کتاب اقدس امّ الكتاب دیانت بهائی

بند شصت و چهارم : پیروی نکردن از نفس اماره

يا ملأ الانشآء لا تتّبعوا انفسکم انّها لامّارة بالبغی و الفحشآء اتّبعوا مالک الاشيآء الّذی يأمرکم بالبرّ و التّقوی انّه کان عن العالمين غنيّاً * ايّاکم عن تفسدوا فی الارض بعد اصلاحها و من افسد انّه ليس منّا و نحن برءآء منه کذلک کان الامر من سمآء الوحی بالحقّ مشهوداً *


O people of the world! Follow not the promptings of the self, for it summoneth insistently to wickedness and lust; follow, rather, Him Who is the Possessor of all created things, Who biddeth you to show forth piety, and manifest the fear of God. He, verily, is independent of all His creatures. Take heed not to stir up mischief in the land after it hath been set in order. Whoso acteth in this way is not of Us, and We are quit of him. Such is the command which hath, through the power of truth, been made manifest from the heaven of Revelation.
ای مردم دنیا، متابعت نکنید نفسهای اماره ی خود را زیرا شما را امر میکند به فحشاء، متابعت کنید خداوندی را که مالک عالمیان است و امر میکند شما را به تقوی. مبادا فساد کنید در زمین. بعد اصلاح (یی که خداوند بر روی زمین کرده) کسی که فساد کند، او از ما نیست و ما هم از او بیزاریم. اینطور امر از آسمان وحی الهی به حق آشکار شده است.

(درباره ی شیطان و نفس اماره)
حضرت بهالله میفرمایند: “شیاطین بر چند قسم مشاهده میشوند قسمی از آن نفوس مشاهده میشوند که در همان بلد فی الحین بنفس شیطانی در قمیص انسانی ظاهر میگردند و قسمی دیگر از مبداء جحیم سفلی بر هیکل قاصدین وارد میشوند و قسمی هم بطلعت صرف بر هیکل لوح مبعوث میشوند. باری الیوم شیطان بکل صور ظاهر شده و خواهد شد که شاید به شإنی از شئون و قسمی از اقسام ناس را از مبداء امر محتجب نمایند.” (مائده آسمانی جلد ۴، صفحه ۳۷۳)
حضرت عبدالبهاء میفرمایند: ” قوله المتین مقصد از شیطان عالم طبیعت بشری است که انسان را به رذائل اخلاق تشویق مینماید از جمله منازعه بقاء و درندگی و اخلاق فاسده و فسق و فجور و هزلیات و عدم غیرت و خوانخواری چون سباع ضاریه که منبعث از عالم طبیعت است. یعنی شیطان عبارت از قوای طبیعت است که آن در عالم حقیقت بنفس اماره تعبیر شده پس مقصد از عبارت انجیل این است که عالم طبیعت حضرت مسیح را دلالت بر موافقت نمود بسبب این قوای طبیعی تمکن تام در عالم طبیعت نماید کوه بلند اعلی ذروه عالم طبیعت بود که در آن مقام زخارف و شئوون عالم طبیعت را به نظر حضرت جلوه داد فقط نورانیت حضرت و روحانیت حضرت مقاومت طبیعت کرد و هواجس طبیعت را رد نمود. ” (مکاتیب جلد ۳ صفحه ی ۵۷۸)
و در مقامی دیگر میفرمایند:” بسیار در حفظ نفوس خود سعی نمایند چه که شیاطین به لباسهای مختلفه ظاهر شوند و بهر نفسی بطریق او برآیند تا آنکه او را به مثل خود مشاهده نموده. بعد او را بخود وا گذارند” (مکاتیب حضرت عبدالبهاء جلد سه صفحه ۴۱۳)
همچنین در لوحی از قلم جمال قدم جل سلطانه نازل شده و قوله تعالی: ” قسم به آفتاب معانی که بابی از ابواب رضوان مفتوح شده که از قبل و بعد نشده و نخواهد شد پس قدر این ایام را بدانید و از دون الله منقطع شوید به شانیکه احدی قادر نشود بر آنکه در قلوب تصرف نماید چه که در این ایام مظاهر قدسیه الهیه بکمال تقدیس و تنزیه ظاهرند و همان قسم مظاهر شیطانیه در نهایت مکر و خدعه مشهود و مشغول و مابین ناس بصورت انسان ظاهر پس به حق توجه نموده که از فضل و رحمتش از شر آن نفوس نسناسیه خناسیه محفوظ مانید اگر عالم هستی و بقا را ادراک نمائید در راه دوست از نیستی و فنای طاهره مضطرب و متزلزل نشوید…” (مائده ی آسمانی جلد ۴، صفحه ی ۳۷۲)
” اين از نفْس امّاره است که هر چيزی را بنظر انسان بد مينماياند بغير از نفْس خود انسان “. (ص ١٠٥ ق ٣ مجموعه خطابات حضرت عبدالبهاء)
” حصن محکم متين از برای حفظ نفس اماره خشية اللّه بوده و هست . اوست سبب تهذيب نفوس و تقديس وجود در ظاهر و باطن ” ( ص ٢١ مجموعه اشراقات )
در قران میفرماید شَیَاطِینَ الإِنسِ وَالْجِنِّ. یعنی شیاطین هم انسان هستند و هم از اجنه. همچنین در قران ذکر شده است که شیطان نیز وحی میکند به انسان ها شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ و یا میفرماید الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ. یعنی شیاطین به دوستانشان وحی میکنند. و همینطور در قران ذکر شده است شیطان از جنیان است فسجدوا إلّا إبلیس كان من الجنِّ. (همه سجده کردند به جز ابلیس که از جنیان بود.) تا اینجای سخن معلوم شد که شیاطین یا از جنیان هستند و یا از انسان. و همچنین معلوم شد که شیاطین نیز وحی میکنند و همچنین معلوم شد که خود ابلیس نیز از جنیان است.
میدانید که وحی به معنای چیزی را القاء کردن است به همه ی انسانها وحی شیطانی میشود که همان عبارت است از نفس اماره است. در قرآن مجید به سه مرتبه (اماره، لوامه و مطمئنه) اشاره شده است. نفس اماره در اصطلاح نفس اماره، به این معناست که تمایلات حیوانی، حاکم بر وجود انسان و حالتی از نفس است که همواره انسان را به بدی ها و بر آوردن خواسته های شهوانی، فرمان می دهد. این حالت همان حالت وحی یا القا یا وسوسه ی شیطانی است. با دقیق شدن در قران مجید معلوم میشود که شیطان چه کارها میکند و میتوان تک تک آنها را به همین نفس اماره دلالت داد. برای اینکه ادعای مشخص شود مثال میاورم. سوره ی النساء آیه ی ۱۲۰ اشاره به آن دارد که شیطان به انسان وعده میدهد و به آرزوها میافکند. در سوره ی محمد آیه ی ۲۵ نیز همین معنا مستفاد میشود چنانچه میفرماید: كردند شيطان آنان را فريفت و به آرزوهاى دور و درازشان انداخت. در سوره ی لقمان ۳۳ میفرماید که شیطان سبب مغرور شدن میشود و همیطور در سوره ی اسراء ۲۷ میفرمایند: اسرافكاران برادران شيطانهايند و شيطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است. و همیطور در آیه ی ۵۳ اشاره میکند که شیطان دو به هم زنی میکند بین بندگان ( بین دو نفر نفاق ایجاد میکند)

در سوره ی بقره آیه ی ۲۶۸ میفرماید که شیطان به انجام اعمال ناپسند و زشت مجبور میکند. و اما در سوره ی بقره آیه ی ۱۴ میفرمایند که : و چون با كسانى كه ايمان آورده‏اند برخورد كنند مى‏گويند ايمان آورديم و چون با شيطانهاى خود خلوت كنند مى‏گويند در حقيقت ما با شماييم ما فقط [آنان را] ريشخند مى‏كنيم.
این آیه بسیاری چیزها را بر ما معلوم میسازد اول اینکه تصریح شده است که هر کسی با خود شیطانی دارد. و در سوره ی سبا آیه ی ۲۱ آمده است که “شیطان بر آدمیان تسلطی ندارد مگر برای اینكه ما بدانیم چه كسی به آخرت ایمان دارد و چه كسی نسبت به آن در تردید است.” و همین معنا در سوره ی ابراهیم آیه ی ۲۲ نیز آمده است که میفرمایند من بر شما سُلطه ای نداشتم؛ فقط دعوتتان می كردم شما هم لبیك می گفتید. از همه ی این آیات که ذکر شد معلوم میشود که انسان چیزی جز خود انسان و نفس اماره ی او نیست که سبب گمراهی او میشود و تک تک این صفات که بنده ذکر کردم و بیشتر از اینهم نیافتم (البته متشابه همین مضمون هست) چیزی جز همین نفس اماره و انسانهای پلیدی نیست که در اطراف ما هستند. افراد اسرافکار، افرادی که مال و اموال دنیا دل باخته اند، افراد مغرور، افراد دو به هم زن و….
به همین جهت هم هست که حضرت عبدالبهاء میفرمایند: ” قوله المتین مقصد از شیطان عالم طبیعت بشری است که انسان را به رذائل اخلاق تشویق مینماید از جمله منازعه بقاء و درندگی و اخلاق فاسده و فسق و فجور و هزلیات و عدم غیرت و خوانخواری چون سباع ضاریه که منبعث از عالم طبیعت است. یعنی شیطان عبارت از قوای طبیعت است که آن در عالم حقیقت بنفس اماره تعبیر شده پس مقصد از عبارت انجیل این است که عالم طبیعت حضرت مسیح را دلالت بر موافقت نمود بسبب این قوای طبیعی تمکن تام در عالم طبیعت نماید کوه بلند اعلی ذروه عالم طبیعت بود که در آن مقام زخارف و شئوون عالم طبیعت را به نظر حضرت جلوه داد فقط نورانیت حضرت و روحانیت حضرت مقاومت طبیعت کرد و هواجس طبیعت را رد نمود. ” مکاتیب جلد ۳ صفحه ی
و در مقامی دیگر میفرمایند:” بسیار در حفظ نفوس خود سعی نمایند چه که شیاطین به لباسهای مختلفه ظاهر شوند و بهر نفسی بطریق او برآیند تا آنکه او را به مثل خود مشاهده نموده. بعد او را بخود وا گذارند” مکاتیک حضرت عبدالبهاء جلد سه صفحه ۴۱۳
همچنین در لوحی از قلم جمال قدم جل سلطانه نازل شده و قوله تعالی: ” قسم بافتاب معانی که بابی از ابواب رضوان مفتوح شده که از قبل و بعد نشده و نخواهد شد پس قدر این ایام را بدانید و از دون الله منقطع شوید به شانیکه احدی قادر نشود بر آنکه در قلوب تصرف نماید چه که در این ایام مظاهر قدسیه الهیه بکمال تقدیس و تنزیه ظاهرند و همان قسم مظاهر شیطانیه در نهایت مکر و خدعه مشهود و مشغول و مابین ناس بصورت انسان ظاهر پس به حق توجه نموده که از فضل و رحمتش از شر آن نفوس نسناسیه خناسیه محفوظ مانید اگر عالم هستی و بقا را ادراک نمائید در راه دوست از نیستی و فنای ظاهره مضطرب و متزلزل نشوید…” مائده ی آسمانی جلد ۴، صفحه ی ۳۷۲