پاسخ به شبهات وارده بر دیانت بهائی

حضرت محمد)ص( آخرین پیامبر خدا نیست

در قرآن فقط یکبار کلمه «خاتَم» آمده است، …«ما کانَ مُحَمَّدٌ اَبا اَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیماً»احزاب آیه ۴۰


از نظر لغوی، خاتَم و خاتِم شبیه به هم هستند:
.
«خاتِم» معنی مشخصی دارد: «پایان»، «انتها»، «آخِر»
.
«خاتَم» معنی مشخصی ندارد و‌محتوی معنی را تعریف میکند
.
معنی خاتَم : لغتنامه «ریاض الغات» ،«فرهنگ معین» و «دانشنامه اسلامی»: نگین انگشتری، مُهر، دهان معشوق، انگشتر، واپسین، و پایان.
.
قرآن کتابی آسمانی و دقیق است. قطعاً خداوند از کلمه ای که معنی مشخص دارد یعنی «خاتِم» استفاده میفرمود تا خاتَم که مفهومی گُنگ دارد.
.
ترجمه های بسیاری «خاتَم» را «Seal» یا «مُهر» ترجمه کرده اند. از جمله ترجمه محقق معروف «یوسفعلی»، مجید فخری، محمد ظفرالله و…مترجمین ایرانی آنرا همان «خاتَم پیامبران» رها کرده اند : انصاری، خرمشاهی، قمشه ای، فولادوند
.
این آیه زمانی نازل میشود که حضرت محمد میخواهد همسر سابق پسر خوانده خود «زید» را بهمسری برگزیند. و مردم ایراد میگیرند که تو پدر زید هستی. آیه نازل میشود که «محمد پدر هیچ احدی نیست و فرستاده خدا است و خاتَم النبیین است.
.
نیت این آیه ابدا این نیست که وسط این داستانِ همسر گرفتن خداوند بعد از ۱۲۴۰۰۰ پیغمبر یکمرتبه اعلام کند: آخرین پیامبر را فرستادیم
.
در آیه فوق هم «نگین انگشتری» هم «مهر» هایی که روی انگشتر نصب و پای نامه میزدند معنی میدهد. دلیل مهر زدن نامه، تصدیق و تایید محتوی نامه بود، نه مشخص کردن انتهای نامه. انتهای نامه را که هر کس از اول تا آخر بخواند میفهمد. معنی خاتَم اینجا «نگین پیامبران» و «تائید کننده» آنهاست. یعنی رسول اکرم پدر هیچ یک از شما نیست ولی پیام آورِ خداست و «نگین پیامبران» و تصدیق کننده آنهاست؛ فرد محترم و بزرگی است، ایراد به او نگیرید او زینت و مُصدق انبیای الهیست.
.
حضرت علی:«قُل السَّلاَمُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ وَ صَفْوَةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ‏ أَمِينِ اللَّهِ عَلَى وَحْيِهِ وَ عَزَائِمِ أَمْرِهِ وَ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ ». یعنی بگو سلام برمحمد فرستادۀ خدا، خاتَم انبیا و سرور رسولان و امین خداوند در وحی و ارادۀ او و خاتِم برگذشته گان {پیامبران گذشته} و راهگشای آیندگان {پیامبران آینده}
.
حدیث معروف از عایشه: قولو خاتَم الانببین و لاتَقولوا: لا نبی بعده. بگویید خاتَم النبیین نگوید هیچ پیغمبری بعد از او نیست.
.

عده ای حدیثی از حضرت محمد نقل میکنند و با استناد به آن استدلال میکنند که حضرت محمد آخرین پیامبر است و بعد از او خداوند هیچ پیامبری برای میلیاردها سال دیگر که زمین در گردش و هستی بر پاست نخواهد فرستاد.
.
در حدیث مذکور حضرت محمد (ص) به علی (ع) میفرماید : «أما ترضی اَن تَکون مِنی بمنزلة هرون من موسی الا انه لا نبی بعدی» یعنی آیا نمیپسندی که مقام و منزلت تو نسبت به من مانند مقام هارون نسبت به موسی است با این تفاوت که بعد از من نبی نیست؟
.
این بیان کاملا صحیح است، مقام و منزلت علی مانند هارونِ نبی بود با این تفاوت که علی امام بود نه یک نبی مانند هارون. این بیان برای این بود که مردم آگاه شوند که حضرت علی (ع) مقام «نبوت» ندارد بلکه مقام «امامت» دارد.
.
.
در حدیث دیگری محمد (ص) فرمود: «انا آخَر الاَنبیا»
.
به دو دلیل اینجا هم معنی «آخرین پیامبر خدا برای همیشه را ندارد»، از آنجا که انبیاء و پیامبران همه از یک سرچشمه الهی فرستاده میشوند و همه ترویج و هدایت به سوی تعالیمی مشترک داشتند، اولین پیامبر همان آخرین است و آخرین همان اولین. همه انبیای الهی همانطور که قرآن در سوره بقره آیه ۱۰۰ میفرماید یکسان هستند.
.
دوم اینکه این حدیث ادامه دارد: «انا آخَر الانبیا و مَسجدی هذا آخَر المساجد». اگر «آخَر» معنی پایانی بدهد یعنی مسجد حضرت محمد هم پایانی میبود و پس از آن مسجدی نباید ساخته میشد.
.
در جلد سیزدهم بحار الانوار از علی (ع) نقل است : انا امیرالمؤمنین و یعسوب المتقین و آیة السابقین و لسان الناطقین خاتَم الوصیین و وارث النبیین…اگر «خاتَم» اینجا معنی پایانی میداد، یعنی بعد از علی هیچ «وصی» یا «امامی» نباید میامد.
.
علامه سیوطی در تفسیر دُرّالمنثور ذکر نموده: «اخرج ابن الانباری فی المصاحف عن ابن عبدالرحمن السلمی، قالا کنت اقرءُ «الحسن و الحسین» فصرین علی «علی بن ابیطالب» رضی الله و انا اقرائهما خاتِم فقال اقرئهما «خاتَم» النَبیین بفتحِ التاء و … یعنی من به حسن و حسین قرآن می آموختم و آیه را خاتِم النبیین به کسر تاء خواندم که حضرت علی که بر من گذر مینمود و قرائت من را شنیده بود فرمود «خاتَم النبیین» قرائت کن و به آنها بیاموز که خاتَم تلاوت کنند… بدیهی است که تسلط حضرت علی در قرائت و تفسیر قرآن بر همه حجت است
.


Hosham.nikbakht(https://t.me/bahai19)