همانند یک فرد که در آستانه بلوغ جسمانی، دورانی متغیر اما نویدبخش را میگذراند و بسیاری از استعدادهایش آشکار میگردد، جهان امروز نیز در آستانه مرحلهای جدید و تحولی بیسابقه قرار گرفته است. مرحلهای که برای اولین بار، وحدت همه مردم در سراسر کره زمین را پدیدار خواهد کرد. با فرا رسیدن این مرحله، آداب و رسوم و عادتهای رایج در قرون گذشته، یکی پس از دیگری از کارآیی باز میمانند.
در مسیر تغییر و تحولات کنونی در زندگی بشر، دو جریان تخریب و سازندگی به چشم میآید. نمونههای جریان تخریب همه جا دیده میشود: نهادهایی که در گذشته با احترام بسیار روبرو بودهاند، گرفتار مشکلاتی بیشمار شدهاند؛ رهبران جهان از ترمیم شکافهای فزاینده در اجتماع، ناتوان ماندهاند؛ افراد و نهادها، مأیوس و بیتفاوت شدهاند؛ بنیان خانواده سست شده است؛ حقوق زنان به طور روزمره نادیده گرفته میشود؛ فساد اداری و اقتصادی رو به افزایش است؛ نیازهای شغلی و اجتماعی جوانان تأمین نمیشود و امید یه آینده روشن روز به روز کم میشود.
همه ما به دنبال مقصر میگردیم. مقصر کیست؟ نظام سرمایهداری، سیاستمداران، روحانیون، محافظهکاران، آزادیخواهان، شرکتهای بینالمللی، تودههای بیسواد، سیستم آموزش و پرورش، ازدیاد جمعیت و یا… . اما مقصر دانستن، چاره درد نیست. هرچند نمیتوان نقش عوامل بالا را نادیده گرفت ولی بهتر است انرژی خود را بیشتر صرف جستجوی راهحلهای واقعبینانه و دائمی کنیم.
اما چه کسانی امروز باید این تغییرات واقعبینانه و دائمی را در زندگی میلیاردها انسان به وجود آورند؟ این تحول بزرگ چگونه و به دست چه کسی در زندگی بشر ایجاد خواهد شد؟ تصور عمومی بر اینست که راه حل نهایی در دست قانونگذاران و مجریان آن میباشد اما در واقع، هر انسانی مسئول است در این تحول بزرگ شرکت نماید. همه ما بازیگران نمایشی تاریخی هستیم که امروز بر پرده رفته است. به این منظور باید همزمان، در جهت تحول خود و اجتماع گام برداریم تا استعدادهای فرد رشد یابد و آسایش عمومی ایجاد گردد. عبادتهای بیحاصل و دور ماندن طولانی از اجتماع، به رشد فردی و پیشرفت اجتماعی کمک نمیکند. تحول اجتماعی نیز بدون پیشرفت استعدادهای فردی، پایدار نیست. مسئولیت ساختن اجتماع بر عهده تک تک انسانهاست. اما بسیج نیروها در یک جمعیت، کار آسانی نیست و تنها با آرزومندی و رویاپردازی به دست نمیآید.
فرض کنیم همانند بسیاری از افراد، در وضعیتی معمولی زندگی میکنید. در هر زمان افکار و فعالیتهایتان بر چیزی متمرکز است. مثلاً یک نمایش تلویزیونی مورد علاقه، گفتگویی با دوستان خود درباره قهرمانانتان، غذاهایی که دوست دارید، سبکهای جدید موسیقی، آخرین بازی فوتبال یا هر چیزی که افراد معروف و غیر معروف انجام داده یا گفتهاند. البته به آینده خود و محیط پیرامون، بیتوجه نیستید. تحصیل میکنید، آرزوها و رویاهایی دارید که برای دستیابی به آنها با اشتیاق کار میکنید؛ آرزو دارید جنگها متوقف شوند، فقر از میان برود و صلح پدیدار شود و بسیاری شرایط دیگر که مایلید برای خود، خانواده و دوستانتان بهبود بخشید. با این حال، میبینید که وضعیت موجود را دوست ندارید و به تنگ آمدهاید. در چنین موقعیتی مشتاقید و تصمیم میگیرید کاری انجام دهید. اما چگونه شروع میکنید؟ برای هر تغییری ابتدا باید آماده شویم و در خود توانایی انجام آن را به وجود آوریم. ولی به بهانه کسب آمادگی برای انجام کارها، نمیتوان همواره منتظر نشست. باید کاری کرد و قدمی برداشت.
جامعه بهائی در تلاش است تا عملاً در مسیر بالا گام بردارد و ببیند که چگونه میتواند به بهترین وجه به فرایند پیشرفت فرد و جامعه اطراف او کمک کند و به این منظور، برنامه خود را در دو زمینه کلی دنبال میکند: اول، رشد و تکامل جامعه بهائی. دوم، مشارکت جامعه بهائی برای رشد و پیشرفت اجتماع بزرگتر. بهائیان، یک برنامه آموزشی را به طور تجربی و مشخص در سراسر جهان و با شرایط مختلف اجتماعی دنبال میکنند تا قابلیت افراد، جوامع و موسسههای اجتماعی، افزایش یابد. برنامهای که در قسمتهای بعدی به معرفی آن خواهیم پرداخت.
آیین بهائی، افراد را به مشارکت فعال در ابعاد گوناگونی از زندگی معاصر تشویق میکند. بهائیان میکوشند تا حدی که امکاناتشان اجازه دهد با تعداد فزایندهای از جنبشها، سازمانها، گروهها و افراد، همکاری نمایند و به فعالیتهای مشترکی بپردازند که به رفاه و همبستگی جهانی کمک میکند. بهائیان میکوشند که هیچ اقدام مشترکی را فرصتی برای تحمیل عقاید مذهبی خود ندانند و از خودبرحقبینی و هیجانات مذهبی خودداری کنند. درسهایی را که از تجربیات خود آموختهاند، در اختیار اطرافیانشان قرار دهند و از بینشهای دیگران در فعالیتهای جامعهسازی، بهره برند.
امروز، تعداد روزافزونی از ایرانیان روشنضمیر آمادهاند تا همراه بهائیان، صمیمانه و آگاهانه بکوشند که با استفاده از تجربههای عملی خود، برای ساختن ایران آباد قدم بردارند و شکوهِ باستانی ایران و فرهنگِ غنی آن را با درخششی خیره کنندهتر از قبل، دوباره جلوهگر سازند.
جامعه بهائی ادعای کمال ندارد و میداند راه درازی در پیش دارد. داشتن آرمانهای والا با پیاده کردن آنها در زندگی روزمره تفاوت بسیار دارد. چالشهای بیشماری در راه است و درسهای بسیاری باید آموخت. بهائیان، حضرت بهاءالله را به عنوان مظهر ظهور الهی در این دوره میشناسند. اما این شناخت نیازمند چیزی بیش از نامیدن خود به عنوان بهائی است. حضرت عبدالبهاء میفرمایند: کسی که پنجاه سال خود را بهائی نامیده ولی بر اساس آموزههای آیین بهائی رفتار نکرده است، بهائی نیست. بهائیان سعی میکنند تا از یک طرف، معیارهای عالی اخلاقی در آیین بهائی را کمرنگ جلوه ندهند و درباره آن مصالحه نکنند و از طرف دیگر، میدانند که در رتبه انسانی با داشتن یک زندگی بدون عیب و نقص، فاصله زیادی دارند. آن چه از هر فرد انتظار میرود، تلاش صادقانه روزانه برای عملی ساختن باورهاست.
کانال تلگرام وب سایت بهائیان ایران (https://t.me/bahaisofiran_official)