To resume: Our purpose in setting forth these truths hath been to demonstrate the sovereignty of Him Who is the King of kings. Be fair: Is this sovereignty which, through the utterance of one Word, hath manifested such pervading influence, ascendancy, and awful majesty,
is this sovereignty superior, or is the worldly dominion of these kings of the earth who, despite their solicitude for their subjects and their help of the poor, are assured only of an outward and fleeting allegiance, while in the hearts of men they inspire neither affection nor respect? Hath not that sovereignty, through the potency of one word, subdued, quickened, and revitalized the whole world? What! Can the lowly dust compare with Him Who is the Lord of Lords? What tongue dare utter the immensity of difference that lieth between them? Nay, all comparison falleth short in attaining the hallowed sanctuary of His sovereignty. Were man to reflect, he would surely perceive that even the servant of His threshold ruleth over all created things! This hath already been witnessed, and will in future be made manifest.
“باری، مقصود از اين بيانات واضحه اثبات سلطنت آن سلطان السّلاطين بود. حال انصاف دهيد که اين سلطنت که به يک حرف و بيان اين همه تصرّف و غلبه و هيمنه داشته باشد اکبر و اعظم است يا سلطنت اين سلاطين که بعد از اعانت رعايا و فقرا، ايشان را چند صباحی مردم به حسب ظاهر تمکين
می نمايند و ليکن به قلب همه معرض و مدبرند؟ و اين سلطنت به حرفی عالم را مسخّر نموده و حيات بخشيده و وجود افاضه فرموده. ما لِلتُّرابِ و رَبِّ الاَربابِ. چه می توان ذکر نسبت نمود که همه نسبت ها منقطع است از ساحت قدس سلطنت او. و اگر خوب ملاحظه شود خدّام درگه او سلطنت می نمايند بر همه مخلوقات و موجودات. چنانچه ظاهر شده و می شود.”
هیمنه: قدرت، سطوت، ابهت، وقار/ اعانت: یاری کردن/ تمکین: قادر گردانیدن، با قدر و منزلت بودن/ مدبرند: ادبار کننده، پشت کننده، روی برگرداننده/ مسخر: تسخیر شده، به زور بدست آمده، به قهر و جبر بدست آمده/ منقطع: آزاد از شئون دنیا، بریده و قطع شده/ خدام: خادمین، چاکران
” ما لِلتُّرابِ و رَبِّ الاَربابِ”
خاک را چه نسبت به رب الارباب