کلمۀ “نزول” به چه معنی است؟ تفاوت بین یک اثر منزول و یک اثر غیر منزول در چیست؟ اگر ایقان را منزول تلقی نکنیم چه وضعی پیش میآید؟ صِرف منزول بودن ایقان چه حقیقتی را فاش میسازد؟ آیا مسئلۀ منزول بودن ایقان زیر سؤال رفته است؟ اگر بلی، چه کسانی و به چه منظوری چنین کردهاند؟ آیا ملاکی علمی برای اثبات فرایند “نزول” وجود دارد؟ منزول بودن یک اثر چگونه برآورد میشود؟ آیا برای تشخیص فرایند نزول شواهد برون متنی هم وجود دارد؟ بعضی شواهد درون متنی دالّ بر منزول بودن ایقان چیست؟ شواهد تاریخی دالّ بر منزول بودن ایقان چیست؟ نتایج تاریخی- اجتماعی منزول انگاشتن ایقان چه بوده است؟ چرا بعضی از مخالفان امرالهی سعی دارند ثابت کنند که ایقان “نازل” نشده است؟ مستندات آنان در این مورد چیست؟ کدام اثر تحقیقی را میشناسید که به مسئلۀ منزول بودن ایقان پرداخته باشد؟ بهائیان به چه دلیلی کتاب ایقان را منزول تلقی میکنند؟
- «دانستن اینكه آیا حضرت بهاءالله كتاب مستطاب ایقان را در زمان تحریر آن، یك تجلّی یا نزول محسوب میداشتهاند یا نه، تا حدّ زیادی در بارۀ درک خودآگاهی یا خودانگارۀ آن حضرت، در آن زمان، به ما كمك میكند. آیا آن حضرت راز موعودیّت(موعود بودنِ) خود را مكتوم میداشتهاند؟»(رمزوراز، ص36)
- «آیا آنگونه كه تاریخ رسمی بهائی اِشعار میدارد، مُدّعیّات ضمنی حضرت بهاءالله در دورۀ بغداد (1863- 1853) دالّ بر «سرّی است كه در حقیقت آن حضرت نبضان» داشته و یا چنین ادّعاهایی را باید در حال و هوای لسان عرفانی بابی در آن زمان كه حائز مشخّصهای متعالی و خدانمایانه است، ملحوظ داشت؟ زبان جذبات عرفانی، معمولاً نوعی اغراق گویی روحانی را نشان میدهد؛ در حالی كه لسان تجلّی بالعكس، با تكیه به قدرت الهی و با مأموریّتی برای فرد، گروه یا كل عالم انسانی، مشخّص میگردد. آیا حضرت بهاءالله آگاهانه، كتاب مستطاب ایقان را «نازل» نمودهاند؟ پاسخ به این سؤال، البتّه تا حدّ زیادی نحوۀ مطالعۀ این كتاب را تحت تأثیر قرار میدهد. اگر حضرت بهاءالله هیچ نشانهای از نزولی بودن متن ارائه ننموده باشند، خواننده مُجاز خواهد بود كتاب ایقان را فقط به عنوان یك دفاعیّۀ بابی مطالعه كند و اگر، از جهت دیگر، مدركی موجود باشد دالّ بر اینكه مؤلّف در زمان تحریر، متن را نوعی نزول محسوب نمودهاند، خواننده كاملاً مطمئن خواهد بود كه آن حضرت در همان زمان احساسی قوی از گزینش الهی داشتهاند.»(رمزوراز، ص37)
- فقرات دالّ بر نزول در خود کتاب ایقان:
•المنزولُ من الباءِ و الهاءِ و السَّلامُ علی مَن سمِعَ نغمةَ الورقاءِ فی سدرةِ المنتهی. فسبحان ربِّنا الاعلی.»(رمزوراز، ص38) (مضمون: نازل شد توسّط باء وهاء (حضرت بهاءالله)، و سلام بر کسی که نغمۀ ورقاء (نماد مظهر الهی) را، نشسته بر سدرۀ منتهی، شنید. پس پاکیزه است پروردگار والامقام ما.)
• «قسم به خدا که این حمامۀ ترابی را غیر این نغمات، نغمههاست و جز این بیانات، رموزها که هر نکتهای از آن، مقدّس است از آنچه بیان شد و از قلم جاری گشت. تا مشیت الهی چه وقت قرار گیرد که عروسهای معانی، بیحجاب از قصر روحانی قدم ظهور به عرصۀ قِدم گذارند. وَ ما مِن اَمْرٍ الّا بَعدَ إذْنِهِ و ما مِن قُدْرَةٍ إلّا بِحَولِهِ و قُوَّتِهِ و ما مِنْ إلهٍ إلّا هُوَ. لَهُ الخَلقُ وَالاَمرُ و کلٌّ بامرِه ینطِقُونَ و مِنْ اَسرارِ الرُّوحِ یتکلّمون.»(ایقان، فقرۀ190) ( مضمون بخش عربی: و هیچ امری نیست، مگر بعد از اذن او؛ و هیچ توانی نیست، مگر به قوّت و قدرت او؛ و هیچ الهی نیست، مگر خود او. او راست عوالم خلق و امر، و همه به فرمان او نطق میکنند و از اسرار روح سخن میگویند.)
• «”امر” به معنی ظاهری “دستور” یا “فرمان” است. امّا گاهی در كاربرد قرآنی و اغلب، در كاربرد بهائی، ایدۀ “امرِ”الهی، با مفهوم یا عملکرد ظهور یا تجلّی به کار برده میشود.»(رمزوراز، ص72، یادداشت12)
• «”انّ شمسَ الحقیقة و مَظهرَ نفسِ الله، لَیكونُ سلطاناً علی من فی السَّموات و الارض و اِن لن یُطیعَهُ احدٌ من اهل الارض و غنیاً عن كلّ مَن فی المُلك و اِن لم یكنْ عندَهُ دینارٌ كذلك نَظهَرُ لك من اسرار الامر و نُلْقی علیك من جواهر الحكمة لِتَطیرَنَّ بجناحَیِ الانقطاع فی هواء الّذی كان عن الابصار مستوراً…” (ایقان، فقرۀ102) این، نوعی خود افشاسازی (self-disclosure) ابهامآمیز است. فعل (نَظْهَرُ) از ریشۀ (ظَهَرَ) است كه از آن، عبارت کلیدی و فنّی بهائی برای اشاره به كسی كه خداوند او را ظاهر میكند و یا كسی كه به طور نمادین خداوند در او «ظاهر» میشود؛ یعنی «مظهر» امرالله، مشتق میگردد.»(رمزوراز، ص40) (مضمون بخش عربی: همانا شمس حقیقت و مظهر نفس خداوند، به راستی مسلَّط است بر هرکس که در آسمانها و زمین است، حتّی اگر احدی از زمینیان از او اطاعت نکند؛ و بینیاز است از همۀ اهل زمین، حتّی اگر دیناری با او نباشد. اینچنین امر را برای تو آشکار میسازیم و از جواهر حکمت بر تو القاء میکنیم تا به بالهای انقطاع در هوایی که از دیدگان پوشیده است، به پرواز آیی.)