
حضرت باب میفرمایند: عبادی هستند که هر شب تا صبح به ذکر خدا مشغولند ولی شمس حقیقت قریب به ارتفاع گشته در سما ظهور، و هنوز آنها از سر سجاده خود حرکت ننموده.
حضرت باب میفرمایند: از نفسی که بیست و چهار سال از عمر او گذشته و از علومی که کل به آنها متعلم میگشته، متعری بوده
حضرت باب میفرمایند: هیچ شیئی به جّنت خود نمیرسد الّا آنکه به منتهای کمال در حد خود ظاهر شود.
حضرت باب میفرمایند : قلوب مؤمنین و مؤمنات را بلاحق محزون نمودن اشدّ است از تخریب بیت الله و قسم به حق که امروز منم بیت الله.
حضرت باب میفرمایند : الحمدلله الّذی نزّل الکتاب علی عبده باالحق لیکون للعالمین سراجاً وهّاجا.
هیچ جنّتی از نفس عمل به اوامرالله اعلاتر نبوده نزد موحّدین و هیچ ناری اشدّ از تجاوز از حدودالله و تعدّی نفسی بر نفسی نبوده اگر چه بقدر خردلی باشد.
حضرت باب میفرمایند: ارواح کل اشیاء راجع می گردد به هیکل انسانی و جنت کل اشیا در جنت انسانی است.
حضرت باب میفرمایند: این که امر شده ذکر سر، از برای آن است که مراقب به ذکرالله باشی که قلب همیشه حیوان باشد که از محبوب خود محتجِب نمانی…
یا مَعشرَ العُلماء! اِتقوا اللهَ فی آرائکم من یومِکم هذا فانَ الذکرَ فیکم من عندنا. قَد کانَ بالحقِ حاکماً و شهیداً.
حضرت باب میفرمایند: مجمل قول! آنچه انسان تمنا دارد از خیر دنیا و آخرت نزد من است و اگر کشف حُجُب شود محبوب کل منم و احدی منکر مرا نخواهد شد.
حضرت باب میفرمایند: اگر نفسی نفسی را هدایت نماید بهتر است از برای او از اینکه مالک شود ما علی الارض کلا را.
حضرت باب میفرمایند: قدری ترحم بر خود نموده که عملی که میکنید از روی بصیرت باشد لعلّ یوم قیامت توانید نجات یافت.
حضرت باب میفرمایند: و خداوند اذن فرموده که در هر ارضی هر شیء نیکویی هست مومنین به بیان تحصیل نموده. لعل یوم ظهور حق، شیء به محضر مالک وجود خلق رسد که محبوب او افتد.
حضرت باب میفرمایند: خداوند دوست میدارد مطهرین را و هیچ شان در بیان، احبِ نزدِ خداوند نیست از طِهارت و لطافت و نظافت.
ضرت باب میفرمایند: اَشَرِ مردم در نزد ظهور مُنیُظهِرُهُُالله آنهایی هستند که خود را به علم مُعَزَز گرفتهاند…
حضرت باب میفرمایند: کل علم، علم اخلاق و صفات است که انسان به آن عامل باشد که به واسطهی آن علم بر نفس خود حزنی مشاهده نکند …
حضرت باب میفرمایند: در ارض صاد که به ظاهر اعظم اراضی است و در هر گوشه ی مدرسه ی آن لایحصی عبادی هستند که به اسم علم و اجتهاد مذکور
حضرت باب میفرمایند: سزاوار است که عبد بعد از هر صلوه طلب رحمت و مغفرت نماید از خداوند از برای والدین خود…
حضرت باب میفرمایند: بعد از کلام الله شرف به مناجات با خداست. هیچ مقامی در امکان از برای عبد فوق آن نبوده که روح مناجات در او به هم رسد.
حضرت باب میفرمایند: اَستَغفِرُکَ اللّهُمَّ مِن کُلِّ ذِکرٍ بِغَیرِ ذِکرِک وَ مِن کُلِّ ثَناءٍ بِغَیرِ ثَنائِک وَ مِن کُلِّ لَذَهٍ بِغَیرِ لَذَّهِ قُربِک وَ
حضرت باب می فرمایند: مَثَل حق را مَثَل شمس فرض کن و مَثَل مومن را مِثل مرات. همینقدر که مقابل شد حکایت می کند از او
حضرت باب می فرمایند: نیکو درجه ای است درجه ی علم اگر علم به من یظهره الله و رضای او باشد و الاّ بدترین درجات است عندالله و عند کل شیء.
حضرت باب می فرمایند: کتاب من یظهره الله حق است.
حضرت باب می فرمایند: طوبی لِمَن یَنظُرُ اِلی نظم بهاءِالله وَ یَشکُرُ رَبَّهُ فَانهُ یَظهَرُ و لا مَرَدَّ لَهُ مِن عند اللهِ فِی البَیان.