And now, We beseech the people of the Bayán, all the learned, the sages, the divines, and witnesses amongst them, not to forget the wishes and admonitions revealed in their Book.
Let them, at all times, fix their gaze upon the essentials of His Cause, lest when He, Who is the Quintessence of truth, the inmost Reality of all things, the Source of all light, is made manifest, they cling unto certain passages of the Book, and inflict upon Him that which was inflicted in the Dispensation of the Qur’án. For, verily, powerful is He, the King of divine might, to extinguish with one letter of His wondrous words, the breath of life in the whole of the Bayán and the people thereof, and with one letter bestow upon them a new and everlasting life, and cause them to arise and speed out of the sepulchers of their vain and selfish desires. Take heed, and be watchful; and remember that all things have their consummation in belief in Him, in attainment unto His day, and in the realization of His divine presence. “There is no piety in turning your faces toward the east or toward the west, but he is pious who believeth in God and the Last Day.” Give ear, O people of the Bayán, unto the truth whereunto We have admonished you, that haply ye may seek the shelter of the shadow extended, in the Day of God, upon all mankind.
“در اين وقت از اهل بيان و عرفاء و حکماء و علماء و شهدای آن استدعا می نمايم که وصايای الهی را که در کتاب فرموده فراموش ننمايند و هميشه ناظر به اصل امر باشند که مبادا حين ظهور آن جوهر الجواهر و حقيقة الحقائق و نور الانوار متمسّک به بعضی عبارات کتاب شوند و بر او وارد بياورند آنچه را که در کور فرقان وارد آمد. چه که آن سلطان هويّه قادر است بر اينکه جميع بيان و خلق آن را به حرفی از بدايع کلمات خود قبض روح فرمايد و يا به حرفی جميع را حيات بديعه قدميّه بخشد و از قبور نفس و هوی محشور و مبعوث نمايد. ملتفت و مراقب بوده که جميع منتهی به ايمان به او و ادراک ايّام و لقای او می شود. ” لَيْسَ البِرَّ اَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُم قِبَلَ المَشرِقِ و المَغرِبِ و لَکِنَّ الِبرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّه و اليَومِ الآخرِ.” اسمعوا يا اَهلَ البيان ما وَصَّيناکُم بالحقِّ لَعَلَّ تسکُنُنَّ فی ظِلٍّ کانَ فی اَيّام اللّه مَمدوداً.”
جوهر الجواهر: گوهر گوهرها، خلاصه و برگزیده، صفت دیگری از مظاهر الهیه/ حقیقة الحقائق: حقیقت تمام حقیقتها، صفتی از اصفات مظاهر الهیه/ نور الانوار: صفت حضرت بهالله است، در مقام الوهیت. از اصطلاحات خاصه در فلسفه ی سهروردی نیز میباشد که عبارت از نور محض است که شرح آن پیشتر داده شد./ سلطان هویه: منسوب به هو، از صفات مظاهر مقدسه است/
سوره بقره آیه ۱۷۷” لَيْسَ البِرَّ اَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُم قِبَلَ المَشرِقِ و المَغرِبِ و لَکِنَّ الِبرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّه و اليَومِ الآخرِ.”
نيكى آن نيست كه رويتان را به سوى مشرق و مغرب آوريد، بلكه نيكى آن است كه كسى به خداوند و روز بازپسين ايمان داشته باشد.
کل آیه چنین است: “لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ” یعنی: نيكى آن نيست كه رويتان را به سوى مشرق و مغرب آوريد، بلكه نيكى آن است كه كسى به خداوند و روز بازپسين و فرشتگان و كتابهاى آسمانى و پيامبران ايمان داشته باشد و مال را با وجود دوست داشتنش به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان و خواهندگان و بردگان ببخشد و نماز را برپا دارد و زكات را بپردازد، و وفاكنندگان به پيمانشان چون پيمان بندند و خوشا شكيبايان به هنگام تنگدستى و ناخوشى و هنگامه كارزار، اينان صادقان و هم اينان پرهيزگارانند.
از حضرت بهالله است ” اسمعوا يا اَهلَ البيان ما وَصَّيناکُم بالحقِّ لَعَلَّ تسکُنُنَّ فی ظِلٍّ کانَ فی اَيّام اللّه مَمدوداً.”
ای اهل بیان، آنچه را که براستی شما را به آن وصیت نمودیم بشنوید شاید در زیر سایه از که خدا گسترده است ساکن شوید و قرار گیرید.
نصیحت حضرت بهالله به مومنین بیان (بابی ها) است که میفرمایند مبادا در یوم ظهور موعود بیان مانند اُمم قبل به بهانه های مختلف خود را از عرفان حضرت موعود بی نصیب سازید و به بعضی عبارات کتاب متمسک شوید و خود را از شناسایی حق محروم نمایید.