من النّاس من يقعد صفّ النّعال طلباً لصدر الجلال قل من انت يا ايّها الغافل الغرّار * و منهم من يدّعی الباطن و باطن الباطن قل يا ايّها الکذّاب تاللّه ما عندک انّه من القشور ترکناها لکم کما تترک العظام للکلاب * تاللّه الحقّ لو يغسل احد ارجل العالم و يعبد اللّه علی الادغال و الشّواجن و الجبال و القنان و الشّناخيب و عند کلّ حجر و شجر و مدر و لا يتضوّع منه عرف رضآئی لن يقبل ابداً هذا ما حکم به مولی الانام * کم من عبد اعتزل فی جزآئر الهند و منع عن نفسه ما احلّه اللّه له و حمل الرّياضات و المشقّات و لم يذکر عند اللّه منزل الايات * لا تجعلوا الاعمال شرک الامال و لا تحرموا انفسکم عن هذا المآل الّذی کان امل المقرّبين فی ازل الازال * قل روح الاعمال هو رضآئی و علّق کلّ شیء بقبولی اقرئوا الالواح لتعرفوا ما هو المقصود فی کتب اللّه العزيز الوهّاب * من فاز بحبّی حقّ له ان يقعد علی سرير العقيان فی صدر الامکان و الّذی منع عنه لو يقعد علی التّراب انّه يستعيذ منه الی اللّه مالک الاديان *
Amongst the people is he who seateth himself amid the sandals by the door whilst coveting in his heart the seat of honour. Say: What manner of man art thou, O vain and heedless one, who wouldst appear as other than thou art? And among the people is he who layeth claim to inner knowledge, and still deeper knowledge concealed within this knowledge. Say: Thou speakest false! By God! What thou dost possess is naught but husks which We have left to thee as bones are left to dogs. By the righteousness of the one true God! Were anyone to wash the feet of all mankind, and were he to worship God in the forests, valleys, and mountains, upon high hills and lofty peaks, to leave no rock or tree, no clod of earth, but was a witness to his worship — yet, should the fragrance of My good pleasure not be inhaled from him, his works would never be acceptable unto God. Thus hath it been decreed by Him Who is the Lord of all. How many a man hath secluded himself in the climes of India, denied himself the things that God hath decreed as lawful, imposed upon himself austerities and mortifications, and hath not been remembered by God, the Revealer of Verses. Make not your deeds as snares wherewith to entrap the object of your aspiration, and deprive not yourselves of this Ultimate Objective for which have ever yearned all such as have drawn nigh unto God. Say: The very life of all deeds is My good pleasure, and all things depend upon Mine acceptance. Read ye the Tablets that ye may know what hath been purposed in the Books of God, the All-Glorious, the Ever-Bounteous. He who attaineth to My love hath title to a throne of gold, to sit thereon in honour over all the world; he who is deprived thereof, though he sit upon the dust, that dust would seek refuge with God, the Lord of all Religions.
بعضی مردم هستند که مینشینند در ردیف کفش کن مجلس (صف نعال) چون طالب صدر و جلال هستند. به این اشخاص بگو تو غافل و مغرور. ( مراد افرادی است که در ذیل مینشینند، ولی آنجا مینشینند که مردم ایشان را بگویند که در صدر بنشین، ایشان طالب جلب نفوس و در صدد ریاست هستند) یک دسته ی دیگر از مردم هستند که مدعی باطن و باطن باطن هستند (منظور صوفیه است) به اینها بگو خدا میگوید ای دروغگو تو کیستی، چیزی که تو به دست آورده ای به منزله ی پوست است که ما آن پوست را پیش شما ریخته ایم، همانطور که مردم استخوانها را پیش سگها میاندازند. قسم به خدا، اگر کسی بشوید پاهای جمیع اهل عالم را و پرستش کند خدا را در میان جنگل ها و در میان راه ها و بالای کوه ها و بر سر قله های کوه و در میان سنگلاخ ها و پهلوی هر سنگی و هر درختی و هر کلوخی، ولی عبادت او مطابق دستور الهی و رضای الهی نباشد، هیچوقت عبادت او قبول نخواهد شد. این است آنچه حکم کرده است به او خداوند مردم. چه بسیار از بندگان خدا که گوشه گیر شده اند در جزیره های هندوستان، و حرام کرده اند بر خود آنچه را که خدا برای آنان حلال کرده است، چه بسیار ریاضت های سخت را متحمل میشوند، پیش خداوندی که نازل کننده ی آیات است، اینگونه زحمت ها و ریاضتها پاداشی ندارد. ای مردم قرار ندهید، اعمال خود را دامی برای آرزوهایتان و محروم نکنید خود را از مال و مقصدی که جمیع مقربین و بندگان نزدیک به خدا آرزو داشتند. بگو روح اعمال رضای حق است و هر امری بسته است به اینکه خداوند ان را قبول کند. الواح الهی را بخوانید تا بدانید که مقصود در کتاب خداوند عزیز وهاب چه چیز است. کسی که فائز شود به محبت من، سزاوار است که بر روی تخت طلا در بالاترین مکان و جای عالم امکان بنشیند، اما کسی که از رضای الهی محروم شد اگر روی خاک بنشیند، خاک از شر او به خداوندی که مالک ادیان است، پناه میبرد.
حضرت بهالله در یکی از الواح خود در مورد صوفیه میفرمایند: نفوسی که به اوهام خود معتکف شدهاند و اسم آن را باطن گذاشتهاند فی الحقيقه عبده اصنامند.
در کلمات فردوسيّه جمال اقدس ابهی در توضيح اين مطلب چنين میفرمايند: انزوا و رياضات شاقّه به عزّ قبول فائز نه. صاحبان بصر و خرد ناظرند به اسبابی که سبب روح و ريحان است. هيکل اقدس به کسانی که در مغارهای جبال ساکن و آنان که در ليالی به قبور متوجّه امر میفرمايند که اين امور را بگذارند و خود را از مواهبی که حقّ در اين جهان برای ايشان خلق فرموده محروم نسازند. و در لوح مبارک بشارات میفرمايند: اعمال حضرات رهبه و خوريهای ملّت حضرت روح عليه سلام اللّه و بهائه عند اللّه مذکور و لکن اليوم بايد از انزوا قصد فضا نمايند و بما ينفعهم و ينتفع به العباد مشغول گردند و کل را اذن تزويج عنايت فرموديم ليظهر منهم من يذکر اللّه.