Consider the past. How many, both high and low, have, at all times, yearningly awaited the advent of the Manifestations of God in the sanctified persons of His chosen Ones. How often have they expected His coming, how frequently have they prayed that the breeze of divine mercy might blow, and the promised Beauty step forth from behind the veil of concealment, and be made manifest to all the world.
And whensoever the portals of grace did open, and the clouds of divine bounty did rain upon mankind, and the light of the Unseen did shine above the horizon of celestial might, they all denied Him, and turned away from His face—the face of God Himself. Refer ye, to verify this truth, to that which hath been recorded in every sacred Book.
“ناظر به ايّام قبل شويد که چقدر مردم از اعالی و ادانی هميشه منتظر ظهورات احديّه در هياکل قدسيّه بوده اند به قسمی که در جميع اوقات و اوان مترصّد و منتظر بودند و دعاها و تضرّع ها می نمودند که شايد نسيم رحمت الهيّه به وزيدن آيد و جمال موعود از سرادق غيب به عرصه ظهور قدم گذارد. و چون ابواب عنايت مفتوح می گرديد و غَمام مَکرَمت مرتفع و شمس غيب از افق قدرت ظاهر می شد جميع تکذيب می نمودند و از لقاء او که عين لقاءاللّه است احتراز می جستند چنانچه تفصيل آن در جميع کتب سماويّه مذکور و مسطور است.”
غَمام: هيکل انساني و جسم عنصري عنصري مظهر امرالله و صفات و شُؤونات بشري ايشان و ايضاً آنچه مخالفت اَمْيال و انتظارات مردم باشد مثل تغيير احکام و تبديل شرائع و غيره … معنی لغوی: دود، ابر است و در نص که میفرمایند” غَمام مَکرَمت مرتفع” یعنی رحمت الهی که به مثابه ابر است، همه جا را میپوشاند. و ” شمس غيب از افق قدرت ظاهر” نیز تشبیهی است که مظهر ظهور به خورشید تشبیه شده که از عالم غیب با قدرت الهی به عرصه ی شهود میآید. تا زمانی که ظاهر نشده غیب است و بعد از ظهور، شهود حاصل میشود.
اعالی و ادنی: اشخاص بلند قدر و مردم فرومایه/ مترصد: چشم به راه، منتظر/ سرادق: سراپرده، چادر بزرگ/
لقاء الله: ملاقات و دیدار خدا که در کتب مقدسه ذکر شده، عبارت از ایمان و ملاقات مظهر امر اوست.
لقاء مظهر امر عین لقاءالله است. عرفان خداوند غیر ممکن است چرا که غیب منیع لایدرک است زیرا حق تعالی قدیم بالذات است و حکیم علی الاطلاق و محیط بر عوالم غیب و شهود و افراد انسانی همه حادث ذاتی و مسبوق به عدم و محاط و محدودند لهذا مقرر شده که عرفان مظاهر مقدسه الهیه عین عرفان الله و لقای آن نفوس زکیه عین لقاء الله باشد.