Unfolding these mysteries, we have, in our former Tablets which were addressed to a friend in the melodious language of Hijáz, cited a few of the verses revealed unto the Prophets of old.
And now, responding to your request, We again shall cite, in these pages, those same verses, uttered this time in the wondrous accents of ‘Iráq, that haply the sore athirst in the wilds of remoteness may attain unto the ocean of the divine presence, and they that languish in the wastes of separation be led unto the home of eternal reunion. Thus the mists of error may be dispelled, and the all-resplendent light of divine guidance dawn forth above the horizon of human hearts. In God We put Our trust, and to Him We cry for help, that haply there may flow from this pen that which shall quicken the souls of men, that they may all arise from their beds of heedlessness and hearken unto the rustling of the leaves of Paradise, from the tree which the hand of divine power hath, by the permission of God, planted in the Ridván of the All-Glorious.
“و در کشف اين اسرار بعضی از عبارات انبياء، به بدائع نغمات حجازی در الواح مسطوره قبل که برای يکی از احباب نوشته شده بود مذکور گشت و حال هم به تغنّيات خوش عراقی نظر به خواهش آن جناب در اين اوراق مجدّداً ذکر می نمائيم که شايد تشنگان صحراهای بعد را به بحر قرب دلالت نمايد و گمگشتگان بيابان های هجر و فراق را به خيام قرب و وصال رساند، تا غمام ضلالت مرتفع شود و آفتاب جهان تاب هدايت از افق جان طالع گردد. وَ عَلی اللّهِ اَتَّکِلُ و به اَستَعينُ لَعَلَّ يَجری مِن هَذا القَلَم ما يَحيی به اَفئِدَةُ النّاسِ لِيَقُومَنَّ الکُلُّ عَن مَراقِد غَفلَتِهِم وَ يَسمَعَنَّ اطوارَ وَرَقاتِ الفردوسِ مِن شَجَرٍ کانَ فی الرَّوضَةِ الاَحَديَّة مِن اَيدِی القُدرَةِ بإِذنِ اللّهِ مَغْرُوساً.”
صحراهای بعد: صحراهای جدایی و دوری / بحر قرب: دریای نزدیک / خیام: خیمه ها، سراپرده ها/ غمام ضلالت: ابرهای گمراهی / “شَجَرهء حَيات ” – ” شجرهء الهيّه ” – ” سِدرهء طوبي ” و ” سِدرةُ المنتهي ” و ” زَيْتُونَةُ التَّي لاشَرِقيّه و لا غَربيَّه ” کُلاً به ذات مبارک مظهر الهي ،حضرت بهاءالله اطلاق شده است.
” به بدائع نغمات حجازی در الواح مسطوره قبل”
مقصود جمال مبارک، لوحی است که به افتخار سید محمد اصفهانی نازل شده است تحت عنوان جواهر الاسرار فی معارج الاسفار، که در شرح مراتب سلوک و حل و تشریح علامات ظهور موعود و بعضی از مسائل در خصوص ظهور الهی به لحن حجازی و آیات عربی نازل شده است. ( این سید محمد به غیر از سید محمد اصفهانی معروف به دجال است)
“وَ عَلی اللّهِ اَتَّکِلُ و به اَستَعينُ لَعَلَّ يَجری مِن هَذا القَلَم ما يَحيی به اَفئِدَةُ النّاسِ لِيَقُومَنَّ الکُلُّ عَن مَراقِد غَفلَتِهِم وَ يَسمَعَنَّ اطوارَ وَرَقاتِ الفردوسِ مِن شَجَرٍ کانَ فی الرَّوضَةِ الاَحَديَّة مِن اَيدِی القُدرَةِ بإِذنِ اللّهِ مَغْرُوساً.”
از جمال مبارک است که خطاب به جناب خال اکبر فرموده است که : به خداوند معتمدم و از او طلب عون و نصرت مینمایم. شاید از این قلم که به اراده الله در جریان است نوشته شود و مطالبی جاری گردد که قلوب مردم را زنده کند و طالبان را بصیرت افزاید. تا همه خفتگان از بستر های غفلت و جهالت سر بردارند و به آوازهای دلربای کبوتران الهی و طیور بهشتی گوش فرا دارند. شاید بشنوند آواز طیور بهشتی را که بر شاخه های شجر الهی تغنی میکنند و این همان شجریست که بدست قدرت الهی و اراده مطلقه خداوندی کاشته شده است.
حکایت “کبوتر” یک استعاره بیش نیست. هیچ کبوتری نازل نشد. در میان خلق، یوحنای تعمید دهنده متوجه شد که روح القدس که روح القدس با حضرت مسیح است. روح قدسی همیشه با او بود. آن حضرت از اوان طفولیت از ماموریت خویش آگاه بود… ” (حضرت عبدالبهاء مجله نجم باختر، جلد چهاردهم ص ۲۷۴)