And, now, strive thou to comprehend the meaning of this saying of ‘Alí, the Commander of the Faithful: “Piercing the veils of glory, unaided.” Among these “veils of glory” are the divines and doctors living in the days of the Manifestation of God, who, because of their want of discernment and their love and eagerness for leadership, have failed to submit to the Cause of God, nay, have even refused to incline their ears unto the divine Melody.
“They have thrust their fingers into their ears.” And the people also, utterly ignoring God and taking them for their masters, have placed themselves unreservedly under the authority of these pompous and hypocritical leaders, for they have no sight, no hearing, no heart, of their own to distinguish truth from falsehood.
“حال قول حضرت امير را ادراک نما که فرموده: “کَشفُ سُبُحاتِ الجَلالِ مِن غَيرِ إشارَةٍ.” و از جمله سبحات مجلّله علمای عصر و فقهای زمان ظهورند که جميع، نظر به عدم ادراک و اشتغال و حبّ به رياست ظاهره، تسليم امراللّه نمی نمايند بلکه گوش نمی دهند تا نغمه الهی را بشنوند. بل “يَجعَلُونَ
اَصَابِعَهُم فِی آذَانِهِم.” و عباد هم چون ايشان را مِن دون اللّه وليّ خود اخذ نمودهاند منتظر ردّ و قبول آن خشب های مسنّده هستند زيرا از خود بصر و سمع و قلبی ندارند که تميز و تفصيل دهند ميانه حقّ و باطل. ”
خشب مسنده: چوبی که پیراهن پوشیده و در مزرعه برای ترساندن پرندگان نصب میکنند (مترسک)
“کَشفُ سُبُحاتِ الجَلالِ مِن غَيرِ إشارَةٍ.”
برداشتن پرده های جلال بدون اشاره.
از حضرت امیر است که در توضیح سبحات جلال در بند دوم حدیثش را ذکر کردیم
“يَجعَلُونَ اَصَابِعَهُم فِی آذَانِهِم.”
انگشتان خود را در گوشهایشان قرار میدهند.
قسمتی از آیه ی نوزدهم سوره ی بقره است که میفرماید: “أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ.” یعنی: یا مثل آنان چون کسانی است که در بیابان، بارانی تند که در آن تاریکی و رعد و برق است بر آنان ببارد، و آنان انگشتانشان را از ترس مرگ در گوش نهند مبادا از شدت صدای صاعقه بمیرند، و خدا بر کافران احاطه دارد.