پاسخ به شبهات وارده بر دیانت بهائی

آيا تحری حقيقت فقط يك شعار تو خالی است؟

پاسخ به سؤتفاهمات
نگارش: شینتو// منبع نقطه نظر

يكی از تعاليم اساسی ديانت بهائی تحری حقيقت است، به اين معنی كه هر انسانی بايد در مسائل به چشم خود ببيند و به گوش خود بشنود و به گفته‌های ديگران اكتفا نكند. اين مسأله به طور خاص در مورد تدين مطرح شده است، يعنی انسان نبايد كوركورانه پيرو دين آباء و اجدادی خود باشد، بلكه بايد در مورد اعتقادات و اديان مختلف تحقيق كند و بعد يكی از آنها را انتخاب نمايد
يكی از اتهاماتی كه به ديانت بهائی زده مي‌شود اين است كه تحری حقيقت فقط يك ادعای توخالی است و بهائيان، كه همه را به تحری حقيقت دعوت می كنند، خودشان فرزندان خود را بهائی بار می آورند و به آنان اجازه نمی‌دهند آزادانه بينديشند و دين خود را انتخاب كنند؛ از سنين كودكی آثار و اشعار بهائی را به آنان می آموزند و داستانهايی از تاريخ ديانت بهائی برای آنان تعريف می كنند؛ از سه سالگی آنان را به كلاسهای بهائی می فرستند و تربيت بهائی می كنند؛ و به اين ترتيب ذهن آنان را از توجه به اديان و عقايد ديگر باز می دارند و عملاً امكان تحری حقيقت را از آنان می گيرند
ضمن پذيرش اين كه در ديانت بهائی بر تربيت دينی تأكيد بسيار شده است، برآنيم امكان تحری حقيقت را بعد از چنين تربيتی بررسی نماييم. ابتدا بايد ديد منظور ديانت بهائی از تربيت دينی چيست
حضرت عبدالبهاء می فرمايند: ” اين اطفال را بايد امهات از بدايت به تربيت الهيه تربيت نمايند يعنی همواره ذكر حق كنند و از بزرگواری حق سخن رانند و القای خشية‌الله نمايند و در نهايت لطافت و نظافت و مهربانی طفل را پرورش دهند تا آنكه هر كودكی از بدو حيات نسيم محبت‌الله استنشاق نمايد و از رائحه هدايت‌الله به اهتزاز آيد. ” [1
پس يكی از اهداف تربيت دينی بهائی از بدو تولد ايجاد عشق به خدا و ترس از خدا (كه معانی آنها در آثار بهائی به تفصيل توضيح داده شده است) در قلوب اطفال و پرورش به صفات شايسته‌ای چون لطافت و نظافت و مهربانی می باشد
حضرت بهاءالله نيز در اين باره می فرمايند: ” اما بايد در مدارس ابتدا به تعليم دين گردد. بعد از تعليم ديانت و انعقاد قلوب اطفال بر محبت حضرت احديت به تعليم ساير علوم پرداخت. ” [2
پس منظور از آموزش دين و دينداری كه در مدارس قبل از آموزش علوم توصيه شده است ايجاد محبت الهی در قلوب اطفال است
همچنين حضرت بهاءالله می فرمايند: ” آنچه از برای اطفال در مقام اول و رتبه اوليه واجب و لازم است تعليم كلمه توحيد و شرايع الهيه است چه كه من دون آن خشية‌الله حاصل نمی شود و در فقدان آن صد هزار اعمال مكروهه غير معروفه و اقوال غير طيبه ظاهر می گردد آنچه از برای اطفال در مقام اول و رتبه اوليه واجب و لازم است تعليم كلمه توحيد و شرايع الهيه است چه كه من دون آن خشية‌الله حاصل نمی شود و در فقدان آن صد هزار اعمال مكروهه غير معروفه و اقوال غير طيبه ظاهر می گردد ” [3
پس از نظر ديانت بهائی شرط اجتناب افراد از اعمال ناشايست آن است كه به توحيد الهی و شرايع الهی معترف باشند. در اينجا نيز مانند بيانات فوق تأكيد بر آموزش توحيد و يكتاپرستی است و بر آموزش اديان الهی، نه فقط ديانت بهائی. زيرا يكی از اصول اساسی اعتقادی بهائی وحدت اساس اديان است؛ همهء اديان منشأ واحد و هدف واحد و اصول واحدی دارند كه در تربيت بايد آنها را به اطفال آموزش داد
هرجا در آثار بهائی صحبت از تربيت دينی است، بر پرهيز از تعصب و تنگ‌نظری تأكيد گشته است. مثلاً حضرت بهاءالله مي‌فرمايند: ” دارالتعليم بايد در ابتدا اولاد را به شرايط دين تعليم دهند تا وعد و وعيد مذكور در كتب الهی ايشان را از مناهی منع نمايد و به طراز اوامر مزين، ولكن به قدری كه به تعصب و حميه جاهليه منجر و منتهی نگردد .” [4

حضرت عبدالبهاء خطاب به فرد مسيحی كه به ديانت بهائی ايمان آورده بوده می فرمايند: ” بايد طفل شيرخوار را به تربيت بهائی تربيت كرد و روح محبت حضرت مسيح و حضرت بهاءالله را در او دميد تا به موجب تعاليم حقيقی انجيل و كتاب اقدس اطفال تربيت يابند. ” [5
حضرت ولی امرالله نيز در اين باره می فرمايند: ” قصص و رواياتی از حيات حضرت مسيح و حضرت محمد و ساير انبيای الهی موجود است كه اگر برای اطفال بيان شود هر نوع اوهام و تعصبات مذهبی را زائل خواهد نمود ” [6
پس با توجه به اين بيانات معلوم مي‌شود كه منظور ديانت بهائی از تربيت دينی يا تربيت بهائی تعليم يكتاپرستی، ايجاد محبت‌الله در قلوب، و ايمان به پيامبران الهی و اطاعت از دستورات آنان است، نه آموزش ديانت بهائی به تنهايی و نه ايجاد تعصب نسبت به آن و نه تنگ نظری نسبت به ساير اديان.
در آثار بهائی تأكيد شده است كه اطفال والدين بهائی وقتی به سن بلوغ، كه در ديانت بهائی برای دختر و پسر 15 سال تمام است، برسند بايد خودشان تصميم بگيرند كه چه ديانتی داشته باشند؛ اگر مايل باشند به جامعهء بهائی بپيوندند بايد اين را رسماً اعلام كنند، در غير اين صورت بهائی محسوب نيستند؛ و پدر و مادر به هيچ وجه حق ندارند نظر خود را به آنان تحميل نمايند
حضرت ولي امرالله در اين مورد می فرمايند: ” چون طفل به مرحله بلوغ واصل گردد بايد آزادی كامل به وی اعطا شود تا ديانت خويش را بدون توجه به آمال و احساسات والدين اختيار نمايد ” [7
به علاوه هر فرد هميشه آزاد است كه از عضويت جامعهء بهائی كناره‌گيری كند و در اين صورت هيچيك از حقوق اساسی خود را از دست نمی دهد
…اين تأكيد در ديانت بهائی به اين دليل است كه در زمانی ظاهر شده است كه نوع انسان از نظر علم و عقل ترقيات بسيار نموده است؛ افراد سواد خواندن و نوشتن دارند؛ به كتب اديان مختلف دسترسی دارند؛ مي‌توانند با پيروان همهء اديان در سراسر جهان تماس داشته باشند؛ هيچيك از اين امكانات در زمانهای گذشته وجود نداشته است
ذكر يك نكته در پايان ضروری به نظر می رسد. شايد افرادی در جامعهء بهائی باشند كه فرزندان خود را متعصب بار آورند يا آنان را به پذيرش ديانت بهائی مجبور سازند. اين به علت آن است كه شايد هنوز ديانت بهائی را به خوبی نشناخته و با تعاليم آن آشنائی كافی نداشته باشند، و بنابراين بينش آنان نسبت به دين و دينداری همان بينش جامعه‌ء غيربهائی اطرافشان باشد. اما وجود چنين افرادی نبايد ملاك قضاوت دربارهء كل جامعهء بهائی و مخصوصاً دربارهء دين بهائی قرار گيرد. ديانت بهائی را بايد از روی آثار شارع ديانت بهائی، حضرت بهاءالله، و دو مبين منصوصش، حضرت عبدالبهاء و حضرت ولی امرالله، شناخت. ان شاءالله افرادی كه می خواهند منصفانه دربارهء ديانت بهائی قضاوت كنند روش درست تحری حقيقت را در پيش گيرند و برای كشف حقيقت به آثار ديانت بهائی مراجعه نمايند
[1] مجموعهء آثار مباركه دربارهء تربيت بهائی، ص60
[2] مجموعهء آثار مباركه دربارهء تربيت بهائی، ص53
[3] مجموعه آثار مباركه دربارهء تربيت بهائی، ص 12
[4] مجموعه آثار مباركه دربارهء تربيت بهائی، ص12
[5] مجموعه آثار مباركه دربارهء تربيت بهائی، ص40
[6] مجموعه آثار مباركه دربارهء تربيت بهائی، ص93
[7] مجموعه آثار مباركه دربارهء تربيت بهائی، ص106