Were you to ponder, but for a while, these utterances in your heart, you would surely find the portals of understanding unlocked before your face, and would behold all knowledge and the mysteries thereof unveiled before your eyes. Such things take place only that the souls of men may develop and be delivered from the prison-cage of self and desire.
Otherwise, that ideal King hath, throughout eternity, been in His Essence independent of the comprehension of all beings, and will continue, forever, in His own Being to be exalted above the adoration of every soul. A single breeze of His affluence doth suffice to adorn all mankind with the robe of wealth; and one drop out of the ocean of His bountiful grace is enough to confer upon all beings the glory of everlasting life. But inasmuch as the divine Purpose hath decreed that the true should be known from the false, and the sun from the shadow, He hath, therefore, in every season sent down upon mankind the showers of tests from His realm of glory.
“اگر قدری تأمّل رود در همين مطلب و بيان، ابواب های معانی و تبيان مفتوح بينيد و جميع علم و اسرار آن را بی حجاب مشاهده فرمائيد. و نيست اين امور مگر برای تربيت و خلاصی نفوس از قفس نفس و هوی و الّا آن سلطان حقيقی لم يزل به ذات خود غنيّ بوده از معرفت موجودات و لا يزال به کينونت خود مستغنی خواهد بود از عبادت ممکنات. يک نسيم از غنای او جميع عالم را به خلَع غنا مفتخر نمايد و يک قطره از بحر جود او همه هستی را به حيات باقيه مشرّف فرمايد. و ليکن چون مقصود امتياز حقّ از باطل و شمس از ظلّ است، اين است که در کلّ حين امتحان های مُنزله از جانب ربّ العزّه چون غيث هاطل جاری است.”
لم یزل .[ ل َ ی َ زَ ] (ع ص مرکب ) آنکه همیشه بوده است . پایدار. جاودان همیشه و پاینده و بی زوال و عبارت از ذات حق تعالی (و لم یزل در اصل یزال بود، و چون لم جازم بریزال درآوردند آخرش را جزم کردند الف به التقای ساکنین افتاد). (غیاث ): موجود لم یزل ؛ قدیم / لایزال . [ ی َ ] (ع ص مرکب ) (از: لا + یزال ) جاوید. پایدار. دائم . ابدی . سرمدی . بی زوال / کینونت: حادث شدن و آفرینش / مستغنی: بی نیاز، غنی/ خلع: برکنار شدن، سلب درجه/ غیث هاطل باران ریزان