Amongst the proofs demonstrating the truth of this Revelation is this, that in every age and Dispensation, whenever the invisible Essence was revealed in the person of His Manifestation, certain souls, obscure and detached from all worldly entanglements, would seek illumination from the Sun of Prophethood and Moon of divine guidance, and would attain unto the divine Presence. For this reason, the divines of the age and those possessed of wealth would scorn and scoff at these people.
Even as He hath revealed concerning them that erred: “Then said the chiefs of His people who believed not, ‘We see in Thee but a man like ourselves; and we see not any who have followed Thee except our meanest ones of hasty judgment, nor see we any excellence in you above ourselves: nay, we deem you liars.’” They caviled at those holy Manifestations, and protested saying: “None hath followed you except the abject amongst us, those who are worthy of no attention.” Their aim was to show that no one amongst the learned, the wealthy, and the renowned believed in them. By this and similar proofs they sought to demonstrate the falsity of Him that speaketh naught but the truth.
“و از جمله ادلّه بر اثبات اين امر آنکه در هر عهد و عصر که غيب هويّه در هيکل بشريّه ظاهر می شد بعضی از مردمی که معروف نبودند و علاقه به دنيا و جهتی نداشتهاند به ضياء شمس نبوّت مستضیء و به انوار قمر هدايت مهتدی می شدند و به لقاءاللّه فائز می گشتند. لهذا اين بود که علمای عصر و اغنيای عهد استهزاء می نمودند. چنانچه از لسان آن گمراهان می فرمايد: “فَقَالَ الْمَلأُ الَّذينَ کَفَروا مِنْ قَومِهِ مَا
نَراکَ إلّا بَشَراً مِثْلَنا و ما نَراکَ اتَّبَعَک إلّا الَّذينَ هُمْ اَراذِلُنا بَادِيَ الرّأيِ و ما نَرَی لَکُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بل
نَظُنُّکُمْ کَاذِبِينَ.” اعتراض می نمودند و به آن مظاهر قدسيّه می گفتند که متابعت شما نکرده مگر اراذل ما که اعتنائی به شأن آنها نيست و مقصودشان اين بوده که علماء و اغنياء و معارف قوم به شما ايمان نياوردند و به اين دليل و امثال آن، استدلال بر بطلان من له الحقّ می نمودند.”
مستضیء: نور گیرنده، نورانی شونده/
“فَقَالَ الْمَلأُ الَّذينَ کَفَروا مِنْ قَومِهِ مَا نَراکَ إلّا بَشَراً مِثْلَنا و ما نَراکَ اتَّبَعَک إلّا الَّذينَ هُمْ اَراذِلُنا بَادِيَ الرّأيِ و ما نَرَی لَکُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بل نَظُنُّکُمْ کَاذِبِينَ.”
پس سران قومش كه كافر بودند گفتند ما تو را جز بشرى مثل خود نمى بينيم و جز [جماعتى از] فرومايگان ما آن هم نسنجيده نمى بينيم كسى تو را پيروى كرده باشد و شما را بر ما امتيازى نيست بلكه شما را دروغگو مى دانيم