It is clear and evident that whenever the Manifestations of Holiness were revealed, the divines of their day have hindered the people from attaining unto the way of truth. To this testify the records of all the scriptures and heavenly books.
Not one Prophet of God was made manifest who did not fall a victim to the relentless hate, to the denunciation, denial, and execration of the clerics of His day! Woe unto them for the iniquities their hands have formerly wrought! Woe unto them for that which they are now doing! What veils of glory more grievous than these embodiments of error! By the righteousness of God! to pierce such veils is the mightiest of all acts, and to rend them asunder the most meritorious of all deeds! May God assist us and assist you, O concourse of the Spirit! that perchance ye may in the time of His Manifestation be graciously aided to perform such deeds, and may in His days attain unto the Presence of God.
“و با اينکه اين فقره هم معلوم و واضح است که در جميع احيان ظهور مظاهر قدسيّه، علمای عهد مردم را از سبيل حقّ منع می نمودند چنانچه در جميع کتب و صحف سماوی مذکور و مسطور است. و احدی از انبياء مبعوث نشد مگر آنکه محلّ بغض و انکار و ردّ و سبّ علماء گشت. قاتَلَهُم اللّهُ بِما فَعَلوا مِن قَبلُ وَمِن بَعدُ کانُوا يَفعَلُون. حال کدام سبحات جلال اعظم از اين هياکل ضلال است؟ واللّه کشف آن اعظم امور است و خرقش اکبر اعمال.وَفَّقَنَا اللَّهُ و إيّاکُم يا مَعْشَرَ الرّوحِ لَعَلَّکُم بِذلِکَ فی زَمَنِ المُستَغاثِ تُوَفّقُونَ و من لِقاءِاللّه فی ايّامِهِ لا تَحْتَجِبُون.”
“قاتَلَهُم اللّهُ بِما فَعَلوا مِن قَبلُ وَمِن بَعدُ کانُوا يَفعَلُون”
خداوند بکشد آنان را بخاطر اعمالی که از قبل انجام دادند و پس از آن در حال حاضر انجام میدهند.
بیان حضرت بهالله است که منظور از علمای قبل همانان است که در دوره ی حضرت موسی و حضرت عیسی و حضرت محمد و حضرت رب اعلی به عداوت با ایشان پرداختند.
فرضاً در زمان حضرت موسی شخصی بود به نام بَلعَم باعور، که در زمان داود نبی میزیست و خداوند او را به مقام مستجابالدعوه رساند تا بتواند با بنی اسرائیل به فلسطین غلبه کند اما آنها او را نفرین کردند و دچار عذاب الهی شدند.
نام بلعم باعورا صریحاً در قرآن نیامده است لکن بسیاری از مفسران مضمون آیات ١٧۵ و ١٧۶ سوره اعراف را درباره او دانستهاند:”وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذی آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطانُ فَکانَ مِنَ الْغاوین”و بر آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم ولی خود را از آن تهی ساخت و شیطان در پی او افتاد و از گمراهان شد
“وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَی الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون” و اگر میخواستیم او را با این آیات بالا میبردیم ولی او به زمین دل بست و از هوای نفس پیروی کرد، مَثَل او همچون سگ است که اگر به او حمله کنی زبانش را بیرون دهانش قرار می دهد و اگر او را ترک کنی زبانش را بیرون دهانش قرار می دهد این مَثَل قومی است که آیات ما را تکذیب کردند، پس داستانها را بازگو کن شاید بیندیشند.
و در زمان حضرت عیسی حَنان و قیافا بودند که ذکر او را در بندهای پیشین کردیم و در زمان حضرت محمد نیز فضلا و علمایی بودند که با ایشان به عداوت برخواستند. که ذکر چندی را مانند ابوجهل را پیشتر کرده ایم، و میتوان به افراد دیگری چون عقبه بن ابی المعیط، عباس بن عبدالمطلب، حکم بن ابی العاص، اباالحکم عمرو بن هشام و … نیز نام برد. همچنین در سوره ی مائده آیه ۸۲ میخوانیم که “لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیهُودَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قالُوا إِنَّا نَصاری ذلِک بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسّیسِینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یسْتَکبِرُونَ؛” مسلماً یهودیان و کسانی را که شرک ورزیده اند، دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان خواهی یافت و قطعاً کسانی را که گفتند: «ما نصرانی هستیم»، نزدیک ترین مردم در دوستی با مؤمنان خواهی یافت، زیرا برخی از آنان دانشمندان و رهبانانی اند که تکبر نمی ورزند. و در زمان حضرت اعلی نیز علمای سوء چه بسیار بودند، افرادی چون شیخ محمد حسن نجفی، ملا محمود نظام العلماء، ملا محمد ممقانی، میرزا احمد و میرزا علی اصغر شیخ الاسلام، ملا مرتضی قلی علم الهدی، شیخ محمدتقی هشترودی، میرزا باقر پسر میرا احمد، ملا مرتضی قلی و … نام برد.
“وَفَّقَنَا اللَّهُ و إيّاکُم يا مَعْشَرَ الرّوحِ لَعَلَّکُم بِذلِکَ فی زَمَنِ المُستَغاثِ تُوَفّقُونَ و من لِقاءِاللّه فی ايّامِهِ لا تَحْتَجِبُون.”
خداوند ما و شما را موفق بدارد ای جماعت روح شاید شما به آن امر در زمان مستغاث موفق گردید و از لقاء پروردگار در روزهای او در حجاب نمانید.
جناب اشراق خاوری در قاموس صفحه ۱۶۹۹مینویسد: واضح است که کتاب ایقان در سال ۱۲۷۸ ه.ق و قبل از اظهار امرالله در رضوان نازل شده و چون ایام اظهار امر نزدیک بوده لهذا در ایقان مبارک در چند موضع جمال کبریائی به اشاره ذکر قرب ظهور موعود اعظم الهی را فرموده اند، از جمله یکی همین جمله استکه میفرمایند در زمن المستغاث از خدا میطلبم که به شما توفیق فوز به لقاء الله عطا کند و زمن المسغاث مقصود دوره اظهار امر جمال قدم جل جلاله در باغ رضوان است که حضرت اعلی جل اسمه در لوح هیاکل ذکر فرموده اند و شرح لوح هیاکل را جمال قدم جل جلاله در لوح حاج محمد ابراهیم ذکر کرده اند و به تفصیل در محاضرات شرح آن نوشته شده.
همچنین ایشان در صفحه ۸۲۱ در بیان حضرت بهالله در خصوص زمن المستغاث مینویسند: فرموده اند که زَمَن مستغاث خاتمه سنه واحد بعد از ظهور نقطه بیان است یعنی نوزده سال بعد از ظهور طلعت اعلی حضرت من یظهر الله ظهر میشود و این مطلب را در ضمن توقیع مبارک نازل فرموده اند.