In every age and century, the purpose of the Prophets of God and their chosen ones hath been no other but to affirm the spiritual significance of the terms “life,” “resurrection,” and “judgment.”
If one will ponder but for a while this utterance of ‘Alí in his heart, one will surely discover all mysteries hidden in the terms “grave,” “tomb,” “sirát,” “paradise” and “hell.” But oh! how strange and pitiful! Behold, all the people are imprisoned within the tomb of self, and lie buried beneath the nethermost depths of worldly desire! Wert thou to attain to but a dewdrop of the crystal waters of divine knowledge, thou wouldst readily realize that true life is not the life of the flesh but the life of the spirit. For the life of the flesh is common to both men and animals, whereas the life of the spirit is possessed only by the pure in heart who have quaffed from the ocean of faith and partaken of the fruit of certitude. This life knoweth no death, and this existence is crowned by immortality. Even as it hath been said: “He who is a true believer liveth both in this world and in the world to come.” If by “life” be meant this earthly life, it is evident that death must needs overtake it.
“و هرگز در هيچ عهد و عصر جز حيات و بعث و حشر حقيقی مقصود انبياء و اولياء نبوده و نيست. و اگر قدری تعقّل شود در همين بيان آن حضرت، کشف جميع امور می شود که مقصود از لحد و قبر وصراط و جنّت و نار چه بود. و ليکن چه چاره که جميع ناس در لحد نفس محجوب و در قبر هوی مدفونند. خلاصه اگر قدری از زلال معرفت الهی مرزوق شويد می دانيد که حيات حقيقی حيات قلب است نه حيات جسد. زيرا که در حيات جسد همه ناس و حيوانات شريکند و ليکن اين حيات مخصوص است به صاحبان افئده منيره که از بحر ايمان شاربند و از ثمره ايقان مرزوق. و اين حيات را موت از عقب نباشد و اين بقا را فنا از پی نيايد. چنانچه فرمودهاند: “المؤمِنُ حَيٌّ فِی الدّارَينِ.” اگر مقصود حيات ظاهره جسدی باشد که مشاهده می شود موت آن را اخذ می نمايد. ”
لحد: قبر، گور / شاربند: مینوشند، در حال نوشیدن هستند.
“المؤمِنُ حَيٌّ فِی الدّارَينِ.” یعنی مومن در دنیا و آخرت زنده است و هرگز نمیمیرد. حدیث منسوب به نبی اکرم است. که کل حدیث به این عبارت است “المومن حی فی الدارین، فرغ عن محن الدنیا الدنی و وصل الی مغفرة الغفور الغنی.”
حضرت بهالله در مجموعه الواح مبارک طبع مصر صفحه ۳۵۵ میفرمایند: “و اما ما سئلت فیما ورد فی الحدیث بان “المومن حی فی الدارین” کل اسما و صفات و جمیع اشیاء از آنچه ظاهر و مشهود است و از آنچه بان و غیرمشهود بعد از کشف حجبات عن وجه ها لن یبقی منها الا آیه الله التی اودعها الله فیها و هی باقیه الی ماشاءالله ربک و رب السموات ءالارضین تا چه رسد به مومن که مقصود از آفرینش وجود و حیات او بوده و چنانچه اسم ایمان از اول لااول بوده و الی آخر لاآخر خواهد بود و همچنین مومن باقی و حی بوده و خواهد بود و لم یزل طائف حول مشیت الله بوده و اوست باقی به بقاءالله و دائم به دوام او و ظاهر به ظهور او و باطن به امر او و این مشهود است که اعلی افق بقاء مقر مومنین بالله و آیات او بوده ابدا فنا به آن مقعد قدس راه نجوید و از آنچه باطن و غیرمشهود “