کتاب اقدس امّ الكتاب دیانت بهائی

بند یکصد و پنجاه و هفتم : درباره ” سر التنکیس لرمز الرئیس “

قد ظهر سرّ التّنکيس لرمز الرّئيس طوبی لمن ايّده اللّه علی الاقرار بالسّتّة الّتی ارتفعت بهذه الالف القآئمة الا انّه من المخلصين * کم من ناسک اعرض و کم من تارک اقبل و قال لک الحمد يا مقصود العالمين * انّ الامر بيد اللّه يعطی من يشآء ما يشآء و يمنع عمّن يشآء ما اراد يعلم خافية القلوب و ما يتحرّک به اعين اللّامزين * کم من غافل اقبل بالخلوص اقعدناه علی سرير القبول و کم من عاقل رجعناه الی النّار عدلاً من عندنا انّا کنّا حاکمين * انّه لمظهر يفعل اللّه ما يشآء و المستقرّ علی عرش يحکم ما يريد *


Behold, the “mystery of the Great Reversal in the Sign of the Sovereign” hath now been made manifest. Well is it with him whom God hath aided to recognize the “Six” raised up by virtue of this “Upright Alif”; he, verily, is of those whose faith is true. How many the outwardly pious who have turned away, and how many the wayward who have drawn nigh, exclaiming: “All praise be to Thee, O Thou the Desire of the worlds!” In truth, it is in the hand of God to give what He willeth to whomsoever He willeth, and to withhold what He pleaseth from whomsoever He may wish. He knoweth the inner secrets of the hearts and the meaning hidden in a mocker’s wink. How many an embodiment of heedlessness who came unto Us with purity of heart have We established upon the seat of Our acceptance; and how many an exponent of wisdom have We in all justice consigned to the fire. We are, in truth, the One to judge. He it is Who is the manifestation of “God doeth whatsoever He pleaseth”, and abideth upon the throne of “He ordaineth whatsoever He chooseth”.
وقتی که ظاهر شد “سر التنکیس لرمز الرئیس” خوشا به حال کسی که خداوند او را کمک کند به این که اقرار کند به سته (یا واو ثانی) که ظاهر شده است بعد از الف قائمه (قائم آل محمد یا حضرت اعلی) این اشخاص از مخلصین هستند. چه اشخاص زاهدی بودند که اعراض کردند و چه اشخاص تارکی بودند که اقبال کردند و گفتند شکر تو را ای خدا که مقصود جهانیان هستی. این امر دست خداست، میبخشد به هر کس که بخواهد آنچه را که میخواهد. خداوند میداند آنچه در قلوب مخفی است و میداند اشارات حرکت چشمهای شما را. چه اشخاص غافلی که با خلوص اقبال کردند و ما او را بلند کردیم و روی تخت قبول نشاندیم. و چه اشخاص عاقلی را که آنها را به آتش، به عدل راجع کردیم. مائیم که هر طور که بخواهیم حکم میکنیم. مظهر ظهور، مظهر یفعل مایشا است، و بر تخت نشسته است و هر چه بخواهد انجام میدهد.

” سرّ التّنكيس لرمز الرّئيس”
شيخ احمد احسائی (١٨٣١ _ ١٧٥٣)، مؤسّس مکتب شيخی، اول کوکب درخشنده از دو نيّر تابناکی است که قرب ظهور حضرت باب را درک نموده و خبر داد که در زمان ظهور قائم موعود همه چيز واژگون و دگرگون يعنی اول آخر و آخر اول خواهد شد. حضرت بهاءاللّه در لوحی می‌‌فرمايند: “فانظر سرّ التّنکيس لرمز الرّئيس حيث جعل اعليهم اسفلهم و اسفلهم اعليهم و اذکر اذ اتی اليسوع انکره العلمآء و الفضلآء و الادبآء و اقبل الی الملکوت من يصطاد الحوت”
جمله ی “سر التنکیس لرمز الرئیس” شرحش در جلد اول کتاب رحیق مختوم (ص 679-690) رفته است. شیخ میفرمایند حرف واو را در نظر بگیرید که ملفوظ آن متشکل از سه حرف است: (واو اول)، (الف) در وسط و (واو ثانی). شیخ میفرمایند، واو اول شش ظهور قبل است (یعنی آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، رسول الله) حرف الف که بعد از واو ذکر شده است، اشاره به ظهور قائم آل محمد است و واو ثانی دارای رمز تنکیس است. تنکیس یعنی وارونه کردن، یعنی آنچه در اول است در آخر هم باشد. و این اشاره به ظهور جمال قدم است که شیخ احمد از آن تعبیر میکند به رمز رئیس. یعنی مثل اینکه شش ظهور قبل از قائم در هیکل جمال مبارک از حیث قدرت و عظمت تجسم یافته و به ظهور جمال مبارک آشکار شده است.
معنای دیگری نیز از “سر التسکین” در آثار موجود است؛ به این معنا که روسا و بزرگان ادیان ملل که عزت و احترام داشتند، پس از ظهور جمال مبارک ظاهر شد، چون به او مومن نشدند، بر ایشان تنکیس واقع شد یعنی عزت و احترام و ریاست از ایشان سلب شد و آنهایی که در ملل قبل نامی و نشانی داشتند، وقتی به ظهور مبارک مومن شدند، دارای عزت و عظمت و مقام و شان شدند. به همین دلیل هم هست که حضرت علی علیه السلام میفرمایند: ” یجعل اعلاکم اسفلکم و اسفلکم اعلاکم” آنهایی که درجات پست دارند، درجات عالی پیدا میکنند و آنهایی که درجات عالی دارند، به درجات پست نزول میکنند.
“السّتّة الّتي ارتفعت بهذه الالف القائمة “
شيخ احمد احسائی در آثار خود اهميت خاصّی برای حرف ((واو)) قائل شده است. نبيل اعظم در تاريخ خود ذکر نموده که اين حرف نزد حضرت اعلی رمزی از ظهور کور بديع محسوب می‌‌شود و حضرت بهاءاللّه در کتاب مستطاب اقدس با ذکر عبارت سرّ التّنکيس لرمز الرّئيس به اين مفهوم اشاره فرموده‌اند.
حرف “و” در تلفّظ از سه جزء “و”، “ا”، “و” تشکيل شده است. طبق حساب ابجد ارزش عددی هر کدام از اين حروف به ترتيب عبارت است از ٦، ١، ٦. حضرت ولىّ امراللّه در توقيعی که حسب الامر مبارک در پاسخ سؤال يکی از ياران شرق صادر گرديده در باره اين آيه کتاب مستطاب اقدس چنين می‌‌فرمايند:” مقصود از الف قائمه ظهور قائم آل محمّد يعنی حضرت اعلی است. واو اول که قبل از الف است و عدد آن شش است اشاره به ادوار سابقه و مظاهر قبل است. واو ثانی که حرف ثالث کلمه واو است مقصود ظهور اقدس کلّی جمال ابهی است که بعد از الف ظاهر گشته.”