بند هشتاد و پنجم : خطاب به پادشاه اتریش

يا ملک النّمسة کان مطلع نور الاحديّة فی سجن عکّآء اذ قصدت المسجد الاقصی مررت و ما سئلت عنه بعد اذ رفع به کلّ بيت و فتح کلّ باب منيف * قد جعلناه مقبل العالم لذکری و انت نبذت المذکور اذ ظهر بملکوت اللّه ربّک و ربّ العالمين * کنّا معک فی کلّ الاحوال و وجدناک متمسّکاً بالفرع غافلاً عن الاصل انّ ربّک علی ما اقول شهيد * قد اخذتنا الاحزان بما رأيناک تدور لاسمنا و لا تعرفنا امام وجهک افتح البصر لتنظر هذا المنظر الکريم * و تعرف من تدعوه فی اللّيالی و الايّام و تری النّور المشرق من هذا الافق اللّميع *

O Emperor of Austria! He Who is the Dayspring of God’s Light dwelt in the prison of ‘Akká at the time when thou didst set forth to visit the Aqsá Mosque. Thou passed Him by, and inquired not about Him by Whom every house is exalted and every lofty gate unlocked. We, verily, made it a place whereunto the world should turn, that they might remember Me, and yet thou hast rejected Him Who is the Object of this remembrance, when He appeared with the Kingdom of God, thy Lord and the Lord of the worlds. We have been with thee at all times, and found thee clinging unto the Branch and heedless of the Root. Thy Lord, verily, is a witness unto what I say. We grieved to see thee circle round Our Name, whilst unaware of Us, though We were before thy face. Open thine eyes, that thou mayest behold this glorious Vision, and recognize Him Whom thou invokest in the daytime and in the night season, and gaze on the Light that shineth above this luminous Horizon.
ای پادشاه اتریش مطلح نور احدیت در سجن عکا بود وقتی که تو به قصد مسجد الاقصی از آن حوالی گذشتی و هیچ سوالی نکردی (از امر مبارک) در حالیست که مرتفع میشود همه ی خانه ها و کل مقامات با نام مقدس الهی متبرک میشود. ما قرار دادید برای اقبال عالم که به ذکر من در آن ناحیه ذکر شده (منظور مسجد الاقصی است) که ظاهر شده ملکوت خداوند که پرودگار تو و همه ی عالمیان است مشغول شوند. در جمیع احوال ما با تو بودیم، و دیدیم که تو متمسک به امور فرعی بودی و از اصل غافل بودی. پرودگار تو به آنچه که من میگویم شهادت میدهد. ما غمگین شدیم، زیرا دیدیم که تو اطراف اسم ما میگردی و به ما عارف نشدی در حالی که ما روبروی تو بودیم. چشم هایت را باز کن (تا ببینی) این منظر کریم را و بشناسی آن کسی را که شب و روز به درگاه او دعا میکنی. و ببینی آن نوری را که تابیده است از این افق درخشان.

منظور فرانسوا ژوزف است که امپراطور اتریش بود که از پس جنگ جهانی اول این کشور بین ایتالیا و رومانی و صربستان و چکسلواکی تقسیم شد و بخشی هم که باقی ماند به جمهوری تبدیل شد و اثری از امپراتوری بزرگ فرانسوا ژوزف باقی نماند. فرانسوا ژوزف سال ۱۸۳۰ به دنیا آمد و سال ۱۸۴۸به پادشاهی رسید و در سال ۱۹۱۵ هم که سال اول جنگ جهانی اول بود فوت کرد.