کتاب ایقان مخزن حقائق اسرار الهی

بخش ششم- سبک نگارش آن

خصائص عمدۀ یا وجوه برجستۀ سبک نگارش ایقان چیست؟ حکمت‌های ناظر بر سبک ویژۀ ایقان کدام است؟ تأثیرات سبک ویژۀ ایقان چه بوده است؟ آیا سبک خاصّ ایقان متوجّه مخاطبانی خاصّ بوده است؟ آیا نظر محقّق معروفی را راجع به سبک ایقان دیده اید؟ بین سبک ایقان و شرایط زمان چه رابطه‌ای است؟ سبک مخصوص ایقان بیشتر ناظر بر کدام گروه از مخاطبان آن است؟

الف) از منظر منابع بهائی
  1. «بیان را در هر مطلب مکرّر نمودیم که شاید هر نفسی از اَعالی و اَدانی از این بیانات به قدر و اندازۀ خود بخش و نصیب بردارد و اگر نفسی از ادراک بیانی عاجز باشد، از بیان دیگر مقصود خود را ادراک نماید.»(ایقان مبارك، فقرۀ189)
  2. «این کتاب مُبین (ایقان)،نمونه‌ای است عالی از نثر روشن و روان فارسی، و حائز سبک و سیاقی است اصیل و متین،(و) از نظر فَصاحت و بَلاغت بی‌نظیر (است).»(حضرت ‌ولیِّ‌امرالله، مرور معبود، ص211- 210)
  3. «کتاب ایقان از نظر ادبى، اثر برجسته‌اى در زبان فارسى شمرده مى‌شود.»(ادیب طاهرزاده، نفحات ظهور حضرت بهاءالله، فونت نیورومن14، ص90)
  4. «این منشور جلیل (کتاب ایقان) نمونه‌اى کامل از منشآت نثر پارسى است که داراى سبکى بدیع و لحنى مهیمن و منیع و از لحاظ استحکام بیان و قوّت برهان بى‌نظیر و در فَصاحت و بَلاغت بى‌بدیل و مثیل است.»(ادیب طاهرزاده، نفحات ظهور حضرت بهاءالله، فونت نیورومن14، ص90)
  5. «(ایقان) مصدر مزید از یقین، به معنی به یقین دانستن و به تحقیق رساندن و نام برای کتاب شهیر از آثار و کتب مقام بهاءالله که در سال 1278 هجری قمری در بغداد بهر حاج سیّد محمّد خال اکبر صدور یافت و اولا به نام رسالۀ خالویه مشهور بود، زیرا جواب سؤالات و حل مشکلات مذهبیه اثنا عشریه خال مذکور را در بر داشت که او پرسیده بود و به آن رساله اثبات امر جدید و اشاره به افاضات ایام بغداد نیز گردید و نسخۀ اصلیۀ آن کتاب به خط دستی غصن اعظم عبدالبهاء بود که حین استنساخ آن تقریباً هیجده سال داشتند و در خانۀ خال مذکور به جا مانده بود که مطالعه گردید و در محلی از‌‌هامِش به طریق تزیید و الحاق به خط دستی حضرت بهاءالله شمه‌ای داشت و آن در موضع چند صفحه مانده به آخر کتاب منتهی به “اختم القول بلاحول و لا قوة الا بالله” و بعد از جملۀ “مثل غیث‌هاطل”، وارد است و صورت عبارت چنین است: “و این عبد در کمال رجا جان بر کف حاضرم که شاید از عنایت الهی و فضل سبحانی این حرف مذکور مشهود در سبیل نقطه و مکمن مستور فدا شود و جان در بازد و اگر این خیال نبود فوالذی نطق الرّوح بامره، آنی در این بلد توقف نمی‌نمودم و کفی بالله شهید.” و خط شکسته نستعلیق و جُمَل عربیّه خط نسخ زیبا است؛ ولی مانند شهید مذکور در آخر بی‌الف علامت نصب و فعل‌های جموع در آیات قرآنیّه مانند “قال ان تسخروا منا” و نیز “قالوا ما لهذا الرسول” بی‌الف زائده بعدِ واو جمع و نظایر کلمات رؤساها و ملئکه‌ها یعنی آوردن جموع عربیّه را به جمع فارسی به علامت (ها) و نیز نظایر افعال فلتنقطعن یعنی آوردن امر مخاطب معلوم را با لام امر و نظائر فعل تصلن یعنی آوردن فعل مضارع غیر طلبی با نون تأکید و امثال ذلک بسیار دارد.»(فاضل مازندرانی، اسرارالآثار1، صص268- 267)
ب) از منظر کتاب رمز و راز
  1. «(ادوارد) براون در جایی می‌نویسد: «در نظم و نثر نویسندگان قدیم و جدید فارسی صراحت و سادگی هم یافت می‌شود. مثلاً ایقان بابیان كه توسّط بهاءالله در سال 1859(به بخش سوّم از فصل اوّل مراجعه شود) میلادی نگاشته شده، حائز اسلوبی با همان دقت و استحكام چهار مقاله است كه حدود هفتصد سال قبل ترقیم یافته.»(تاریخ ادبیّات ایران از فردوسی تا سعدی، جلد دوّم، ص89) (رمزوراز، ص76، یادداشت29)
  2. «امّا كتاب مستطاب ایقان نه فقط معناً بلكه لساناً نیز عوام‌گرا می‌باشد. یك تفسیر به لسان پارسی كه زبان بومی و مادری بیشترِ پیروان آن حضرت بود، بسیار بیشتر و گسترده‌تر در دسترس مردم عادی قرار می‌گرفت؛ کسانی كه اكثریّت غالبشان حتی ناآموخته و بی‌سواد بودند. و به این ترتیب، انه‌ایی كه می‌توانستند كتاب ایقان را بخوانند مسائل و «دلایل» مندرج در آن را به دیگران نیز تعلیم می‌دادند.»(رمزوراز، صص129- 128)
  3. «حضرت بهاءالله حتی گهگاهی با بَیان مضمون فارسی آیات مذكورۀ عربی، مفهوم قرآنی را بیشتر در دسترس خواننده قرار می‌دهند. این ترجمه‌ها را می‌توان به مثابۀ تارگوم (Targum)های فارسی یا توضیحات فیاضِ متن کتاب مقدّس در نظرگرفت. خوانندۀ متن انگلیسیِ کتاب ایقان ممكن است متوجّه این خصوصیّت عوام‌گرایانه نشود، مگر البتّه در مورد یك فقره كه در آن، حضرت شوقی افندی، توضیح فارسی ضمیمه را نیز ترجمـه می‌فرمـایند. امّا در این نمونه، آیۀ مباركه، از متن انجیل (و به زبان عربی) است و نه آیۀ قرآنی. جمـال ابهی بعد از ذكر آیات 31- 29 از باب 24 انجیل متّی، توضیح ذیل آن را این‌گونه معرّفی می‌فرمایند: “ترجمۀ آن به فارسی این است كه…”» (رمزوراز، ص129)
  4. «راجـع بـه سبكِ نثر و نوشتار كتاب ایقان و هدفی كه چنین سبكی تعقیب می‌نماید، نیز باید مطالبی گفته شود. كلاً آثار حضرت بهاءالله از لحاظ فَصاحت و شیوایی، خوانندگان غربی را دچار شگفتی می‌نماید. از دیـد آنان این‌گونه تزییناتِ كلامی اغلب غیر ضروری و گیج‌كننده و حتی وخیم‌تر از این، جلوه می‌نماید.»(رمزوراز، ص175)
  5. «کتاب ایقان در تأثیرگذاری بر ارواح و اذهان بابیان اوّلیه و نه چندان بعد از آن بر بهاییان، کاملاً موفّق بـوده است. سـادگی، سبک شـاعـرانه و در عیـن حـال مقتدرانۀ آن، اذهان را بیشتر متوجّه مؤلّف آن می‌کرده تا موضوع آن.»(رمزوراز، ص332)
  6. «بازگشت حضرت بهاءالله به سبک نوشتاریِ قرون دهم تا سیزدهم، مرجّحاً مطابق است با توجّهی که ایشان به اصلاحات سیاسی (همان‌گونه که از تحسین ایشان از قائم مقام فراهانی بر می‌آید) و به اصلاحات دینی (همانسان که از توجّهشان به حضرت باب آشکار است) و به اصلاحات ادبی و زبانی- به خصوص بازگشت به جنبش نئوکلاسیک در فارسی‌نویسی- مبذول داشته‌اند. این شیوه، مبیّن تغییر و تحوّلی عمده است در فرهنگ بابی، که تا آن وقت، متون متعدّد و مُلغزی را (توسّط حضرت باب، طاهره، قدوس و دیگران)، مشحون از براهین و تفاصیل علمای شیـعـه، بــه وجـود آورده بــود.»(رمزوراز، ص385، فرانک لوئیس)