دیگری به رد قول یادشده پرداخته است.(31)
- اوّلین میراندن در پایان زندگی دنیوی و اوّلین زنده کردن در عالم برزخ صورت میگیرد. دوّمین میراندن در پایان دوران برزخ و زنده کردن دوّم در آستانه رستاخیز واقع میشود.(32) در توضیح این قول باید گفت انسانها پس از مردن، حیات دیگری را آغاز میکنند که از آن به حیات برزخی تعبیر میشود. در این شکل از حیات که تا روز قیامت استمرار پیدا میکند، انسانها در قالبهای مثالی که با قالب مادی زندگی متفاوت است،(33) در عالم برزخ زندگی میکنند و بسته به اعمالی که داشتهاند، در آن عالم در رنج و عذاب یا در نعمت و آسایش خواهند بود.(34)
اقوال دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که به جهت رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری میکنیم.(35) با وجود اقوال مختلفی که ذیل آیۀ یادشده مطرح شده است، براساس روایاتی که در تفسیر این آیه وارد شدهاند، این احتمال که آیه به رَجعَت گروهی انسانها اشاره داشته باشد، قوّت میگیرد. گفتنی است افزون بر آیات یادشده، آیات دیگری بر وقوع رَجعَت تفسیر یا تأویل شدهاند که در این مجال، امکان ذکر همۀ آنها وجود ندارد.(36) پی نوشتها در دفتر مجله موجود است.
ج- رَجعَت- 1
رَجعَت از باورهای اختصاصی شیعه، به معنای بازگشت برخی از انسانها به دنیا پس از مرگ در زمان ظهور امام مهدی(عج) است. آیات قرآن به زنده شدن برخی انسانها در گذشته نیز اشاره کرده است. بر اساس روایات، برخی مؤمنان کامل و کافران محض در آینده به دنیا بازمیگردند که در این میان بر رَجعَت امامان، به ویژه رَجعَت امام علی(ع) و امام حسین(ع) تأکید بیشتری شده است. اصل وقوع «رَجعَت» به دلیل روایات متواتر، یقینی است؛ ولی در بارۀ جزئیات آن قطعیّتی وجود ندارد.
محتویات:
• ۱ واژه شناسی
• ۲ رَجعَت در اعتقاد شیعه
• ۳ رَجعَت در قرآن
• ۴ روایات رَجعَت
o ۴.۱ زمان رَجعَت
• ۵ رَجعَت کنندگان
o ۵.۱ پیامبران و برخی مؤمنان گذشته
۵.۱.۱ بازگشت حضرت عیسی
o ۵.۲ پیامبر اسلام و اهل بیت و جمعی از یاران آنها
o ۵.۳ رَجعَتهای متعدد امام علی(ع)
o ۵.۴ اوّلین رَجعَت کننده
• ۶ پیشینه رَجعَت در فِرَق شیعه
• ۷ رَجعَت در دیگر ادیان
• ۸ کتابشناسی رَجعَت
• ۹ پانویس
• ۱۰ منابع
• ۱۱ پیوند به بیرون
واژه شناسی
واژه رَجعَت، مصدر از ماده «ر ـ جـ ع»، در لغت به معنای بازگشت است.[۱] در قرآن مجید و روایات الفاظ مختلفی برای این اصل اعتقادی به کار رفته است، مانند: رَجعَت، کرّه، ردّ، حشر. امّا لفظ رَجعَت مشهورتر است. رَجعَت مصدر مرّه به معنی یکبار بازگشتن است.[۲]
رَجعَت در اعتقاد شیعه
رَجعَت در اصطلاح بدین معناست که خداوند هنگام ظهور امام مهدی(ع) برخی از درگذشتگان را به همان صورت و با همان بدنی که در دنیا بودهاند زنده میکند، مؤمنان خالص دین حق را یاری کرده و از حکومت جهانی آن شاد میشوند و کافران محض نیز عذاب و خواری دنیا را علاوه بر آخرت میچشند.[۳] اعتقاد به رَجعَت را از باورهای ضروری شیعه دانستهاند. علامه طباطبایی در المیزان مینویسد: فرقههای غیرشیعی –عامّۀ مسلمین- هر چند ظهور مهدی(عج) را قبول دارند و روایاتش را به طور متواتر از رسول خدا(ص) نقل کردهاند، ولی مسألۀ رَجعَت را انکار کرده و آن را از ویژگیهای اعتقادی شیعه دانستهاند[۴].
رَجعَت در قرآن
پنج آیه از قرآن رَجعَتهایی که در گذشته اتّفاق افتادهاند را بیان میکند:
- زنده شدن هفتاد نفر از یاران حضرت موسی(ع)[یادداشت ۱]
- زنده شدن کشتۀ بنیاسرائیل[یادداشت ۲]
- زنده شدن هزاران نفر[یادداشت ۳]
- زنده شدن عُزَیر پس از صد سال[یادداشت ۴]
- زنده شدن مردگان توسّط حضرت عیسی(ع)[یادداشت ۵]
برخی آیات نیز از وقوع رَجعَت در آینده خبر میدهند: - آیۀ۸۳ سورۀ نمل: وَ یوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ یکذِّبُ بایاتِنا فَهُمْ یوزَعُون.[یادداشت ۶] این آیه از زنده شدن گروهی از هر امت در زمانی در آینده خبر میدهد. این زمان نمیتواند روز قیامت باشد، چرا که در قیامت همه زنده خواهند شد.
- آیۀ۱۱ سورۀ غافر.[یادداشت ۷]
روایات رَجعَت
علامه مجلسی در بحارالانوار به بیش از ۱۶۰ آیه و روایت در باب رَجعَت اشاره میکند و میگوید: برای کسانی که به گفتار ائمه اطهار(ع) ایمان دارند، جای شک و تردید باقی نمیماند که مسألۀ رَجعَت، حق است، زیرا روایات وارده در این باب از ائمه اطهار(ع) در حد تواتر است.[۵] نویسنده تفسیر المیزان نیز معتقد است که این روایات، در حد تواتر معنوی است و بیان میکند که حتی مخدوش بودن برخی از این روایات، به تواتر آن ضرر نمیزند.[۶]
علاوه بر این در بسیاری از زیارات و ادعیه نیز اعتقاد به رَجعَت وارد شده است، از جمله زیارت جامعه و زیارت وارث و زیارت اربعین و زیارت آل یاسین و زیارت رجبیه و دعای وداع و دعای عهد.[۷]
شیعه در عین اعتقاد به رَجعَت، منکران رَجعَت را کافر نمیشمرد؛ چرا که رَجعَت از ضروریات مذهب شیعه است، نه از ضروریات اسلام و همان طور که از روایات برمیآید ایمان به رَجعَت از شرائط ایمان کامل و اسلام حقیقی است.[۸]
زمان رَجعَت
در بارۀ زمان رَجعَت سه احتمال داده شده است: اندکی پیش از قیام، همزمان با قیام، و اندکی پس از قیام، که تعبیر «هنگام قیام» هر سه احتمال را دربر میگیرد.[۹] در برخی روایات که سند ضعیفی دارند زمان رَجعَت با عبارت نسبتا مشهور «اَلْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ بَینَ جُمَادَی وَ رَجَب» معرفی شده است.[۱۰] مشخص کردن زمان دقیق و ترتیب حوادث مربوط به رَجعَت امکانپذیر نیست.[۱۱]
رَجعَت کنندگان
اصل وجود «رَجعَت» دارای روایات متواتر و یقینی است ولی در بارۀ جزئیات آن، تعداد افراد رَجعَتکننده و نام آنها، تنها احادیث واحد یا مُسْتَفیض وجود دارد و نمیتوان به جزئیات آن علم پیدا کرد ولی دیدگاه مشهور عالمان، بازگشت پیامبر(ص)، امامان، مؤمنان خالص و کافران خالص میباشد.[۱۲]
پیامبران و برخی مؤمنان گذشته
در برخی روایات به بازگشت همه پیامبران[یادداشت ۸] و در برخی به بازگشت دانیال، یوشع، عیسی و خضر
(ع) اشاره شده است. برخی مؤمنان ادیان گذشته مانند اصحاب کهف نیز رَجعَت خواهند کرد.[یادداشت ۹]
بازگشت حضرت عیسی
در منابع شیعه[۱۳] و اهل سنّت[۱۴] از بازگشت حضرت عیسی(ع) در زمان مهدی موعود خبر داده شده و این مطلب مورد قبول همه مسلمانان است.[۱۵] آنچه از روایات به طور یقینی فهمیده میشود نزول حضرت عیسی پس از ظهور امام زمان و نماز خواندن ایشان پشت سر حضرت مهدی است. از برخی روایات دیگر استفاده میشود که امام، هدایت و حکومت بخشی از جهان را به حضرت عیسی واگذار میکند تا به نیابت از وی حاکم آن مناطق باشد.[۱۶] منابع اهل سنّت مدت زمان رَجعَت عیسی بن مریم را ۴۰ سال نقل کردهاند.[۱۷] برخی روایات، آیۀ۱۵۹ سورۀ نساء وان مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَیؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَیوْمَ الْقِیامَةِ یكُونُ عَلَیهِمْ شَهِیداً (ترجمه: و از اهل كتاب، كسی نیست مگر آنكه پیش از مرگ خود حتماً به او ایمان میآورد، و روز قیامت [عیسی نیز] بر آنان شاهد خواهد بود.) را مربوط به دوران رَجعَت حضرت عیسی میدانند.[۱۸] پیامبر اسلام و اهل بیت و جمعی از یاران آنها رسول اکرم(ص) به همراه امام علی(ع) به دنیا باز میگردند.[یادداشت ۱۰] برخی احادیث دیگر به رَجعَت همه ائمه اطهار(ع)[یادداشت ۱۱] و جمعی از اصحاب آنان همچون سلمان، مقداد، جابر بن عبدالله انصاری، مالک اشتر، مفضل بن عمر و حمران بن اعین و میسر بن عبدالعزیز و اصحاب امام حسین(ع) تصریح کردهاند.[۱۹] در احادیثی دیگر، بدون معین کردن افراد خاصّی، از بازگشت کافران خالص و مؤمنان خالص سخن گفته شده است.[یادداشت ۱۲]
رَجعَتهای متعدد امام علی(ع)
در شش روایت که سند صحیحی ندارند[۲۰] تصریح به رَجعَتهای متعدد امام علی شده است. [یادداشت ۱۳] بر این اساس امام با عذاب دشمنان، حکوت زمین را برعهده خواهد داشت.[یادداشت ۱۴] برخی روایات در بارۀ مدت زمان رَجعَت پیامبر اکرم(ص) و علی علیهالسلام جای تأمل دارند.[۲۱]
اوّلین رَجعَت کننده
در تفسیر عیاشی اوّلین رَجعَتکننده امام حسین(ع) و یارانش معرفی شدهاند.[یادداشت ۱۵] خبری در بحارالانوار با نقل صحبتهای امام حسین(ع) با یارانش در شب عاشورا، بخشی از آنچه به هنگام رَجعَت رخ خواهد داد را بیان میکند. [یادداشت ۱۶] در حدیثی دیگر، امام مهدی(عج) پس از دوران امامت خود در دامان امام حسین(ع) از دنیا میرود و ایشان حضرت مهدی را غسل داده و دفن میکنند و پس از آن چهل سال[یادداشت ۱۷] حکومت امام مهدی را ادامه میدهند،[۲۲] ولی برخی اخبار دیگر امام مهدی را آخرین حاکم معرفی میکنند.[۲۳] برخی اخبار، اوّلین رَجعَت کننده را امام علی(ع) معرفی میکنند که با توجّه به روایات تعدد رَجعَت ایشان، ممکن است امام علی، اوّلین رَجعَت کنندۀ پیش از ظهور، و امام حسین اوّلین رَجعَت کنندۀ پس از ظهور باشند.[۲۴]
پیشینه رَجعَت در فِرَق شیعه
در برخی گزارشها به گروهی از مردم عراق اشاره شده که اندکی پس از شهادت امام علی (ع) به رَجعَت آن حضرت به دنیا، پیش از برپایی قیامت، اعتقاد داشتهاند.[۲۵] همچنین گروههایی از شیعیان پس از محمّد بن حنفیه،[۲۶] امام کاظم (ع)[۲۷] و امام حسن عسکری (ع)[۲۸] به رَجعَت و بازگشت دوبارۀ آنان به دنیا معتقد بودند.
رَجعَت در دیگر ادیان
در عهد عتیق (تورات) به آموزه رَجعَت اشارههایی شده است از جمله حزقیال به زنده شدن بنیاسرائیل و حکومت داود در آخِرُالزَّمان اشاره کرده[۲۹] و دانیال نیز گفته است: در آخِرُالزَّمان بسیاری از آنان که در خاک خوابیدهاند، بیدار خواهند شد.[۳۰] در عهد جدید نیز از زنده شدن نیاکان و سلطنت مسیح در قیامت اوّل، پیش از قیامت دوّم سخن به میان آمده است.[۳۱]
کتابشناسی رَجعَت
با توجّه به اهمّیت رَجعَت در نظام اعتقادی شیعی، عالمان و محدثان شیعه از دیرباز کتابها و رسالههای متعددی در در بارۀ آن تألیف کردهاند که بسیاری از آنها مفقود شده و به دست ما نرسیدهاند و نام آنها در کتابهای رجال و فهرست باقی مانده است.[۳۲] آقابزرگ تهرانی سی کتاب را در این باره، معرفی کرده است.[۳۳] برخی از مهمترین کتابها که منتشر شدهاند:
- الرجعـة، اثر میرزا محمّد مؤمن بن دوست محمّد حسینی استرآبادی (شهید به مکه در سال ۱۰۸۸ ق.) تحقیق: فارس حسّون کریم، چاپ دوّم: قم، انوارالهدی، ۱۴۱۷ ق. در این کتاب، پس از مقدّمهای کوتاه در زمینه لزوم رجوع به امامان در همه امور و تسلیم شدن در برابر آنها، بیش از صد روایت در زمینه موضوع رَجعَت آمده است.
- الإیقاظ من الهجعـة بالبرهان علی الرجعـة، شیخ محمّد بن حسن حرّ عاملی (م ۱۱۰۴ ق.)، در این کتاب که در سال ۱۰۷۵ ق. تألیف شده است، بیش از ۱۷۰ روایت، دهها آیه و دلایل و قرائن دیگر برای اثبات رَجعَت اقامه شده است.
- . رَجعَت، محمّدباقر مجلسی (م ۱۱۱۱ ق.) در این کتاب که به زبان فارسی نگاشته شده است، چهارده روایت در زمینه ظهور امام مهدی(ع) و موضوع رَجعَت، ارائه شده است. گفتنی است، علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار نیز به تفصیل به موضوع رَجعَت پرداخته و حدود دویست روایت در این زمینه نقل کرده است.[۳۴]
- الشیعـة و الرجعـة: کتاب علمی، تاریخی، ادبی، اخلاقی یتضمن فیه بحثاً تحلیلاً تحقیقاً عن مسئلـة الرجعـة مفصلاً، محمّدرضا طبسی نجفی (م ۱۴۰۵ ق.) چاپ اول، نجف اشرف، المطبعـة الحیدریـة، ۱۳۷۵ ق. در این کتاب که در سال ۱۳۷۵ ق. تألیف شده است، پس از بیان مباحث مقدماتی، در ضمن چند فصل، جایگاه رَجعَت در قرآن، ادعیه، زیارات، اجماع فقها و کلمات بزرگان بررسی شده است. در نخستین فصل این کتاب، ۱۷۴ آیه قرآن که در روایات به موضوع رَجعَت تأویل یا تفسیر شدهاند، به همراه روایات مربوط ارائه شده است. در سالهای اخیر نیز کتابهایی در این زمینه تألیف شده است که از آن جمله میتوان به آثار زیر اشاره کرد:
- رَجعَت در عصر ظهور، محسنی دایکندی، محمّدعظیم، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، مرکز تخصصی مهدویّت، ۱۳۸۹ش
- رَجعَت یا دولت کریمه خاندان وحی (ع)، محمّد خادمی شیرازی، ویراسته علیاکبر مهدی پور، چاپ دوّم، قم، مؤلف، ۱۴۱۱ ق.
- رَجعَت از دیدگاه عقل، قرآن، و حدیث، حسن طارمی، چاپ نهم: قم، دفتر انتشارات اسلامی، سال ۱۳۸۳.
- رَجعَت یا بازگشت به جهان، محمّدرضا ضمیری، چاپ اول: تهران، موعود، ۱۳۷۸.
- بازگشت به دنیا در پایان تاریخ، خدامراد سلیمیان، چاپ اوّل: قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۴.
- الرجعـة أو العودة إلی الحیاة الدنیا بعد الموت، چاپ اوّل: قم، مرکز الرسالـة، ۱۴۱۸ ق.[۳۵]
یادداشتها:
- وَإِذْ قُلْتُمْ یا مُوسَیٰ لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّیٰ نَرَی اللَّـهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وانتمْ تَنظُرُونَ ﴿۵۵﴾ ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۵۶﴾ (ترجمه: و چون گفتید: «ای موسی، تا خدا را آشكارا نبینیم، هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد.» پس – در حالی كه مینگریستید- صاعقه شما را فرو گرفت. (۵۵) سپس شما را پس از مرگتان برانگیختیم؛ باشد كه شكرگزاری كنید. (۵۶) سورۀ بقره، آیات۵۵-۵۶
- وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِیهَا ۖ وَاللَّـهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿۷۲﴾ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا ۚ كَذَٰلِكَ یحْیی اللَّـهُ الْمَوْتَیٰ وَیرِیكُمْ آیاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۷۳﴾ (ترجمه: و چون شخصی را كشتید، و در باره او با یكدیگر به ستیزه برخاستید، و حال آنكه خدا، آنچه را كتمان میكردید، آشكار گردانید. (۷۲) پس فرمودیم: «پارهای از آن [گاو سر بریده را] به آن [مقتول] بزنید» [تا زنده شود]. این گونه خدا مردگان را زنده میكند، و آیات خود را به شما مینمایند، باشد كه بیندیشید. (۷۳)) سورۀ بقره، آیات۷۲-۷۳
- أَلَمْتر إِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِن دِیارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّـهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ ۚ إن اللَّـهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لایشْكُرُونَ (ترجمه: آیا از [حال] كسانی كه از بیم مرگ از خانههای خود خارج شدند، و هزاران تن بودند، خبر نیافتی؟ پس خداوند به آنان گفت: «تن به مرگ بسپارید» آنگاه آنان را زنده ساخت. آری، خداوند نسبت به مردم، صاحب بخشش است، ولی بیشتر مردم سپاسگزاری نمیكنند.) سورۀ بقره، آیۀ۲۴۳
- أَوْ كَالَّذِی مَرَّ عَلَیٰ قَرْیةٍ وَهِی خاوِیةٌ عَلَیٰ عُرُوشِهَا قَالَ انّیٰ یحْیی هَـٰذِهِ اللَّـهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّـهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ ۖ قَالَ لَبِثْتُ یوْمًا أَوْ بَعْضَ یوْمٍ ۖ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فانظُرْ إِلَیٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ یتَسَنَّهْ ۖ وانظُرْ إِلَیٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آیةً لِّلنَّاسِ ۖ وانظُرْ إِلَی الْعِظَامِ كَیفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا ۚ فَلَمَّا تَبَینَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أن اللَّـهَ عَلَیٰ كُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ (ترجمه: یا چون آن كس كه به شهری كه بامهایش یكسر فرو ریخته بود، عبور كرد؛ [و با خود می]گفت: «چگونه خداوند، [اهل] این [ویرانكده] را پس از مرگشان زنده میكند؟». پس خداوند، او را [به مدت] صد سال میراند. آنگاه او را برانگیخت، [و به او] گفت: «چقدر درنگ كردی؟» گفت: «یك روز یا پارهای از روز را درنگ كردم.» گفت: «[نه] بلكه صد سال درنگ كردی، به خوراك و نوشیدنی خود بنگر [كه طعم و رنگ آن] تغییر نكرده است، و به درازگوش خود نگاه كن [كه چگونه متلاشی شده است. این ماجرا برای آن است كه [هم به تو پاسخ گوییم] و هم تو را [در مورد معاد] نشانهای برای مردم قرار دهیم. و به [این]استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پیوند میدهیم؛ سپس گوشت بر آن میپوشانیم.» پس هنگامی كه [چگونگی زنده ساختن مرده] برای او آشكار شد، گفت: «[اكنون] میدانم كه خداوند بر هر چیزی تواناست.») سورۀ بقره، آیۀ۲۵۹
- وَرَسُولًا إِلَیٰ بنیاسرائیل انّی قَدْ جِئْتُكُم بایةٍ مِّن رَّبِّكُمْ ۖ انّی أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّینِ كَهَیئَةِ الطَّیرِ فانفُخُ فِیهِ فَیكُونُ طَیرًا باذْنِ اللَّـهِ ۖ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْیی الْمَوْتَیٰ باذْنِ اللَّـهِ ۖ وانبئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیوتِكُمْ ۚ إنّ فِی ذَٰلِكَ لَآیةً لَّكُمْ إن كُنتُم مُّؤْمِنِینَ (ترجمه: و [او را به عنوان] پیامبری به سوی بنیاسرائیل [میفرستد، كه او به آنان میگوید:] «در حقیقت، من از جانب پروردگارتان برایتان معجزهای آوردهام: من از گل برای شما [چیزی] به شكل پرنده میسازم، آنگاه در آن میدمم، پس به اذن خدا پرندهای میشود؛ و به اذن خدا نابینای مادرزاد و پیس را بهبود میبخشم؛ و مردگان را زنده میگردانم؛ و شما را از آنچه میخورید و در خانههایتان ذخیره میكنید، خبر میدهم؛ مسلّماً در این [معجزات]، برای شما -اگر مؤمن باشید- عبرت است.») سورۀ آلعمران، آیۀ۴۹
- و آن روز که از هر امّتی، گروهی از کسانی را که آیات ما را تکذیب کردهاند محشور میگردانیم، پس آنان نگاه داشته میشوند تا همه به هم بپیوندند.
- قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَینِ وَ أَحْییتَنَا اثْنَتَینِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبیلٍ (ترجمه: میگویند: پروردگارا، دو بار ما را به مرگ رسانیدی و دو بار ما را زنده گردانیدی. به گناهانمان اعتراف کردیم؛ پس آیا راه بیرون شدنی [از آتش] هست؟)
- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیاً مِنْ لَدُنْ آدَمَ فَهَلُمَّ جَرّاً- إِلَّا وَ یرْجِعُ إِلَی الدُّنْیا وَ ینْصُرُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع. تفسیر قمی، چاپ دارالکتاب، ج۱، ص۱۰۶
- ان المَهْدِی(ع) یسَلِّمُ عَلَیهِمْ فَیحْییهِمُ الله عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ یرْجِعُونَ إِلَی رَقْدَتِهِمْ فَلَا یقُومُونَ إِلَی یوْمِ الْقِیامَة. ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج۶، ص۱۵۷، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- عَنْ بُكَیرِ بْنِ أَعْینَ قَالَ قَالَ لِی مَنْ لاأَشُكُّ فِیهِ یعْنِی أَبا جَعْفَرٍ(ع) إن رسولالله(ص) وَ عَلِیاً سَیرْجِعان. بحارالانوار چاپ بیروت، ج۵۳، ص۳۹.
- روی عن الصادق(ع): هَیهَاتَ یا مُفَضَّلُ وَ اللَّهِ لَیرَدَّنَّ وَ لَیحْضُرَنَ السَّیدُ الْأَكْبَرُ محمّد رسولالله(ص) وَ الصِّدِّیقُ الْأَكْبَرُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ وَ الْأَئِمَّةُ(ع) وَ كُلُّ مَنْ مَحَضَ الْإِیمان مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً. بحارالانوار چاپ بیروت، ج۵۳، ص۱۴.
- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) فِی قَوْلِهِ تَعَالَی «وَ یوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً» قَالَ لَیسَ أَحَدٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ قُتِلَ إِلَّا یرْجِعُ حَتَّی یمُوتَ- وَ لایرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمان مَحْضاً- وَ مَنْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً. تفسیر قمی، ج۲، ص۱۳۱ و أَبا عَبْدِ اللَّهِ(ع) یقُولُ أَوَّلُ مَنْ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ عَنْهُ وَ یرْجِعُ إِلَی الدُّنْیا الْحُسَینُ بْنُ عَلِی(ع) وَ إنّ الرَّجْعَةَ لَیسَتْ بِعَامَّةٍ وَ هِی خاصّةٌ لایرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمان مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الشِّرْكَ مَحْضاً. بحارالانوار، ج۵۳، ص۳۹.
- مانند این حدیث: عَنْ علی علیهالسلام: وَ إن لِی الْكَرَّةَ بَعْدَ الْكَرَّةِ وَ الرَّجْعَةَ بَعْدَ الرَّجْعَةِ وَ اِنّا صَاحِبُ الرَّجَعَاتِ وَ الْكَرَّات. بحارالانوار چاپ بیروت، ج۵۳، ص۴۷.
- عَنْ جَابِرِ بْنِ یزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ إن لِعَلِی(ع) فِی الْأَرْضِ كَرَّةً مَعَ الْحُسَینِ ابْنِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِمَا یقْبِلُ بِرَایتِهِ حَتَّی ینْتَقِمَ لَهُ مِنْ بَنِی أُمَیةَ وَ مُعَاوِیةَ وَ آلِ مُعَاوِیةَ وَ مَنْ شَهِدَ حَرْبَهُ ثُمَّ یبْعَثُ اللَّهُ إِلَیهِمْ بانصَارِهِ یوْمَئِذٍ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ ثَلَاثِینَ أَلْفاً وَ مِنْ سَائِرِ النَّاسِ سَبْعِینَ أَلْفاً فَیلْقَاهُمْ بِصِفِّینَ مِثْلَ الْمَرَّةِ الْأُولَی حَتَّی یقْتُلَهُمْ وَ لایبْقَی مِنْهُمْ مُخْبِراً ثُمَّ یبْعَثُهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَیدْخِلُهُمْ أَشَدَّ عَذَابِهِ مَعَ فِرْعَوْنَ وَ آلِ فِرْعَوْنَ ثُمَّ كَرَّةً أُخْرَی مَعَ رسولالله(ص) حَتَّی یكُونَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ وَ تَكُونَ الْأَئِمَّةُ(ع) عُمَّالَهُ وَ حَتَّی یبْعَثَهُ اللَّهُ عَلانیةً فَتَكُونَ عِبادَتُهُ عَلانیةً فِی الْأَرْضِ كَمَا عَبَدَ اللَّهَ سِرّاً فِی الْأَرْضِ ثُمَّ قَالَای وَ اللَّهِ وَ أَضْعَافَ ذَلِكَ ثُمَّ عَقَدَ بِیدِهِ أَضْعَافاً یعْطِی اللَّهُ نَبِیهُ(ص) مُلْكَ جَمِیعِ أَهْلِ الدُّنْیا مُنْذُ یوْمَ خَلَقَ اللَّهُ الدُّنْیا إِلَی یوْمِ یفْنِیهَا حَتَّی ینْجِزَ لَهُ مَوْعُودَهُ فِی كِتَابِهِ كَمَا قَالَ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون بحارالانوار، چاپ بیروت، ج۵۳، ص۷۴-۷۵.
- قال أبو عبد الله(ع) أنّ أول من یكُرُّ إلی الدنیا الحسین بن علی(ع) و أصحابه- و یزید بن معاویة و أصحابه- فیقتلهم حذو القذة بالقذة ثم قال أبو عبد الله ع: «ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَیهِمْ- وَ أَمْدَدْناكُمْ بامْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِیراً». تفسیر عیاشی، چاپ علمیه، ج۲، ص۲۸۲
- فَأَكُونُ أَوَّلَ مَنْ ینْشَقُ الْأَرْضُ عَنْهُ فَأَخْرُجُ خَرْجَةً یوَافِقُ ذَلِكَ خَرْجَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ قِیامَ قَائِمِنَا ثُمَّ لَینْزِلَنَّ عَلَی وَفْدٌ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لَمْ ینْزِلُوا إِلَی الْأَرْضِ قَطُّ وَ لَینْزِلَنَّ إِلَی جَبْرَئِیلُ وَ مِیكَائِیلُ وَ إِسْرَافِیلُ وَ جُنُودٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ لَینْزِلَنَّ محمّد وَ عَلِی وَ اِنا وَ أَخِی وَ جَمِیعُ مَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیهِ فِی حَمُولَاتٍ مِنْ حَمُولَاتِ الرَّبِّ خَیلٍ بُلْقٍ مِنْ نُورٍ لَمْ یرْكَبْهَا مَخْلُوقٌ ثُمَّ لَیهُزَّنَّ محمّد لِوَاءَهُ وَ لَیدْفَعَنَّهُ إِلَی قَائِمِنَا مَعَ سَیفِهِ ثُمَّ اِنّا نَمْكُثُ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ إن اللَّهَ یخْرُجُ مِنْ مَسْجِدِ الْكُوفَةِ عیناً مِنْ دُهْن وَ عیناً مِنْ مَاءٍ وَ عیناً مِنْ لَبَن ثُمَّ إن أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ(ع) یدْفَعُ إِلَی سَیفَ رسولالله(ص) وَ یبْعَثُنِی إِلَی الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب.بحارالانوار، ج۵۳، ص۶۲.
- روی عن الصادق(ع): إن أَوَّلَ مَنْ یكُرُّ فِی الرَّجْعَةِ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی(ع) وَ یمْكُثُ فِی الْأَرْضِ أَرْبَعِینَ سَنَةً حَتَّی یسْقُطَ حَاجِباهُ عَلَی عَینَیهِ. بحارالانوار، ج۵۳، ص۶۴.
منابع:
• قرآن کریم
• بازگشت به دنیا در پایان تاریخ، خدامراد سلیمیان، بوستان کتاب، قم، ۱۳۸۷ش
• اوائل المقالات، شیخ مفید، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، قم، ۱۴۱۳ق
• محسنی دایکندی، محمّدعظیم، رَجعَت در عصر ظهور، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، مرکز تخصصی مهدویّت، ۱۳۸۹ش
• دانشنامه امام مهدی بر پایۀ قرآن، حدیث و تاریخ، محمّدی ریشهری، محمّد، با همکاری سیّد محمّدکاظم طباطبایی، ترجمه عبدالهادی مسعودی، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، سازمان چاپ و نشر، ۱۳۹۳ش.
• المعجم الوسیط، ذیل ماده رجع.
• ابن منظور، لسان العرب.
• فیومی، احمد بن محمّد، المصباح المنیر.
• طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان.
• طباطبایی، محمّد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن.
• طبری، جامع البیان عن تأویلای القرآن،
• نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه،
د) رَجعَت- 2
از ویکیپدیا، دانشنامۀ آزاد
رَجعَت از ریشه رجع عربی و در لغت به معنای یکبار بازگشتن است.[۱] رَجعَت در اصطلاح دینی به معنی بازگشت مردگان به زندگی در دنیا است. در بعضی فرق اسلامی نظیر شیعه، و بعضی از دیگر مذاهب معتقد به قیامت، نیز باور به رَجعَت وجود دارد. از جمله اعتقاد مسیحیان به «زنده نمودن مردگان توسّط عیسی» و اعتقاد آنان به زنده شدن عیسی پس از آنکه مصلوب شد، یا «داستان اصحاب کهف» و دیگر موارد. در واقع اعتقاد به رَجعَت به معنای عام آن، اعتقاد به قیامت است. درروایات آمده که حضرت عیسی و حضرت الیاس و حضرت دانیال و حضرت یونس علیهم السلام همراه با حضرت مهدی علیه السّلام ظهور خواهند کرد و حضرت مهدی را در قیام ایشان یاری خواهند کرد و بعد از پیروزی از وزیران و مسئولان از جانب حضرت مهدی خواهند شد
محتویات:
• رَجعَت در نزد شیعه
• آیاتی از قرآن که بر امکان رَجعَت دلالت میکنند
• استدلالهایی قرآنی که برای اثبات رَجعَت آمدهاست
• نظر علماء شیعه در مورد احادیث رَجعَت
• فلسفه رَجعَت
• رَجعَت در نظر برخی علمای اهل سنّت
• رَجعَت در یهود و مسیحیت
• جستارهای وابسته
• پانویس
• منابع
• کتابشناسی
• پیوند به بیرون
رَجعَت در نزد شیعه
اما رَجعَت در اصطلاح علم کلام و در عقیده شیعیان عبارت است از اینکه: خداوند گروهی از مردگان را در هنگام ظهور مهدی به همان صورتی که قبلاً در دنیا بودهاند به دنیا بر میگرداند، گروهی را عزیز و گروهی را ذلیل میکند و اهل حق را بر اهل باطل غلبه داده، داد مظلومان را از ستمگران میگیرد.[۲]شیعیان معتقدند انسانهای بسیار نیکو و انسانهای بسیار پلید در آخِرُالزَّمان و پس از ظهور مهدی به اذن خداوند به دنیا باز میگردند. رَجعَت همان کرّت است ولی در معدودی از احادیث شیعه چنین آمدهاست که علی بن ابیطالب کرّتهای متعدد دارد.[۳]
در حدیثی از علی چنین آمدهاست: «رَجعَت علم خاصّ و ویژهای است که اکثر مردم قدرت درک و تحمل آن را ندارند.»[۴] همچنین در حدیث دیگری چنین آمدهاست: «رَجعَت تجلّی قدرت خداوند است، پس آن را انکار نکنید.»[۵] «برای تو بیان کردم که در همه قرنها شیعه بر اعتقاد رَجعَت اجماع کردهاند». ممکن است کسی از شیعه، به رَجعَت اعتقاد نداشته باشد و روایات آن را تأویل کند، مثلاً شریعت سنگلجی آن را رد میکرد و قبول نداشت وعبدالکریم حائری به واسطه کثرت اخبار و انّهُم بنحو اجمال آن راقبول داشت.[۶] اگرچه در روایات، ائمه شیعیان، آنان را از انکار رَجعَت شدیداً بر حذر داشتهاند.[۷] به اعتقاد شیخ مفید”امامیه اتّفاق کردهاند که بازگشت بسیاری از مردهها به دنیا قطعی است”.[۸] «کسی که به رَجعَت ما ایمان نداشته باشد از ما نیست».[۹] طبرسی و حرّ عاملی و ابن المظفّر و غیره گفتهاند: «اعتقاد به رَجعَت محل اجماع همه شیعیان است»[۱۰] و بلکه از ضروریات تشیّع است.[۱۱] همچنین به اعتقاد مجلسی: «همه پیامبرانی که خداوند آنان را مبعوث کرده به دنیا باز گردانده میشوند تا همراه علی بن ابی طالب بجنگند».[۱۲]
آیاتی از قرآن که بر امکان رَجعَت دلالت میکنند
آیات متعددی از قرآن در اثبات رَجعَت به معنای بازگشت به دنیا پس از مرگ به کار برده میشوند. در حقیقت بحث از نوع بحث قیامت است و به همان دلائلی که روز رستاخیز ثابت میشود امکان رَجعَت – به معنای بازگشت به دنیا پس از مرگ – نیز قابل اثبات است و علاوه بر آن ادله جداگانهای هم دارد، بنابراین هر گونه تردید در مورد امکان رَجعَت منجر به تردید نسبت به قیامت میشود.[۲] در کتب رَجعَت برخی آیات قرآن شاهد بر رَجعَت در اقوام گذشته دانسته شدهاست، مثلاً شیخ حر عاملی در الایقاض، ۶۴ آیه از قرآن را دال بر رَجعَت دانستهاست، که برخی از آنان از این قرار است:[۱۳][۱۴]
- رَجعَت هزاران نفر، پس از مردن، دلیلی بر امکان رَجعَت: آیا از [حال ] کسانی که از بیم مرگ از خانههای خود خارج شدند، و هزاران تن بودند، خبر نیافتی؟ پس خداوند به آنان گفت: «تن به مرگ بسپارید» آن گاه آنان را زنده ساخت. آری، خداوند نسبت به مردم، صاحب بخشش است، ولی بیشتر مردم سپاسگزاری نمیکنند.[۱۵][۱۶]
- بازگردانده شدن عزیر علیه السّلام به دنیا، پس از مرگ صد ساله وی، دلیل بر امکان رَجعَت: یا چون آن کس که به شهری که بامهایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد [و با خود می] گفت: «چگونه خداوند، [اهلِ ] این [ویرانکده ] را پس از مرگشان زنده میکند؟». پس خداوند، او را [به مدت ] صد سال میراند. آن گاه او را برانگیخت، [و به او] گفت: «چقدر درنگ کردی؟» گفت: «یک روز یا پارهای از روز را درنگ کردم.» گفت: «[نه ] بلکه صد سال درنگ کردی، به خوراک و نوشیدنیِ خود بنگر [که طعم و رنگِ آن ] تغییر نکردهاست، و به درازگوش خود نگاه کن [که چگونه متلاشی شدهاست. این ماجرا برای آن است که هم به تو پاسخ گوییم ] و هم تو را [در مورد معاد] نشانهای برای مردم قرار دهیم. و به [این ] استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پیوند میدهیم سپس گوشت بر آن میپوشانیم.» پس هنگامی که [چگونگیِ زنده ساختن مرده ] برای او آشکار شد، گفت: «[اکنون ] میدانم که خداوند بر هر چیزی تواناست.»[۱۷][۱۸]
- زنده شدن پرندگان، دلیل دیگری بر امکان رَجعَت: و (به خاطر بیاور) هنگامی را که ابراهیم گفت: «خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده میکنی؟» فرمود: «مگر ایمان نیاورده ای؟!» عرض کرد: «آری، ولی میخواهم قلبم آرامش یابد.» فرمود: «در این صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب کن! و آنها را (پس از ذبح کردن،) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز)! سپس بر هر کوهی، قسمتی از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوی تو میآیند! و بدان خداوند قادر و حکیم است[۱۹]
- زنده شدن مردگان بنیاسرائیل و بازگشت به زندگی دوباره دنیایی، دلیل بر امکان رَجعَت: و چون گفتیدای موسی تا خدا را آشکارا نبینیم هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد پس در حالی که مینگریستید صاعقه شما را فرو گرفت، سپس شما را پس از مرگتان برانگیختیم باشد که شکرگزاری کنید[۲۰]
- زنده شدن مقتول بنیاسرائیل [با زدن پارهای از گاو به آن]، و بازگشت دوباره او به دنیا، دلیلی بر امکان رَجعَت: و چون شخصی را کشتید، و در بارۀ او با یکدیگر به ستیزه برخاستید، و حال آنکه خدا، آنچه را کتمان میکردید، آشکار گردانید. پس فرمودیم: «پارهای از آن [گاو سر بریده را] به آن [مقتول ] بزنید» [تا زنده شود]. این گونه خدا مردگان را زنده میکند، و آیات خود را به شما مینمایند، باشد که بیندیشید.[۲۱]
- زنده شدن معاصران عیسی و بازگشت آنان به دنیا، دلیلی بر امکان رَجعَت: [عیسی گفت] من به اذن خدا، کورِ مادرزاد و پیس را بهبودی میبخشم، و مردگان را به اذن خدا زنده میکنم[۲۲]
- خواب اصحاب کهف و بیدار شدن پس از آن، دلیلی بر امکان رَجعَت: آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟! زمانی را به خاطر بیاور که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: «پروردگارا! ما را از سوی خودت رحمتی عطا کن، و راه نجاتی برای ما فراهم ساز!» ما (پرده خواب را) در غار بر گوششان زدیم، و سالها در خواب فرو رفتند. سپس آنان را برانگیختیمو (اگر در آنجا بودی) خورشید را میدیدی که به هنگام طلوع، به سمت راست غارشان متمایل میگردد و به هنگام غروب، به سمت چپ و آنها در محل وسیعی از آن (غار) قرار داشتند این از آیات خداست!و (اگر به آنها نگاه میکردی) میپنداشتی بیدارند در حالی که در خواب فرو رفته بودند! و ما آنها را به سمت راست و چپ میگرداندیم (تا بدنشان سالم بماند). و سگ آنها دستهای خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهبانی میکرد). اگر نگاهشان میکردی، از آنان میگریختی و سر تا پای تو از ترس و وحشت پر میشد![۲۳]
استدلالهایی قرآنی که برای اثبات رَجعَت آمدهاست
در بسیاری از احادیث و تفاسیر برای اثبات رَجعَت به آیاتی استدلال شدهاست، که برخی از آنان از قرار زیر است:
۱. آیات ۸۲ تا ۸۷ سورۀ نمل(۲۷) چنین است: و هنگامی که [در آخِرُالزَّمان] فرمان عذاب آنها رسد، جنبندهای را از زمین برای آنها خارج میکنیم که با آنان تکلّم میکند [و میگوید] که مردم به آیات ما ایمان نمیآوردند. [به خاطر آور] روزی را که ما از هر امّتی، گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب میکردند محشور میکنیم و آنها را نگه میداریم تا به یکدیگر ملحق شوند!. تا زمانی که میآیند، [به آنان] میگوید: «آیا آیات مرا تکذیب کردید و در صدد تحقیق برنیامدید؟! شما چه اعمالی انجام میدادید؟!»و [به خاطر آورید] روزی را که در صور دمیده میشود، و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند در وحشت فرو میروند، جز کسانی که خدا خواسته و همگی با خضوع در پیشگاه او حاضر میشوند![۲۴] همان طور که در این آیات میبینیم، در آنها از روزی یاد شدهاست که از هر امتی گروهی محشور میگردد، حال آنکه در روز قیامت -طبق آیۀ۱۸:۴۷[۲۵]- همه مردم، بدون استثناء محشور میشوند. لذا روزی که برخی محشور میشوند روزی غیر از قیامت و روز رَجعَت است.[۲۶] نشانۀ دیگر اینکه، بعد از این آیات، در آیۀ۸۷، از دمیده شدن در صور و مرگ عمومی انسانها یاد شدهاست، و این نشان میدهد که آیۀ مزبور مربوط به پیش از برپایی قیامت است.[۲۷] ضمناً از برخی روایات شیعی چنین مشخص میشود که در آیۀ۸۲ که سخن از «جنبنده»ای دارد که از زمین خارج میشود و با مردم سخن میگوید، منظور از آن علی بن ابی طالب است.[۲۸] توجّه شود که از آیات مختلفی مانند ۶۱ سورۀ نحل، ۶ سورۀ هود و ۲۲ سورۀ انفال، مشخص میشود که «دابة: جنبنده» مفهوم وسیعی دارد، و شامل انسانها نیز میشود.[۲۹] در آیات بالا، توبیخ و محاکمه و مجازات تکذیب گران آیات خدا، فلسفه رَجعَت آنها به دنیا دانسته شدهاست.[۳۰]
۲. در آیۀ۱۰ سورۀ غافر(۴۰) آمدهاست: «کافران [در دوزخ] میگویند: «پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی، اکنون به گناهان خود معترفیم آیا راهی برای خارج شدن [از دوزخ] وجود دارد؟»[۳۱]. طبق برخی روایات اهل بیت، سخن آوردن از ۲ بار میراندن و ۲ بار زنده کردن نشاندهنده این است که یک بار آن در رَجعَت رخ میدهد.[۳۲]
۳. در آیۀ۳:۸۱ از همه انبیاء پیمان گرفته شدهاست که رسول خدا را یاری کنند، ولی از آنجا که این اتّفاق نیافتادهاست، همه انبیاء و رُسل برگشته و رسول خدا نیز برخواهد گشت و او را یاری خواهند کرد.[۳۳]
۴. در آیاتی مانند ۲۱:۱۰۵ و ۲۴:۵۵ و ۲۸:۶ به کسانی که ایمان آورده و کار نیک کنند وعده حکومت بر زمین داده شدهاست در حالیکه این وعده هنوز انجام نشدهاست و خدا در وعدهاش خلاف نمیکند، لذا آنان باید به دنیا رَجعَت کنند و شاهد اجرای وعده الهی باشند.[۳۴]
۵. از آنجا که آیات متعددی مبنی بر رَجعَت در امتهای گذشته وجود دارد، و طبق آیات متعددی از جمله ۳۳:۶۲، سنّت الهی تغییری نمیکند، رَجعَت در امت اسلامی هم اتّفاق خواهد افتاد.[۳۵] همچنین، در آیۀ۲:۲۱۳ آمدهاست که «آیا پنداشتید که داخل بهشت میشوید و حال آنکه هنوز مانند آنچه بر [سرِ] پیشینیان شما آمد، بر [سرِ] شما نیامده است؟…» لذا آزمایشهایی که بر امتهای گذشته شده باید بر امت اسلام بشود و از آنجا که رَجعَت در امتهای گذشته بوده باید در امت اسلام هم باشد.[۳۶]
۶. از آنجا که در برخی آیات قرآن از جمله ۳:۱۴۴ و ۳:۱۵۶ تا ۳:۱۵۸ و ۳:۱۶۹ و ۲:۱۵۴ و ۲۲:۵۸ و ۳۳:۱۶ بین «مرگ»(موت) و کشته شدن(قتل) فرق گذاشته شدهاست و همچنین در آیاتی مانند ۳:۱۸۵ و ۲۱:۳۵ و ۲۹:۵۷ گفته شدهاست که هر کسی «مرگ» را میچشد، پس کسی که کشته میشود حتماً باید به دنیا برگردد تا مرگ را بچشد.[۳۷] همچنین، بعضی انسانها به دلیل گناهانشان پیش از مرگ معین(اجل مسمّی) میمیرند و لذا خدا آنها را دوباره زنده میکند تا روزی تعیین شده خود را بخورند و در موعد مقرّر از دنیا بروند.[۳۸]
۷. آیۀ۹۵ سورۀ انبیاء: «وَ حَرامٌ عَلی قَرْیَةٍ أَهْلَکْناهااِنَّهُم لا یَرْجِعُونَ: حرام است بر شهرهایی که بر اثر گناه نابودشان کردیم که بازگردند، آنها هرگز بازنمیگردند» نیز اشاره به رَجعَت دارد، چرا که عدم بازگشت را در مورد کسانی میگوید که در این جهان به کیفر شدید خود رسیدند و هلاک شدند، و از آن روشن میشود گروهی که چنین کیفرهایی را ندیدند باید بازگردند، و مجازات شوند.
نظر علماء شیعه در مورد احادیث رَجعَت
علماء شیعه عمدتاً احادیث رَجعَت را متواتر دانستهاند از جمله:
شیخ حر عاملی
شیخ حُرّ عاملی ضمن بیان بیش از ششصد حدیث و بیش از شصت آیه میگوید: «هیچ شکی نیست که این احادیث به تواتر معنوی رسیدهاست، زیرا برای کسی که قلبش از شبهه و تقلید پاک باشد موجب یقین و قطع میشود.»[۳۹] همچنین او در مورد برخی احادیث در کتب متاخرین شیعه در مورد رَجعَت چنین گفتهاست: «رسالههایی در رَجعَت از بعض متاخرین دیدم که حدیثهای دیگری داشت ولی چون مشتمل بر مطالب غریبی بود – که غالب مردم در اوّلین وهله منکر میشوند – آنها را نقل نکردم. با اینکه همان مطالب هم از قدرت خدا بیرون نیست.»[۴۰]
سید مرتضی
سید مرتضی -از بزرگان شیعه- میگوید: «خداوند متعال بعد از ظهور حضرت مهدی، گروهی از کسانی که قبلاً از دنیا رفتهاند به این جهان بازمیگرداند، تا در ثواب و افتخارات یاری او و مشاهده حکومت حق بر سراسر جهان شرکت جویند، و نیز گروهی از دشمنان سرسخت را بازمیگرداند تا از آنها انتقام گیرددلیل بر صحت این مذهب این است که هیچ عاقلی نمیتواند قدرت خدا را بر این امر انکار کند چرا که این مسئله محالی نیست، در حالی که بعضی از مخالفین ما چنان این موضوع را انکار میکنند که گویی آن را محال و غیر ممکن میشمرنددلیل بر اثبات این عقیده اجماع امامیهاست، زیرا احدی از آنها با این عقیده مخالفت نکردهاست».[۴۱]
علامه مجلسی
علامه مجلسی بعد از نقل احادیث رَجعَت میگوید: «چگونه ممکن است کسی به صدق گفتار اهل بیت ایمان داشته باشد و احادیث متواتر رَجعَت را نپذیرد؟ احادیث صریحی که شماره آن به حدود دویست حدیث میرسد که چهل و چند نفر از راویان ثقات، و علمای اعلام، در بیش از پنجاه کتاب آوردهانداگر این احادیث متواتر نباشد چه حدیثی متواتر است؟!»[۴۲]
علامه طباطبائی
مرحوم علامه طباطبائی میگوید: «همانا روایات رَجعَت، متواتر معنوی است و مخالفین از همان صدر اول، اعتقاد به رَجعَت را از مشخصات شیعه و ائمه آنان دانستهاند. اگر بعضی از این روایات قابل خدشه و مناقشه هم باشد ضرری به تواتر آنها نمیرسد. علاوه بر این تعدادی از روایات در مورد رَجعَت صریح و قابل اعتماد است.»[۴۳]
مکارم شیرازی
آیةالله ناصر مکارم شیرازی مینویسد: «شیعه در عین اعتقاد به رَجعَت که آن را از مکتب ائمه اهل بیت گرفتهاست، منکران رَجعَت را کافر نمیشمرد، چرا که رَجعَت از ضروریات مذهب شیعهاست، نه ازضروریات اسلام، بنا بر این رشته اخوت اسلامی را با دیگران به خاطر آن نمیگسلد، ولی به دفاع منطقی از عقیده خود ادامه میدهد. این نیز قابل توجّهاست که احیاناً خرافات بسیاری با مسئله رَجعَت آمیخته شده که چهره آن را در نظر بعضی دگرگون ساختهاست، لازم است پایه را بر احادیث صحیح بگذاریم و از احادیث مخدوش و مشکوک بپرهیزیم.»[۴۴]
فلسفه رَجعَت
با توجّه به آنچه از روایات اسلامی استفاده میشود، رَجعَت جنبه همگانی ندارد، بلکه اختصاص به مؤمنان صالحالعملی دارد که در یک مرحله عالی از ایمان قرار دارند، و همچنین کفار و طاغیان ستمگری که در مرحله منحطی از کفر و ظلم قرار دارند؛ چنین به نظر میرسد که بازگشت مجدد این دو گروه به زندگی دنیا به منظور تکمیل یک حلقه تکاملی گروه اول و چشیدن کیفر دنیوی گروه دوّم است. به تعبیر دیگر گروهی از مؤمنان خالص که در مسیر تکامل معنوی با موانع در زندگی خود روبرو شدهاند و تکامل آنها ناتمام ماندهاست، حکمت الهی ایجاب میکند که سیر تکاملی خود را از طریق بازگشت مجدد به این جهان ادامه دهند، شاهد و ناظر حکومت جهانی حق و عدالت باشند و در بنای این حکومت شرکت جویند، چرا که شرکت در تشکیل چنین حکومتی از بزرگترین افتخارات است.
و برعکس، گروهی از منافقان و جباران سرسخت علاوه بر کیفر خاصّ خود در رستاخیز باید مجازاتهایی در این جهان، نظیر آنچه اقوام سرکشی مانند فرعونیان و عاد و ثمود و قوم لوط دیدند ببینند، و تنها راه آن رَجعَت است.
جعفر بن محمّد صادق در حدیثی میفرماید «رَجعَت عمومی نیست بلکه جنبه خصوصی دارد، تنها گروهی بازگشت میکنند که ایمان خالص یا شرک خالص دارند»[۴۵] این احتمال نیز وجود دارد که بازگشت این دو گروه در آن مقطع خاصّ تاریخ بشر به عنوان دو درس بزرگ و دو نشانۀ مهم از عظمت خدا و مسئلۀ رستاخیز (مبدء و معاد) برای انسانها است، تا با مشاهده آن به اوج تکامل معنوی و ایمان برسند و از هیچ نظر کمبودی نداشته باشند.
رَجعَت در نظر برخی علمای اهل سنّت:
سیوطی
جلال الدین سیوطی در کتاب «امکان رؤیت پیامبر و ملائکه(تنویر الحلک فی إمکان رؤیة النبی والملک)» مدعی است که پیامبر را بیش از ۷۰ بار در بیداری دیدهاست. البتّه تفاوت نظر او با دیدگاه شیعه این است که رَجعَت پیامبر به زمان خاصّی در آینده محدود نمیشود.[۴۶]
قرطبی
ابوعبدالله قرطبی معتقد است که پیامبران پس از مرگشان، هر از چندی دوباره بر کسانی که دارای قلبی سلیماند ظاهر و حاضر میشوند.[۴۷]
ابوبکر بن عربی
قاضی ابوبکر بن عربی، یکی از امامان مالکی و شارح صحیح ترمذی، معتقد است که دیدن پیامبران و فرشتگان، و شنیدن صدایشان برای برخی از مردم هر زمانی، از روی کرامت، در بیداری ممکن است.[۴۸]
رَجعَت در یهود و مسیحیت
در یهودیت هم به مفهوم رَجعَت اشاره شدهاست، و از آن به گیل گول تعبیر شدهاست،[۴۹] همچنین بر اساس کتاب اشعیا، در زمان ظهور ماشیح “مسیح”، همه مردگان اسرائیل زنده خواهند شد.[۵۰] در کتاب اول پطرس آمدهاست که وقتی عیسی ظاهر شود، بر سر یارانش تاج کرامت مینهد.[۵۱] همچنین در کتاب دانیال به بازگشت مسیح برای بار دوّم تأکید میکند.[۵۲]
پانویسها
- بحران معنویت: اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ؛(انبیأ،1) حساب مردم به آنان نزدیک شده، در حالی که در غفلتند و روی گردانند. در این آیه، مردم آخِرُالزَّمان، به غفلت و اعراض از خداوند، متصف شدهاند؛
- وقوع اختلافها و درگیریهای بسیار: “فَاخْتَلَفَ الاَحْزَابُ مِن بَیْنِهِمْ فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن مَشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ؛(مریم،37) ولی ]بعد از او[ گروههایی از میان پیروانش اختلاف کردند؛ وای به حال کافران از مشاهدۀ روز بزرگ. این آیه در بارۀ ظهور فرقههای مختلف در جهان اسلام است که در آخِرُالزَّمان پدید آمده و سبب اختلافهای بسیار خواهد شد.
- ظهور دجّال: لَخَلْقُ السَّمواتِ وَ الاَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاس؛(غافر،57) آفرینش آسمانها و زمین از آفرینش انسانها مهمتر است، ولی بیشتر مردم نمیدانند. برخی از مفسّران، این آیه را به ظهور دجّال تفسیر کردهاند که در دید مردم، بزرگترین موجود جلوه میکند، در حالی که خداوند، او را از بسیاری مخلوقات دیگر کوچکتر میشمارد؛ سرانجام این پدیده به دست حضرت عیسیعلیه السّلام نابود خواهد شد.
- پدید آمدن گرفتاریها و مشکلات: إن أَتیکُمْ عَذَابُهُ بَیاتاً أَوْ نَهَارًا ماذَا یَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ؛(یونس،50) اگر مجازات او، شب هنگام یا در روز به سراغ شماآید، پس مجرمان برای چه عجله میکنند. فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَباحُ الْمُنذَرِینَ؛(صافات،177) اما هنگامی که عذاب ما در آستانۀ خانههایشان فروداید، انذارشدگان صبحگاه بدی خواهند داشت.
- خروج سفیانی: آیات: سبا، 51؛ نحل، 45 و نسأ، 47 در بارۀ خروج سفیانی و لشکریانش میباشد.
- ندای آسمانی: آیات نحل، 16؛ ق، 41ـ42 در بارۀ آن آمده است.
- ظهور منجی بزرگ بشر: آیات: اسرأ، 81؛ بقره، 148؛انعام، 89 وبر این مطلب دلالت دارد.
- نزول حضرت عیسی (ع): آیات: زخرف، 43؛ نسأ، 159، مربوط به آن است.
- خروج جنبندهای از زمین: آیۀ نمل، 82 به آن اشاره دارد.
- نابودی قوم یأجوج و مأجوج به دست حضرت مهدی علیه السّلام: آیۀ انبیأ، 96، در اینباره آمده است.
- رَجعَت: آیات: نمل، 83؛ غافر، 11؛ سجده، 21؛ اسرأ، 5؛ آلعمران، 81؛ قصص، 5، به این پدیده اشاره دارند.
- صلح و آرامش پایدار در سراسر جهان: آیات نور، 5؛ اعراف، 128، انفال، 39؛ انبیأ، 105؛ اعراف، 137 و قصص، 5 به چنین وعدهای بزرگ اشاره دارد ودیگر از نشانههای آخِرُالزَّمان است که در بخش پایانی آخِرُالزَّمان واقع خواهد شد. (10)
- اوصاف مردم آخِرُالزَّمان: جابر ابن عبدالله انصاری از نبیّ معظم اسلام (ص) نقل میکند که فرمودند:
- زکات دادن متروک شود
- سخن معمول و همگانی شما دروغ
- میوه و نقل مجالس شما غیبت
- آنچه به دست میآورید حرام
- وفا کم شود
- در آن زمان بزر گان بر کوچکان رحم نمیکنند
- مرد از همسر خود اطاعت کند
- حیای کوچکان کم گردد
- طمع زیاد شود
- برادر نسبت به برادر حسد ورزد
- حیا از زنها برداشته شود
- ساختمانها را محکم بنا کنند
ه) اوّلین قبری که پس از ظهور شکافته میشود متعلق به کیست؟
http://www.yjc.ir/fa/news/5202328/
در این گزارش به چند سئوال و شبهه در خصوص وقایع پس از ظهور امام زمان (عج) پاسخ میدهیم.
به گزارش خبرنگار قرآن و عترت باشگاه خبرنگاران؛ در این مطلب به چند سئوال و شبهه در خصوص وقایع پس از ظهور امام زمان (عج) پاسخ میدهیم.
سؤال: هنگامی که امام زمان به شهادت میرسند چه کسی او را غسل و تدفین میکند و محل دفن امام کجاست؟و آیا دنیای کنونی نیز وجود دارد یا قیامت برپا میشود؟ اگر قیامت برپا نمیشود، چه کسی بعد از امام زمان زمام امور را در دست میگیرند؟
لازم است درابتدا به چندنکته اشاره نماییم:
الف – از عمیقترین تحوّلات و دگرگونیهایی که جهان ما در زمان و مکان و اشیائش با آن روبروست، حرکت و سیر جهان ماده به سوی عالم غیب است که قرآن و معارف اسلامی از آن پرده بر میدارد و بر اهمّیت و حسّاسیت آن تأکید میورزد و این حرکت و تحوّل را بازگشت انسان به سوی خدا و رویاروئی انسان با قدرت او و یا رفتن به سوی ملاء اعلی و آخرت مینامند، و نسبت به ما آن را فرا رسیدن قیامت و رستاخیز میخوانند؛ نقطه اوج این حرکت و تحوّل، نسبت به انسان مرگ است که از دیدگاه اسلام ورود به زندگی گستردهتر است و نقطه عطف آن نسبت به جهان هستی، قیامت است و اتحاد دو جهان ماده و غیب. در قرآن کریم و سنّت آمده است که رستاخیز و قیامت دارای مقدمات و نشانههایی پی در پی است که در زمین و آسمان و جامعۀ بشری پدید میآید و حکومت مهدی ـ علیه السّلام ـ آخرین و بزرگترین مرحله حرکت جهان مادی پیش از برپائی رستاخیز و قیامت است. به نظر میرسد که دست یابی به جهان بالایی که روایات از آن سخن میگویند و در زمان حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ تحقق خواهد یافت،[۱] مقدّمهای بر راهیابی به سوی جهان آخرت و البتّه قبل از برپایی قیامت است. بنابراین روایاتی که در بارۀ رَجعَت و بازگشت عدهای از پیامبران و امامان ـ علیهم السلام ـ به زمین و حکمرانی آنها بعد از مهدی ـ علیه السّلام ـ سخن گفته و نیز در آیات متعدد، تفسیر به «رَجعَت» شده، مراد، همین مرحله است، و اعتقاد به رَجعَت هر چند از ضروریات اسلام نیست اما روایات مربوط به آن به حدی زیاد و مورد وثوق است که اعتقاد به آن را یک امر روشن و غیر قابل انکار، میسازد. طبق برخی روایات، رَجعَت، پس از حکومت حضرت مهدی و پس از حکومت یازده مهدی دیگر، آغاز میگردد، از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده است که فرمود: «همانا بعد از قائم، یازده مهدی از فرزندان حسین ـ علیه السّلام ـ از ما اهل بیت اند».[۲]
با توجّه به اجمال و برخی ابهاماتی که در کیفیت رَجعَت و حکومت امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ و یا برخی دیگر از ولات و اولیاء آنان پس از ظهور و حاکمیت مهدوی، وجود دارد، نمیتوان در بارۀ حوادث و پیش آمدهای آن به تفصیل و به طور قطع، اظهار نظر کرد. حکومت یازده مهدی از اولاد امام حسین ـ علیه السّلام ـ پس از امام زمان ـ علیه السّلام ـ، نیز از امور و حوادث پس از حکومت ولیعصر ـ علیه السّلام ـ و در آستانه و بلکه همزمان با رَجعَت میباشد که در برخی روایات به آن اشاره شده است و هیچ گونه توضیح و تفصیلی در بارۀ آن بزرگواران و بیان ویژگیهای آنان در روایات و منابع روائی وجود ندارد. تنها چیزی که میتوان گفت این است که آنان افراد وارسته و شایستهای هستند که دارای چنین لیاقتی میباشند، اما اینکه آنان دارای مقام عصمت هم هستند یا نه، دلیلی بر نفی و یا اثبات آن در منابع روائی وجود ندارد.
ب – روایات مربوط به مسألۀ شهادت امام زمان (علیه السّلام) دو دسته میباشد: بعضی دلالت بر وفات حضرت و برخی دیگر دلالت بر شهادت حضرت ـ علیه السّلام ـ دارد که ذیلاً به برخی از این دو نوع روایات، اشاره مینمائیم:
روایات دسته اوّل: از جمله روایاتی که دلالت بر مرگ طبیعی حضرت ـ علیه السّلام ـ دارد، تفسیری است که از امام صادق ـ علیه السّلام ـ در مورد آیۀ شریفۀ «ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیْهِمْ»[۳] نقل شده است. حضرت میفرماید: مراد، زنده شدن امام حسین ـ علیه السّلام ـ با اصحاب خود در عصر امام زمان است در حالیکه کلاه خودهای طلائی بر سر دارند و به مردم رَجعَت امام حسین ـ علیه السّلام ـ و یارانش را اطلاع میدهد تا مؤمنان به شک و تردید نیفتند. این در حالی است که حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در میان مردم حضور دارد. هنگامی که مردم امام حسین ـ علیه السّلام ـ را به خوبی شناختند و به او ایمان پیدا کردند، مرگ حضرت حجّت ـ علیه السّلام ـ فرا میرسد و امام حسین، غسل و حنوط و کفن و خاک سپاری حضرت را برعهده میگیرد زیرا که امام را جز امام، غسل نمیدهد»[۴].
در روایتی دیگر نیز امام صادق ـ علیه السّلام ـ در پاسخ به این سؤال که: اوّلین کسی که به دنیا رَجعَت خواهد کرد چه کسی است؟ میفرماید: اوّلین رَجعَت کننده به دنیا، امام حسین است که پس از رَجعَت او و یارانش در حالیکه هفتاد پیامبر نیز او را همراهی میکنند، حضرت قائم (عج) انگشترش را به امام حسین واگذار میکند و چشم از جهان فرو میبندد امام حسین ـ علیه السّلام ـ نیز تجهیز، غسل و کفن و دفن حضرت را برعهده میگیرد»[۵].
روایات دسته دوّم: روایاتی است که به طور عام دلالت بر شهادت همه ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ دارد: امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: و اللهِ لقد عهد الینا رسولُالله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ ان هذا الامر علیکم اثنا عشر اماماً من ولد علی و فاطمه، ما منا الامسموم او مقتول»[۶] به خدا سوگند رسول خدا این عهد و وعده را به ما داده است که امر امامت را دوازده تن از فرزندان علی ـ علیه السّلام ـ و فاطمه ـ علیها السّلام ـ به دست خواهند گرفت و هیچ کدام از ما نیست مگر اینکه یا به وسیلۀ سم و یا با کشتن، شربت شهادت خواهند نوشید. ۲-۳٫ از امام صادق ـ علیه السّلام ـ و امام رضا ـ علیه السّلام ـ نیز روایت شده است که «ما منا الامسموم او مقتول»[۷] هیچ یک از ما نیست مگر اینکه مسموم و یا مقتول میباشد. براساس حدیثی که امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ فرمود و تأکیدی که امام صادق ـ علیه السّلام ـ و امام رضا ـ علیه السّلام ـ نموده است، امام زمان ـ علیه السّلام ـ نیز به شهادت خواهند رسید. علمای شیعه نیز نوعاً روایات دال بر شهادت را ترجیح دادهاند و قائل به شهادت ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ میباشند.[۸] حتی مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار با این عنوان بابی را گشوده است که «انهم ـ علیهم السّلام ـ لا یموتون الا بالشهاده»[۹]؛ این بزرگواران نمیمیرند مگر با شهادت.
نحوه شهادت حضرت ـ علیه السّلام :در مورد چگونگی شهادت حضرت، فقط یک روایت در بعضی منابع شیعی نقل شده است که در آن از زنی به نام سعیده که از طایفه بنی تمیم و دارای محاسن و ریش شبیه مردان است، به عنوان قاتل حضرت نام برده شده است که در هنگام عبور حضرت، از بالای بام سنگی را به سوی حضرت پرتاب میکند و حضرت را به شهادت میساند[۱۰] ولی این روایت در منابع معتبر شیعی نقل نشده و دلیل قطعی در مورد چگونگی شهادت حضرت، در دست نمیباشد. بنابراین میتوان گفت: که حتی بنابر صحیح بودن روایات دال بر شهادت، کیفیت و نحوه شهادت آن عزیز چندان روشن نمیباشد.
ج – غسل و دفن امام علیه السّلام: امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «اوّلین کسی که قبر او شکافته میشود و به سوی دنیا باز میگردد، حسین بن علی ـ علیه السّلام ـ است.»[۱۱] و در جای دیگر میفرماید: «نخستین فردی که به دنیا باز میگردد، حسین بن علی است پس حکومت میکند تا وقتی که در اثر پیری ابروان او بر چشمانش میافتد.»[۱۲] که اشاره به طولانی بودن حکومت امام حسین در عصر رَجعَت است. جابر نیز از امام باقر ـ علیه السّلام ـ نقل میکند که امام حسین ـ علیه السّلام ـ در روز عاشورا، پیش از شهادتش، به تفصیل درمورد رَجعَت خود و یاران خود سخن گفت: «بشارت باد شما را به خدا قسم اگر این قوم ما را بکشند، ما نخستین کسانی هستیم که نزد پیامبرمان باز میگردیم و تا مدتی که خدا بخواهد توقف خواهیم کرد، آن گاه من اوّلین کسی هستم که قبرش شکافته میشود و ناگهان از قبر خارج میشوم، در حالی که امیر المؤمنین نیز از قبرش خارج شده و مهدی ما نیز قیام نموده است.»[۱۳] در این روایت، رَجعَت امام حسین و امیر المؤمنین ـ علیهما السّلام ـ همزمان با قیام حضرت مهدی (عج) بیان شده است. در روایت دیگر امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «امام حسین ـ علیه السّلام ـ همراه با شهدای کربلا و هفتاد پیامبر، بازگشت مینماید. رو میآورد به سوی دنیا امام حسین همراه با کسانی که با وی به قتل رسیده بودند و همراهی میکنند او را هفتاد پیامبری که با موسی بن عمران مبعوث شدند. آن وقت حضرت قائم انگشترش را به او میسپارد.»[۱۴] در ادامه این حدیث اشاره به غسل و دفن امام زمان ـ علیه السّلام ـ به وسیلۀ امام حسین ـ علیه السّلام ـ نیز شده است.
پینوشتها:
1- کورانی، علی، عصر ظهور، ترجمه مهدی حقّی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۵ش، ص۳۵۵٫
2- شیخ طوسی، غیبت، قم، موسسة المعارف الاسلامیه، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۹٫
3- سورۀ مبارکه اسراء، آیۀ۶٫
4 – بحار الانوار، ج۲۷، ص۲۱۷، موسسة الوفاء ـ بیروت.
5- همان، ج۲۷، ص۲۱۷٫
6- همان و اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۳۴۹، دارالمعرفه ـ بیروت.
7- همان و اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۳۴۹، دارالمعرفه ـ بیروت.
8- چشم اندازی به حکومت مهدی، نجم الدین طبسی، ص۲۱۴، چاپ اول، ۱۳۸۰ ه. ش، بوستان کتاب، قم.
9- بحار الانوار، ج۲۷، ص۲۱۳٫
10- تاریخ ما بعد الظهور، سیّد محمّد صدر، ص۸۸۱، مکتبه الامام امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام، اصفهان.
11- میزان الحکمه، ج۴، ص۵۸، ش۶۹۳۲، محمّدی ری شهری، چاپ مکتب الاعلام، ۱۳۶۲ هجری شمسی.
12- معجم احادیث المهدی، ج۵، ص۳۲۸، ش ۱۷۶۶٫
13- بحار الانوار، ج۵۳، ص۶۱، حدیث ۵۲٫
14 – معجم احادیث المهدی، ج۳، ص۸۹، ش ۱۱۵۸٫
و) در زمان ظهور امام زمان چه تعداد از پیامبران و امامان رَجعَت خواهند کرد؟
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa6496
پاسخ اجمالی
رَجعَت، در لغت به معنای بازگشتن و در اصطلاح به این معناست که عدهای از افراد (مومنین خالص و مشرکین محض) بعد از ظهور امام زمان (ع) و در زمان حکومت جهانى ایشان قبل از بر پایی قیامت دوباره به این دنیا بر میگردند. در روایات زیادی به رَجعَت رسول اکرم (ص)، ائمه (ع)، حضرت عیسى (ع(، انبیائى نظیر زکریّا و یحیى و حزقیل که در راه خدا آزار فراوان دیدهاند، تصریح شده است. همچنین در روایات تصریح شده است نخستین امامى که رَجعَت میکند، امام حسین (ع) است.
پاسخ تفصیلی
اعتقاد به رَجعَت، از جمله معتقدات مذهب اهل البیت است و مستند به آیات و روایات متعدد میباشد که بعضی از این آیات و روایات را برای توضیح مطلب بیان میکنیم:
آیات
از تدبّر در آیات قرآن میتوان نتیجه گرفت که قرآن کریم به دو گونه به مسألۀ رَجعَت اشاره نموده است:
- آیاتی که به وقوع رَجعَت در آینده اشاره دارد مانند، آیۀ شریفۀ82 از سورۀ نمل که خداوند در این آیه میفرماید: «(به خاطر آور) روزى را که ما از هر امّتى، گروهى را از کسانى که آیات ما را تکذیب مىکردند محشور مىکنیم؛ و آنها را نگه مىداریم تا به یکدیگر ملحق شوند!». بسیارى از بزرگان این آیه را اشاره به مسألۀ رَجعَت و بازگشت گروهى از بدکاران و نیکوکاران به همین دنیا در آستانه رستاخیز مىدانند، چرا که اگر اشاره به خود رستاخیز و قیامت باشد، تعبیر به من کل امة فوجا (از هر جمعیتى، گروهى) صحیح نیست، زیرا در قیامت، همه محشور مىشوند، چنان که قرآن در آیۀ47 سورۀ کهف مىگوید: «ما آنها را محشور مىکنیم و احدى را ترک نخواهم گفت».
- آیاتی که به وقوع حوادثی در امتهاى پیشین اشاره میفرماید که در واقع نوعی رَجعَت محسوب میشود، مانند: آیۀ259 سورۀ بقره. در بارۀ پیامبرى است که از کنار یک آبادى عبور کرد در حالى که دیوارهاى آن فرو ریخته بود و اجساد و استخوانهاى اهل آن در هر سو پراکنده شده بود، و از خود پرسید چگونه خداوند اینها را پس از مرگ زنده مىکند، اما خدا او را یکصد سال میراند و سپس زنده کرد و به او گفت چقدر درنگ کردى؟ عرض کرد یک روز یا قسمتى از آن، فرمود نه بلکه یکصد سال بر تو گذشت این پیامبر، عزیر باشد یا پیامبر دیگرى تفاوت نمىکند، مهم صراحت قرآن در زندگى پس از مرگ در همین دنیا است.
روایات
علامه مجلسى در بحارالانوار، حدود 200 روایت صریح پیرامون رَجعَت، از بیش از 40 نفر از روایان ثقه (مورد اعتماد) و بزرگ نقل کرده است و فرموده: بیش از 50 کتاب توسّط علماى بزرگ پیرامون رَجعَت نوشته شده است. [1] روایات در خصوص رَجعَت، به نحوى متواتر است که وقوع رَجعَت را مسلّم میکند. امام صادق(ع) فرمود: “این فرموده خداى متعال که مىفرماید: «همانا ما پیامبران خود و کسانى را که ایمان آوردهاند در زندگى دنیا و در روزى که گواهان بر مىخیزند یارى و نصرت مىنمائیم» به خدا قسم که در باره رَجعَت است، به جهت اینکه انبیاء کثیرى در دنیا نصرت نشدند و ائمه نیز بعد از آنها در دنیا کشته شده و یارى نشدند، پس این قول خداى تعالى در باره وقوع رَجعَت است و مراد از اشهاد یا گواهان، ائمه علیهم السلام مىباشند.” در روایات زیادی آمده است بعد از ظهور امام زمان (عج) همه امامان معصوم (ع) و همچنین همه پیامبرانی که مورد ستم قرار گرفتند و مومنان خالص و کافران و مشرکان محض به این دنیا بر میگردند تا از قاتلین آنها انتقام گرفته شود. همچنین، در ادعیه و زیارات معتبر به وقوع رَجعَت اشاره شده است که بعضی از این دعاها عبارتند از:
- زیارت جامعه: «…مؤمن بایاتکم، مصدّق برَجعَتکم…»
- زیارت آل یاسین: «….و انّ رَجعَتکم حق لا ریب فیها…»
- زیارت وارث: «….انى بکم مؤمن و بایاتکم موقن…»
- زیارت عاشورا: «….ان یرزقنى طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمّد (ص)..»
- دعاى عهد: «….اللهم إن حال بینى و بینه الموتفاخرجنى من قبرى…»
اما اینکه کدام یک از امامان در زمان ظهور آن حضرت رَجعَت خواهند کرد روایات زیر وارد شده است:
1- پیامبر اعظم (ص) فرمودند: زمانى که قائم آلمحمّد (عج) خروج نماید و سلطنت به دست او برسد، در آن زمان نبى اکرم (ص) و امیر المؤمنین خروج خواهند نمود در حالى که امیر المؤمنین صاحب عصا و میسم [2] است. که نقش آن بسم اللَّه است و با آن بر پیشانى افراد نقش مىزند که این فرد مؤمن است و نیز نقش میسم بسم الکافر است که با آن بر پیشانى کافران نقش مىزند تا افراد کافر از مؤمن باز شناخته شوند، در آن زمان همه ائمه علیهم السلام رَجعَت خواهند نمود تا امیر المؤمنین (ع) و مهدى صلوات اللَّه علیه را یارى کنند، خصوصا انبیائى که در راه خدا آزار فراوان دیدهاند، نظیر زکریّا و یحیى و حزقیل و سایر انبیائى که به دست کافران کشته یا مجروح گشتهاند و همانا اخبار فراوان مستفیضى در باره رجوع ایشان به دنیا و انتقام کشیدن از قاتلین آنها و انتقام از خون حسین (ع) وجود دارد. [3]
2- امام صادق(ع) فرمودند: نخستین امامى که رَجعَت میکند، امام حسین (ع) است و ایشان مدت طولانى حکومت میکند، به گونه اى که از کثرت سن ابروهایش روى دیدگانش میریزند. [4]
3- طبق روایات وارده پس از ظهور حضرت حجت (عج) حضرت عیسی (ع) به اذن خداوند به زمین نزول خواهد کرد و در حضور همگان به عنوان یکی از یاران حضرت قائم (عج) پشت سر او به نماز خواهد ایستاد. چنانکه در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: “سوگند به آن کسی که مرا مژده آور راستین قرار داد، اگر از عمر جهان، جز یک روز نمانده باشد، خداوند همان یک روز را آن قدر طولانی میکند، تا فرزندم مهدی خروج کند. پس از خروج او، عیسای روح الله فرود میآید و در پشت سر وی نماز میگزارد، آن گاه زمین با فروغ پروردگار خویش روشن میشود و حکومت مهدی به شرق و غرب گیتی میرسد.
[1]. مجلسی، محمّد باقر، بحارالانوار، ج53، ص39، چاپ اول، مؤسسه الوفاء، لبنان،1404ق.
[2] . میسم چیزیست که حیوانات را به آن داغ مىکنند.
[3] . مجلسی، محمّد باقر، بحارالانوار، ترجمه جلد سیزدهم، دوانی،ص1165.
[4] . مجلسی، محمّد باقر، بحارالانوار، ج53، ص46.