And after Noah the light of the countenance of Húd shone forth above the horizon of creation. For well-nigh seven hundred years, according to the sayings of men, He exhorted the people to turn their faces and draw nearer unto the Ridván of the divine presence. What showers of afflictions rained upon Him, until at last His adjurations bore the fruit of increased rebelliousness, and His assiduous endeavors resulted in the willful blindness of His people. “And their unbelief shall only increase for the unbelievers their own perdition.”
“و بعد از نوح جمال هود از مَشرق ابداع مُشرق شد و قريب هفتصد سنه اَوازيد به اختلاف اقوال، مردم را به رضوان قرب ذی الجلال دعوت نمود. و چه مقدار بلايا که به مثل غيث هاطل بر آن حضرت باريد تا آنکه کثرت دعوت سبب کثرت اعراض شد و شدّت اهتمام علّت شدّت اغماض گرديد. “وَ لا يَزيدُ الکَافِرينَ کُفْرُهُم إلّا خَسَاراً. ”
غيث هاطل : باران ریزان. /اِبْداع: نو آوردن – ايجاد امور غير عادي – قوس نزول – جهان آفرينش – انشاء/ اغماض= بستن چشم، چشم پوشی از حقیقت.
“چه مقدار بلايا که به مثل غيث هاطل بر آن حضرت باريد”
حضرت ولی امرالله میفرمایند: مظاهر الهیه تحمل بلایای شدیده فرموده اند و به همین صورت نیز تمام مقدسین و شهداء و همانگونه که حضرت بهالله در یکی از ادعیه ی جمیلیه میفرمایند: همواره خون دل خوردند.
سوره ی فاطر، آیه ۳۹: “وَ لا يَزيدُ الکَافِرينَ کُفْرُهُم إلّا خَسَاراً. ”
كافران را كفرشان غير از زيان نمى افزايد.
تفسیر المیزان: ” اين قسمت از آيه بيان مى كند كه كفر كفار بر ضرر خود ايشان است، چون كفرشان باعث خشم و عذاب خدا مى شود.”
کل آیه: هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَلَا يَزِيدُ الْكَافِرِينَ كُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلَّا مَقْتًا وَلَا يَزِيدُ الْكَافِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلَّا خَسَارًا اوست آن كس كه شما را در اين سرزمين جانشين گردانيد پس هر كس كفر ورزد كفرش به زيان اوست و كافران را كفرشان جز دشمنى نزد پروردگارشان نمى افزايد و كافران را كفرشان غير از زيان نمى افزايد.
حضرت هود پس از مدتی دعوت موفق شد جمع قلیلی را هدایت کند و بقیه را خداوند بطوفان باد شدید بهلاکت رساند و آن باد و طوفان مدت هفت شب و هشت روز بر انها میوزید تا همه را نابود ساخت.
قوم عاد از نژاد عرب، در جنوب جزیره العرب زندگی میکردند. اینان از فرزندان عاد بن عوص بن أرم بن سام بن نوح بودند که نام جدشان را بر روی قبیله خود گذاشتند. این قوم اندامی درشت داشتند و از نعمتهای فراوان برخوردار بودند. ر قرآن تعبیر عاد أُولى نیز وجود دارد: «وَ أَنَّهُ أَهْلَكَ عاداً الْأُولى؛ و اوست كه قوم عاد نخستين را هلاک كرد» عاد اولی، همان قوم حضرت هود بودهاند که پس از قوم حضرت نوح و قبل از قوم ثمود زندگی میکردند. در نتیجه عاد دومی نیز وجود داشته و برخی مفسران عاد دوم را قوم ثمود دانستهاند. قوم عاد خدایان متعدد را میپرستیدند،[سوره هود، آیه ۵۳] آنها در هر مرحلهای برای خود بتی به عنوان سرگرمی میساختند و در زیر زمین مخزنهای آب درست میكردند به امید اینكه جاودانه خواهند بود.[طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۴۵۷؛ طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ۱۳۵۲ش، ج۲۳، ص: ۱۵: مکارم، تفسیر نمونه، ج۶، ۲۲۶-۲۳۲.] حضرت هود برای هدایت آنان مبعوث شد.[سوره هود، آیه ۵۰] قرآن از هود(ع) تعبير به برادر قوم عاد میكند.[سوره هود، آیه ۵۰] علت این تعبیر این است که حضرت هود از قوم عاد بود.[طباطبائی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۲۹۸] علامه طباطبایی معتقد است که احتمال دارد كه قوم عاد غیر از هود (ع)، پیغمبران دیگری نیز داشتهاند كه قبل از هود و بعد از جناب نوح (ع) در بین آنان مبعوث شده باشد ولی قرآن كریم نام آنان را نبرده باشد و لیكن سیاق آیات با این احتمال مساعد نیست.[طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۴۵۳] مفسران معتقدند بر اساس آیه «وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ»[سوره هود، آیه ۵۹] میتوان نتیجه گرفت که قوم عاد گرفتار سه خصلتِ انكار آیات الهی، نافرمانی انبیاء و اطاعت كردن از جباران بودند. در واقع آنها از دستورات هر جبار و زورگوی عنیدی پیروی میكردند و همین گوش به فرمان جباران بودن، آنان را از پیروی هود(ع) و پذیرفتن دعوتش باز داشت. خداوند در ادامه توصیف قوم عاد در سوره احقاف عنوان کرده است «وَ أُتْبِعُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا لَعْنَةً وَ یوْمَ الْقِیامَةِ» یعنی به خاطر آن سه خصلت نكوهیده، لعنت در همین دنیا و در قیامت دنبالشان كرد و از رحمت خدا دور شدند، مصداق این لعن همان، عذابی بود كه آن قدر تعقیبشان كرد تا به آنها رسید و نابودشان کرد.[طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۴۵۳؛ مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۹، ص۱۴۳-۱۴۴]
دعوت هود نبی در احادیث و اخبار اسلامی در نهایت اختلاف است و در عهدین ابداً ذکری از هود و صالح و قوم عاد و ثمود موجود نیست و اختصاص به قران دارد. دوره ی دعوت هود را از چهل و اند سال نوشته اند تا میرسد به هفتصد سال و بعضی هم بیشتر گفته اند. چنانچه آمده است : حضرت هود در سنّ ۸۰۷سالگی از دنیا رفت و در حضرموت مدفون گردید. و به قولی دیگر هنگامی که هود به مکه سفر کرده بود در ۴۶۰سالگی (یا به قول دیگری ۷۶۰سالگی) از دنیا رفت و قبر او در وادی السلام در نجف اشرف است. [خلاصه تاریخ انبیاء، ص ۲۸۲ – حیوة القلوب، علامه مجلسی، ص ۱۶۳.۳ – تاریخ بلعمی، ص ۱۵۴]