After Him came Moses, He Who held converse with God. The soothsayers of His time warned Pharaoh in these terms: “A star hath risen in the heaven, and lo! it foreshadoweth the conception of a Child Who holdeth your fate and the fate of your people in His hand.”
In like manner, there appeared a sage who, in the darkness of the night, brought tidings of joy unto the people of Israel, imparting consolation to their souls, and assurance to their hearts. To this testify the records of the sacred books. Were the details to be mentioned, this epistle would swell into a book. Moreover, it is not Our wish to relate the stories of the days that are past. God is Our witness that what We even now mention is due solely to Our tender affection for thee, that haply the poor of the earth may attain the shores of the sea of wealth, the ignorant be led unto the ocean of divine knowledge, and they that thirst for understanding partake of the Salsabíl of divine wisdom. Otherwise, this servant regardeth the consideration of such records a grave mistake and a grievous transgression.
“و بعد از او حکايت کليم اللّه بود که کَهَنَه آن زمان فرعون را خبر دادند که کوکبی در سماء طالع شده که دالّ است بر انعقاد نطفه ای که هلاک تو و قوم تو بر دست اوست. و همچنين عالمی پيدا شد که شب ها بنی اسرائيل را بشارت و تسلّی می فرمود و اطمينان می داد چنانچه در کتب مسطور است. و اگر تفصيل اين امور ذکر شود اين رساله کتابی می شود. و ديگر آنکه دوست ندارم حکايات واقعه قبل را ذکر نمايم. و خدا شاهد حال است که اين بيان هم که می شود نيست مگر از کمال حبّ به آن جناب که شايد جمعی فقرای ارض بر شاطی غنا وارد شوند و يا گروهی از جاهلان بر بحر علم وارد گردند و يا تشنگان معرفت بر سلسبيل حکمت واصل آيند. و إلاّ اين عبد اشتغال به اين مقالات را ذنبی عظيم می دانم و عصيانی کبير می شمرم.”
ذنبی عظیم: گناهی بزرگ / عصیانی کبیر: سرپیچی و گناهی بزرگ