لا يحلّ السّؤال و من سئل حرّم عليه العطآء قد کتب علی الکلّ ان يکسب و الّذی عجز فللوکلآء و الاغنيآء ان يعيّنوا له ما يکفيه اعملوا حدود اللّه و سننه ثمّ احفظوها کما تحفظون اعينکم و لا تکوننّ من الخاسرين *
It is unlawful to beg, and it is forbidden to give to him who beggeth. All have been enjoined to earn a living, and as for those who are incapable of doing so, it is incumbent on the Deputies of God and on the wealthy to make adequate provision for them. Keep ye the statutes and commandments of God; nay, guard them as ye would your very eyes, and be not of those who suffer grievous loss.
جایز نیست گدایی کردن ، و حرام است که به متکدی چیزی عطا کنید. خداوند واجب کرده است به کل که به کسب و کاری مشغول شوند. و اگر کسی عاجز باشد، وکلاء و اغنیاء برای او تعیین کنند(مبلغی) که برای او کفایت کند. عمل کنید به حدود الله و حفظ کنید این احکام را، همانطوری که چشم خود را حفظ میکنید و از اشخاص زیانکار نباشید.
“لا يحلّ السّؤال و من سئل حرّم عليه العطآء”
حضرت عبدالبهاء در لوحی در توضيح اين آيه چنين میفرمايند:”تکدّی حرام است و بر گدايان که تکدّی را صفت خويش نمودهاند انفاق نيز حرام است. مقصود اين است که ريشه گدائی کنده شود و امّا اگر نفسی عاجز باشد يا به فقر شديد افتد و چاره نتواند اغنياء يا وکلاء بايد چيزی مبلغی در هر ماهی از برای او معيّن کنند تا با او گذران کند … مقصود از وکلاء، وکلاء بيت است که اعضای بيت عدل باشد.” افراد يا محافل روحانيّه نبايد چنين پندارند که حرمت اعطاء به گدايان مانع از اين است که فقرا و مساکين را اعانت نمايند و يا وسايل تحصيل حرفهای را برايشان فراهم آورند که از آن راه بتوانند امرار معاش نمايند
” هيچ فعلی اقبح از اين فعل نبوده و نيست که باسم حقّ مابين ناس تکدّی شود . برآنجناب و اصحاب حقّ لازم که ناس را به تنزيه اکبر و تقديس اعظم دعوت نمايند تا رائحه قميص ابهی از احبّای او استنشاق شود ولکن بايد اُوْلو الْغِنَی بفقراء ناظر باشند چه که شأن صابرين از فقراء عِنْدَاللّه عظيم بوده وَ عَمْرِي لَا يُعَادِلُهُ شَأنٌ اِلَّا مَا شَاءَ اللّهُ طُوْبَی لِفَقِيْرٍ صَبَرَ وَ سَتَرَ وَ لِغَنِیٍ اَنْفَقَ وَاَثَرَ. اِنْ شَاءَاللّه بايد فقراء همّت نمايند و بکسب مشغول شوند و اين امريست که بر هر نفْسی در اين ظهور اعظم فرض شده و از اعمال حسنه عندَالله محسوب و هر نفْسی عامل شود البتّه اعانت غيبيّه شامل او خواهد شد اِنَّهُ يُغْنِي مَنْ يَشَاءُ بِفَضْلِهِ اِنَّهُ عَلَی کُلِّ شَيْءٍ قَدِيْرٌ ” (ص ٣-٢٩٢ مجموعه اقتدارات )
” يَا ابنَ الرُّوْحِ لَا تَفْتَخِرْ عَلَی الْمِسْکِيْنِ بِافْتِخَارِ نَفْسِکَ لِاَنّي اَمْشِي قُدّامَهُ وَ اَرَاکَ فِي سُوْءِ حَالِکَ وَ اَلْعَنُ عَلَيْکَ اِلَی الْاَبَدِ “٠( ق ٢٥ کلمات مکنونه )
” يَا ابْنَ الْاِنسَانِ اَنْفِقْ مَالِي عَلَی فُقَرَاتِي لِتُنفَقَ فِی السّمَاء مِنْ کُنُوْزِ عِزّ لَا تَفْنَی وَ خَزَائِنِ مَجْدٍ لَا تَبْلَی وَ لَکِنْ وَ عَمْرِي اِنْفَاقُ الرُّوْحِ اَجْمَلُ لَوْ تُشَاهِدُ بِعَيْنِي “( ق ٥٧ کلمات مکنونه )
” ای اغنيای ارض فقراء امانت منند در ميان شما پس امانت مرا درست حفظ نمائيد و براحت نفْس خود تمام نپردازيد “( ق ٥٤ کلمات مکنونه )