کتاب ایقان مخزن حقائق اسرار الهی

بخش پانزدهم- ایرادات و انتقادات وارد بر آن

عمده ایرادات وارد بر ایقان از ناحیۀ مخالفان چیست؟ آیا ایرادات وارد از طرف مخالفان اصالت و حقانیت ایقان را نفی می‌کند؟ به چه دلیلی؟ آیا ایرادات وارد بر سایر کتب سماوی بخصوص قرآن مجید اصالت و حقانیت آن را زیر سؤال می‌برد؟ اگر منشأ ایراد ذهن محدود انسانی است، آیا بر پدیده‌ای که الوهی و ماورایی است وارد می‌آید؟

طرح اشکالات لغوی احتمالی موجود در ایقان (و طبعا سایر کتب سماوی)، امری عمدی بوده است یا سهوی؟ چرا شعرای صدر اسلام تصور می‌کرده‌اند که حضرت محمّد می‌خواهد مثل آن‌ها شعر بگوید اما نمی‌‌تواند و به همین لحاظ آن حضرت را مسخره می‌کرده‌اند؟ آیا مقصود اصلی از طرح کلمات ایرادپذیر در آثار الهی امتحان عباد نیست؟ چرا حضرت باب حقایق بدیعۀ ظهور خود را در قالب آیات و کلماتی ریخته و عرضه فرموده‌اند که بعضاً با قواعد قوم مطابقت ندارد؟ آیا کسی که تمامی ذهنیتش محدود به علم صرف و نحو عربی است می‌تواند حقایق عمقی کلام الهی را درک کند؟ آیا کسی که به خاطر یک اشکال لغویِ تصوّری فیض ایمان به موعود عالمیان را از دست می‌دهد، قابل ترحّم نیست؟ به چه دلیلی مظهر الهی نباید در اثر خود اصلاحات اِعمال نماید؟ آیا فرایند اصلاح منافی حقانیت کلام است؟ آیا بزرگ‌ترین نویسندگان و محقّقان هم کار نهایی خود را اصلاح نمی‌کنند؟ آیا اصلاحات آن‌ها دال بر بطلان کارشان یا تضییع مقامشان است؟ آیا هر دین بعدی نسبت به دین قبلی اصلاحاتی در بر ندارد؟ و اگر دارد آیا این دلیل بر بطلان دین قبلی است؟ آیا آیات ناسخ و منسوخ قرآنی نوعی اصلاحات در متن این کتاب آسمانی به حساب نمی‌آید؟ اگر کلام ظرف حقایق و معانی است، آیا مظهر الهی نباید به نسبت تغییر ظرف، مظروف را نیز تغییر دهد؟ آیا حتی برای اصلاحات در متن، این علما و فقهای زمان هستند که باید به مظهر الهی اجازه بدهند؟ آیا اعتقاد به حقانیت قرآن در عین ایرادات وارد بر آن، دلیل بر حقانیت ایقان در عین ایرادات وارد بر آن نیست؟ اگر منشأ ایراد به ایقان عناد است، آیا قابل اعتماد است؟ آیا منصفانه و عاقلانه است که با مشاهدۀ یک نقص فرضی در یک کتاب آسمانی، بر دریایی از حقایق و معانی بدیعۀ موجود در آن چشم فروبندیم؟ آیا این نحوۀ عمل دالّ بر عناد نیست؟ آیا به ایرادات معاندان نسبت به ایقان پاسخ داده نشده است؟ آیا متصوّر است که ایراد و انتقاد پایان یابد در حالی که عنادِ ناشی از غرور و تکبّر همچنان تداو م دارد؟

الف) مندرج در منابع بهایی
  1. «در حدود ساله‌های 1314- 1313 هجری قمری شیخ عبدُالسَّلام، شیخُ‌الاسلام تفلیس (قفقازیّه)، در طیِّ مطالعۀ کتاب مستطاب ایقان، جزوه‌ای را در رَدّ مطالب آن تحریر نمود. شخصی این جزوه را که هنوز خطّی بود از شیخ گرفته برای یکی از دوستان فرستاد. سپس این جزوه به دست َآقا رضا قنّاد که از ملازمین حضور جمال قِدم از زمان بغداد تا صعود مبارک در عکا بوده، سپس در محضر مرکز میثاق تا حین سفر آن حضرت در امریک محضور بود، رسید. آقا رضا جوابی بر آن جزوۀ شیخ نوشت و آن جواب برای شیخُ‌الاسلام ارسال شد. هر چند اجوبۀ آن جزوه کافی و برای اهل انصاف قانع‌کننده بود، ولی چون آقا رضا اهل فضل و تألیف نبود، آن رساله مجمل و ساده تحریر شده بود. ملاحظۀ آن رساله جناب شیخ را باعث آن تصوّر شد که “معارف عباد این ظهور اعظم بر محتویات رسالۀ آن مؤمن محترم مقصور است” و این که اهل بهاء افزون از آنچه در آن رساله تحریر شده جوابی ندارند. لذا حسّ برتری و غروری بدو دست داده به خیال هنرنمایی افتاد. اوّل رسالۀ اُولی را که “مطالعۀ کتاب ایقان” نام داده بود، شامل 22 صفحه به خطّ نسخ درشت در سال 1314 هجری قمری طبع و نشر نمود و در آن وعدۀ جواب رسالۀ آقا رضای قنّاد را نیز داد. سپس رسالۀ مفصّل‌تری به نام “مدافعه بر مقابلۀ خصم” تحریر نمود. این رساله شامل 9 فصل به نام “مدافعه” بوده، در طیِّ 84 صفحه به خطّ نستعلیق در همان سال طبع و نشر شده است. شیخ در رسالۀ اُولی رعایت ادب و انسانیّت را نموده؛ ولی پیداست که اجوبۀ آقا رضا چندان به مذاقش خوش نیامده. لذا در رسلۀ دوّم شروع به بذائت (فحّاشی‌کردن) و ناسزاگویی کرده است؛ در حالی که رسالۀ مؤمن بهایی به غایت مؤدبانه بوده است. سبک تحریر شیخ در این رسالۀ دوّم بسیار عامیانه است و کلمات و جملاتی از قبیل: تازه خشکه- مردکه- خانه خراب- به چشمش فرو نمی‌رود- ادّعا ثمّ ادّعا بازم ادّعا- و ناسزاهایی از قبیل: منافق مُزوّر- بی‌دین- بی‌غیرت- بی‌حرمت، دارد که در رسالۀ اُولی معهود نبوده است.»(جناب روح‌الله مهرابخانی، دیباچۀ کتاب فرائد)
ب) مندرج در کتاب رمز و راز
  1. «یکی از مـلّایان قفقـازی بـه نام شیخ عبدُالسَّلام، شیخُ‌الاسلام تفلیس [شهری که اکنون تبیلیسی (Tbilisi) خوانده می‌شود]، ردّیِّه‌ای نسبتاً پیچیده بر کتاب ایقان نوشت. نظر بالیوزی درست است که می‌گوید، شاهکار ابوالفضائل یعنی کتاب “الفرائد” که ردّی مفصّل است بر این ردّیه، «عمق و وسعت دانش او را آشکار می‌سازد»(رمزوراز، ص361، یادداشت124)
  2. «نجفی در كتاب خود موسوّم به بهاییان، در بخشی تحت عنوان “تمسّك به قرآن”(82) استدلال می‌كند كه فقراتی در نشر نسخۀ “اصلی” 1308 ایقان، به وضوح تمكین و احترام حضرت بهاءالله به برادر ناتنی‌ خود صبح ازل را، همراه با قبول صریح مرجعیّت وی در جامعۀ بابی، مستند می‌سازد. مطابق نظر وی، این فقرات حرمت‌آمیز در چاپ سنگی 1310 حذف شده یا تغییر یافته‌اند و نسخه‌های نخستینْ طبع (به زعم او طبعِ 1308- م) مخفیانه جمع آوری و معدوم شده‌اند. امّا این پایان اتّهامات تحریف و دستكاری نیست. نجفی ادّعا می‌كند در طبع 1308 اشتباهاتی در منقولات قرآنی و نیز خطاهایی در ارائات احادیث موجود بوده است و ده مورد از اشتباهات در نقل آیات را (كه اصلاح شده‌اند)، فهرست می‌كند.»(رمزوراز، ص61)
  3. «اتّهامات سیّد محمّدباقر نجفی: گرچه مقاصد سیّد نجفی جدلی است تا آكادمیك، امّا او توجّه را به ویرایش كتاب ایقان معطوف كرده است. وی با این كار و با اشاره به “اشتباهات” ادّعایی در مورد نقل آیات قرآنی، می‌خواهد حضرت بهاءالله را متّهم سـازد. بـه علاوه او می‌كـوشد نشان دهد كه بهاییان مسؤول در طبع و نشر ایقان، در كار اصلاحات اعمال شده در متن و نیز حذف بخش‌هایی از نخستین طبع آن، شریك جرم بوده‌اند. مطابق نظر (محمّد)حسینی، نجفی یك روحانی شیعی، یعنی یكی از متعهّدترین منتقدان معاصر دیانت بهایی در ایران است. نجفی در كتاب خود موسوّم به “بهاییان”، در بخشی تحت عنوان تمسّك به قرآن استدلال می‌كند كه فقراتی در نشر نسخۀ “اصلی” 1308 ایقان، به وضوح تمكین و احترام حضرت بهاءالله به برادر ناتنی‌ خود صبح ازل را، همراه با قبول صریح مرجعیّت وی در جامعۀ بابی، مستند می‌سازد. مطابق نظر وی، این فقرات حرمت‌آمیز در چاپ سنگی1310 حذف شده یا تغییر یافته‌اند و نسخه‌های نخستینْ طبع (به زعم او طبعِ 1308- م) مخفیانه جمع آوری و معدوم شده‌اند. امّا این پایان اتّهامات تحریف و دستكاری نیست. نجفی ادّعا می‌كند در طبع 1308 اشتباهاتی در منقولات قرآنی و نیز خطاهایی در ارائات احادیث موجود بوده است و ده مورد از اشتباهات در نقل آیات را (كه اصلاح شده‌اند)، فهرست می‌كند. نجفی اظهـار می‌دارد كه مـراجع بهایی در آغاز از این اشتباهات ادّعایی غافل بوده‌اند، امّا به زودی طبع 1310، با بعضی اصلاحات ظاهر شد؛ كه بهاییان كوشیدند آن را به عنوان نسخۀ اصلی واقعی جا بزنند. مطابق نظر وی، در نسخۀ 1318، به خصوص همۀ اشتباهات موجود، رفع شد و لهذا این نسخه، به منزلۀ اوّلین نسخۀ كاملاً اصلاح شده‌ای است كه طبع‌های بعدی از روی آن صورت گرفته است. گفته می‌شود كه در دستنویس‌های یافت شده در مصر شواهدی دالّ بر متن “معیوبِ” نسخۀ “اوّلین” 1308 وجود دارد. نجفی می‌گوید در سال 1356 قمری (1977 میلادی) به مصر رفته و در كتابخانۀ دارالكتب و الوسایل القومیه (Dar al-kutub wal-wasal-qumiya) تحقیقاتی انجام داده است. پس از بررسی‌های طـولانی و بـه طور اتّفاقی، وی دستنویسی از كتاب ایقان را به ابعاد (cm 5/13در cm 8) ثبت شده تحت شمارۀ 5061-SLi، در 92 صفحه، هر صفحه 9 سطر، می‌یابد(گرچه بر اساس تصویر موجود در صفحۀ 472 (كتاب بهاییان- م)، 19 سطر در هر صفحه درست است). كاتب نامشخّص می‌باشد، امّا نجفی معتقد است او كسی جز زین‌المقربین (1903- 1818)، یكی از حواریّون حضرت بهاءالله و احتمالاً معتمـدتـرین نسخـه‌بردار بهایی نبوده است. توضیح پایانی، تاریخ استنساخ را 1295 هجری قمری (1878 میلادی) (84) ذكر می‌كند. نجفی از این دستنویس فتوكپی‌هایی تهیه كرده و آن‌ها را با متن اوّلین طبع 1308 (به زعم نجفی- م) مقایسه نموده و انطباق كامل آن‌ها را با هم، ملاحظه كرده است. شواهد بیشتری (برای این انطباق- م) در دستنویس دیگری (مورّخ 1294 قمری) كه در كتابخانۀ مجلس در طهران(85) موجود است، یافت شده است. نجفی تصویری از مُهر كتابخانۀ دارالكتب و نیز از توضیح پایانی، به همراه صفحۀ 47 كتاب تهیه و ضمیمه می‌نماید(86). به گفتۀ او، هر دو دستنویس با طبع 1308 كتاب ایقان تطابق دارند. به این دلیل، نجفی بر این باور است كه این “اوّلین طبع”، از روی متن نسخۀ زین‌المقربین صورت گرفته است. نظریّات و اتّهامات نجفی را می‌توان به صورت زیر، خلاصه و طبقه‌بندی كرد:
    دستنویس‌ها: موجود در مصر، 1295 قمری- موجود در طهران، 1294 قمری- فرضاً دست نخورده- حاوی فقرات مربوط به ازل- حاوی اشتباهات قرآنی. اوّلین چاپ سنگی: در بمبئی، 1308 قمری- دقیقا طبق دستنویس- حاوی فقرات مربوط به ازل- حاوی اشتباهات قرآنی. دوّمین چاپ سنگی: در بمبئی،1310 قمری- بعضاً اصلاح شده- حذف فقرات مربوط به ازل- حاوی اشتباهات قرآنی. اوّلین طبع سربی: در قاهره، 1318 قمری- کاملا اصلاح شده- حذف فقرات مربوط به ازل- اصلاح اشتباهات قرآنی.»
    فرض نجفی دالّ بر اینكه یكی از دست نویس‌های استنساخ شده توسّط زینُ‌المقرّبین مبنای نخستین چاپ سنگی ایقان بوده است، قابل قبول می‌نماید. دایرۀ تحقیق در یادداشت مورّخ 22 ژانویه 1995 می‌گوید: «به نظر ما، نسخه‌های اصلی به كار رفته برای هر طبع، هنوز مشخّص نشده‌اند؛ یعنی حداقل از وجـود و محل آن‌ها، هیچ‌گونه نشان و سابقه‌ای در دست نیست. معمولاً آثار مطبوع حضرت بهاءالله مبتنی بر دستنویس‌های استنساخ شدۀ زینُ‌المقرّبین، یكی از كتّاب معتبر حضرت بهاءالله، بوده استتا این تاریخ هنوز، مُستنسِخ چاپ‌های سنگی بمبئی، شناسایی نشده است.»(کتاب رمزوراز، صص62- 60)
ج) از ناحیۀ مخالفان امرالله
  1. «حضرت بهاءالله بنیان‌گذار دیانت بهایی در کتاب مستطاب ایقان توضیح می‌فرمایندعلما کوشیده و می‌کوشند با تحریف معنوی بشارات قرآن و احادیث، آن را انکار کنند و به این واسطه نفوس را از شناخت موعودی که قرن‌ها منتظرش بودند محروم نمایند. از نکات پندآموز آن که علمای یهودی و مسیحی نیز در زمان ظهور حضرت محمّد با تمسک به همین تحریف معنوی تورات و انجیل، منکر ظهور حضرتشاناز خبرهای جالبی که اخیراً ملاحظه شد آن که آیت‌الله مصباح یزدی نیز به مناسبتی بر این حقیقت معترف شده، گفته‌اند: “تحریف‌هایی که در بارۀ متن قرآن کردند غالبا معنوی است، مسألۀ تعدّد قرائت‌ها همین است.
    (حامد صبوری. اعتراف آیت‌الله مصباح یزدی به یکی از حقایق دیانت بهایی، سایت ولوله در شهر، توسّط admin در (22.09.90) (13.12.2011) “
  2. «در کتاب “ایقان” که نوشتۀ خود بهاءالله است* ، در توصیف مقام ملّاحسین از شخصیّت‌های سرشناس بهاییت** می‌گوید: لَو لاهُ مَا استَوَی اللّهُ عَلی عَرشِ رحمانیتِهِ*** ؛ به این معنا که اگر او نبود، خدا بر عرش رحمنیت خود استقرار نمی‌یافت(ایقان، ص۱۴۸)، عقیده‌ای که به هیچ‌ وجه قابل جمع با توحید نیست، و هیچ گروهی از مسلمانان در مورد پیامبر گران قدر خود هم چنین تعبیری را به کار نمی‌برند.»(محسن سجّادی. سایت رسانۀ ایران، چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۲۹، کد مطلب: 35480)
  3. «در مورد اغلاط و اختلافات ایقان محقّق گران‌مایه استاد محیط طباطبائی می‌فرمایند:
    مأخذ: http://www.eteghadat.com/forum/topic-t6292.html
    اینک در خاتمه نظر خوانندگان را در بارۀ‌ اغلاط و اختلافات لفظی و معنوی نسخه‌های چاپی و خطی ایقان به این چند نکته جلب می‌کند:
    • شیخ عبدالسلام آخوند زاده در رسالۀ “مدافعه و مطالعه”‌ی خود نه بر مبنای اساسی استدلال ایشان را هدف انتقاد منطقی و کلامی قرار داده، ولی به نقاط ایراد لفظی و معنوی از عبارات ایقان نظری نیفکنده است و به میرزا ابوالفضل و خطیب حلبی مجال آن را داده است که یکی از تغافل شیخ بر خود ببالد و دیگری با نقل صد و پنجاه و اندی غلط ادبی گوش مدّعی را بمالد.
    • آقای محمّد رضای افضل که ایقان چاپ اصلاح شده 1318 قاهره را مورد مطالعه قرار داده، هشتاد و چهار خطای آن را در کتاب مطبوع «فلتات و خطئات» بر شمرده است.
    • آقای ابوتراب هدائی در چاپ سوّم از کتاب «این دین نیست»، چهارصد و پنجاه مورد تفاوت یا تصحیح میان یک نسخۀ خطی از کتاب ایقان که در دست داشته با نسخه چاپ اول سربی قاهره یافته و در برابرهم در جدولی نهاده است. علاوه بر آن در ضمن نقل ده آیه از قرآن کریم تصرفاتی یافته و نوشته است.
    • عده‌ای از جوانان فاضل پژوهشگر در تهران از مقابله دقیق چاپ اول ایقان با پنج چاپ دیگرجدولی فراهم آورده‌اند که 484 مورد اختلاف را در آن جدول قید کرده‌اند.
    • خطیب فاضل آقای حاجی شیخ محمود حلبی علاوه بر نقل جدول اختلافات مزبور، صد و پنجاه و چهار غلط ادبی از متن ایقان بیرون آورده و در کتاب «پژوهش جامع در بارۀ ایقان» تألیف خود به تفصیل یاد کرده است. شاید دیگری در ضمن مراجعۀ تازه‌ای به موارد دیگری هم بر بخورد. چنان که یکی از دوستان فاضل نویسنده در ضمن مراجعه به آخرین صفحه از چاپ اول وقتی نظری برعبارت عربی «المنزول من الباء و الهاء » افتاد که در همه نسخ خطی و چاپی به همین صورت وارد است بر ذکر کلمه «منزول » به جای «نازل» اعتراضی داشت که در جدول اغلاط ادبی خطیب حلبی هم ذکر شده بود؛ ولی حذف حرف «الف» از آخر عبارت «الباء و والهاء» را قابل توجیه و تعلیل نمی‌دانست و می‌گفت در پایان غالب نسخه‌های خطی و چاپی ایقان و در کنار آن از دو حرف ب و هـ صورت رقمی‌امضای میرزا حسینعلی با اعداد 152 به چشم می‌رسد و وجود عدد «1» در آخر امضاء به یاد آورندۀ حذف بی‌جهت «الف» دنبالۀ ب و هـ متن کتاب است. اینک دست به دعا برداشته و ازخداوند تبارک و تعالی می‌طلبیم: ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة انک انت الوهاب. 25 محرم سنۀ 1398هجری. ” (پایان مطالب استاد محیط طباطبائی)
  4. «معرفی کتاب ایقان بهاء (آیت‌الله مکارم شیرازی)
    http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=42&catid=27541 &pageindex=126&mid=321741

پاورقی:

*این نظر اشتباه است، چون حضرت بهاءالله خود کتاب ایقان را تحریر نفرمودند، بلکه آن را به کاتب دیکته نمودند. مؤلّف

**اشتباه است، ملاحسین از شخصیت‌های برجستۀ دیانت بابی بوده است. مؤلّف

***اگر او نبود، خداوند بر عرش رحمانیت خود مستوی نمی‌شد. (ایقان مبارک، فقرۀ248)}