وفای به عهدو پیمان
نقض عهد و پیمان شکنی از رذایل اخلاقی شمرده می شود و ضربات شکننده و جبران ناپذیری بر شخصیت و انسانیت فرد، وارد می سازد و هیچ چیز رسواتر از پیمان شکنی نیست.
نقض عهد و پیمان شکنی از رذایل اخلاقی شمرده می شود و ضربات شکننده و جبران ناپذیری بر شخصیت و انسانیت فرد، وارد می سازد و هیچ چیز رسواتر از پیمان شکنی نیست.
انسان به روح انسان است نه به جسم چون در این جسم با حیوان شریك است. انسانها در اصل و حقیقت وجود كه روح است با یكدیگر برابر هستند زیرا همهء آنچه باعث اختلاف و جدایی انسانها است، یعنی تعصبات نژادی و قومی و وطنی و غیره یا منافع متضاد، ناشی از تأكید بر جنبههای جسمانی بشر است كه نسبت به روح جنبهء فرعی و ثانوی دارد.
امروز بنی آدم را دشمنی مخوف تر و مهلک تر از نادانی ، خرافات و تعصب نیست امروز شجاع آن نبوده که با تیغ و شمشیر به لشگر دیگر زند شجاع آن کسی است که بر خواسته های دنیوی و نفسانی خود غلبه کرده و به سلاح دانش و آگاهی و خلوص نیت به جنگ تاریکی جهالت شتابد .
از جمله عواملی که در تخریب اساس دیانت در ادوار گذشته مؤثر بوده فقدان خلوص نیت و رواج بازار ریاکاری و تظاهر بوده زیرا جامعه هر قدر هم به ظاهر ساکت و مؤدب و تسلیم بوده معهذا قلوب و و ارواح از ریای ریاکاران منزجر و مشمئز شده و بالاخص چون بعضی از پیشوایان مذهبی که معمولاً سرمشق جامعه شمرده میشدند بیشتر دچار این مرض مشئوم بودهاند عکسالعمل بس ناگواری در پیروان آنها نمودار گشته و رفته رفته خمودت و دلسردی مردم را احاطه و در نتیجه ریاکارانِ متظاهر را ترک و تدریجاً از محیط دین و دینداری روگردان و گریزان شدهاند.
لازمۀ پرورش خصائص روحانی و مشارکت در پیشرفت اجتماعی، اطمینان و توکل به خداوند است. چنین توکلی به ما اطمینان خاطر میدهد که تلاشهای ما جاذب تأییدات الهی خواهند بود. حضرت بهاءالله میفرمایند: «انّ الانسان مرّة يرفعه الخضوع الی سماء العزّة و الاقتدار و اخری ينزله الغرور اِلی اسفل مقام الذّلة و الانکسار.» (فروتنی، انسان را تا اوج عزت و اقتدار بالا میبرد و غرور، وی را به پایینترین درجات خواری و ذلت فرو میافکند.) فروتنی حقیقی موجب انفعال و سکون نمیگردد و نباید با بیانگیزگی اشتباه گرفته شود. فروتنی و توکل به خداوند، زندگی روحانی ما را سرشار از استقامت و سرور مینمایند.
پرورش خصائص روحانی که هر یک از ما را در سفر ابدیمان به سوی پروردگار یاری مینماید، نقشی محوری در زندگی روحانی دارد. پرورش چنین خصائصی در این عالم ارتباط جداییناپذیری با تهذیب اخلاق و بهبود رفتارمان به طور مستمر دارد؛ فرآیندی که در نتیجۀ آن اعمالمان هر چه بیشتر انعکاسی از شرافت و اصالتی میگردد که در هر انسانی به ودیعه گذارده شده است.
حضرت عبدالبهاء میفرمایند: «در سير و سلوک، اول پاکی و بعد تازگی و آزادگی. جوی را بايد پاک نمود بعد آبِ عذبِ فرات جاری نمود… مشام پاک، استشمام رائحۀ گلشن عنايت فرمايد و قلب پاک، آينۀ جمال حقيقت گردد.» قلب انسان مانند آینهای است که میتواند خصائص روحانی را منعکس کند و صفات الهی را ظاهر سازد. برای این کار، قلب را باید مدام از غبار و زنگار این دنیا پاک نمود. حضرت عبدالبهاء چنین میفرمایند: «تضرع و زاری من به ملکوت الهی اين است که… قلوبتان مثل آئينۀ صافی و از پرتو شمس حقيقت روشن گردد.»
عفت و پاکدامنی از آموزه های ضروری و اساسی دیانت بهائی است. حضرت عبدالبهاء در این خصوص می فرمایند:”ذره ای عصمت اعظم از صد هزار سال عبادت و دریای معرفت است”.
در تحکیم روابط اجتماعی میان انسان ها با مسئله ای به نام خوش رویی و حسن معاشرت روبه رو می شویم؛ زیرا این صفت پیوند انسان ها با یکدیگر را افزایش می دهد و زمینه را برای ایجاد جهانی مملو از محبت و دوستی فراهم می آورد .
برای آن گروه از ما که در جهان پیشرفته تر زندگی می کنیم، علم به افزایش راحتی و آسایش جسمانی ما منجر شده و آزادی و زمان لازم برای ترقّی و توسعه را برای ما فراهم آورده است.