2007-02-16
دیانت بابی، امری است که در زادگاه خود، ایران، هیچگاه چنانکه باید وشاید مورد تفحص و اعتناء واقع نگشت و به قول دکتر ناصرالدین صاحب الزمانی «تا کنون هرگز به درستی، بی طرفانه، انگیزه کاوانه و جامعه شناسانه مورد بررسی عمیق قرار نگرفته است.»(1)
در عوض وقایع نگاران درباری و نویسندگان قلم به مزد، خصوصا در دوره قاجاریه، تا آنجا که ترضیه خاطر ولی نعمتشان ایجاب می نمود، به دیانت بابی تاختند، تحقیرش نمودند و حقایقش را وارونه جلوه دادند.
اما آنچه که اینک سبب مزید حیرت در تاریخ نگاری ایران است، تکرار مجعولات و افترائات گذشته است. در دوره ای که امکانات جدید بررسی به دور آمده، اینترنت دسترسی به اطلاعات بی شمار را میسر نموده و روش های نوین مطالعه و تحقیق، خطر یکسو نگری و تعصب را کاهش داده، تکرار مفتریات فرسوده گذشته نه فقط مدل بر عدم انصاف و عدالت است بلکه نوعی درجا زدن و توقف و جمود در امر تاریخ نویسی ایران است.
مقاله «برگی از تاریخ» که مختصرا به شرح زندگانی امیرکبیر پرداخته است می نویسد:
…… فتنه بابیه در یزد ، مشهد و مازندران و بکوشش امیر خاموش شده و به عقیده اعتمادالسلطنه مولف تاریخ منتظم ناصری در ششصد سال اخیر کشور ایران مردی به این بزرگواری مانند امیر کبیر به خود ندیده است. …. ( نشریه محلی گرگان،14 بهمن/1385 )
عبارت «فتنه بابیه» اساسا اصطلاحی است که از تراوشات قلمیه مورخین قاجاریه می باشد .در دوره ای که حکمرانان ایران و پادشاهان قاجار سبب رسوائی مملکت گشته، فساد و ارتشاء شیوع یافته و ظلم و ستم بیداد می نمود وبه تعبیری ز منجنیق فلک سنگ فتنه می بارید، اطلاق «فتنه» به دیانت بابی تنها شکلی از فرافکنی بوده است.
مع الوصف هر چند دیانت بابی در وطن مالوف، مهجور و مظلوم واقع گشته و فتنه خوانده شده است، ظهور این آئین الهی در مکتوبات و آثار قلمی بسیاری از اندیشمندان حقیقت جوی جهان، طلوع عصری بدیع برای عالم بشری ابراز شده است. به عنوان نمونه لرد کورزن Lord Curzon که نویسنده «برگی از تاریخ» نیز در نگارش مطالب خود بدو استناد نموده است، ظهور حضرت باب را با ظهور حضرت مسیح مقایسه می نماید.(2) به علاوه پیلو Pillou استاد دانشگاه های فرانسه در کتابی به نام سال های فلسفی پاریس در سال 1869 می نویسد :
«باب به سال 1844 خود را به نام پیامبر تازه به جهانیان معرفی نمود … تمام دانشمندانی که مشرق زمین مخصوصا ایران را می شناسند احساس می نمایند که با چه سرعتی تعالیم او انتشار یافته است … ستمدیدگان و زحمت کشان که از فشار ظلم و جور دوره قاجاریه به جان رسیده بودند عقاید او را با صمیمیت کامل قبول وتعالیم آسمانیش را مظهر عدالت و حقیقت یافته اند . دوره تازه به نام عصر جدید تاسیس گردیده که در آن محبت ، اخوت و آزادی حکمفرما خواهد گردید … »(3)
اما در مورد امیرکبیر که البته کفایت او و اقدامات سازنده اش چون تاسیس دارالفنون بر احدی پوشیده نیست، چنین نقل شده است که در موقعی که می خواستند او را به قتل برسانند گفته بود :
«به شاه بگو من به جهت خاطر تو از حق و خلق هر دو گذشتم. آخر جزای من این بود» (4)
دیدی که خون ناحق پروانه، شمع را چندان امان نداد که شب را سحر کند
بلی چراغ عمر امیر کبیر خاموش شد، اما حقیقتی که در صدد خاموش نمودن آن بود، امروزه در قلوب میلیون ها بهائی در سراسر عالم، روشن و فروزان است و ساختمان رفیع البنیان مقام اعلی نمونه ای از تکریم و تحبیب اهل بهاء به حضرت باب است.
مآخذ :
1-خط سوم ص380
2-عقاید بعضی از دانشمندان جهان در باره دیانت بهائی، دکتر علی محمد برافروخته ص15
3-همان جا ص38
4-عهد اعلی، ابوالقاسم افنان ص 430
منبع: سایت نقطه نظر